
Main menu:
سلام.شما حاکمانه موحد که ظلم آشکاره حکام اسراييل رو محکوم ميکني مبادا اگر حاکماني که با آنها رابطیه خوب و رفاقت داريد جنايتي بکنند ظلم آشکاري بکنند در دل و کلامتان محکومشان نکنيد تبري نجوييد و مبادا خودتان در کشورتان با تصميمات باطل و نژاد پرستانه و فرقه گرايانه سبب ظلم شويد و آه مظلومان رو در بياورید يا قطره اي خوني به ناحق بريزيد.ابدا حق نداريد موحدي رو بخاطر اختلاف عقيدش با گروه حاکم از امتيازاتي مثل داشتن محل عبادتگاه يا ارتقا به جايگاه بالاتر شغلي يا ديگر مزايا و امکانات رفاهي يا هر مورد ديگري حتي ذره اي نسبت به فرقه و قوم و حزب خودتان محروم کنيد.پس موحدان عالم بدانند همزمان با ظلم ستيزي و دفاع از حق در خارج از مرزهاتان که وظيفه هر موحديست و بسيار مهم هست ولي از آن مهمتر ظلم ستيزي و حق محوري در تمام امور داخليتان در ميان مردم خودتان هست و هر دو مورد بايد توام باهم باشد تا جزوه صالحان عالم محسوب شويد.و حکام موحد بخصوص درين جا منظورم سرانه آمريکا و اروپایيست بدانند اگر بخاطر ترسه از دست دادنه جايگاه شان موقعيت سياسيشان و مال و جانشان از حق دفاع نميکنند و تابع نظره ديکته شدیه لابي هاي قدرت و ثروت هستند بشدت بهشان توصيه ميکنم رداي هر مقامي که دارند رو در بياورند و فورا استعفا بدهند اين بشدت به صلاح زندگي ابديتان در آخرت هست.و تاکيد ميکنم اسراييل خبطهاي عظيمي مرتکب شد گناه بزرگي مرتکب شد در خوده بهانه موشک باران غزه طبق پاسخ خداوند فريبي نهفته بود و جالب اينجا بود که در آيات به فريب دادن مسيحيان توسط يهوديان اشاره شده بود که بعدش دقيقا ديديم بخش مهمي از حکام مسيحي جهان تمام ادعاها و مدارک حکام اسراييل را قبول کردند و بعد جناياتی که مرتکب شد رو هم محکوم نکردن...و حتي اگر تمام ادعاي حکام اسراييل عين واقعيت بود که نيست باز هم سران اسراييل بدانند يک موحد در جنگ با بدترين دشمنانش هم حق ندارد بي رحمي کند و احکام الهي رو زير پا بگذارد.اگر در کتب مقدس شما آياتي درباره اجازیه کشتن زنو بچه دشمنانتان و غير يهوديان و هر انسان بي گناهي بیان شده آن آيات چيزي جز القا شياطين بر روحاني نماهاي مسخ شيطان نيست که بر کتاب پیامبرانتان دست بردند و مطالب الهی که به واسطیه پیامبران پیشین بیان شده بود را تحريف کردند.باز هم تاکيد ميکنم شما فقط حق داشتيد همان مهاجمان رو مجازات کنيد و هدايتگرانشان رو.و ابدا حق نداشتید شهري با آن تراکم جمعيتي بالا که در آن جمعيت بسيار عظيمي محاصره و زنداني شدند را موشک باران کنید و بيگناهان فراواني را قتلوعام کنيد.و در کنار اين خبط عظيم و توحش بي بديل باز هم دوزه شرارت رو بالاتر برديد و طبق آنچه شنيدم از رسیدنه آب و بسياري از نيازهاي اوليه زندگي بر زن بچه و پيرومرد پيرزن و تمام فلسطينيان که بیش از 99درصدشان بيگناهند تا مدتها جلوگیری کردید.در حالي که مي دانستيد در جنگ با دشمن فقط بايد با نظاميان آن دشمن درگیر شد و حتي حق بستن آب بر نظاميان دشمن هم نداريد و يک موحد فقط حق دارد با دشمني که هجوم مي آورد يا قصد هجوم دارد درگير شود و بهش هجوم ببرد يا به دشمني که خبط عظيمي کرده و گريخته.و فقط هم همان جمعيت هجوم آورنده و خطا کار را مي توانيد مجازات کنيد نه حتي يک نفر بيشتر رو.ولي حکام اسراييل گناه و خبط بسيار عظيمي مرتکب شدند و زنو بچه و غیر نظاميان محاصره شده زنداني شده در غزه رو که از اولين نيازمندي هاي زندگي محروم کرده بودند بطور گسترده موشک باران کردند و جمعيت بسيار عظيمي از بيگناهان و صدها برابر بیش از آن جمعيتي که مدعي هستند از غير نظاميانشان در شبي خون نيروهاي حماس کشته شدند قتلو عام کردند.و تمام حاکمان موحده عالم اولا بدانند اگر جنايات اسرائيل را محکوم نکنند و بهش راضي باشند در قتلو عام عظيم مردم بيگناه غزه شريکند و آخرت بسيار سختي خواهند داشت.چه برسد اگر به اسراييل درين جنايات کمک کرده باشند.