مباحث آزاد - WEBSITE X5 UNREGISTERED VERSION 12.0.9.30 - معجزات قرآن ---- نوره قرآن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
Go to content

Main menu:

مباحث آزاد

مباحث دیگر

 با سلام و عرض ادب چند وقت قبل بحثی طولانی بین عزیزانی در شبکات مجازی در گرفت بود درباری اینکه روحانیون باید حتما دنبال انجام کار دوم باشن و بحثشون به کدورت کشید شد بود که با مداخله واین  پاسخ بند ختم بخیر و مصالحه شد.و خوندن این بحثم هم میتونه تفکرات خیلی از مردم رو به قشر عزیز روحانیت عوض کنه و هم خوندنش رو برای خود روحانیون هم بسیار واجب و موثر میدونم) برادر بزرگوار من حقیقتا با نظر شما و دوستانتون به تعبیری مخالفم و به تعبیری موافقم.موافقم که روحانیون بغیر از نماز و سخن رانی دینی وظایف و کارهای دیگه ای هم باید انجام بدن.ولی بشدت مخالف فعالیتهای غیر فرهنگی و غیر تربیتی و غیر پرورشی برای روحانیت هستم. چون در درجه اول وقتی یک روحانی وارد حوزه میشه ظرفیت حوزرو گرفت و پول بیت المال هزینش میشه و مانع شد کس دیگه ای وارد بشه و نباید بجای کار دینی و پرورشی و تربیتی و وقت گذاشتن درین امور وقتشو صرف کار غیر کن.مگر در حالتی که مازاد بر نیاز جامعه روحانی تربیت شد باش..ولی متاسفانه تا دلتون بخاد در ایران محله و مسجد بی روحانی داریم و هم این همه مدارس بدون روحانی داریم... و بشدت معتقدم اگر یک روحانی بخاد واقعا وظیفشو انجام بد انقدر در کشور کار سرش ریخته که وقت انجام کار دیگه ای رو نخواد داشت...با مثالی حق مطلبم رو بیان میکنم.تو فامیلمون یکی از اشناها چند سال قبل یک مدرسه راهنمایی غیر انتفاعی باز کرد و در مواردی از بند مشورت خاستن و بند بهشون پیشنهاد دادم یک فرد روحانی بعنوان مسئول فرهنگی تربیتی استخدام کنن که بطور دائم تو مدرسشون حظور داشت باش و الان حدود 300تا دانش اموز دارن و پارسال اون روحانی عزیز میفرمودن با اینکه دانش اموزاشون از مدارس دولتی خیلی کمتر ولی درین زمانه انقدر بچها مشگلات و نکات ریزو درشت عقیدتی عاطفی روانی جسمی جنسی براشون پیش میاد و درگیرش هستن و اصلا این موارد رو به پدرو مادر و معلمای عادیشون نمیگن و روشون نمیشه ولی میفرمودن بخاطر اینکه لباس پیامبر بر تنه ایشون هست و ادم خوش برخوردی هم هستن بچها به ایشون اعتماد دارن و بدون خجالت و ترس تمام مشگلاتشونو به ایشون میگن و میگفتن من چه تو مدرس چه تو خونه که میام تمام وقت درگیر رفع مشگل بچها هستم.و بحث مشگلات عقیدتی هم هست که الان با این هجمه عظیم ضد دینی در شبکات ماهواره ای و مجازی که بشدت تفکر و فرهنگ دینی رو نشانه گرفتن و میکوبند و نوجوونها چون تازه افکار و عقایدشون دار شکل میگیر خزعولات و تبلیغات این شبکات روشون خیلی موثرتر هست و بند برای همین این پیشنهاد رو به فامیلمون دادم. و حقیتا برای مقابله باهاشون حتما حظور یک روحانی جوان پویا و اگاه در کل مدارس کشور واجب هست و هر روحانی بغیر از جلسات خصوصی فردی میتونه مرتب همایشهای جذاب فوق برنامه تشکیل بد و دها موارد دیگ.و حقیقتا برای مدارس دولتی که پرجمعیتن یکدونه روحانی هم کم.