عدالت الاهی - WEBSITE X5 UNREGISTERED VERSION 12.0.9.30 - معجزات قرآن ---- نوره قرآن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
Go to content

Main menu:

عدالت الاهی

ذات اقدس الاهی

حقیقتا در بخش توزیع و نظارت در کشور ضعیف عمل میکنیم....حالا دستگاه مجری یرو بگیم کوتاهی کرده ولی دقیقا دسگاه قضا و مجلس و... چیکارند!!! ضعف عمده و نفوذ  بر سیستم مدیریت یک کشور با ایجاد یک ارگان قدرتمند و مستقل نظارتی میتونه تا حدی جبران بشه سیستمی که عین دژبانی مستقل و با اختیارات باش....میوه ای رو 15تومن در محله ای قیمت میکنی و همون میوه رو با 3برابر قیمت یعنی 45تومن در همون روز در محله ای دیگر میفروشند. و کلا چه بسیار کالاهایی که اصلا ربطی به افزایش قیمت ارز ندارند ولی هیمنجور بدون هیچ دلیلی قیمتاشون چندین برابر شد و ازون بدتر هرکی هرقیمتی هم دوست دار مید و هیچ نظارتی انگار وجود ندار و یک حسی که انگار کشور بی صاحب شد به شهروندان دست مید وقتی می بینند هر فروشند که در حقیقت یک توزیع کننده جز هست هرقیمتی دوست دار مید...پس نظارت بر قسمت توزیع بسیار مهمه و مردم درین قسمت فقط میتونن تغییرات رو حس کنند. وگرنه شما اگر برید فقط بر وارد کننده یا کارخونه دار یا کشاورز و دامدار بر کیفیت مواد اولیه و مواد تولیدیشون و قیمتاشون نظارت کنید ولی در چرخه توزیع میتونه فسادهای متعددی رخ بده و این بی قانونی و بی توجهی باعث بشه کالاها با قیمتا و سودهای بشدت ناحق و چندین برابری بدست مردم برسه و دلالها و بعضی فروشندهای جز این وسط سودهای کلون بجیب بزنن و خونه مردم رو تو شیشه کنند و به ریش حکومت و مردم بخندند...و نظارت بر توزیع کالا و اجناس یکور در موارد دیگر توزیع هم واقعا ضعیف عمل کردیم.نمونه دیگش همین توزیع انرژی برق هست که زیاده روی در مصرفش بخشیش هم به فرهنگ سازی در مصرف برمگیرد که از سالها قبل باید بفکرش بودیم که نبودیم... و علته اصلی قطعی برق اگر اون چیزی که من شنیدم درست باش واقعا جای تاسف دار...و یادمه چنیدن سال قبل که برق و غیره قطع میشد قبلش اطلاع رسانی میشد که فلان ناحیه  مشهد درین ساعات برق ندار ولی الان با اینکه علم و تکنولوژی بمراتب پیشرفت داشته و محاسبات و اطلاع رسانی بیشتر و دقیقتر از سالهای قبل باید شد باشه ولی برعکس اصلا هیچ اطلاع رسانی ای نمیشه انگار اون ارگانه مربوطه مردم رو انسان و دارای حقوق شهروندی نمیدونه و اصلا براشون مهم نیست تعدادی تو آسانسور بمونند و کلی مشکلات دیگه بخاطر عدم اطلاع رسانی زمان قطعی ممکن برای مردمشون پیش بیاد.ولی انگار نه انگار.یا اصلا همین توزیع ثروت و امکانات در کشور چرا باید در کشوری که مدعی ولایت و عدالت و دوسداری حضرت علی علیه سلام هست این همه شهرها و روستاهای بشدت کم برخوردار وجود داشته باشه که از ابتدایی ترین نیازهای یک زندگی حداقلی محروم باشند چرا واقعا؟؟!! یا چرا باید بعد سالها جنگ یا زمین لرزه  برای بعضی مناطق بازسازی کامل و اصولی برای مردم اون مناطق انجام نشده باشه؟؟!! شاید ما ایرانیان ژنتیکن در امر نظارت و بخصوص توزیع چه کالا چه ثروت چه امکانات چه انرژی ووو ضعیفیم...تازه بخشی ازین سازهای عام المنفعه مانند مدارس و بیمارستانها در مناطق محروم توسط پولی که مردم برای خمس و غیره میدن توسط مراجع عزیز انجام میشه که اگر اینم شما کم کنید نمره کمتری در توزیع عدالت نظام میگرفت. و یکی دیگر از مهمترین ضعفهای نظارتی نظارت بر بانکهاست.بحث اختلاس ها یعنی جرمهای علنی آشکار چندوقتی الحمدلله کم شده ولی بانکها اگر بخوان در زمینه افزایش و کاهش قیمت زمین ملک ارز طلا بورس و...براحتی میتونند تاثیر بزارند ولی سیستم نظارتی کارامدی درین مورد هم وجود ندار.جایی که پول بیشتر جریان داشته باشه فساد هم میتونه پررنگتر باشه.و نظارت قاطع تری نیاز داره.نمونش فوتباله که نسبت به تمام رشتهای دیگه فسادش بمراتب پردامنه تره چون جریان مالی درین رشته چند برابر رشتهای دیگست.تنها راهش همونی هست که بالا عرض کردم.کشورهایی هستند فاقد نظامه دینی ولی چون سیستم نظارتی هوشمند و قدرتمند و کارامدی طی سالها طراحی کردند و با اینکه اصلا اعتقادی به بهشتو جهنم ندارند ولی بخاطر همون سیستم کارامد فساده نهادینه شده ای در سیستم تولید و توزیع ندارند و مردمشون بمراتب راضی ترند. و اگر ذره ای ایمان الهی داشته باشند به عنوان رسول الهی  با صراحت و قدرت عرض میکنم حاکمانشون به عاقبت بخیری نزدیکترند .بشدت نیاز به طراحی سیستمی منسجم در امور بسیار مهمه نظارت و توزیع داریم و عمل گرایی لازمه.هرچی تو این 40سال حرف زدن مسئولین بسته.بنده به عنوان منصوب الهی عرض میکنم هرجا وزیری رئیسی دیدید فقط اهل حرفو مذاکرس و خودشو معطل نظر دیگران میکنه یا دیدید بفکر افزایش حقوق خودشون و نوع ماشینشون هستند ووو سریع خلع مقام باید بشند.حتی دقیقه ای هم دیگه جایز نیست در مسند قدرت باشند...و بازم بعنوان منصوب الهی تکرار میکنم بدانید هستند گردانندگان کشورهای غیر مسلمان که از آتش خشم خداوند(جهنم) بمراتب دور ترند تا شمایه مسئول مسلمان و مدعی ولی با ضعفهای اساسی در عملکرد!!! و حقیقتا دیگه کشور 4سال 4سال تحمل عملکرد ضعیف رو ندار پس به دولتها و مجالس آینده باید گفته شود شما اسمن 4سال فرصت دارید بلکه رسما مثل یک کارمند قراردادی هر سال مورد ارزیابی عملکردی قرار میگیرید و اگر همون سال اول به وعدهاتون درصدی مناسب منطبق بر فرصته یکساله تونسته بودید جامعه عمل بپوشونید و تغییری در حال مردم ایجاد کرد بودید و در جامعه حس میشد اونوقت یکسال یا دوسال دیگ قرار داد نوکری برای مردم براتون تمدید میشه و بهتون فرصت داد میشه وگرنه آنن باید برکنار بشند و سریعا سر یکماه دولت یا مجلسی کارامدتر بیاد سرکار...و در آخر عرض کنم ضعف در توزیع که بالا چنتا از شاخهاشو نام بردم باعث میشه تمام خوبی های یک نظام دیگه بچشم مردمش نیاد و حتی دیگه براشون مهم نباشه.که راحلشو بالا توضیح دادم... یعنی ایجاد یک سیستم کارامد و مستقله نظارتی از نظارت بر توزیع در قیمت و کیفیت کالاها گرفته تا توزیع انرژی و ثروت و...که برایند اینا میشه توزیع بحقه عدالت در میان تمام اقشار یک جامعه.و حقیقتا به اصلاحه ساختارهای نظام و تعالی این ملت بزرگ و برگزیده خوشبینم.یاحق