و بدانيد اگر موحديد و نور توحيد در قلبتان جاريست و بت پرست يا داراي عقايد چند خدايي نيستيد علتش هدايتهايی بوده که بواسطیه رسولان خدا در طول تاريخ به پدرانتان رسیده و آن گرايش عظيم فطريتان به پرستش بدرستي جهت و رشد داده شده و از انحراف بدور مانديد حال اگر توي موحد پايبند به واجبات ديني نيستي و به رسولان الهي گذشته ايمان نداري و احترام نميکني در آخرت بمراتب بهت کمتر سخت ميگيرند از اينکه حالا به فرامين رسول الهي زمانت بي توجهي ميکني آن هم با درک آن همه نشانه و تاييدهاي فراوان الهي.و بايد منتظر آثار سخت و عظيمه بي حرمتي و بي توجهي به فرامين و خواست رسول الهي زمانتان باشيد چه در دنیا بخصوص در آخرت چون حکم و خواست او حکم و خواست خالق عالم هست.و کلام بسيار مهم آخر وقتي خداوند انسانی را به رسالت برمی گزیند خواست پروردگار عالم از عالمیان تبعيت از رسولش هست همانطور که خواست مدير مدرسه تبعيت محصلان از معلم هايي که انتخاب کرده هست و همانطور که در آخر سال در قبولي يا رد محصلان( ارفاق یا سخت گیری) دست معلمشان باز هست و اختيارات بالايي دارد رسول الهي زمانتان هم در قيامت اختيارات بالايي بهش داده ميشود که هيچ مخلوقي نسبت بشما چنين اختياراتي ندارد.پس هر عقل سالم و فطرت بيداري مي فهمد موظف هست و بصلاح دنيا و آخرتش هست تابع معلم هدايت گري که پروردگار عالم تعيين کرده باشد و اصلا کمال بشر درين هست.پس بر طبق خواست پروردگار عالم يک حاکم در عالم حرف آخر رو بايد بزند و حکمش منطبق با خواست خداونده عالم هست و آن حاکم رسول خداست چون دريافت کننده وحي الهيست.پس درين دهکده جهاني توسط يگانه خالق عالم کدخدايی عادل برگزيده شده و خيرتان صلاح دنيا و آخرتتان در تبعيت از اوست.یاحق
سلام.حکما و علماي قومم حدود دو روز بعد شروع جنگ بعد نشر اولين مطلبم پيام خداوند به رسولش بر تاييد کلامش و اشاره به ادامه دار بودن جنگ را ديدند.که بعد شنيدم در سازمان ملل نمايندگان بعضي کشورها مانع آتش بس شدند...و بعدش از رييس جمهور آمريکا که الظاهر بر مبنايي پستهايي که براي رسول خدا ارسال مي کنند نشان مي دهند حرمتي براي کلام رسول خدا قائلند سخني شنيدم که نبايد بيان ميکردند جمله اي با اين مفهوم مترجم از کلام ايشان بيان کرد که تا تمام اسرا آزاد نشود صلحي نخواهد بود وقاحت و ناحقي اين جملرو با اين مثال تفهيم ميکنم تا جايي که يادمه در فيلماي آمريکايي ديدم گروهي گنگستر جنايت کاره آدم کش حرفه اي وحشي براي رسيدن به هدفشان که مثلا آزادي رئيسشان يا گرفتن بعضي امتيازات مالي بوده گروهي انسان رو گروگان ميگرفتن و تا به خواست هايشان نمي رسيدند هي مدام از آن گروگان ها بفاصله چند ساعت يکييکي ميکشتند که اين اوج توحش هست و کلام رئيس جمهور آمريکا دقيقا مصداق همين توحش هست که تا زماني به خواستشان که اينجا آزادي گروگان ها هست نرسند حق به خودشان ميدهند هر چند ساعت يکبار با شليک موشک هاي جنگي چندين انسان بي گناه رو بکشند يعني اين سطح از توحش درين جامعه جهاني پرمدعا در ميان اين حکماي پر مدعا خيلي وقاحت عظيميست.اين هم عرض کنم از شخص رئيس سازمان ملل سخناني درين باره شنيدم که باعث خرسندي بنده شد چون به حق بسيار نزديک بود...همين جا به آن حکماي موحده سرکشه عالم که بر خلاف حکم رسول خدا حکم دادن و سبب شدن قتل عام بي گناهان ادامه داشته باشد عرض کنم غزه سقوط نخواهد کرد اين خواست رسول خداست و اگر هفتها جنگ رو طول بدهيد و تمام موشکهاتان و بمب هاي اتم تان هم بر سرشان بريزيد سقوطي در کار نخواهد بود...چون هرجا لازم باشد نيروهاي تحت اختيار رسول خدا وارد عمل خواهند شد پس احمق نباشيد و زور بيخود نزنيد.