و اصلا نیازی نیست همه روحانی ها فقاهت و اجتهاد داشت باشن.مثل اینکه لازم نیست معلم تمام مقاطع تحصیلی دکترا داشت باشن ولی هر مقطع تحصیلی نیاز به ویژگیهای مهارتی خودشو دار.و یک معلم دبستان مهارت اموزشی و معلمی بمراتب بالاتری از یک استاد دانشگاه نیاز دار چون با بچهای کم سنو سال سروکار دار.و کافی روحانیون مدارس سواد و تجربه خودشونو در امور تربیتی فرهنگی پرورشی بالا ببرن و با علوم روز هم کمی اشنا بشن و هم اشنایی و درک خودشونو از مشگلات افرادی که درین سنین هستن بالا ببرن و متعهدانه و دلسوزانه کار کنن.که قطعا یک روحانی مومن این چنین عمل خواهد کرد.و این همه مدرسه و مسجد تو کل کشور تو کلان شهرا شهراها روستاها داریم و چنتاشون روحانی دارن؟؟؟؟و تمام انچه گفتم دقیقا برای مساجد هم صدق میکنه چندسال قبل تو محله قبلیمون یک روحانی مسجد محلمون داشت و تاز معرفی شد بود جوون اکتیو فعال بروز بندهم اطلاعاتمو در اختیارش میزاشتم و بحق خودشونم طرحهای عالی رو پیشنهاد میدادن و اجرا میکردیم هرروز دوتا کلاس بعد نماز ظهر و عشا میزاشتیم مثل داستانهای قرآنی یاسیری در نهج البلاغه یا سیری در صحیفه سجادیه ووو دها موضوع دیگ و پخش و نقد فیلم و شناخت المانهای غیر دینی ووو انواع همایشها و اردوها اخر هفتها و دها موارد دیگ بطوری که بسیار از بچهای مساجد دیگ مدام مسجد ما میومدن.و کاری شد بود که حتی بچهای غیر مذهبی میومدن مدام و واقعا دیدگاهشون به معقوله دین عوض شد بود.وچنان جذابیتی ایجاد شد بود که بچها بجای رفتن گیمنتو کلوپ و ازین جور جاها اولویت اولشون مسجد بود.. و انقدر کار بود که ایشون میفرمودن هرروز 30تا 40درصد کارهایی که برنامه ریزی کرد بودن و رو کاغذ اورد بودن میمونه و وقت کم میاوردن.و حدود 4سال پیش ما از درامد مسجد 1200 ثابت به ایشون پرداخت میکردیم و خود اهالی محل هم که واقعا تاثیر فوق العاده مثبت وجود ایشون رو رو بچهاشون دید بودن هرماه بیش از 1میلیون هم از طرف اهالی کمک میشد و هدایای غیر نقدی هم که فراوان. پس اگر یک روحانی اموزشهای درست تربیتی پرورشی مطابق نیازهای روز ببینه و اگر بعدش خود روحانی اهل عمل باش و بخاد درین معقوله در مدارس و مساجد کار کنه انقدر کار انجام نشد فرهنگی پرورشی تربیتی هست هست هست که اصلا اون روحانی وقت نمیکنه عمامشو زمین بزار...بخصوص که درین زمانه با این هجمه عظیم شیاطین جنو انس و وجود هزاران شبکه ماهواره ای و مجازی که فوکوسشون روی تغییر فرهنگ و عقاید و سبک زندگی اسلامی ما و بچهامون هست پس وجود چنین روحانیونی در مدارس و مساجد بشدت واجب...و یک نکته کوتاه هم درباره تبرج عرض کنم خدمتتون که تبرج میش گفت لول بالاتر از خودنمایی هست و به مفهوم خودنمایی مکرر هست.و اگر بطور مثال یکی از روحانیون عزیز یا هر فردی مثلا 200تا پست گذاشته باش حالا اگر لابلای اون 200تا 5تا عکس از خودشون هم گذاشت باشن مشگلی ندار و اسمش تبرج نیست.فعل تبرج رو وقتی میشه گفت انجام شد که به طور مثال طرف بعد هر 4 تا5تا پستش یک عکس یا فیلمی از خودش گذاشت باشن.