عزیز اینو بدون افرادی هستن که پیامبر و امام شهید نکردن ولی سطح درکات عذابشون پایین تر از ابن ملجم هست و کسانی هم هستند که اگر ده ها ولی خدارو هم شهید میکردن میرفتن بهشت!!!! حتما تعجب کردی پس خوب گوش عزیز.علتش فقط تفاوت در سطح عقل یعنی فهم انسانهاست.نگا عزیز یک حقیقتی میزان بهشتی و جهنمی بودن ما انسانها بر مبنای عقلمون سنجیده میشه.یعنی تمام اعمالمون و معدلمون بر مبنای عقلمون محاسبه میشه.یعنی معیار اصلی عقلست و عقل معیار سطح معرفته.اگر یک بچه مثلا5 ساله یا یک انسان عقب مانده ذهنی بیان بهش بمب ببندن و همزمان تمام 124هزار پیامبر هم شهید میکرد بازم میرفت بهشت.ولی اگر یک علامه یک انسان عالم که فهمش از حقیقت عالم نسبت به ابن ملجم(لعنت لله) بسیار بالاتر بیاد به عمد یک فرد بی گناه عادی رو هم بکشه ممکن بدرکات بسیار پایینتر از ابن ملجم که ولی اعظم الهی به شهادت رسونده بفرستنش.اصولا فهم قاتلین اولیای الهی که معمولا دستور گیرنده بودن بنظرم در سطح چهارپایان بود که ابن ملج رو از همشون سفیه تر میدونم.عزیز من توصیه منه بنده کوچک خداوند همون توصیه اصلی تمام اولیای الهی در طول تاریخه که آنچه میفهمی حق هست عمل کن و از آنچه میفهمی گناهه بشدت ازش دوری کن.حتی یکتا پرستی و خدامهور بودن در ذره ذره وجود انسانها مهر شد.و اینو بدون اولیا الهی چیز جدیدی نیاوردن بلکه اومدن آنچه از حق و باطل میدانیم و در گنجینه قلبمان قرار داره و بخاطر تمایلات باطل نفسانی شیطانی در پستو چال کردیم با موعظهاشون بشر رو سوق بدن بخود بیاد و پردهای قلبش رو کنار بزن تا به خودشناسی برسه تا به دانستهای فطرت پاکش عمل کند تا اینکه خداشناس و رستگار بشه.حقیقتا دوست داشتن بدون معرفت( شناخت و انجام وظایف) منفعتی ندار رشد دهنده نیست نجات دهنده هم نیست.در فراز 21 زیارت عاشورا میخونیم که درخواست کنم از خداوند که مرا گرامی داشت بوسیله معرفت شما.(نفرمود گرامی داشت بوسیله دوست داشتن شما)حالا این دوسویه هست یعنی  هم  با شناخت درسته خداوند و خاستهاش و فهمیدن وظایف الهیمون به شناخت امام میرسیم و هم با شناخت امام و  شناخت وظایفمون نسبت به ولی الهی به شناخت خداوند میرسیم.البته کسب معرفت الهی عمق و سطوح فراوانی دارد. و به تعداد تمام انسانهای عالم میتونه فرق کنه.مثال بارز محبت بدون معرفت اینکه مسلمونی پرودگارشو دوست دار و ابرازشم میکنه ولی حاظر به انجام هیچ عبادت و اطاعتی نیست.میگم اگر وجود خدا رو قبول داری و دوسشم داری چرا نمیری دنبال فهم حقیقت عالم و علت خلق کردنش توسط خداوند و همچنین فهمیدن وظایفی که ما نسبت بخداوند داریم؟؟؟ و اصلا چرا منه معلم باید کوتاهی کنم تا شاگرد تنبل(بی معرفت) رشد کنه یعنی مبانی کسب معرفت رو بهش یاد ندیم که بعد مجبور شیم بگیم بله محبت خالی به اولیای الهی کارساز ! بله هست.ولی جایی که شاگرد سماجت رو تکرار خطاهایی که بهش علم دار نکرد باش و معلم هم به عمد کوتاهی نکرد باشن.وگرنه پای او نوشته میشه..واقعا چرا نباید رو مبحث ترک گناه وقت گذاشت بشه.با اینکه  فقط و فقط و فقط با ترک گناه به مراتب بالای معرفت خودشناسی و امام شناسی و خدا شناسی میتونیم نائل بشیم.وگرنه 1000میلیارد در طول عمرمون بریم کربلا و مکه و 1000میلیارد به توان 1000میلیارد نماز و روزه بخونیم و بگیریم ولی اگر تلاش برای رهایی از بندگی نفس که لازمه کسب معرفت الهی هست نکنیم هیچ فایده ندار(نمونشون در تاریخ زیاد) و همون خونه اول میمونیم و تعالی حاصل نمیشه و باعث درجا زدن در کلاس اول میشه.اگرم سماجت بر گناه کنیم احتمال پسرفت یعنی فرستادن به مقطع پایینتر زیاد.نگاه عزیز تمام ملکو ملکوت هادی و معلم انسانها هستند.نکته اساسی اینجاست انسانهایی تعالی پیدا میکنند و پله به پله مراتب خدایی شدن رو طی میکنند که بر نفس سرکش خود افسار ضخیم میزنند و مهارش میکنند و تعالیم الهی که توسط چه معلم مادی( میتونه انس باش از بچه یکروزه تا پیر 120 ساله) یا حیوان باش درو دیوار باش و هر طریقی که ذات اقدس الهی اراده کند یا معلمان ملکوتی باشند یعنی فرشتگان و روح مطهر اولیای الهی حالا در سطوح مختلف و حتی خود ذات بی همتایش اگر لازم باشد وظرفیتش حاصل شده باش در مواقعی مستقیم معلمت میشود.و اگر انسانی نفسش رو افسار بزنه و  این تعالیم رو  بپذیر و جدی بگیر و عملی کنه تعالی روحیش مرتب شتاب میگیره و عاقبت بخیریش تضمینی هست.و تمام مخلوقات هدایتهایی که بهشون میرسرو حالا چه قلبی چه دیداری فیلم متن  چه شنیداری و غیررو  خوب میفهمند چه کدهایی براشون  دار که میتونه باعث رشدشون بشه.ولی کمند پند گیران حقیقی که حقیقتا از بندگی نفس و شیطان خود رو رها کرده باشند.و با ذوق منتظر تعالیم و سیگنالهای الهی باشند.یاحق

سلام خداوند و تمام پیامبران و اولیا و فرشتگان الهی بر رسول مکرم اسلام و ذریه پاکش و لعن ابدی بر دشمنانشان-  وعاظ عزیز مراقب باشن اینطور نشه در قیامت انسانی جلوشونو بگیر بگه 10سال20سال اومدم پای منبرت همش از دین و احکام و  نماز روزه روضه خیرات نیکی و از لعن شمر یزید فرعون ووو گفتی یعنی فقط روش جمع کردن توشرو بهم گفتی ولی اصلا نگفتید لازمه که توشهای بدست اومدرو حفظ کنیم وگرنه می پره و میگه بهوایی بودم که در آخرت از سنگینی ثوابهای پروندم ترازوها به ناله میفتن ! ولی چون از نفس و قدرتش و لازمه توجه بهش و تربیتش حرفی نزدی یا کافی نزدی و چون نگفتی و تاکید نکردی که اگر افساره نفسمونو سفت نگیریم هرکدوممون میتونیم یزید و فرعونی درونه خودمون پرورش بدیم و ورژنه کوچکی ازونا بشیم.و الان بعد مرگ رو پیشونی من مهر زدن طاغوت کوچک.(بنده مخلص نفس)میگن اعمالت اینو نشون مید که چون آب ندیدی وگرنه روی فرعونو یزیدو امثالهم رو کم میکردی ! از بس که بندگی نفس میکردی و زنو بچه مادرو پدر و کل خانواده و اطرافیان از زبونت و  اخلاقت از حسادت ها فحاشی ها بدگویی ها و غیبت ها و تهمت هات در امان نبودن.برادر واعظ من خاهر واعظ من در آخرت ذره ذره  اعمالمون حسابرسی میشه.اینو باورم داشته باشیم.و مدام بیان کنیم.و به ازای هر گناهمون از اعمال خیرمون برداشت میشه و اگر حقناسه منتقل میشه به پرونده طرف مقابل پس طرف ممکن با سالها خیرات زیارات و روضه و نماز شب و جلسات قرآن ووو  ولی همش پاک و منتقل بشه.چون اولا معلوم نیست چقدر اون اعمال برای خداوند خالص بود.و دوما  گناهای حقناسی اونم از نوع زبانیش تاوانش سنگینه.مثلا یک نیش زدیم دلی شکستیم یک تهمتی دروغی غیبتی یا بدگویی کردیم و آبرویی بردیم عجیب از خیرات و مستحباتمون اگر داشته باشیم منتقل میشه.و این رویه برای تمام معاصی غیره زبانی هم صدق میکنه.(و این مصداق بارز عدالت الهیست)عزیزان واعظ اگر اینارو  مدام پای ممنبراشون نگن و فقط طریقه جمع کردن ثواب و توشرو یاد بدن عین این میمونه که کاسه ترک دار دادن به دست مردم که هرچی توش ثواب میریزیم از تش خالی میشه.بعد اون واعظ در دادگاه قیامت میگه من کلی انسانهارو پای منبرام هدایت کردم موعظه کردم دین خدارو نشر دادم ولی چرا ملکوتیان تحویلم نمیگیرن ! و سرگردونم ! میگن چون تمام پروندهای کسایی که پای منبرت بودن رو بررسی کردیم تهی از توشه خیر بود.میگن چون فقط جمع کردن توشه خیر رو بهشون یاد دادی ولی مدام بهشون تذکر ندادی باید از توشهاشون تا لحظه مرگ محافظت کنند.و  تو همه اون بندهای خدا و ملائک کاتب رو سره کار گذاشتی پس حالا چند صد سالی  تو محشر کبری سرگردان میشی تا بعد تکلیفت مشخص بشه! (خداوند به پیامبر اکرم فرمود اگر ولایت علی ابن ابیطالب رو اعلام نکنی یعنی هیچ کاری نکردی و تمام هدایتها و سختیای عظیمت اجرشون برباد میره.چون کاسه ترک دار برای مسلمانان باقی میموند)(دینداری بدون مراقبه بمانند اسلام بی علیست که یعنی هیچ) پس نود سالم منبر بریم ولی از بیان مغز مطلب کوتاهی کنیم یعنی هیچکار نکردیم.حقیقتا قدرتمند ترین ابزار انسان برای رسیدن به مراتب تعالی روحی (دین)هست.و قدرتمندترین ابزار شیطان برای مقابله با تعالی روحی انسان (نفس) انسانه.پس اگر از قلعه دین به قلعه نفس هجوم نبریم و سعی بر مسلط شدن به قلعه نفس نکنیم رشد و تعالی روحیمون شتاب نخواهد گرفت.و مدام به پله اول بر خواهیم گشت.یاحق