وقتي سرکشي حکام موحد عالم رو مي بينم چه در تبعيت نکردن از احکام شرک ستيزانه رسول خدا چه در ادامه جنگها و چه در سازمان ملل که دقيقا بر خلاف حکم رسول خدا نظرها و احکامي بيان مي کنند با ديدن اين سرکشي ها اين تصوير جلو چشم مي آيد که همين حکام و علماي موحد سرکش در قيامت وقتي پروندشان به دستشان داده ميشود مي بينند مهر توحيد نخورده و بهشان گفته ميشود مهر کننده رسول الهي زمانتان هست او بايد تاييد کند تا در زمره موحدان حقيقي محسوب شويد تا امتيازهاي بسيار عظيم ابديه توحيد شامل حالتان شود.حالا آن دست از حکما و علماي موحد که بعد روشن شدن اين همه نشانه تا دلشان مي خواهد از فرامين رسول خدا سرکشي مي کنند بدانند طبق يک ضرب المثل ايراني گذر پوست به دباغ خانه مي افتد.کاره شماهم بزودي زود گيره رضايت رسول خدا خواهد بود.و آنوقت آنجا خواهيد فهميد با اين سرکشي هاتان در دنيا چه خبط عظيمي کرديد و خود را بدبخت کردید.البته رسولانه خدا بسيار مهربانند ولي ذره اي رحم به وحشياني که خونه بيگناهان رو ريختند نخواهند کرد.و بدانيد ابد شوخي بردار نيست درين دنيا يک نفر رو زندان ابد هم بدهند حدود 50سال ميرود زندان و بعد مي ميرد. ولي در آخرت مرگي در کار نيست و اگر درين دنيا تابع حق یعنی فرامین رسول خدا نباشيد آسایشی در آن ابد حقيقي که همیشگیست نخواهید داشت.با نافرماني از رسول خدا سختي ابدي براي خود نخريد.حقيقتا هنوز موحدان عالم گيجند و نمیفهمند وجود نماينده مستقيم و بدون واسطیه خالق عالم که با نشانهای بسیار فراوان دریافت کننده وحی الهیست و در ميانشان هست چه واقعه عظیمیست و چه لطف عظیمیست از سوی پروردگار عالم.شما تمام رهبران ديني تان مرشدانتان همشان چند دهمین یا چند صدمين واسطه از رسولان الهي گذشته هستند و همشان بدون استثنا ولايتشان و درصد بالایی از عقایدشان مورد تاييد خداوند نيست مگر يک مخلوق و آن رسول الهي زمانتان.تمام موحدان عالم بدانند به هيچ عملي در دنيا نمي توانند دل خوش کنند و بگويند چون آن اعمالو انجام ميدهند پس عاقبت بخيريشان قطعيست...چون آزمونها و اعمالي هستند که تاثير گذاري(ضريب)بمراتب بالاتري از ديگر اعمال دارند و اگر در بزنگاه (در زمان آزمون) کندي کنند سستي کنند از قبولي (عاقبت بخيري) کاملا دور ميشوند و حقيقتا محبت و تبعيت از رسول الهي زمانتان بالاترين نشانه سنجش خلوصه هر موحدي در توحيد يعني تابع پروردگار عالم بودن هست براي همين ضريب تاثير گذاري بسيار بالايي در ميان تمام اعمالتان دارد چون تبعيت از منصوبان الهي گذشته که وجود آنهارو درک نکرديد در حقيقت تبعيتتان از بت هايی هست که منطبق با خواستها و تمايلات خود بزک کردينشان و باب ميل خودتان تراشيدينشان و در مقام مقايسه با تاثير تبعيت از رسول الهی زمانتان عمل بمراتب بمراتب کم تاثیرتري در پرونده اعمالتان محسوب ميشود و اگر از رسول زمانتان تبيعت نکنيد که آن هم کاملا بي اثر محسوب ميشود و در قيامت هيچ شفيعي نخواهيد داشت.و خداوند با سرکشان از رسول زمانشان ابدا با فضلش برخورد نمي کند.البته ابدا ظلمي هم بهشان نميشود ولي در حسابرسي اعمالشان فضلي هم در کار نخواهد بود و دقيقا منطبق با اعمالشان پاداش يا تنبيه ميشوند و قطعا موحدي که با آن همه نشانه آشکار احتیاط نکرده و غرورش را در برابر رسول خدا در دنيا نشکسته و تابع رسول الهي زمانش نشده قطعا اعمال الهیش کيفيت و خلوص بالايي ندارد و بسيار توحيدش در دنيا نفس آلود و کم کیفیت بوده چون بیشتر عمرش بنده و تابع نفسش بوده هست.ياحق
سلام.درباریه توحش مدرن توضیحات ناحقی از مدافعان اسراییل شنیدم که لازم دونستم درین باره توضیحاتی عرض کنم. توحش مدرن بدترین نوع توحش هست چون توسط افرادی انجام میشود که ادعای تمدن و اخلاق مداری دارند.در گذشته که همچنین ادعای نبود یا کمرنگ بود.در گذشته متعدد پیش می آمد که فردی از قبیله ای فردی از قبیله دیگری رو میکشت بعد بخاطر جان یک نفر کل آن دو قبیله با هم درگیر می شدند و انسان های فراوانی کشته میشدند و حتی گاها سر یک درگیری و شکستن دستو پا درگیری ها و قتلو عام های فراوانی از دو قوم میشد.