و در اخر عرض کنم که شما برادر بزرگوار باید بجای ترقیب روحانیت عزیز به انجام کار دوم باید این عزیزان رو ترقیب به تمرکز و همیت در وظیفه اصلیشون یعنی معقوله فرهنگی و تربیتی و پرورشی بکنید.و در آخر عرض کنم که من اعتقاد راسخم برین امر هست که محمد رسول لله صلوات لله و سلامهو علیه که به امر الاهی انقلابی در تمام عالم بپا کرد.هر روحانی که میخاد لباس پیامبر ص رو برتن بکنه باید این انگیزه و توانایی در خودش ایجاد کنه که بتونه لااقل تو هر محله از شهر خودش انقلابی بپا بکنه...یا حق.موفق و مؤید باشید

با سلام و عرض ادب حقیقتا یک دردی بر دل دارم که درد عظیمیست که بدون شک در دل مبارک امام زمان عج هم می باشد و بخاطر تلاش برای برطرف کردنش موظف به بیانش هستم.در شبکات مجازی در پیجهای افراد با سلام و عرض ادب حقیقتا یک دردی بر دل دارم که درد عظیمیست که بدون شک در دل مبارک امام زمان عج هم می باشد و بخاطر تلاش برای برطرف کردنش موظف به بیانش هستم.در شبکات مجازی در پیجهای افراد دین مدار وقتی مطلب دینی حالا چه بصورت متن یا فیلم یا عکس که میگزارند بعدش متاسفانه اصلا جواب افراد مخالف عقیدشون که زیر مطلبشون کامنتای مخالف دین و اسلام مینویسن رو نمیدن.ولی بجاش جواب تشکرها یا سوالات بی مورد مثل چرا مارک یا رنگ لباست فلان هستو میدن یا بحثای بی مورد باهم عقیدهاشون انجام میدن اونم سر هر اختلاف کوچکی.و واقعا موندم هدفشون از وقت گذاشتن سر بحثای بی موردی که سر اختلافهای بسیار جزئی که بین هر هم سنگری میتونه باش چیه!!!! در حالی که باید بدونند وقتی کامنت دینی میزارن و یک فرد مخالف دین میاد اونجا پیغام میزار یقین بدونید او بخواست الاهی بسمت شما راهنمایی شد و خواست الاهی بر این هست که شما چنین شخصی رو با مفروضات قلبیتون تا حد توانتون متنبه کنید و حقیقتا اگر بدونن چه روزی عظیم معنوی براشون این جور افراد میتونند بدنبال بیارند و چه دره گرانبهایی براشون در محشر کبری محسوب میشن عین بنده کمترین مدام زیر پیجای مذهبی فقط دنبال افرادی میگردن که کامنتای ضد خداپرستی و ضد دین و ضد اسلام و ضد انقلاب گذاشتن تا عین بند وارد بحث بشن باهاشون و ازین فرصت عظیم برای دریافت پاداش عظیم پیامبر گونه استفاد کنند....و بند اگر پیغامشون جدید باش تا چند ساعتی صبر میکنم شاید خود صاحب پیج جواب طرفو بد و از اجرش محروم نشه.ولی متاسفانه حقیقتا میبینم که 99درصد افراد دین مدار که فالورهای فراوانی هم جمع کردن اصلا جواب این افراد رو نمیدن.در حالی که اصلا هدفشون این باید باش که مثل یک تله مطالب مذهبی رو برای کشوندن این دست افراد برای گذاشتن کامنت مخالف استفاد کنند تا از فرصت هدایت و متنبه کردنشون بتونند استفاد کنید.و اگر این کارو نکنند یعنی هدفشون یا خدایی نکرد خود نمایی هست یا با تعجب فراوان فقط میخواهند مطالبشون توسط هم سنگرها و هم عقیدهای خودشون دید بشه که درسته ثواب دار ولی تفاوت ثوابش با بحث و تلاش برای هدایت مخالفان دین و اسلام و انقلاب ابدا قابل قیاس نیست.و تفاوتش عین تفاوت نماز مستحبی و واجب هست.