با عرض سلام و ادب و عرض تسلیت خدمت هموطنان عزیز.بخاطر این زلزله اخیر بحثهایی درباری عدالت الهی و آزمونهای الاهی در  شبکات اجتماعی مطرح میشه میگویند عدالتی در این عالم نیست..و بنده گزیده ای از مباحثم در جواب این افراد رو در ادامه مباحث عدالت الاهیم در سایتم در(بخش عدالت الهی) قرار دادم..حتما چکید مباحث گذشتم رو هم درباری عدالت الاهلی مطالعه کنید....عزیزان اگر فقط این عالم رونگاه کنیم یکی ثروتمند یکی فقیر یکی زیبا یکی زشت یکی معلول یکی سالم و و ... اگر با این نگاه کوته بینانه این عالم رو نگاه کنیم و این عالم رو منفک از عوالم قبل و بعدش بدانیم اونوقت این جهان رو در اوج بی عدالتی می بینیم.. ولی نکته مهم اینجاست که این عالم خاکی فقط یک پازل و مرحله از سیر حیاط انسانهاست.و برای درک عدالت الاهی باید کل مسیر رو بسنجیم و در آخر مسیر دربای عدالت الاهی نظر بدیم که بی‌شک بی نقص است.با یک مثال بهتفهیم این مطلب مهم میپردازم.درآزمونهای آخر فصل یا کنکورها چهار سری سوال طرح میشه و سوالهای شما و کسانی که اطرافتون هستن با شما متفاوته. یعنی مثلاً  سوال دوم شما با سوال دوم طرف کناریتون متفاوت و ممکن سوال دوم شما خیلی سخت باشه و زمان خیلی بیشتری برای حلش نیاز داشته باشید ولی سوال دوم نفر کناری شما خیلی ساده ممکن باش و بدون صرف وقت زیاد راحت حل بشه حالا اگر شما امتحان رو فقط تا پایان سوال دوم ببینید.اونوقت بدون شک در حق شما ظلم شده چون سوال دوم شما سخت و مال طرف کناریتون آسون بود..ولی نکته مهم اینجاست که شما  عدالت در آزمون رو باید بعد جواب دادن به تمام سوالات بسنجی.چون بدون شک سوال دوم شما که سخت بود سوال سومتون آسون میشه و بجاش نفر کناریتون که سوال دومش آسون بود سوال سومش سخت میشه و نسبت سختی و آسونی سوالات برای تمام افراد  کنکور دهنده یکسان.یعنی بظاهر سوالها فرق دار ولی در اصل فقط جای سوالها و کمی متن و عددهاشون عوض شد وگرنه میزان سختی و آسونی کل سوالها برای همه آزمون دهندها یکسان و این بعد جواب دادن بکل سوالات تا پایان معلوم میشه یعنی معیار عدالت رو در پایان سوال دوم نباید تعیین کنیم  بلکه میزان عدالت رو در پایان سوال صدم یعنی آخرین سوال باید بسنجیم.و بدون شک مطمعن باشید با در نظر گرفتن تمام مراحل وجودی هر انسان چه عالمهای قبل چه حال  و چه بعد در مجموع به هیچ انسانی و مخلوقی به اندازه پر کاهی ظلم نخواهد شد یعنی فقط این دنیا رو معیار عدالت الاهی نباید قرار بدیم و اگر سوال دوم ما سخت بود و تایم زیادی از ما گرفت بدون شک در سوال بعد یعنی در آخرت جبران میشه و برای میزان عدالت الاهی مجموع سوالها یعنی مجموع عوالم رو باید در نظر بگیریم...حالا به مبحث آزمونهای الاهی میپردازم ..خیلی ساده و قابل فهم توضیح میدم.عزیزان سختیا در زندگی همه انسانها هست و ۳حالت دار.اول اینک یک بخشی هست که خودمون تو ایجاد شدن اون سختی مقصر نیستیم و دخلی نداریم  به این سختی در زندگی هر انسانی میگن آزمون الاهی مثلا طرف یکی مریضی مادر ذاتی دار یا تو سن کم مادر پدرش فوت میکنن یا هر اتفاقی که خودش توش مقصر نبود  به این نوع سختی میگن آزمون الاهلی .حالت دوم سختیا به خاطر گناهانی که کردیم که بعضی گناها تو همین دنیا بخشی از عذابش بهمون میرسه.مثل بدرفتاری با پدرو مادر یا تهمت و افترا به دیگران یا خوردن حقناس یا خوردن مال یتیم یا هزاران معاصی دیگ که بخشی از کفارش تو همین دنیای و باعث وارد شدن سختی و مشکلات تو زندگیمون میشه.حالت سوم هم بر مبنای قانون این جهانه که جزو قوانین اصلی فیزیک هم هست یعنی هر  عمل عکس العمل عادیه مادیه خودشو دار یعنی بر اومد از اشتباهات محاسباتی خودمونه و ازونا ناشی میشه.مثلا یک سدو تو محاسبات ریاضیش اشتباه میکنیم بوتون کم میریزیم خوب به بتبع سد بعد چند وقت میشکنه این دیگ ربطی به دوتا مبحث اول آزمون الاهی و دیدن بخشی از کیفر اعمال ندار.بلکه بخاطر اشتباه در محاسباتمون بود.یا مثلا با ماشین میریم تو ورود ممنوع تصادف میکنیم اینم ربطی به آزمون و کیفر عمل ندار و دلیلش اشتباه محاسباتی دنیوی بود یا هزاران واقعه دیگ .پس تمام اتفاقات که در زندگیمون میفته جزو یکی ازین ۳حالت که بیان کردم طبقه بندی میشن یا میتونه دوتا از حالت هارو در بر بگیره.و در آخر این رو بیان کنم بسیار متاسفم برای افرادی که دوتا کتاب خوندن و یک مدرک کیلیویی دکترا یا غیره گرفتن بعد میان کانالو سایت میزنن و با دین و عقیده و روانه خلق الله بازی میکنند.بعد میگن چرا بعضیا بخاطر ۵۰سال گناه باید تا ابد در آخرت در عذاب الهی باشن...جواب بنده اینست چون با یک آموزش باطل به هر یک نفر باعث میشه ۷۰نسل اون طرف هزاران سال از دین الاهی و صراط مستقیم گمراه بشن.یعنی یکنفر که از مسیر الاهلی منحرف بشه دیگ براش مهم نیست که فرزندشم تو این راه بیار یا نه و باز فرزند فرزندشم همینطور و الا آخر...حقیقتا این پسوندها وپیشوندهای دنیوی میتواند مکر ومهر شیطان بشه که بر پیشونی بعضیا میخور و باعث گمراهیشون میشه.آنچه بر قلبم احساس میکردم و وظیفم میدونستم بیان کنم بیان کردم.انشالله بر قلوب بنشیند.موفق و مؤید باشید

عزیزانی درباری اجرای عدل الاهی با این همه انواع خلقت انسانها با شرایط غیر برابر پرسیدند و به طرقه بسیار مختلفی این سوال رو مطرح کردند و تفهیم آنرا خواستند و بنده حقیر با نگاه و بیان جدیدی تلاش برای فهم این مبحث مهم میکنم.عزیزان حقیقتا  کوچکترین شرایط خلقتی یعنی از کوچکترین ژنها که به انسان منتقل شد و هم کوچکترین شرایط محیطی و هم کوچکترین شرایط خانوادگی در معدل گیری نهایی و نمری نهایی که همان عدل الاهیست مؤثره بطور مثال.هر انسانی نوع ژنش یعنی ذره ای کمی و زیادی هوشش و ذره ای گرمی و سردی تبعش و بطور کل کوچکترین شرایط ژنتگی که به هر انسانی منتقل شده تاثیر و ضریب خاص خودشو در معدل و نمره نهایی داده شو به هر انسانی در دادگاه آخرت دارد.و شرایط محیطی هم همینطور ریزترین  تاثیرش محاسبه میشه.بطور  مثال طرف کار خیری رو باید انجام میداده مثلا شخصی تصمیم رفتن مسجد داره ولی نمیر و منصرف میشه و ذره ای گرمی سردی هوا یا بارونی و برفی بودن هوا یا هر کمترین شرایط محیطی که در تصمیم طرف و در انجام ندادن تصمیمش موثر بود همه به ریز ترین و دقیقترین وجه محاسبه میشه نسبت به شخصی  که شرایطش فرق داشت.و همچنین شرایط خانوادگی بطور مثال شخصی در یک خانواد مذهبی متولد میشه و با توجه و تربیت خانوادش یک انسان بسیار مؤمن و معتقدی میشود ولی شخصی در یک خانواده غیر مذهبی متولد میشود و اگر این شخص به ایمان و اعتقاد بالاتری برسه ضریب تصاعدی بسیار بالاتری در نمره ایمانش نسبت به شخصی که در خانواده مذهبی بدنیا اومده خواهد داشت که من بعنوان ضریب خانواده مینامم.و اگر ایمانشم از شخص اول که در خانواده مومن بدنیا اومده پایینتر بشه چون در خانواده غیر مذهبی متولد شد نمره منفی بمراتب کمتری خواهد داشت.و عزیزانه من بدانید با دقیقترین ترازوها و دقیقترین حسگرها که فهمه دقت و قدرتشون برای انسان کنونی با این سطح دانش غیر قابل فهم و درک است اعمال ما در دادگاه آخرت سنجیده میشه و عدالت الاهی اجرا میشه .انشالله توانسته باشم به بهترین وجه و قابل درکترین حالت این موضوع مهم رو تفهیم کرده باشم و حق مطلب رو بیان کرده باشم.موفق و مؤید باشید