ولی تمام پیامبران بعد توحید از مهمترین آموزهاشان رعایت حق بوده و هست.پس اگر موحد حقیقی هستید بر مبنای آموزهای پیامبران الهی نباید مثل آن قبائل گذشته رفتار کنید و اگر موحد حقیقی هستید باید معتقد باشید پاداش و کیفر اصلی اعمال در آخرت هست.و اجرای کامل حق فقط در آخرت عملی هست و تحقق می یابد.و دنیا ابدا ظرفیتش رو ندارد.یعنی اگر انسانی چه یکنفر چه صدنفر رو بکشد فقط یکبار می شود جانش را گرفت یا اگر فردی به موحدی فحاشی کرد یا آبروشو برد آن موحد حق ندارد به جبرانش فحاشی کند یا آبروی آن طرف را بریزد و موارد متعدد دیگر...و این ها رو حاکمان اسراییل که ادعای موحد بودن دارند باید آویزیه گوششان کنند اگر برفرض حتی صدها یا هزاران نفر از قومتان توسط یک فرد از قوم دشمنتان به قتل برسند و آن قاتل برفرض یک هدایت گر هم داشته باشد فقط مجاز هستید همان قاتل و هدایتگر رو مجازات کنید یعنی دونفر رو و لا غیر و غیر این عمل کنید که بارها کردید و میکنید میشود توحش مدرن.چون شما دقیقا برعکس آموزهای فطری و آموزهای پیامبران و هدایت های عقلی عمل می کنید یعنی اگر فردی یک نفر ۲نفر از قومتان را بکشد به جبرانش دها صدها نفر رو می کشتید و می کشید.تازه ادعای توحید و باور مندی به بهشتو جهنم هم دارید...که دروغ می گویید وگرنه عین حیوانات وحشی به ازای کشته شدن خونه بچت دها و صدها انسان رو نمیکشتی و فقط همان قاتل و هدایتگرهاشو شناسایی و تنبیه میکردی اگرم توانه تنبیهشو نداشتی حسابش را به خداوند عالم می سپردی و در جهنم قطعا بشدت تنبیه میشد...ولی چون موحد حقیقی نیستید و به خدا و جهنشم ایمان حقیقی ندارید اصلا براتون مهم نیست فقط آن قاتل یا قاتلان و هدایتگرهاشون مجازات بشوند بلکه هزاران هزار انسان بی گناه رو که هیچ نقشی در قتل نداشتن رو میکشید وحق این هست ازین به بعد به جای عبارت موحد یا سران اسراییل شما را سرانه وحشی خطاب کنم چون دقیقا عین حیوانات وحشی عمل می کنید در سطح عقل و آموزهای غریزی حیوانات عمل میکنید و به ازای یک خون صدها خون می ریزید.و مثالی مهم برای فهم خبط عظیمتان میزنم طرفداران دوتا تیم هستند که بشدت باهم مشگل دارند و روز بازی طرفداران تیم (پ)زودتر وارد ورزشگاه شدند و قسمتی از سکوهارو گرفتند بعد طرفداران تیم ( س) که قاضی تا اطلاع ثانوی ممنوع ورودشان کرده ولی این گروه که آدمهای معروف و کله گنده و ثروتمندی هم داخلشان هست بدون داشتن حکم چون زور و نفوذشان خیلی از طرف داران تیم (پ) بیشتر بوده وارد ورزشگاه میشوند...و از عمد هم فاصله امنیتی رو با طرفداران تیم (پ)رعایت نمیکنند و دقیقا چفت آن ها می نشینند.با اینکه این علم رو دارند که خطرش خیلی بالاست و این عدم رعایت فاصله مکفی می تواند تا آخر بازی مدام منجر به درگیری میان طرفداران دوتیم شود...یعنی حتی در مواقعی هم که طرفداران تیم (پ) بهشان سنگ بزنند و سری بشکند و درگیری شود خود آن ها (س) هم مقصر هستند.خوب وسط بازی سنگهایی از طرف طرفداران تیم (پ) پرتاپ میشود و دوتا طرفدار تیم(س) ضخمی میشوند و یکی شونم فوت میکنه و حالا طرفداران تیم (س)که تجهیزات و زورشان بمراتب از طرفداران تیم (پ)بیشتر بوده و مدیریت و نیروهای امنیتی ورزشگاه هم دوستشان هستند میریزند بر سر طرفداران تیم (پ) به تلافی دو سره شکسته و یک فوتی صدها سر میشکنند و دها نفر از طرفداران تیم (پ) رو می کشند.در حالی که از همان اول طرفداران تیم (س) اصلا ورودشان به ورزشگاه بر خلاف حکم قاضی بوده و اصلا از همان اول رعایت نکردن فاصله امنیتی با طرفداران تیم(پ) کار بشدت غیر عقلانی بوده...حقیقتا ازین جنس ظلم کاملا آشکار که درین مثال بیان کردم درین حدود نیم قرن دها بار اسراییلیان(س) بر سر مردم فلسطین(پ) آوردن.و هشدار بسیار بسیار جدی به سرانه اسراییل می دهم اگر تا قبل اینکه فرصتتان تمام شود تابع رسول خدا نشوید و ازین توحش گری مدرن دست برندارید پایان حکومت اسراییل دور نخواهد بود...