یکوقت مثلا یک عزیز روحانی یا دیگران دارن تو مسجد یا یک محول دینی سخنرانی میکنن خوب تو همچین محولی هیچوقت یک انسان ضد دین نمیر پس در مسجد احسنترین کار بیان مطالب عمومی متعارف برای انسانهای هم عقید هست ولی در فضای مجازی قضیه خیلی فرق میکنه چون در فضای مجازی این بستر فراهم هست و افراد مخالف عقیدمون برای پیغام تحریک امیز وارد پیجهای دینی میشن حتی بعضیاشون دنبال بحث کردن هستند پس در فضای مجازی برخلاف مسجد اولویت و عمل احسنتر گفتگو با همسنگر و هم عقید نیست بلکه در فضای مجازی اولویت و عمل احسنتر گفتگو با فرد ضد عقیدمون برای هدایت و متنبه کردنش هست. چون در فضای مجازی فلان مطلب رو اگر برادر هم سنگر هم عقیدتون تو پیج شما نبینه تو پیج یک عزیز دیگه میبینه.پس برای کسب اجر عظیم باید تلاش برای هدایت افراد ضد توحید و ضد دین و ضد اسلام و ضد انقلاب بکنید.و به عنوان یک بنده کوچک خداوند و بعنوان یک برادر کوچکتر از برادران و خواهران مومنم بسیار خاهش میکنم بازنگری ای نسبت به دیدگاه خودشون داشت باشند.و بنده کمترین سالهاست به توفیق الاهی مباحثم رو معطوف کردم برای هدایت و متنبه کردن انسانهای بی خدا یا ضد دین و ضد اسلام و ضد انقلاب و آثار و توفیقات عظیم الاهیشو هم با تمام وجود درک کردم و به همیه عزیزانی که پیجهای مذهبی ایجاد کردن یا میخان بکنند بجد توصیه میکنم از گفتگو با این دست افراد کوتاهی نکنند و حتی اگر رو یک انسان و اونم حتی فقط یکدرصد بتونید تلنگری در وجودش ایجاد کنید اجری غیر قابل وصف خواهید داشت و بند کمترین بخشی از مباحث مفهومیم که روی این دست افراد موثر بودرو درسایتم بصورت گروه بندی شده قرار دادم و پیشنهاد میکنم اگر دوسداشتن از مباحثم که حاصل 10سال تجربه بحث با این دست افراد هسترو استفاد کنند.انچه بیان کردم بر قلبم احساس کردم باید بیان بشه و درد دل بزرگی بود از سوی برادر کوچکتان.یاحق.موفق و مؤید باشید

با سلام و عرض ادب هر چند وقت در شبکات مجازی و بخصوص از طریق سایتم  بعضی از خاهران گلم پیغام میدن که با اینکه کلی نذر و دعا میکنیم ولی بخته ما چرا بسته شد!!! و خاستگار چرا نمیاد و اگر میاد خوب نیستن.بندهم در دوبخش بطور مفهومی پاسخ دادم که خواهرانی که این سوالو دارن حتما خوب توجه کنند.در مقدمه عرض کنم که بدون شک تمام نیات و افکار و اعمال ما در جذب یا دفع نیروهای مثبت و منفی عالم موثر هستن.چون این جهان جهان عمل و عکس العمل هست اونم در تمام ابعاد.خوب حالا در بخش اول جوابم باید عرض کنم که بعضی از خواهران فکر میکنن انتخاب همسر عین انتخاب لنگ کفشه در حالی که درین عالم همه چیز حتی افتادن یک برگ از درختی حسابو کتاب خودشو دار.حتی همون انتخاب کفشتون هم حساب خودشو داشت چه برسه به اومدن خاستگار.و خواهرانی که سوال میپرسن باید بدونند که باید بررسی دقیق و کاملی رو برای انتخابشون انجام بدن نه که عین قضیه انتخاب لنگ کفششون رفتار کنند.چون اکثرا خانوما نظرات و خواست همه پدر مادر خاله عمه صغری کبری همرو در نظر میگیرن بغیر از نظر و خواست الاهی رو که خیلی تأسف بار چون انگار نمیدونند سیستم و شعور ذرات عالم در مسیر خواست و اراده الاهی برنامه ریزی شدند و حرکت میکنند نه در مسیر خواست خانوادشون.