با سلام و عرض ادب تصمیم گرفتم گزیده مهمی از مباحثم که میتونه برا فهم حقیقت عالم برای دیگران مفید باشد رو منتشر کنم...(بحثم مربوط به آزمونهای الاهیست که لازمه عدالت الهی می باشد) برادر من مشگل شما اینکه قران کتاب دینتون رو نخوندید و فقط گذاشتید رو تاقچه..تو قران واضح بیان شده که هدف خلقت و زندگی در دنیا برای انسانها خوشی و راحتی نیست بلکه اینجارو ورطه  ورز خوردن و کشت و سختی کشیدن برای ازمونهای الاهی نامید.و بهشت رو جایگاه ارامش و خوشی و راحتی نامید.حالا یک عده لیبرال مسلک ضد دینه دنیاپرست میخان دنیارو برا خودشون و مردمشون بهشت کنند و مستکبر میشن و با فتنها و نیرنگهاشون  با مکیدن خونه ملتهای ضعیفتر و تاراج مال و منابع و معادن اونها میخان برا مردم کشور خودشون آرامش ایجاد کنن و دنیارو با جهنم کردن برا کشورهای ضعیفتر و جنگ افروزی بازاری برای فروش اسلحهاشون و داروهاشون و مواد مخدر صنعتیشون ایجاد میکنند و همچنین بازار خرید اعضای بدن ملتهای ضعیفترو ایجاد میکنند و ملتهای ضعیفتر رو بیچاره تر میکنن و مردم خودشونو ثروتمند تر..و همچنین اهداف شیطانی فراوان دیگری در سردارن و انجام دادن و خواهند داد.که قبلا در مباحثم بطور کامل و مفهومی توضیح دادم. پس هر کشوری که مردمش در رفاه بودن نشان حق بودن حکومتش نیست.چون طبق نصه صریح قران قوم و ملتی که حق مدار باشن و زیر بار تسلط مستکبرین و شیاطین عالم نرن بدون شک زیر فشار آنها قرار خواهند گرفت. نمونش در قران فراوان چون تمام اقوام پیامبران بعد ایمان اوردن و تلاش از خروج از زیر  تسلط مستکبرین زمان بشدت زیر فشار و تحریم ظالمان و مستکبرین عالم قرار میگرفتن. نمونش حضرت موسی ع و قومش بنی اسرائیل که زیر فشار سختی بودن و ندای تحمل کردن سختی ها در ازمونهای الهی میومد ولی قومش هی شکایت میکردن و هیچ سختی و هیچ جنگی رو نمیخاستن تحمل کنن و دنیارو با بهشت اشتباه گرفت بودن!!! و بعضیاشون دوبار گوساله پرست شدن. یا زمان حضرت عیسی ع همینطور که ایمان آورندگان عذاب ها و فشارها و شکنجهای فراوانی تحمل کردن.و هم زمان پیامبر اسلام علیه سلام که محاصره شدید اقتصادی چنان سنگین شد بود که مومنان روزانه هر نفر با یک خرما فقط سپری میتونستن بکنن و برای همیه امتهای پیامبران و بقیه ملتهای حق جو همین منوال و آزمونهای الهی در طول تاریخ بود هست و خواهد بود.و حقیقتا امثال تفکر و برداشت شماها از دنیا و هدفش چون کج و اشتباهه.مسیر حق مداران رو کج و اشتباه تصور میکنید در حالی که اونا حقیقت هدف عالم رو درک کردن و منطبق بر اون مدار حق الهی دارن حرکت میکنن نه شماها.و اگر معیار خوبی هر حکومت بهتر کردن اوضاع دنیوی و نازو نعمت برا مردمش بهر قیمتی بود که قوم لوط و ثمود و عاد و قوم حضرت نوح ع و اقوام دیگ که بخاطر عذاب الهی نابود شدن همه در نازو نعمت و ثروت بودن و حکومتاشون بفکر شکم و زیر شکم مردمشون خیلی بودن.ولی خداوند بخاطر طغیان و معاصی فراوان و هدایت نشدن توسط پیامبرشان نابودشون کرد.پس ملاک وضع خوب و راحتی دنیوی برای خوب بودن یک حکومت اصلا نیست.اگر این ملاک الهی بود حکومت قوم لوط بهترین حکومت و حق ترین حکومت جهان بود پس ملاک فقط نوع حکومتی هست که همسو و در مسیر اهداف الهی باشد و طبق نصه صریح قران سختی های فراوانی در مسیر آزمون الهی دارند تا زمانی که بقدرت کامل برسند تا از نیرنگ و توطئه شیاطین در امان باشند..تو مباحثم اینو بیان کردم و مثالشو زدم که تا وقتی یک بچه مدرسه نرفت راحته و تا ظهر میتونه بخابه و هروقت بخاد میتونه بره تو کوچه بازی کنه و بکل آزاده.ولی همینکه مدرسه ثبت نام کرد دیگه سروقت باید بخابه سروقت باید پاشه و کلی درس باید بخونه چون امتحان در پیش دار و کلی سختی باید تحمل کنه.و تا وقتی هم انسان یا ملتی ایمان نیاورد از 7دولت آزاده و دنیا براش گلستانه عین بچه ای که همیشه خوشه و هروقت میخاد میدویه میره بازی میکن ولی وقتی وارد ورطه ایمان شدیم یعنی مثل اینکه مدرسه ثبت نام کردیم و اونوقت برای رشد و تکامل ایمانی آزمونهای الهی در پیش داریم و هرچی مقطع تحصیلیمون میر بالاتر آزمونهای الهی سختر میشه و بتبع ریزش ها بیشتر...و تعجبم که طرفدار استکبار جهانی بخصوص شیطان بزرگ آمریکا هستید.و شما و طرفداران این شیطان اکبر بدانند که با کمی بررسی میشه فهمید که در طول تاریخ هیچ کشوری از دوستی با امریکا و استکبار جهانی به جایی نرسید بلکه فقط تیغیدنشون.بطور مثال نمونش بولیوی پاراگوئه شیلی و بسیاری از کشورهای دیگ در کل دنیا هستند...اینا تمام رابطشون با امریکا عالی و هیچ مشگلی ندارن ولی دوستی با امریکا هیچ ترقی و شکوفایی براشون نداشت چون پول و منابع خاصی ندارن که امریکا بمکه.و بعد سالها دوستی با امریکا در وضع اقتصادی و ترازای مالی از ایرانی که40سال زیر سخت ترین فشارهای جنگ سخت و نرم و تحریمهای شدید اقتصادی بود بمراتب اوضای مالیشون بدتر. بند که درین زمینها فعالیت دارم خیلی راحت میفهمم و شمام با یک سرچ و پیدا کردن صورتها و ترازهای مالی کشورای امریکای لاتین دوست آمریکا میفهمید که از ایرانم اوضاشون بمراتب خرابتر.پس اگر کشوری ثروت و منابع زیر زمینی بالا مثل اعراب خلیج فارس نداشت باشه و علم و تکنولوژی هم مثل شرق اسیا نداشت باش و مثل ژاپن و کره و اعراب پول هنگفت محافظت و تجهیزات نظامی به امریکا ند اونوقت اگر نوکر امریکام بشه بازم امریکای مستکبر هیچ علاقه ای به دوستی باهاش ندار و اصلا تو دوستی هیچ کمک خاصی به بهبود اوضاع کشور و مردمش نمیکن.نمونش همون کشورای امریکای لاتین که نام بردم.مگر فقط مال و منابع داشت باشی که بتیغنت یعنی فقط رفیق جیبته..پس اون افراد ساده لوحی که فریب جنگ نرم و تبلیغات مسموم و دروغ استکبار جهانی رو بر علیه نیروهای انقلابی جهادی یعنی سپاه که تمام پیشرفت و حفاظت کشورو  مدیونشونیم خوردن و به این دولت غرب گرای لیبرال مسلک رای دادن اونا جواب ظلمی که بما و امثال ما با رای دادن اشتباهشون کردن رو باید بدن.نه ما به اونا...در اخر اینو بگم از رو حرفاتون معلوم انسان دین داری هستید ولی متاسفانه با ایمان نیستید.به این مفعوم که دینتون در وجودتون عمقی ندار و فقط یک ظاهر و پوستست.اولا بهتون پیشنهاد خوندن کامل مباحثم در سایتم رو میکنم و بعدم خوندن کتابای اندروییدی که طراحی کردم رو بهتون پیشنهاد میکنم.چون به عمق دادن به ایمانتون کمک میکنن.این مرحله اوله و قلبتون رو اماده میکنه و دلتون رو نرم و منعطف برای دریافت و فهم کلام حق میکنه.حالا در مرحله دوم خوندن معانی قرآن رو با توجه بهتون توصیه میکنم.و در مرحله آخر استمرار مداوم به نماز شب(حداقل شفع و وتر) و روزه گرفتن رو حداقل هفته ای یک بار رو بهتون توصیه میکنم.و اینو بدون اختیار و هدایت الهی مثل یک ماشین اموزش رانندگی هست که یک ور توی راننده هستی و پدال گاز و ترمز زیر پات یعنی اختیار گاز دادن و ترمز کردن داری و یکور دیگ مربیت که اونم زیر پاش پدال گاز و ترمزه و اون جاهایی که تو اشتباه میری اگر ایمان داشت باشی هدایت الهی شاملت میشه و خداوند که  معلم اعظممان هست بجات ترمز میزنه یا گاز میده.و این نصه صریح قرآنه که ما ایمان آورندگان رو هدایت میکنیم.درضمن اگر ایمان در وجودتون عمق پیدا بکنه اونوقت میفهمی و با چشم دل میبینی که خداوند مدام در حال ظهور کردن هست.یک کلام زیبا یعنی ظهور خداوند بوسیله کلام تو. انجام یک کار خیر یعنی ظهور خداوند بوسیله دست تو.دوست و یاور خوبی بودن یعنی ظهور خداوند در کالبد تو و... سعی کردم مثل همیشه خلاصه مفیدی از مباحثم رو در اختیار عزیزان قرار دهم.انشالله به بهترین نحو حق مطلب رو بیان کرد باشم.موفق و مؤید باشید

با سلام و عرض ادب یکی از مباحثی که برای تقویت ایمانهای قلبی باید به آن
پرداخت بشه تفهیم مبحث بهشت و جهنم می باشد.و تصمیم گرفتم که یکی از مباحثم در
این ز
مینرو نشر دهم. و زیر مجموعه مباحث خداشناسیم قرار میگیره.و این بحث چون
بیشتر با منکرین خداوند صورت میگیره و چون مسلما ایمان و درک این افراد درباره
عالم غیب بسیار اندک است و بتبع بحث آثار اعمال و بهشتو جهنم رو قبول ندارن.
پس برای این افراد برای تفهیم عمیق مبحثه بهشتو جهنم باید از مثالهای دنیوی و
مادی استفاده کرد و حقیقتا  تفهیم قویه مناسب درباری این مطلب میتونه ایمان
یکتاپرستان رو هم عمق و ثبات قوی تری ببخشه.پس عزیزان خوب دقت کنن.خوب برای
تفهیم این مبحث مهم از قوانین فیزیک که توسط مادیون قابل انکار نیست استفاده
میکنم.که هیچ انرژی و نیرویی درین عالم از بین نمیر بلکه فقط میتونه از حالتی
به حالت دیگر تبدیل بشه.یعنی همون مبحثی که در علوم دینی الاهی بهش آثار اعمال
گفته میشود رو میشه در علوم فیزیکی و دنیوی انرژی(منفی یا مثبت)بنامیم و هر
فکر یا حرف یا عملی که انسانها انجام میدن انرژی و نیرو و فرکانس خاصه خودشو 
درین عالم تولید میکنه.و این انرژیها و نیروها طبق تصدیق علوم دنیوی همیشه هست
و هیچوقت از بین نمیره بلکه در ورطه دیگر این عالمه وجود این انرژیها و نیروها
به خودمون برمیگردد.که اگر افکار و گفتار و اعمال نیک و درستی درین عالم داشته
باشیم در اخرت همون انرژی و نیرو  بصورت نور و روشنایی و تجسم زیبایی و خیر
بخودمون برمیگرد.و اون عالم رو برامون بهشت میکنه.و برعکس اگر افکار و گفتار و
اعمال بدی بمانند تمسخر کینه ورزی تهمت غیبت فحاشی کمفروشی و و و... اگر درین
عالم داشته باشیم  در آخرت انرژی و نیرو و امواج  ساطح شدیه این افکار و گفتار
و اعمالمون بصورت آتش و تاریکی بر ما وارد میشود و ورطه آخرت رو برای ما جهنم
میکنه و طبق این تفسیر و تعبیر این بندیه کمترین  آیه 7تم سوره همزه تفهیم
میشود.که خداوند در آیه7تم سوره همزه در تعریف حطمه( آتش خرد کننده جهنم)
میفرماید حطمه آتشی هست که از دلها بلند میشود که عاملش در آیه اول همین سوره
تمسخر کردن بیان شده که در آیات بعد تمسخر کنندگان افرادی بیان شدن که مال
فراوانی از هر روش حرامی بدون حسابرسی جمع کردن و تهی دستان رو مسخره میکنند 
این ایه اگر درست تفسیر و تفهیم بشه به این معناست که گناهانی که از گفتاره ما
حاصل میشود و چه گناهان دیگر بمانند جمع آوری مال حرام همه منشعشون همون نیات
اولیه منفی هست که اول از دلهای مریض جوشیده و بعد بفکر و بیان و عمل رسید.و
خداوند درین سوره میفرماید این آتشی که در اخرت به انها رسید همون چیزی هست که
از دلهاشون نشعت گرفته که منجر به افکار و گفتار و اعمال زشتشون شد بود و حالا
همون نیروی ساطح شده از دلهای مریضشون همینطور که مرحله به مرحله جلو رفته و
به فکر و گفتار و عملشون رسیده و بتبع مرحله به مرحله اون نیرو و انرژی منفی
ساطح شد قویتر شد و هیچوقتم درین عالم هستی از بین نمیره و در آخرت یعنی مرحله
بعدی و نوین شدیه این عالمه وجود به همون انسان برمیگرد.در مورد افکار و گفتار
و اعمال نیک هم این امر و مراحل دقیقا همون طور که بالا توضیح دادم صدق
میکنه.یک مثال قرآنی دیگم اینست که خداوند در آیه هفتاد سوره فرقان میفرماید
اگر گناه کاران توبه  کنند و اعمال حسنه انجام دهند من کیفر گناهاشونو تبدیل
به حسنه میکنم.و خداوند هیجا بیان نکرده گناهاشونو پاک میکنم چون انرژی ونیروی
ساطح شده اعمال بد توبه کنندگان برمبنای قانون انرژی که خود خالق عالم ایجاد
کرده از بین نمیره و پاک کردنی نیست. بلکه فقط میشه از حالتی به حالت دیگ
تبدیل بشه پس خالق عالم که قادر مطلق هست هیچوقت سنتها یعنی قوانین خودش رو
نقض نمیکنه و برای اینکه نتیجه نیروهای منفی افکار و گفتار و اعمال توبه
کنندگان در اخرت بهشون برنگردد خداوند در آیه 70 سوره فرقان میفرماید تنها راه
اینکه خود افراد قبل مرگشون توبه کنند و با انجام اعمال خیر  آثار بد
کیفرهاشونو تبدیل به حسنات کنند یعنی فقط میشه تبدیل کرد وگرنه چیزی درین عالم
از بین نمیر بلکه فقط تبدیل میشه.بمانند بخار آب که تبدیل به اب میشه یا اب
تبدیل به یخ میشه و این چرخه برای تمام انرژی ها نیروها و کله فرایند عالمه
وجود صدق میکند.پس حقیقتا چه خوب هست که همه یمان مواظب افکار و گفتار و
اعمالمون کامل باشیم و بدانیم هیچ چیزی درین عالم از بین نمیرود بلکه موبمو
آثار نیات و گفتار و اعمالمون بخودمان برخواهد گشت...سعی کردم این مبحث مهم رو
بسیار مفهومی تفهیم کنم و انشالله به حول قوه الاهی به بهترین نحو حق مطلب رو
بیان کرده باشم.در نشر آن بسیار کوشا باشید.موفق و مؤید باشید.