و حقیقتا هیچ فرقی بین انسانه بیگناه و مظلوم و غیر نظامی چه مسلمان چه یهودی نیست...و سران اسراییل بدانند حفظ حرمت رسولانه خدا و کلام رسولان خدا از حرمت هر مخلوقی بالاترهست بطوری که اگر بشما بگویند بین مالکیت و اقامت بیت مقدس و تبعیت از رسول خدا یکی رو باید انتخاب کنید و اگر بگویند تبعیت از رسول خدا رو انتخاب کنید بیت المقدس رو با خاک یکسان میکنیم بازم با فاصله حفظ حرمت رسول خدا و تبعیت از کلامش واجبتر و بالاتر هست...تا جایی که میدانم تحقق وعده های رسولانه قوم یهود یعنی خبرشان از آینده و تحقق آن خبر و وعده چه در زمان حیات چه بعد فوت آن رسول معیار مهمی برای تبعیت از آن رسول و افزایش جایگاهش در میان یهودیان نسلهای بعدش بوده یعنی هر رسولی پیشگویی هایش و تحقق کلامش بیشتر بوده علمای یهود بیشتر قبولش داشتند و نکته مهم اینجاست چون از سرکش ترین قوم ها قوم یهود بود برای همین بیشترین رسولان درین قوم مبعوث شدن برای همین جنس نشانهایی که بر رسول آخرو زمان قرار گرفت بسیاریش بنوعی خبر از آینده هست که البته حتی فراتر از پیشگوییست چون مواردیش از جنس حکم کردن هست که همشان بلافاصله تحقق پیدا کردند که یک مطلب مهم درین باره دارم که در آن مفصل توضیح دادم که وقتی پیشگویی بلافاصله باشد یعنی سریعا تاثیر کلام آشکار شود این دیگر فقط پیشگویی نیست بلکه اعجاز هست و حقیقتا بسیار بعید می دانم پیامبری قبل بنده در یک بازه زمانی ۴ساله درین حد عظیم و متعهدد آثار کلامش محقق شده باشد آن هم بلافاصله محقق شده باشد. که آخرینش همین منع کردن موحدان از ریختن خون مظلومان و جدل سر زمینهای دنیا توسط رسول زمانتان بود که به فاصله یکی دو روز ریختن خون بیگناهان برای زمینهای دنیا شروع شد...و قبلشم که درین 4سال فراوان تحقق آنی آثار کلام رسول زمانتان را دیدید پس شما علمای یهود خوب می دانید رسول خدا هستم و معیار هاتان این رو تایید میکند البته حجت بر تمام علما و حکمای موحد عالم تمام شده و هیچ عذری ازشان پذیرفته نمیشود( لعنت خدا بر تکذیب کنندگان رسولان خدا ) حکام اسراییل بدانند جایگاه و مقام منه رسول الهی زمانتان از تمام پیامبران گذشته شما بالاتر هست و اگر از رسول زمانتان تبعیت نکنید دنیا و آخرت بسیار بسیار سختی خواهید داشت و این را هم بدانند خداوند منت بر سرتان گذاشته و یکبار دیگر این فرصت رو بهتان داده تا با تبعیت کامل از رسولی از رسولان خدا آن ننگ را پاک کنید.پس بسیار قدر این فرصت را بدانید چون احتمال زیاد آخرین فرصت باشد.یاحق
سلام.بدانيد تمام وقايع عالم و اعمال ما بستر آزموني براي خودمان و ديگران ايجاد ميکند.شما اگر از دوستت هم پيمانت ظلمي بزرگ کاري که بر خلاف خواست پروردگار عالم هست ديدي بايد سريعا بهش تذکر بدي و عملشو شديدا محکوم کني و اگر خبطشو نپذيرفت ابراز پشيماني نکرد رهاش کني.و فرق اکثر حکومتهای موحد از نظر حق بودن و باطل بودن در حد 10درصد20درصده و کلا اکثر موحدان عالم از نظر حق بودن در عقايد و اعمال اختلافشان در همين حد هست.پس توي مسلمان خيال نکن اين اسلام ظاهريت فرق خاصي بين تو و ديگر موحدان در قيامت ايجاد ميکند ابدا مطلقا.بلکه اصل اسلام باطنيت هست که منظور تسليم بودنه که اين هم مختص شما نيست بلکه مسيحي يهودي زردشتي ووو همشان بايد قلبا مسلمان باشند يعني تسليم حق باشند و چه بسيار يهودي مسيحي و... ممکن باشند که از توی مسلمان قلبا بيشتر تسليم حضرت حق يگانه پروردگار عالم باشند و از شما قلبا مسلمان تر باشند پس ابدا ابدا ابدا به اعمال ظاهري و اسمو لقبها تون در دنیا ننازيد.چون ملاک و اصل مسلمان بودن قلبي تسليم بودنه قلبیست.اگر آن ادعايي که سران اسراييل ميکنند در جنايت داعش گونيه نيروهاي حماس حقيقت داشته باشد نيروهاي حماس بشدت بشدت گناه و خبط عظيمي انجام دادن.البته سران اسراييل بايد اثباتش کنند چون احتمال قاطي شدن حق و باطل و بزرگنمايي هست.