در بخش دوم جوابم عرض کنم که بسته شدن بخت به این مفهومی که الان تو جامعه بیان میشه صحیح نیست. بلکه بسته شدن بخت در اصل وقتی انجام میش که شما خاستگاری رو بخاطر اینکه معیارهای الاهی رو دار رد میکنید یا در سنجش خاستگار توجه به معیارهای الاهی در طرف مقابل نمیکنید و بلکه بخاطر ترجیح دادن و اولویت دادن به معیارهای نفسانی خودتون که در مراتبی القاعات شیطانی میتونه باش به معیارهای الاهی آن فرد بی توجهی میکنید و ردش میکنید اونوقت تمام ذرات این عالم که تماما شعور دارن و بر مبنای نظم و سیستم بسیار دقیق و هوشمند الاهی عمل میکنند.و وقتی معیارهای شما برای انتخاب همسر بر خلاف معیارهای الاهی باشد و خاستگاری  که دارای معیارهای الاهی هست رو بخاطر معیارهای نفسانی خودتون رد میکنید این آثار وضعی دار و دیگ ابدا شعور ذرات عالم در جذب خاستگار اصلح برای شما یاری و حرکت نمی کنند. و دیگر خاستگار اصلحی به سراغ شما نخواهد اومد و بستن بخت ربطی به خاستگار غیر اصلح ندار.مگر در موارد بسیار بسیار خاص که شخص شیطان صفتی که دشمنی با شما دار بره کلی هزینه سنگین کنه و دعا و تلسم خاصی تهیه کنه.که این احتمالش بسیار کم و برای یک نفر در صدمیلیون نفر شاید پیش بیاد.و همون درصد کم هم که این اتفاق براشون پیش میاد آثار اعمال خیر خودشون و دیگران مثل دعای پدر مادرشون یا صدقه دادن و قرآن و  نماز شب خواندن ووو همه اینها مانع رسیدن آثار جادو و تلسم شیاطین به انسانهای مومن میشه.پس احتمالش خیلی کم و اصلا بحساب نمیاد. پس منظور از بسته شدن بخت نیامدن خاستگار اصلح هست که دلیلشو عرض کردم.در روایتی که چند سال پیش به چشمم خورد که به روایتی گفت میشه منصوب به حضرت موسی و دختران حضرت شعیب هست ولی بروایتی گفت میش منصوب به پیامبران دیگریست که در روایت امد بود یکی از پیامبران از دختر پیامبر دیگری خاستگاری میکند و  پدر دختر به دخترش نمی گوید که خاستگارت از اولیای اعظم الاهیست و پیامبر هست.و یک ملاقاتی بین دختر و خاستگار ترتیب میدهد و اون دختر خاستگار رو رد میکند و پدر از دخترش میپرسد دلیل رد کردن خاسته خاستگارت چه بود که دلایلی میاورد که تاجایی که حظور ذهن دارم یکیش این بود که میگوید من پدر همسر ثروتمندتر میخاهم که پدر ناراحت میش و میفرماید اون خاستگارت عین منه پدرت از رسولان الاهی بود و فهمیدم الان که تو لیاقتش را نداری و میفرماید همیه بهونهایت چیزی جز القائات شیطان نبود و اگر من پدرت پیامبر نبودم و در حقت دعا نمیکردم ادامه نسلت از صالحان تهی میشد.و دختر دیگش رو به عقد آن پیامبر الاهی در میاورد.که چون خاهرانم درباریه معیارهای الاهیه گزینش همسر هم سوال فرمود بودن توضیحاتی هم درین باب هم میدهم.معیارهای الاهی در انتخاب همسر امری واضح و مشخص هستند که ایمان و اخلاق می باشند.که درباریه ایمان حتما لازم نیست خاستگارتون عارف بلله یا آیت لله باش.