عزیزانی درباری عدالت الاهی بازم توضیحاتی خواستند که بنده این پاسخ رو از منظر جدیدی در ادامه پاسخ قبلیم خدمتشون عرض کردم.خوب توجه کنید.عزیزان ملاک سطح قرب الاهی انسانها در بهشت نزد خداوند قیاس نمره سطح ایمان انسانها نسبت به یکدیگر نیست بلکه هر فرد خودش با خودش یعنی برمبنای حد ظرفیت و فهم خودش قیاس و سنجش میشه.عزیزان هر انسانی که خلق میشه بر مبنای شرایط خلقتیش و مکانی زمانیش یک ظرفیت یعنی حد کمال و حد سقوطی براش تعریف میشه.و در این دنیا هر انسانی برمبنای حد ظرفیت خودش سنجید میشه و معیارش شرایط خلقتی و مکانی و زمانی که در آن بدنیا اومده هست.البته بنده فقط حد کمالو توضیح میدم که عزیزان خودتون به نسبت همون حد سقوطم متوجه خاهید شد.مثالمو برای فهم موضوع بیان میکنم.یک دانش آموز ظرفیت هوشیش در حد نمره 10 هست یعنی تو درسی 10 بتونه بیار واقعا خیلی نسبت به سطح هوشش کار کرده و تشویقشم مکنن.چون میانگین نمرهاش همش نزدیک 10 بود.ولی حد فهم یک دانش آموز 17 هست یعنی میانگین نمره درساش نزدیک 17 هست و در بعضی درسام خود 17 رو آورده که براش عالی محسوب میشه.حالا نکته مهم اینجاست اگر اون دانش آموزی که حد ظرفیتش 10 بود حالا11 بیار.یعنی انسانی که حد ظرفیت نمره ایمانو تقواش رسیدن به 10 بوده حالا از 10 بتونه رد کنه و 11 بیار از انسانی که حد ظرفیتش 17 بوده ولی 16 یا همون 17 رو آورده نمره و سطحش با اینک بظاهر پایینتر ولی در بهشت برین نزد ذات اقدس الاهی درجه قربش بمراتب بالاتر.چون اون از حد ظرفیتی که ازش انتظار میرفت تونست ردکنه و مقاومتو رد کنه و بحد فراتر از شرایط و ظرفیتش برسه و  یک سطح و ظرفیت جدید برای خودش ایجاد کرد.ولی اون شخص دیگر هنوز از مقاومت و ظرفیتش نتونسته فراتر بر و در همون حد 17 مونده.و این یعنی کاملترین و اکمل ترین نوع عدالت که همان عدالت ذات اقدس الاهیست.و بدون شک نحوه عدالت الاهی در محشر کبری این چنین است.و اگر انسان هام در دنیا بخوان بحد کمال و طرقی و عدالت کامل در این عالم برسند باید نمونه عدالت الاهی که خدمتتون عرض کردم رو سرلوحه خودشون قرار بدن که بدون شک در زمان ظهور قائم آل محمد ارواحنافدا  به این روش اجرای عدالت در عالم میرسیم.و در آخر عرض کنم هرکاری برای رسیدن موفقیت کامل باید الگوی داشت باشه و الگوی مناسبیم باشه.و بدون شک کاملترین و بهترین الگوی بشریت ائمه اطهار و تمام اولیا و اوصیای الاهی هستند.و هر انسانی بر مبنای ظرفیت خودش باید تلاش کند به آنها خودش رو نزدیک کند.موفق و مؤید باشید

با سلام و عرض ادب.تصمیم گرفتم یکی از مباحث بسیار مهم دیگرم رو که درباری معیار حق هست منتشر کنم.عزیزان طبق نصحه صریح قرآن یکی از موارد بسیار مهمی که انسانها باهاشون ازمون میشن مالشون هست.و حقیقتا اوج ایمان و اوج فهم دین تسلیم محض بودن در برابر حق هست.یعنی چه به سود ما باشه چه به ضرر ما و رسیدن به این مقام حقیقتا کنترل بالای نفسانی میخاد.و حقیقتا تشخیص حق در بعضی مواقع بسیار سخت و پیچید  میشه.که از اهلش باید کمک گرفت.بنده کمترین هم بحثهای مفهومی زیادی درباری حق دارم که بخشیش در سایتم هست.و بعضی وقتها هم تشخیص حق بسیار راحت یعنی عیب و سختی از مسئله نیست و اگر فرد تسلط کمی هم بر نفس خودش داشت باش میتونه حق رو راحت تشخیص بد و عمل کنه.خوب عزیزان با چنتا سوالو جواب درباری معیار حق مفهوم مهمی رو میخام برسونم.اول اینکه.آیا  اگر عمل باطل و ناحقی بر اثر نیرنگها و وسوسه شیاطین در جامعه حق جلوه داده شود آیا ما مجاز به انجام اون عمل هستیم؟ (مثلا اختلاف حقوقی که منجر به اختلاف طبقاتی در جامعه میشود).خیر نیستیم.و حقیقتا حتی در انسانهای متشرع زیاد می بینم  بخاطر توهمات باطل القاعی شیاطین بخاطر چهارتا مدرک و پست دنیوی شأن و حق درامدی خودشون رو خیلی بالاتر از دیگران میدونند.که بسیار خطرناک.چون همین توهمش هم عجیب وجود انسان رو از رسیدن به مراحل بالای قرب الاهی دور نگر میدار.سوال بعد آیا اگر ما کارگری استخدام کردیم و بخاطر سنتهای باطل یک جامعه لفظا اون کارگر مظلوم به دریافت حقوق خیلی پایینتر از خط فقر و عرف اولیه اون جامعه راضی شد حالا آیا رضایت لفظی اون کارگر برا ما جواز شرعی برای انجام عمل ناحق هست؟خیر ابدا.سوال بعد یک کارگر یا مثلا یک برد سیاه پوست به اذیتو ازار و حق کشی عادت کرد باش و بخاطر همین به کمترین حقوق مالی و انسانی راضی شد باش چون اصلا حقو حقوق خودشو نمیدونه و اصلا اون ظلم بخاطر تکرار مکرر در جامعه براش طبیعی و حق و قابل پذیرش شد.خوب حالا چون این انسان هم لفظا هم قلبا به حقوق بسیار کم راضی شد آیا مجاز به ظلم به او هستیم؟ خیر ابدا.خود بنده کمترین با اینکه سالهای سال بحثهای مفهومی درباره مبحث حق داشتم که بگفته بسیاری از عزیزان براشون خیلی مفید بود و در مقاطع های مختلف تحصیلی تا دکتری در پایان نامهاشون استفاد کردن ولی با این وجود در مسائلی شد که برای تشخیص و فهم حق در بعضی موضوعهای خاص چه شبها گریستم و تمسک به اهل بیت علیه سلام جستم.بعد من تعجبم میبینم بعضی افراد متدین در مسائلی که مربوط به حق و اونم حقناس که بالاترین حقهاست(و میتونه انسانهارو قرن ها در محشر کبری منتظر و بلاتکلیف نگر دار)اونوقت بدون مشورت با اهلش و بدون تمسک به اهل بیت ع از خودشون نظر میدن یا ازون بدتر از افرادی که از نظر تقوایی و درکی از خودشون پایینتر هستن نظر میگیرن...... و چه بسا فراوان انسانهای دین مداری که در طول امرشون عمل ناحقی رو مدام مکرر در حال انجامش بودن ولی اصلا توجه نمیکردن و بخاطر تکرار مکرر یک باطلی حجابی بر قلبشون ایجاد شد بود.و این نکته خیلی مهم رو بعنوان یک درس کلیدی از من برادر کوچکترتون داشته باشید.اگر مطلبی خوندید که توصیه به حق بود که از کوچکترین مفاهیم دینی و عبادی شروع میشه تا استکبار ستیزی اگر این مطالب حتی یک ثانیه شمارو بفکر فرو ببر بدانید آن به اراده الهی برای شما گفت شد و بگوش شما رسید.و جزوه مراحل سیری هدایت الاهی شماست.و در اخر خودم و همگان رو به حق و تقوای الهی توصیه میکنم.موفق و مؤید باشید.(در نشر حق بسیار کوشا باشید)

(در ادامه مباحث خداشناسی)بنده در عجبم که چرا بعضیا خیال کردن روزی شونو
پدرو مادر باید بدن!!! و هی پول باید تو کیسشون بریزن.ولی این افراد در حقیقت
دوتا نکته مهم رو نمیدونن که اولا روزی دهنده اصلی ذات اقدس الاهیست نه پدرو
مادر.و دوما نمیدونن که مهمترین سنت الاهی برای دادن روزی فراوانتر به بندگانش
حفظ حرمت و احترام به پدرو مادر در همه شرایط هست یعنی هم جلوی خودشون و هم
جلوی دیگران ولی اونا برعکس برا گرفتن روزیشون هی حرمت پدرو مادرو میشکنن چه
جلوشون چه پشت سرشون.و مثال من برای اینگونه افراد اینکه کلید روزی گرفتن
بیشتر رو پیدا کردن ولی چپ دارن میکنن توی قفل.در حالی که بالاترین رمز داده
شدن انواع روزی از جانب ذات اقدس الاهی مثل ایمان قلبی بیشتر  که این بالاترین
روزی الاهیست.و فهم بیشتر از حقیقت عالم و ... و در اخر روزی مالی بیشتر که
ساده ترین روزیست که ولی اکثرا دنبال این روزی هستن رمزه تمام این روزی ها در
احترام و حفظ حرمت پدرو مادر هست.شاید بعضی ها سینهاشون پر پاشه ولی لب باز
نمیکنن.ولی بعضی ها چه عابرویی که از پدرو مادر خود نمیبرند و هیچ حرمتی قائل
نمیشن برای والدینشون. در آخر با یک جمله عمق فاجعرو بیان میکنم.که شکستن حرمت
پدرو مادر مساوی شکستن حرمت ذات اقدس الاهیست...