آنچه رسول خدا بیان کرد به این مفهوم هست که چه سرانه آمريکا چه سرانه ايران اگر ديدند هم پیمانانشان خبطي کردند بدونه در نظر گرفته دوستي رفاقت و نزديکيشان بايد در برابر حکومت متخلف موضع قاطع و سخت بگيرند و بايد متخلف را توبيخ کنند و اگر بر همان شیوه باطل لجاجت کردند بايد تنبيهشان شدیدتر شود و هرگونه حمايتشونو از آنها تا مدتي طولانی بکل قطع کنند.ولي من يادم نمياد حاکمان آمريکا درین سالها نسبت به کشتار و خبطهاي اسراييل موضع قاطع و محکمي گرفته باشند.که بهشان به عنوان رسول خدا تذکر محکمی ميدهم که اين رفتاره بظاهر کم اهمیت نزد رسول خدا ارزش(نمره) بالايي دارد.به سرانه ايران هم حکم ميکنم بررسي دقيق کنيد آن ادعايي که سرانه اسراييل نسبت به انجام جنایت هولناک توسط نيروهاي حماس دارند در چه حد حق هست و متناسب با درصدي که حقيقت داشته موضع محکمي بدونه در نظر گرفتنه اينکه حماس دوستشان هست بايد بگيرند.نکتیه مهم بعد قبل ادعا درباره آن بي رحمي عظيم به اهميت رحم در مطلبهفته قبلم اشاره کردم.حالا نکته اينجاست سرانه اسراييل چون حکم رسول خدا رو فهميدن اگر آن جنایاتی که بيان ميکنند رو بخواهند به همان شدت و سبک که ادعا کردن بوده يعني بي رحمانه تلافي کنند گناهشان صدها برابر از نيروهاي حماس بیشتر خواهد بود چون احکام رسولانه خدا بار و حرمت الهی بسيار بالايي دارند.نکتيه بعد فيلمهايي بنده از بعضي کهنه سربازان اسراييلي قبلا ديدم که خودشان داشتند بر جنايتهاي بسيار سنگين و زشت و هولناکي اعتراف ميکردند که در جواني و دورانه سربازي مثلا گروهي از مردم فلسطين در فلان روستا رو جمع کردن و بعد تجاوز به زنان همرو قتل عام کردند و وقتي ادعاي سرانه اسراييل در باره هولناک بودنه جنايت نيروهاي حماس رو شنيدم دقيقا تلافي همان اعمال کهنه سربازان اسراييلي آمد جلو چشمم...البته قطعا نيروهاي حماس و هيچ بشر دیگری حق ندارد جنايت يک انسان يا گروه رو سر انسان يا گروه ديگر تلافي کند.و حقيقتا ادعاي سرانه اسراييل هم هنوز برام يقيني نشده.ولي اين رو سرانه اسراييل بدانند اگر برفرض آن جنايتي که مدعي هستيد انجام شده بايد همان افراد متخلف رو شناسايي و تنبيه کنيد و ابدا حق تنبيه کشتن ديگران به جاي آنهارو نداريد و درضمن اگر آن افراد رو پيدا کرديد وقتي حق داريد تنبيهشان کنيد که آن کهنه سربازان که مدعي جنايت عليه فلسطينيان شدند هم تحويل فلسطينيان دهيد تا تنبيه شوند البته صحت آن فيلمها هم بايد بررسي شود همانطور که صحت عکس و فيلمهايي که بر عليه نيروهاي حماس نشر داده شده بايد بررسي شود چون امکان فريب رسانه اي و بزرگنمايي و قاطي کردنه حقو باطل به نفع سرانه ثروت و قدرت هست.و متاسفانه درين مورد رسانهاي وابسطه نمريه خوبي نمي گيرند.چون در بسياري از مواقع موظفند آن جوري که رئساشون حکم ميکنند خبرها و مطالب رو نشر بدهند.ولي سرانه قدرت و ثروت بدانند نمي توانند رسول خدارو فريب دهند.کلام آخر وقتي اين مطلبي که خوانديد تمام شد بعد نماز عشا براي نشرش از خداوند اجازه گرفتم که تاييد شد و آيه درباره اهميت تبعيت از رسولانش و آيه بعدش درباريه مکر يهوديان بود که بخشی از حکما و علمای عالم دیدند.و برام يقين شد حقيقت آنجور که سرانه اسراييل مي نمايانند نيست.یعنی يا کل قضيه فريب است و پشتش تفکري بوده براي بدست آوردن بهانه براي نابودي حماس يا نه منظوره خداوند همان فريب رسانه اي غلو کردن و بزرگنمايي هست ولی قطعا طبق پاسخ خداوند به رسولش که درين 4سال کاملا فهميديد چقدر دقيق هست مکري در کار هست و حقيقت آنطور نيست که نمايانده شده به عنوانه رسول خدا اول به خوده سرانه اسراييل حکم ميکنم تمامش کنند چون ميدانم در ميانشان افرادي هستند که توحيد عميقتريدارند و از عقوبته سخت تبعيت نکردن از رسولانه خدا ميترسند.