بلکه سطح حداقلی کافی یعنی داشتن عقید به اصول دین و رعایت انجام واجبات کافی که البته هرچه قدر سطح ایمان طرف مقابل بالاتر باشد که چه بهتر وگرنه سطح حداقلی کافیست.و بعضی از خاهران هم برای روش فهم سطح  ایمان طرف مقابل سوال میکنند که در جواب باید عرض کنم که برای  فهم سطح ایمان خاستگار کافی که به سطح اخلاق طرف دقت شود چون بین سطح ایمان و سطح اخلاق یک هارمونی و تناسب تنگاتنگ وجود دار.یعنی هرچی انسان سطح رذایل اخلاقیش پایینتر باش یعنی نفسش رو بیشتر تحد کنترل دار که باعث میشه سطح و کیفیت درجه ایمانیش هم به همون نسبت بالاتر باشه چون هرچی سطح تسلط انسان بر نفسش بالاتر باشد به همون نسبت تسلط شیطان بر اون شخص کمتر میشود.و در اخر اینو عرض کنم حتی اگر تا حالا برای شما خاهر گلم خاستگاری نیومد در قلب و ذهن خودتون اینو بخودتون بگید و عهد کنید که اگر خاستگاری براتون بیاد اولویت انتخابتون معیارهای الاهی خواهد بود و همین تصمیم و القا باطنی در همراه شدن شعور تمام ذرات عالم برای جذب خاستگار اصلح بسمت شما موثر خواهد بود. و وقتی خاستگاری برای شما میاد بخاطر آینده و سرنوشت خودتون حتما اولیوت اولتون وجود معیارهای الاهی درون شخص باش که بدون شک بصلاح دنیا و آخرت خودتون هست...این مبحثم مال حدود 5سال پیش می باشد که چندسال هم  در سایتم در بین سوالات پر تکرار بود ولی چون نمیخواهم حجم مطالب سایتم خیلی زیاد بشه هر چند وقت بخشی از مباحث قدیمی ترم رو حذف میکنم.ولی چند وقتی دوباره درباری بخت مرتب لابلای سوالات ازم پرسید میشه برای همین صلاح دونستم مبحث قدیمیم رو دوباره منتشرش کنم.و به خواهرانم که درباری بخت سوال داشتن مطالعه دقیق مباحثم در بخش ذات اقدس الاهی و بخش حقیقت عرفان ناب رو هم توصیه میکنم.چون برای بالا بردن سطح درکیاتشون از حقایق عالم خیلی میتونه موثر باش چون مباحثم مفهومی میباشد روی دقیق و کامل مطالعه کردنشون تاکید دارم و در اخر هم در جواب عزیزانی که می پرسند منظورتون از بحث مفهومی چی؟ که در جواب باید عرض کنم که مفهومی به منظره دید و بررسی چند جانبه یک مسئله هست.به طور مثال یکوقت وضع یک کشور توسط یک سیاستمدار فقط از بوعد سیاسی بررسی میشه  یا فقط توسط یک اقتصاد دان از بوعد اقتصادی بررسی میش یا فقط از بوعد اجتماعی یا فقط از بوعد تاریخی یا فقط از بوعد آینده نگری بر مبنای درک باطنی نگاه و بررسی میشه.خوب حالا اگر در هر موضوعی فقط از یک بوعد یا دو بوعد به هر قضیه ای نگاه کنیم به یک جواب همه جانبه و کامل که به قلب انسان بشینه نمیرسیم ولی اگر بتونیم از تمام جوانبی که بالا نام بردم به هر موضوعی نگاه کنیم به اون بحث و جوابی که حاصل میشه چون همه جانبه هست بحث مفهومی گفت میشه.تو بعضی مسائل بغیر از مواردی که بالا نام بردم نگاه دینی و فلسفی هم لازم هست.و حقیقتا خیلی خیلی خیلی بد که مثلا میبینم فلان روحانی که مثلا حدود5سال رفت حوزه 7_8تا کتاب دینی خوند و جو علامه بودن میگیرش و بدون سواد لازم و بدون فهم جامعی در علوم دیگه که بالا نام بردم و بدون اینکه تو عمرش یک بحث مفهومی کرد باش و بالاتر ازونا بدون اینکه ذره ای درک باطنی داشته باش میاد درباری انقلابو ولایت فقیهو و غیر نظر مید. و وقتی علم و تجربه و فهم کافی و درک باطنی لازم نباشه یقینا القائات شیطان میاد جای اینارو میگیر و به اون فرد فرمون و جهت مید.