در ادامه مباحث مهمم به شفاعت اولیای الاهی که لازمه عدالت الاهیست می پردازم...نگا برادر من درباره این آیه 123 سوره بقره که میفرماید امکان شفاعت در
قیامت وجود ندار دقت کردم و به ایات قبل و بعدشم دقت کردم.اولا کامل مشهود که
طرف خطاب آیات کفار هست یعنی حزب شیطان.و کفار نه خودشون به شفیعی اعتقاد دارن
و نه کسی شفاعتشون خواهد کرد چون قابل شفاعت کلا نیستن.پس آیش ربطی به مومنین
و طرفداران جبهه حق حزبلله  ندار.ولی دوما نکته بسیار بسیار مهمش این جاست که
این آیه دار میگه در قیامت امکان هیچ شفاعتی وجود ندار.و وقتی درین آیه گفت
میشه الان امکان شفاعت وجود ندار پس حتما قبل قیامت امکان شفاعت وجود
داشت.یعنی حتما در جایی امکان وجود شفاعت وجود داشت که حالا اینجا وجود
ندار.وگرنه خداوند میفرمود هیچوقت و هیجا امکان شفاعت وجود ندار.پس وقتی
خداوند میفرماید و قید میکند درین جای خاص امکان شفاعت وجود ندار همین خودش
اثبات میکنه که پس در جاها و وقتهای دیگه قبل یا بعد
امکان شفاعت وجود دار.و دقیقا با
همین تفسیر من میشه تمام تفسیرهای وهابیون رو باطل کرد.چون دقیقا بگفت اون
احمقهای وهابی این آیه نشانه اثبات ممکن نبودن شفاعت توسط پیامبران و امامان و
اولیای الاهیست.ولی بر مبنای این تفسیر بالای بنده دقیقا این ایه اثبات کننده
امکان شفاعت کردن هست.و سوما این آیه دار میگ در قیامت هیچ شفیعی وجود ندار.
درست هم میگ چون قیامت جایی که حکم صادر میشه و پروندها از قبل تکمیل شده و
دفاعیات توسط پیامبران و امامان برای پیروانشون از قبل انجام شد و در روز
قیامت فقط هر انسان به تنهایی به دادگاهش برده میشه و اعمالش براش پخش میشه و
تفهیم میشه...و دلیل بارزش اینکه ما در روایات معتبر و حتی ادعیه ها داریم که
پرونده اعمالمون هر هفته نزد ولی زمان برد میشود یعنی از همین عالم رسیدگی و
شفاعات شروع شده...داداش در نشر این مطلبم بسیار کوشا باش چون بسیار مهم. چون
با استناد به همین آیه  توسط مسخ شدگان شیطان ایمانها و دلهای انسانهای زیادی
رو بر علیه اولیای الهی ضعیف و سست کردن..پس در نشر جوابیم بسیار کوشا
باش..درضمن عزیز ما چندین نوع بوخل داریم مثل بوخل در مال و بوخل در علم و ...
و یکی از بدترین بخلها بخل و کوتاهی در هدایت دیگران هست.و حقیقتا اگر مباحثم
به قلبت نشست اون وقت بهتون واجب شرعی که اون مبحثمو نشر بدی.وگرنه بدون شک در
قیامت ازتون سوال میشه فلان مطلبو که خوندی و بر دلت نشست و احساس کردی ایمانت
تقویت شد پس چرا بوخل کردی و برای دیگران نفرستادی تا ایمان دیگران هم تقویت
بشه..اینو یقینی بدون که در قیامت این سوال پرسید خواهد شد و  توبیخش حقیقتا
سنگین.انشالله به توفیق الاهی به بهترین نحو حق مطلب رو ادا کرده باشم.موفق و
مؤید باشید

این مبحثم مربوط به آزمونهای الاهی که لازمه عدالت الاهی میشود می باشد-با سلام و عرض ادب این جملیه سخیف و القاعی شیاطین زیاد بیان میش که درین دوره جمهوری اسلامی ایمان مردم از قبل کمتر شد و بنده بر خودم وظیفه شرعی میدونم که پاسخ این افراد کوته بین رو بیان کنم و نشر بدم که بدون شک تو دهنی محکمیست بر شیاطین. از چند منظر به جواب این جمله پوچ میپردازم.اولا با مثالی جوابیم رو شروع میکنم. محصلها هرچی مقاطع تحصیلیشون میره بالاتر یعنی از دبستان به دبیرستان و بعد دانشگاه کارشناسی و ارشد ووو هرچی مقطع تحصیلی میره بالاتر بتبع ازمونهاشون سخت تر میشه و بدون شک بطور طبیعی نمراتشون نسبت به مراحل اولیه تحصیلشون افت میکنه و اصلا خیلی ریزش داریم و خیلیا به مقاطع بالاتر نمیرسن.و ازمونهای الاهی هم دقیقا بهمین شکل هست و بدون شک هرچی انسانی یا ملتی مقاطع ازمونهای الاهی رو رد میکن و بمراحل بالاتری میرس چون در ازمونهای الاهی عین ازمونهای دنیوی در مراحل بالا سختی ازمونها خیلی بیشتر میشه بتبع ریزشهاهم به همون نسبت خیلی بیشتر میشه..و در نظام جمهوری اسلامی ملت برگزید الاهی ایران در حال گذراندن  آزمونهای الاهی بسیار سختری از قبل هست.و درین مرحله غربال عظیمی صورت میگیر و ریزش فراوانی خواهیم داشت چون این مرحله از مراحل بالای آزمونهای الاهیست و کلید موفقیت درین مرحل از ازمون الاهی علاوه بر ایمان بصیرت بالایی هم نیاز دار و بنده این وظیفه الاهی رو برقلبم احساس میکنم که خیلی هارو به همراه خودم ازین مرحله سخت ازمون الاهی عبور بدم و تا به امروز به حول قوه الاهی موفق بودم.خوب به بخش دوم جوابم میرسم عزیزان در زمان امام علی ع حکومتشون ولایت مطلق فقیه بود و حکمشون قانونا و شرعا فصل لخطاب بود.ولی ولیه فقیه در عصر کنونی اختیارات ولایت مطلقرو ندار و طبق قانون اساسی کلا حدود ده تا بند اختیار دارن که هیچکدوم اجرایی نیست و اختیارات مجلس و رئیس جمهور و قوه قضایی بمراتب خیلی بیشتر از رهبری هست.و اگر قاضی ای اشتباه کرد و تازه بشه اثبات کرد چون حرف و شایعات و دروغای شبکات ماهواره ای یک بحثه ولی حقیقت بودن و اثباتش یک بحث جداست.و اگر برفرض اثباتم بشه که درصد بالاییش  دروغ و بزرگنمایی و شایعه هست و برفرض اثباتش  رهبری اختیار عزلشو ندار.و اصلا به اختیارات رهبری مربوط نمیش.دوما خیلی از عزل نصب ها طبق مصالح  کشوره. زمان حکومت خود  پیامبر ص هم خیلی قبیلها و طایفها برای اینکه اسلام بیارن شرط های مختلف تعیین میکردن مثلا یا میگفتن از طایفه ما زنی باید اختیار کنید یا میگفتن پستی مهم در حکومت باید به مردی از طایفه ما بدید و پیامبر هم چون هنوز دین اسلام نوپا بود و یک اشتباه و جنگ داخلی میتونست پایهای دین الاهی رو بشدت سست کنه برای همین برای حفظ مصلحت دین خدا و برای دوری از تفرقه و جنگ داخلی و حفظ دینه نو پا حضرت نسبت به خاستهای طوایف نرمی نشون میدادن و تا جایی که امکان داشت قبول میکردن.این شرایط الانم صدق میکن نمونش همین تایید صلاحیت روحانی برای ریاست جمهوری و بعضی مناصب قوای دیگه هست. چون بعضی طایفها و فامیلها الان تو کشور ما مثل زمان پیامبر بشدت نفوذ و قدرت دارن و میتونن اشوبها و فتنهای شدیدی برای کشور و نظام اسلامی ایجاد کنن و با شیاطین خارجی بیشتر از الان همسو بشن و فعلا مصلحت سازش هست تا اون موقعی که نظام به حداکثر قدرت خودش برسه.و بخش سوم جوابم به این جمله سخیف این است که  کسی اگر واقعا انسان با ایمانی باشه یعنی ایمان تو قلبش وارد شد باش (نکه فقط شناسنامه ای مسلمان باش)همچین انسانی با این چیزا ایمانشو از دست نمید.و اصلا کسی که ایمان به دین الاهی میار حتما کلام خدا در قران رو خوند و بهش ایمان دار که خداوند میفرماید  ایمان اوردنگان را  با کاهش در جانها و مالها و محصولات میازماییم و در اخر میفرماید ای پیامبر بشارت بد به استقامت کنندگان و اصلا درجه ایمانه مدعیان ایمان با همین سختی ها سنجید میش و غربال میشه و نمره داده میشه...در ثانی عین جنگ  روانی و نرمی که شیاطین جنو انس علیه جبه حق یعنی نظام جمهوری اسلامی راه انداختن عینن زمان حکومت پیامبر و تمام سلاله های پاک پیامبر هم راه انداختن وچنان عدالت علی ع به مستکبرین و سردمداران زرو زور اون زمان فشار اورد بود که باعث شد بود اونام به جلزو ولز بیفتن و بشدت برعلیه حضرت جنگ نرم و تبلیغات منفی و شایعه سازی شدیدی کنند و انقدر این جنگ نرمشون علیه حضرت شدت داشت که وقتی حجت خدا یدللهو الاکبر سر نماز به شهادت رسید خیلیا که از شهر زندگی حضرت دور بودن میگفتن مگر علی نمازم  میخوند!!! زمان امام حسین ع هم همین شایعات پراکنی و فشارهای جنگ نرم شیاطین جنو انس باعث شد که فقط 72نفر که ایمان قلبی و بصیرت بالایی داشتن فریب حملیه سنگین جنگ نرم و فتنها و القاعات شیاطین جنو انس رو نخورند و خون خدارو یاری کردند..و در دوران تمام پیامبران و امامان و اولیای الاهی همین رویه و جنگ نرم و شایعه سازی های شدید و تبلیغات سو شیاطین وجود داشته.و با قدرت رسانه ای و مالی براحتی حقرو باطل و باطل رو حق نشون میدادن.و حقیقتا در طول تاریخ برای اکثریت ازمون سختی بود و خواهد بود.و در تمام تاریخ فقط کسانی که ایمان قلبی و بصیرت بالایی داشتن و دارن بمانند 72یار  امام حسین علیه سلام از ورطه این مرحله از آزمون الاهی یعنی تشخیص نیرنگها و فتنها و شایعه پراکنی شیاطین جنو انس  سربلند بیرون میان...و حقیقتا یکی از سخترین و  غربال گرترین و پر ریزش ترین مرحله از مراحل ازمونهای الاهیست.انشالله به بهترین وجه حق مطلب رو ادا کرده باشم.عزیزان در نشر این مبحثم بسیار کوشا باشید زیرا تودهنی محکمی بر شیاطین هست.یاحق.موفق و مؤید باشید