ولي به دو حکومت در ميان مسيحيان حکومت آمريکا و انگليس که الظاهر نشان ميدهند حرمت براي رسول خدا قاعلند هم حکم ميکنم که اگر سرانه اسراييل از حکم رسول خدا تبعيت نکردن شما برشان فشار بياوريد تا کشتار و بمب باران تمام شود البته شنيدم خود آمريکا موشکهايي فرستاده که اگر صحت داشته باشد و آن موشکها شليک شده باشند دستش به خونه بي گناهان آلوده شده پس بعد دريافت حکمه برگزيديه خداوند که مصداق حکم خداوند عالم هست لحظه اي براي اتمام کشتار غفلت نکنيد. و اين بستر و موقعیت خوبيست تا نشان دهيد چقدر براي کلام و احکام رسول خدا حرمت قائليد.و سرانه فرانسه هم بدانند اسراييل ازتان خشمگين بشود نمي تواند شما رو تنبيه کند و خيري هم در آخرت نمي تواند بهتان برساند.ولي رسول خدا اين اختيار رو دارد کههم تنبيهتان کند تشري بزند که بسختي کمر راست کنيد و هم فقط تابع رسول خدا بودن در آخرت بکارتان مي آيد و وزنه سنگيني هست نه تابع هيچ فرد يا حکومتي ديگر بودن پس سنجیده عمل کنيد و حکم بدهید.و اهل عالم بدانند اگر حکومتهایي در عالم به عنوانه بازوي رسول خدا عمل نکنند و تبعيت کننده اي در دنيا از رسول خدا وجود نداشته باشد رسول خدا از راه ديگر وارد خواهد شد و مکافات و سختي و تنبيهات و تشرهاي الهي در عالم بسيار فراوان خواهند شد.ياحق
سلام.بخاطر جنگ اخیر این هفته زودتر از موعد همیشگی این پیام مهم رو منتشر میکنم.مشخص شد هشدار خداوند به واسطه رسولش به حکام موحد عالم سر خونريزي نکردن و ظلم نکردن فقط محدود به جنگ قره باغ نبوده بلکه اين ظلم و خونريزي حکام موحد عالم پر دامنه تر هست و آن هشدار چقدر دقيق و بموقع بود و خيلي آن هشدار رو جدي بگيريد.ديگر با اين نشانهاي روشن و مکرر تمام حاکمان و علمای عالم که ذره اي عقل براي تشخيص حق از باطل دارند اعتبار اين پيامهاي الهي رو بسيار بالا خواهند دانست و قدر اين پيامهاي الهي رو هم بسيار مي دانند مگر موحد حقيقي نباشند و بنده نفس و ابليس باشند يا عقلي نداشته باشند.حقیقتا عاقلان عالم بسیار نشانه و آثار بر حقانیت کلام رسول خدا درین 4سال فهم کردند.خوب به مسئله جنگ اخير مي پردازم يهوديان به حکم خداوند حق تشکيل حکومتي ندارند و توسط پيامبران ديگر هم به بنوعي به آن اشاره شده و این حکم الهی توسط منه پيام آوره الهي زمانتان هم تاييد ميشود.ولي حالا خبط کردن حکومتي تشکيل دادند آن هم در حساس ترين مکان ممکن در دنيا که سبب تنش عظيمي شده هست خوب آيا حکومت ديگري بدون داشتنه اجازه از رسولی از رسولانه خدا حق دارد بخواهد اين سرکشي از اوامر الهي توسط بخشي از يهوديان رو تلافي کند و نابودشان کند؟ نه.و پيام خداوند در حدود 20روز پيش به حکام موحد اين بود حق نداريد بخاطر زمین ها و ثروتهای دنیا و تمام تعلقاتش قطره اي خون به ناحق بريزيد و ذره اي ظلم کنيد يعني خواست خداوند بسيار روشن هست و در دقيقترين زمان ممکن دقيقا قبل شروع کشتاره موحدان توسط يکديگر پيام و هشدار خداوند توسط رسولش برايشان بيان شد.پس اگر جنگي رو بر عليه هم شروع ميکنيد جدايه از اينکه دلیلتان حق يا ناحق هست که آن در قيامت بينتان داوري خواهد شد.ولي طبق امر الهي در هيچ حالتي حق نداريد خون هيچ غير نظامي رو بريزيد و به هيچ نظامي و غير نظامي اي حق ذره اي ظلم نداريد.و بدانيد آن روز وعده داده شده يوم الحساب نزديک هست.و اين رو هم عرض کنم بارها اسراییل در ازای برخورد چند راکت و مثلا کشته شدن 2 نفر 5 نفر از شهروندانش دها شایدم بیش از صد موشک به فلسطين شليک ميکرد و معمولا طبق گزارشات بيش از صد نفر رو مي کشتند يعني به ازاي جانه يکنفرشان معمولا دها فلسطيني رو مي کشتند که اين ابدا شیوه حقی برای تلافی کردن نبود و مصداق بدترين جنايات و ظلم هاست...و اسراييل وقتي در داخل خاک ديگران شيطنت ميکرد بايد مي دانست تلاش ميشود تا در داخل خاکشان شيطنت شود...و به حکام ايران هم تذکر ميدهم يکوقت به اين شکل نباشه که بخاطر انتقامه خودتان که دلتون خنک بشود 200تا300 تا فلسطيني رو بکشتن بدهيد و تو اسراييل هم غير نظاميان کشته بشوند.