حقیقتا حکمت که به عبارتی بخشی از درک باطنی می باشد مهمترین عنصر.چون فردی ممکن 80سال سنش باش و حتی آیت لله باش ولی ذره ای از درک باطنی و حکمت الاهی بویی نبرد باش و بهش عطا نشد باش...و این خیلی بد و این روش غلط متاسفانه تو همیه کارا دید میشه که بشدت ناپسند.مثلا تو تخصص شغلی خود بنده یعنی بورس می بینم طرف بعد3-4سال فعالیت تو بورس میر کانال میزنه درحالی که بالای ده سال مطالعه و تجربه اونم بطور مستمر نیاز تا بمهارتی برسه که ضریب اشتباهش خیلی بیاد پایین...سعی کردم به مفهومی ترین و خلاصه ترین حالت حق مطلب رو بیان کنم.یا حق.موفق و مؤید باشید

بزرگوار یک سرباز  اصلا سرباز شد که بره میدون جنگ بجنگه و نذار حریف نفود کنه به حریم زندگی مردمش و کشورش.اگر افسر جنگ نرم هم میدون رو ترک کنه دشمن آنن کل میدون و مردم و کشورشو به استعمار فرهنگی در میار. درین جا دیگ اون افسر جنگ نرم چون تربیت های لازم رو به اندازه کافی دیده و بر روی ایمان و تقواش کار شد دیگ با یک فرد عادی فرق داره و نگرانی ازین بابت که در میدان نبرد بجای تاثیر گذاری تاثیر بپذیره بسیار کمه.حالا یک وقت یک سربازی توسط خداوند انتخاب و مامور میشه و فرق این دست سربازان با دیگران تاثیر پذیری بسیار کمترشون از غیر خداونده.برای همین پیامبران اجازه و وظیفه داشتن به دل طاغوت و کفر بزنند بدون اینکه ترس تاثیر پذیری خاصی داشت باشند.چون خداوند حفظشون میکرد.و اون حفظ کردن الهی که هفته قبل اشاره کردم ازین جنس بود.و بخاطر اون یک کوچولو قدرت تمیزی که خداوند بهم داد تاثیر کلامم رو قلب طرف مقابل رو میفهمم حتی کمشو که باعث ادامه کارم میشه.و در بعضی تصمیمات هست 99 درصد میشه گفت اساتید بزرگوارم اگر بدانند منصرفم میکنند ولی وقتی جوابهای خداوند در استخارهام رو ببینند نظرم رو تایید خواهند کرد.چون متوجه میشوند خداوند چقدر با جزئیات دقیق به بنده حقیرش پاسخ داده و اجازه فرموده هست.مثلا افرادی هستند که در نگاه اول بر مبنای عکسها و مطالب پیجشون اساتیدم قطعا 99 درصدشون بندرو منصرف میکردن از برقراری ارتباط و حتی بارها اون افراد توهین و بلاک میکردن ولی ناراحت نمیشدم.و بر اثر اصرار بنده که خواست الهی بود که هدایت بشن نور ایمان در قلبشون بمراتب روشن شد الحمدلله.و بهشونم گفتم همشون دوتا فاکتور مشترک داشتن و دارن حالا چه زن چه مرد.اول پاک دامنیشون و دوم دنبال فهم حقیقتا عالم بودن.و خداوند با قرار دادن معلم خصوصی سرراهشون خواسته عقیده و فهمشون از عالم تصحیح بشه و خدایی بشن.و این رو بهشون گوشزد میکنم که لطف الهی رو خیلی قدر بدونن و مدام از شیطان تبری بجویند و در تربیت نفسشون تلاش کنند. حقیقتا یک وقتایی منصوبان الهی خضر وار عمل میکنند و معلمان انسی که (عزیز دلن) چون دلیلشو نمیدونند نهی میکنند.ولی ملاک خواست معلم معلمان بزرگ بزرگان عزیز عزیزان یعنی ذات اقدس الهیست که بی نهایت بار سروجانم بقربانش.