با سلام و عرض ادب متاسفانه زیاد افراد دل شکسته بمن پیغام میدن که همسرم یا صاحب کارم و...بخاطر اینکه مال بیشتری دار یا پستو مقامی دار یا یک مدرک دنیوی دار از سر غرور باهاشون رفتار میکنه و مدام بهشون نیشو کنایه میزنه!!!!و تصمیم گرفتم خلاصه ای از مباحثم درین مورد مهم رو منتشر کنم.اول روی گفتمانم با انسانهای بظاهر دین مدار که فکر میکنن چون 4تا کتاب خوندن یک مدرک دنیوی گرفتن یا چون از مال پست دنیا دارن یا چون یک پست یا مقام زودگذر دنیوی بهشون داد شد دیگ بهرکی میخان میتونن فخر بفروشن و هر جور میخان میتونن با زیر دستاشون رفتار کنن.چون در ذهن فرومایشون خودشونو بزرگتر از دیگران می بینند!!!!! در حالی که وجودشون پر است از رذایل زشت اخلاقی و اصلا نشانه میزانه ایمان و قرب الاهی میزانه پاک بودن نفس انسان از رذایل اخلاقی هست یعنی به تعبیر ساده تر در اختیار گرفتن نفس یعنی منه خودش هست.بعد جالب بعضی از افراد که وجودشون پر است از انواع رذایل اخلاقی بعد ادعای دین مداری هم میکنن و ادعاشونم هفت آسمون و همه فلکو افلاک رو برداشته!!!!!.... و اینو بدونید سطح ایمان هر انسان از درجه میزان پاک بودن نفسش از رذایل اخلاقی معلوم میشه ولاغیر.چون نسبت مستقیم باهم دارن.یعنی تا انسان خودشو از امیالی که حاصل از شرک خفی یعنی من بودنشه مثل حسادت غرور نفرت خودبینی بزرگ بینی ووو.... نتونه پاک و تهی کنه همچین فردی اصلا نمیتونه قرب الاهی پیدا کنه...من متاسفانه افراد بظاهر متشرعی رو میبینم که  هنوز طرف بند اینکه ببینه کی  لایک یا فالو یا انفالو یا بلاکش کرد که اونم بهمون نسبت جبران کنه. یا حتی کی بهش سلام کرد که جواب سلام بده یا نه و...خوب اینجور افراد هنوز در سطح ابتدایی و کلاس ابتدایی ایمان موندن و درجا میزنن در حالی که مدعی دینم خودشونو میدونن... و غرور فقط یکجا جایز اونم در برابر کفار و دشمنان و مستکبرینی که خودشونو قوی تر یا بالاتر میدونن و طبق نصه صریح قرآن با اینجور افراد باید از موضع قوی و عین خودشون رفتار کرد حالا چه در بحث چه در عمل.و اینو بدونید انسان تا از رذایل اخلاقی پاک نشه وارد بهشت نخواهد شد.پس بنفع تمام انسانهاست که تو همین دنیا قبل آمدن ملکولموت تزکیه نفس کنن و سعی کنن تمام رذایل اخلاقیشونو بشورن و پاک کنند.وگرنه این دنیا نشه اون دنیا در عالم برزخ باید بکنیم.و وقتی انسانها میراثی رو از عوامل گذشت به عالم بعد میبرن یا باید میبردن و نمیبرن در عالم بعد برای بدست اوردن یا پاک کردنش بشدت تصاعدی باید زحمت و تلاش کنند(همانطور که صدها ذکر یا نماز عالم برزخ جبران یک رکعت نماز این عالمو نمیتونه بکنه) پس بشر بنفع خودشه در همین دنیا قبل رسیدن عجل کیسه کشی و سمباده کشیدن روح رو برای چرک زدایی شروع کنه وگرنه اونور مجبورن بزور کیسش کنن.و اینم بدونید در محشر کبری وقتی انسانها میفهمن که همین پستها و ثروتها و مدارک دنیوی براشون آزمونی بود و بخاطر بد آزمون دادن و بخاطر فخر فروختن و تکبر نسبت به بندگان خداوند حالا بجبرانش خداوند از سر فخر آنان رو از ملاقات و درجات بالای قرب خودش محروم میکند اونوقت میگویند کاش در دنیا هیچ مدرکی نداشتیم و بیسواد بودیم و هیچ مال و هیچ مقامی نداشتیم...و حقیقتا این رذایل اخلاقی فردی به جامعم براحتی سرایت میکنه عکسی دیدم که در یکی از شهرها شهردار و جمعی از مدیران شهری نشست بودن دور میز و جمعی از پاکبانان عزیز رو نشوند بودن پایین پاشون جلو میزشون.و این کار زشت حاصل از رذیله تکبر و بزرگ بینی. و اگر اون شهردار  ایمان قلبی داشت باید با خودش میگفت شاید مقام و قرب الاهی این عزیزانه پاک بان چه یکی چه همشون از منه شهردار بالاتر باشه پس ذره ای بی حرمتی حق ندارم بزارم بهشون بشه.مگر پیامبران الاهی دکتر یا مدیرکل بودن نخیر بلکه اکثرشون چوپان بودن یا شغلهای ساده ای مثل آهنگری داشتن ولی مقام الاهیشون میلیاردها برابر از  مقام داران دنیوی بالاتر بود.و واقعا دیدن اون عکس خیلی ناراحتم کرد.و در آخر روی صحبتم با افرادی هست که مورد تکبر و فخر فرومایگان دوستار زرو زور دنیا یا مدیران بظاهر متشرعشون قرار میگیرن و باعث بدبینشون به دین میشه هست.عزیزان من ملاک ایمان ما به دین خدا به هیچ عنوان نباید حرفها و اعمال دیگران باش چون اونام انسان عادی هستن و معصوم نیستن یعنی تسلط کامل و کافی روی نفس و منه خودشون ندارن و توسط شیطان درون یعنی نفس اماره و شیطان بیرون یعنی شیاطین جنی و انسی مرتب تحد تحریک و وسوسه قرار میگیرن و مورد امتحان قرار میگرن..برای فهم عمیقتر مثالی میزنم شما چنتا از دوستاتون یک درس مثلا علوم رو قرار هفته دیگ امتحان هم تئوری و هم عملی ازمایشگاه بدن.حالا 4تا از دوستاتون همون کتابو خوب میخونن و تو امتحان نمره خوبی میگیرن ولی چنتا از دوستای دیگتون همون کتابو با اینکه خوندن ولی چون یا بد خوندن یا کم خوندن یا سوالای امتحان رو دست کم گرفته بودن خلاصه نمرشون کم میشه .اونوقت شما نباید نمره کم گرفتن و ضعیف عمل کردن اون دوستاتون رو بپای ناقص بودن یا بد بودن اون کتاب علوم بزارید چون خیلی از دوستا و افراد دیگ اون کتاب علوم رو خوندن و نمره خوب گرفتن یعنی هم خوب امتحان تئوری و هم  عملی دادن.شما هم دینتون رو از قران و عمل معصومین باید بگیرید نه عمل دیگران.و خیلیا همین روشو رفتن و موفق بودن و به ایمان عملی کامل رسیدن مثل بحجتها نخودکی ها طباطبایی ها و... پس این راه درست...و اونایی که نرسیدن و نتونستن به رذایل اخلاقی خودشون فائق بیان و پاک کنن و مسلط بشن.اونا دیگ ضعف از خودشون و تنبلیشون نه از استادشون چون خیلیا با همین استادها یعنی( قرآن و اهل بیت) موفق بودن و به ایمان عملی کامل رسیدن که نمونشو بالا نام بردم.و یک نکته مهم رو هم اشاره کنم که بعضیا فکر میکنن چون خیلی کارای خیر انجام میدن امتحان اصلیشون همونه و دیگ خودشون رو بهشتی مطلق اونم در درجات بالای بهشت میدونن.در حالی که اون کمک کردن و دست بخیر داشتن لطفی از جانب خداوند به اونا که خودش مالشو بهشون داد و خودشم بدلشون انداخته که کمک کنند. پس اون امتحان اصلیشون نیست و نمره خیلی بالایی ندار.و اون سوالی که نمره با ضریب بالا دار همون سوال بظاهر کوچیک ولی سخته یعنی پاک کردن همون رذایل اخلاقی ای هست که دارن.یعنی طرف بسیار متشرع هست ولی دچار رذیله اخلاقی تمسخر کردن یا کنایه و نیش زدن یا حسادت یا غرور یا خشم و... هست و امتحان اصلیش و سوال سخت و پرضریب امتحانش برطرف کردن همون رذیله اخلاقیش.یعنی 10نمره از 20نمره امتحانش حل کردن یعنی برطرف کردن همون رذیله یا رذایل اخلاقیش می تونه داشت باش.و بدون حل اون سوال اگر تمام سوالای دیگرو هم درست جواب بدیم بزور ناپلئونی شاید با نمره ده بتونیم قبول بشیم.که درجه قرب پایینی هست.و اگر هر انسانی بخواد بدونه امتحان اصلیش و اون سوالی که بیشترین ضریبو تو امتحان الاهیش دار چی؟ باید ببینه کدوم خصلت اخلاقی یا رفتاریش انجام دادن یا ندادنش براش سختر.یعنی یک انسانی ممکن زیاد زخم زبون و کنایه میزنه و عادت کرد و انجام ندادنش براش سخت و دقیقا همین کار سخته امتحان اصلیش و باید تمام تلاششو بکنه که انجامش نده و روحشو ازین رذیله اخلاقی پاک کنه.انشالله حق مطلب رو به بهترین نحو بیان کرد باشم.یا حق

با سلام و عرض ادب بر حسب وظیفه تصمیم گرفتم دوباره گزیده بسیار مهمی از مباحثم درباری رذایل اخلاقی رو نشر بدهم...انسانها باید بشدت مراقب رفتار و گفتارشون با زیر دستاشون باشن که این براشون ازمونیست که بظاهر آسون ولی در باطن چون باید منیت و غرور باطله خودشون رو کنترل کنند سخت ترین ازمون و بالاترین نمره مثبت و منفی رو دار و گرفتن نمره خوب درین ازمون میتونه فرسنگها تصاعدی انسانرو از نظر مقام قرب الاهی به جلو پرتاب کنه و متاسفانه رد شدن درین ازمون فرسنگها میتونه انسان رو از نظر قرب الاهی به عقب پرتاب کنه.و حقیقتا رسیدن به درجه تسلط و فرمان دادن بنفس (نه فرمان گرفتن از نفس) خیلی سخته و مراقبه و تلاش فراوانی میخاد.و انسانهایی که بوسیله مقام و جاه و پست و ثروت دنیا آزمون میشن حقیقتا چه سخت آزمونی دارند که به تعبیر و فهم بند شاه آزمونه و باید به مقام تسلط بر نفس خود برسند.ولی اکثرشون اصلا نمیدونند در سر جلسه ازمونند حتی بعضی مذهبی یون هم در غفلتند و تازه لحظات اخر ازمون یکهو بخود میان ولی دیگ متاسفانه فرصت کافی نماند و با جوابهای اشتباه کلی نمره منفی جمع کردند و این خیلی بده.حقیقتا هم خودم زیاد دیدم و هم زیاد بهم گفتن که انسانهای دین مدار و بظاهر مذهبی با زیر دست که هیچ با دوستو فامیلهای خودشون هم با کنایه و از سر غرور و تکبر صحبت و رفتار میکنند و این خیلی بد و قاطع و از سر یقین عرض میکنم این برای تمام کسانی که در کلاس دین ثبت نام کردن و وارد کلاس شدن آزمونه و نمره منفی شدیدی دار. و از نشانهای مهمی و اساسی که نشون مید انسانی از درجه دین مداری ظاهری یعنی پوسته ای به درجه دین مداری حقیقی و عمیق رسید تسلط بر رذایل اخلاقیش.وگرنه تمام مناسک ظاهریه عبادت مثل نماز زیارت حج و کمک به نیازمندان و ووو همه اینها جنبه ظاهری و دنیویش یعنی بخاطر دنیا و نفس خودمون یعنی جنبه تظاهریش بیشتر از جنبیه برای رضای خدا بودنش هست و نشانه اینکه اون اعمال ما  جنبه اخروی و رضای الاهیش از جنبه دنیویش بالاتر و قویتر اینکه به درون خود و میزان تسلطمون بر نفس و منیت خودمون بنگریم.و اگر  دیدیم بخاطر مدرکهای دنیویمون و بخاطر ثروتها و مقامها و اعتبارات دنیویمون منیت و کبر و خود بزرگ بینی بهمون دست نمید و برامون ارزشی ندار و فخر نمیفروشیم و کنایه نمیزنیم اونوقت معلوم جنبه اخروی و باطنی اعمال و عبادتهامون از جنبه ظاهر سازی و دنیویش بیشتر و بالاتر و در درگاه الاهی ارزشمند .وگرنه اصلا بهشون ننازند چون بسیار کم کیفیتن یعنی کم اعتبارن و هم همون ثواب کمشم بخاطر شکستن دله دیگران وارد پروند دیگران شد.و از پروند خودشون پاک شد..عزیزان این مبحث بسیار بسیار مهمیست و شد بارها بخانید و بنویسید و جلوی دیدتون قرار بدهید.چون نوع بشر نیاز به تذکر و یادآوری دارد...بنده کمترین شرعا بخاطر بیان حق و بخاطر وظیفه امر بمعروف و نهی از منکر موظف به بیان این معارف در سطحی که میفهمم و درک میکنم هستم.در نشر آن کوشا باشید.موفق و مؤید باشید