و اینو عرض کنم در بحث هفته قبلم تاثیر ملکوتیان بسیار پررنگ بود.و حقیقتا بسیاری از ارکان اون مبحثم از مفهوم بحث و حتی جمله بندی و اجازه نشر(چون تا روز آخر بحث دیگری تصمیم داشتم منتشر کنم) تماما توسط ملکوتیان هدایت شد.و اینم عرض کنم که هر انسانی بر مبنای وظیفش نوع عملکردش سنجیده میشه.بطور مثال بنده تیغ بگیرم بالای سر یک مریض واستم و بخام تیغ بهش بزنم میگن قصد جونشو کردم و دیوانم.ولی یک جراح تیغ بگیره بالای سر یک مریض واسته میگن قصد درمانشو کرده و عاقله.مثال بارزتر اینکه یک عارف که به بالاترین درجات معرفت الاهی رسید قطعا بسیار افتاده هست و ذره ای تفاخر و منیت نفسانی ندار.ولی اگر همون عارف به مرتبه پیام آوری الهی منصوب شد دیگه در جاهایی اصلا واجب بهش و به امر الهی باید در برابر طاغوت و طاغوت محوران یعنی انسانهایی که منیت نفسانی بالایی دارند در برابرشون از کلید منه الهی باید استفاد کند اونم از باب تاثیرگذاری برای هدایتشون.فردی قبلها میگفت شما تو مباحثاتون بعضی جاها کمی بوی منیت میاد حتی کمی لحنتون غصبناکم میشه.که گفتم بوی منه الهیم یا نفسانیم؟یعنی برای خدا یا برای نفسم؟و هم مثله پرت شدن حواس سر نمازو زدم که اگر غیر عمد باش اونم برای آدم پر نماز (مستحبی)(پر بحث)عیبی نیست.البته پرداختن  به منه الهی به عمد در مباحث مواقعی نیازه و اکثرا ازین دست هست ولی اکثرا به اشتباه بوی منه نفسانی حس میکنند.و طرف پذیرفت و دیگه خوارج وار دنبال بهانه گیری نبود.و فیلم جناب بهجت(ره) رو که درباره طاغوت و طاغوتیان داشتن صحبت میکردن رو براش فرستادم و تعجب کرد که جناب بهجتی که انقدر همیشه آرام صحبت میکردن تو اون فیلم لحنشون تغییر کرد بود.و در مرتبه بالاتر حضرت صدیقه اطهر و حضرت زینب(سلام لله) در برابر طاغوتیان زمان برای دفاع از حق با چه لحنی از سرقدرت و فخر الهی و از موضع بالا سخن گفتن.یا حضرت سلیمان ع با ملکه سبا یا غضب حضرت موسی ع باز در مرتبه بالاتر خداوند در قرآن با لجوجانه منکر حق و مسخ شدگان شیطان در بعضی از جاها با چه لحن غضبناک و تندی صحبت میکند.دیگه تشخیص اینکه برای درمان روحه نوع بشر چه جایی از موضع پایین و با افتادگی باید صحبت کرد و یا چه جایی باید از تیغ جراحیه منه الهی و قدرت از موضع بالا استفاده کرد و سخن گفت اون دیگ تشخیصش با خدا و بتبعش منصوبین خداست.و نباید مقایسه کنیم و خرده بگیریم چون حق هست.و اساتید بزرگوارم لطفا از دعای خیرشون بندرو محروم نکنن.درسته چوب معلم گل و بندهم نیازمندم ولی دعاشونم نیازمندم.حقیقتا نفسم شاید اون دنیا بگه خداوندا کاش نفسه یک بنده دیگت بودم از بس که ایشون بهمون تذکر داد کلافمون کرد.روزی دوبار پنجبار نکه صدبار.البته مزاح کردم. قطعا در آخرت بسیار سپاسگزارم خواهد بود.خیلی بنفسم تذکر میدم حتی در ریزترین فکرها و حرفها چون میخام برای ذات اقدس الهی خالص خالص باشم.نیازمند دعای همه اساتید بزرگوارم هستم.یاحق


 
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ
Back to content | Back to main menu