با سلام و عرض ادب از بعضی از رفتار افراد متشرع در عجبم!!!که با اینکه به احکام و حلالو حرام پایبندن ولی فقط در بعضی از موارد رعایت میکنند و اون مورد مهم تر و اصل تر رو که رعایتش واجبتر و حقتر هست رو رعایت نمیکنند!!!!به مصداق همون مبحثم حق و حقتر که داشتم.یعنی بطور مثال طرف روزی 100رکعت نماز مستحبی یا قضا بخونه ولی از عمد همون 17 رکعت نماز واجبه همون روزو نخونه.خوب 100رکعت که هیچ 1000رکعتم نماز مستحبی یا قضای روزای قبلو بخونه چون اون 17رکعت اصلی و حقتره همون روزو از عمد نخوند اون 1000رکعت اصلا براش محسوب نمیش.و بی ارزش.حالا به اصل موضوع میرسم طرف میدونم پایبند شرعه و خمس زکات و صدقه مید و بخشش مدام مالی و مادی میکنه ولی در عجبم در موردی که ازین موارد بالا که نامبردم بسیار واجبتر و حقتر هست رو یعنی در پرداخت حق و حقوق کامل کارگر یا کارمندش کوتاهی و سهل انگاری میکنه!!! و چون این امر واجبتر رو بدرستی ادا نمیکنه اون موارد دیگ که انجام میدن بشدت تحت تاثیر قرار میگیر و یا بشدت کم ارزش میشن و یا حتی کلا بی ارزش میشن.طرف کارگر میاره کف حقوق یک کارگر اونم یک شیفت کاری یعنی حدود 8صبح تا3عصر اونم آسون ترین کار کاملا در قانون کفش قید شد حدود 1500هست.حالا بر مبنای سختی کار اگر صاحب کار واقعا انسان متشرع و خداترسی باش حقوق و حق و مزایای بیشتری از 1500 به کارگرش پرداخت میکنه.حالا در عجبم بعضی از افراد متشرع که دارا هستن و خمسو زکاتشونو مرتب میدن ولی دقیقا مثل افراد غیر متشرع و بی انصاف حق کارگرشونو کافی و کامل نمیدن و با اینکه بیشتر از یک شیفتم کار میکن ولی با وجود دارا بودن همون حقوق کف و حداقلی رو به کارگرشون از عمد نمیدن!!!و من بر مبنای درک و یقین بهشون میگم تمام اون خمسها و زکاتها و خیراتی که میکنید بمراتب اجر و کیفیتش نازل تر خواهد شد.و در مواقعی هم کاملا بی ارزش میشه.چون دقیقا مثل بعضی از کارفرماهای بی دین یا بی انصاف رفتار میکنن که به کارگرشون میگن ما میدونیم حقوق پایه برا یک شیفت کاری فلان قد ولی اینجا مثلا دوشیفت باید واستی و تازه مثلا 800هم بیشتر نمیدیم تاز بیمتم نمیکنیم.حالا خاستی بیا نخاستیم برو بسلامت.و این رفتار یعنی برده کشی و اوج استکبار و اوج ستم.ولی این افراد ازینکه به کارگر مظلوم حقوق کمتر از حقش میدن و اونم از سر اجبار قبول میکنه ذوق میکنند و فکر میکنند خیلی زرنگی کردن که برده کشی کردن و انسانی رو مفتی به کار گرفتن.در حالی که نمیدونن که چه بسیار بد کاری کردن و چه بسیار بد فرجامی دارن.چون کارگر مظلوم و با این کارشون دارن در حق انسان مظلوم ظلم میکنن.چون یکوقت هست انسان به یک نفر گردن کلفت ثروتمند ظلم میکنه اونم گناه ولی گناه و تنبیهش اصلا قابل قیاس با ظلم در حق یک انسان مظلوم نیست.و طبق نصه صریح قرآن و هم روایات ظلم در حق انسان مظلوم بسیار بد فرجامی دار.من درین جا به افراد غیر متشرع کار ندارم و اینجا فقط روی سخنم با افراد متشرع هست دارم از سر یقین باطنی بهتون میگم اگر شما با کارگرتون اینجوری رفتار کنید در محشر کبری با شما دها و صدها برابر بد تر از بدترین مستکبرین تاریخ رفتار خواهد شد.میدونید چرا؟ چون اون مستکبرین کلا ایمان و درک کافی نداشتن ولی شمایی که ایمان داشتی ولی بازم اگر این معاصی و خبطهای سنگین رو بکنید اونوقت توبیختون بشدت تصاعدی خواهد بود.من حقی که بر قلبم احساس میکنم  واجب میدونم بیان کنم و آنچه میگویم برای رضای خدا و از سر دلسوزی هست.توصیه اکید میکنم برای تمام کارفرمایان متشرعی که چه یک کارگر و کارمند دارن چه هزاران نفر بفرستید.یاحق.موفق و مؤید باشید

با سلام و عرض ادب درین روزها قلبا عمیق احساس میکنم که موظف به بیان و نشر مباحثمم در مورد مفهوم حق که مصداق اعظمش آزمونهای الهی هست می باشم...حقیقتا در دنیا بعضی ها مراتب الطاف الاهی رو بد و کج فهمیدن چون کسی براشون درست و مفهومی بیان نکرد آنچه الان میخام بیان کنم رو خوب و دقیق با چشم دل بخوانند چون یقین دارم در عالم برزخ عینا همین مفهوم براشون بیان خواهد شد و لطف الهی شاملشون شد که قبل مرگ در عالم دنیا این مفاهیم براشون بیان میشه تا انشالله دیدگاه و نگرششون درست بشه تا بعضی از رذایل اخلاقی از وجودشان رفع بشه تا بدرجه قرب الاهی بالاتری برسند.در ابتدا مقدمه ای عرض میکنم و در انتها مغز مطلب رو بیان خواهم کرد.حقیقتا بعضی انسانها هستند که همسران با ایمان و مهربان و خوش خولقی دارن و بعضی افراد همسران کم ایمان ترشرو و بد اخلاقی دارن.خوب بدون شک تمام مراتب زندگی دنیا  آزمونه و طبق نصحه صریح قرآن دنیا بازیست که بند به لگو بازی تعبیر میکنم یعنی به یک نفر چه لگوی کهنه دادن چه نو چه زشت دادن چه زیبا چه بزرگ دادن چه کوچیک چه سفید دادن چه سیاه در دنیا اصلا ظواهر و میزان و نوع چیزهای داد شد نه مهم هست و نه امتیاز و نه نشانه قرب یا قحر الهیست.بلکه فقط مهم اینکه نسبت بهمون چیزی که بهمون دادن بهترین نوع عمل رو داشته باشیم.و فقط هروقت در اخرت بکسی جاه و مقام و جایگاه و اموال بیشتری دادن اونوقت نشان خوبی و قرب الاهی و شأن بیشتر او انسان هست وگرنه در دنیا همینطور که گفتم ذره ای این چنین نیست و هرچی داده میشود فقط بمنظور آزمون و وسیله آزمونست.و ممکنست بنده مومنی آزمونه اولیش رو با نمره نسبتا خوبی پاس کرد باش ولی آزمونهای بعدیش رو بزور ناپلئونی رد کنه....خوب حالا میخام مغز مطلبم رو بیان کنم که بسیار مهم هست.و بسیار با دقت مطالعه شود.بعضی انسانها هستند که همسران یا پدرو مادر یا فرزندان با ایمان و مهربان و خوشخولقی دارن و برعکس بعضی افراد پدر یا مادر یا همسران یا فرزندان کم ایمان ترشرو و بد اخلاقی دارن.خوب حالا اگر یک زنه با ایمان همسر و فرزندانش بداخلاق و بد دهن و بی ایمان باشند.ولی یک زنه با ایمان دیگ همسر و فرزندانش خوش اخلاق و با ایمان باشند.خوب بنظر شما خداوند بکدوم زن لطف کرد؟خوب حتما بر مبنای ظواهر امر جواب شما عزیزان زنی که همسر و فرزندان خوش خلقی دار هست.ولی عزیزان نکته بسیار مهم اینجاست که اون زنی که همسر و فرزندان بداخلاق و بددهنی دار عجز و زاری و توسل و دلشکستنش و مضطر شدن یعنی رسیدن به درجه اضطرار بسیار بسیار بیشتری از آن زنه دیگر در طول عمرش دار. که باعث میشه سرعت و امکان بسیار بیشتری در طی کردن مراحل قرب الاهی داشته باش. و بهمین دلیل در آخرت میتونه درجه قربی بسیار بالاتری داشته باشه. و حقیقتا درجه و بکل سطح و لول آزمونش فرق میکنه و بقول معروف سوال امتحانش بسیار سختره و اگر آزمونشرو با موفقیت طی کند حقیقتا اجر و قرب بسیار بالاتری خواهد داشت.وبر مبنای حکمتهای الهی و نوع آزمونهایی که مراحل قبل دادیم و هم بر مبنای ظرفیتهامون سطح و نوع آزمونهامون در مراحل مختلف تعیین میشه.ولی بعضی اوقات خودمون با دعا و نذر و توسل نوع یا سختی آزمونمون رو در بعضی مراحل زندگی عوض میکنیم ولی در آخر یعنی در آخرت پاداشی به نسبت سختی همون آزمونهایی که دادیم دریافت خواهیم کرد.یا حق.مؤفق و مؤید باشیددر نشر حق کوشا باشید

 
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ
Back to content | Back to main menu