امیدوارم این چنین نباشد چون این شیوه اسمش جهاد در راه خدا و حاصلش پيروزي نيستا اين اسمش جهاد در راه نفس و بکشتن دادنه مظلومانه و آخرته خود خراب کردن هست.براي همين مردان خدا اولياي خدا در طول تاريخ در جنگها با هر روشي دنبال پيروزي نبودن و تمام جوانب رو مي سنجيدن...و حقیقتا حکومتي که به توانايی مناسبي در حفظ جانه نظاميانش نرسيده هر اقدامش برای شروع جنگ يعني بي خردي مگر جنگ بر او تحمیل شود و دیگر فرصت تقویت و تدبیر بیشتر نباشد.نکتیه مهم بعد حقيقتا اگر حکومتي براي شروع جنگ خود را محق می دانسته ولي اشتباه کرده باشد ولي اگر سعي کند ظلمي نکند خوني به ناحق نريزد و غير نظاميان آسيب نبينند بي رحمي نکند و با اسيران درست رفتار کند و حمله اي که شروع کرده اگر به مردم خودش و ديگر کشورها آسيب مالي و جاني زده تلاش بر جبران کند و به وعده هايش حقيقتا عمل کند اين خودش نشانه توحيد عميق و خداترسي هست و چنين حکومتي که به اشتباه فکر مي کرده حملش حق هست از آن حکومتي که اصلا حق بودن رضاي الهي براش مهم نبوده و ظالم و بي رحم هست و موشک بر سر غير نظاميان و زنو بچها ميريزد و با اسيران و غير نظاميانه دشمن بي رحمانه رفتار ميکند و فقط دنبال اهداف دنيويش هست توبیخش بمراتب کمتر هست.و این حکومته دومی در قيامت حسابرسي و عقوبته بمراتب سختري از آن حکومت نوع اول خواهد داشت.و کلام آخر قبلا هم اعلام کردم وقتي رسول خدا در بينتان هست تصميم گيرنده اوست و تمام موحدان عالم در انجام وظيفهاي الهي اي که براي خودشان متصورند بايد تابع محض رسول خدا باشند.وگرنه قطعه قطعه هم بشوند شهيد محسوب نمي شوند... اين رو تمام موحدان عالم آويزيه گوششان کنند حق اينکه در زمان رسولانه خدا قطره خوني از انساني رو نريزيد مگر اجازه رسول خدا رو داشته باشيد.و بسيار بترسيد از آن روزي که بخاطر لجبازی و سرکشی مستمر رسول خدا بهتان از ته قلبش غضب کند بعد تمام ذرات عالم دشمنتان خواهند شد و روز خوش نخواهيد ديد.یاحق
سلام.حکما وعلماي عاقل تر متوجه کد گذاريهاي دقيق و فراوان خداوند در کلام رسولش قبل از وقوع وقايع مهم درين حدود4سال شدند که آخرينش حدوده دو هفته قبل بود.کد اول: که دقيقا رسول خدا در مطلبش به زمينهاي خوش آبو هوا اشاره کرده بود که بدست آوردنش ارزش ذره اي ظلم و خونريزي ندارد و دقيقا قره باغ که بلافاصله بعد نشر کلام رسول خدا سرش جدل و خونريزي شد بسيار خوش آبو هوا و سرسبز هست.و کد گذاري مهم دوم اينکه دقيقا هشدارم روي سخنم رو فقط به موحدان عالم اختصاص داده بودم و بهش تاکيد کرده بودم و دقيقا جدل سر قره باغ که بلافاصله بعد نشر مطلب رسول خدا اتفاق افتاد جدلي بين مسلمانان مسيحيان و يهوديان بود که حدود 90 تا95 درصد موحدان عالم از اين 3گروه هستند.و درين 4سال آثار کلام رسول خدارو بارهاي بار فهم کرديد.که دوتاي آخرش نزدیک هم بود چون کمتر از يکماه از آن کد گذاري ديگره عظيم و دقيق قبلي خداوند مي گذرد که قبل از آن هشداره عظيم بود.همان زمين لرزه در راس48 دقیقه با 3.9ريشتر که درپاسخ خداوند دقيقا به پند نگرفتن از هشدارها اشاره شده بود و بعد بلافاصله فرا رسیدنه آن هشدار مهم و عظيم 3.9 ریشتری در راس48 دقيقه که دقیقا منطبق با شماره آيه پاسخ خداوند بود.که اولین کدگذاری همین منطبق بودن دقيق هشدار در راس 48 دقيقه بود که منطبق با شماره آيه پاسخ خداوند به رسولش بود.و ملکوتیان بر قلبم قرار دادند که چند دقیقه قبل لرزشه هشدار دهنده پاسخ کد گذاری شدیه پروردگار عالم رو با یک متن هشدار دهنده برای حکما و علمای قومم بفرستم.کد دیگر منطبق بودن آیه پاسخ خداوند(48) و زمان وقوع لرزش هشدار دهنده(48 دقیقه) با علت غضب رسول خدا بود و کد گذاری دیگر مفاهيمي بود که در آيات بیان شده بود يعني عبرت نگرفتن از هشدارها تشرهای الهي که برش تاکيد شده بود و کد گذاری دیگر ميزانه ريشتر زمين لرزه (هشدار) يعني 3.9 ريشتر بود چون علما درین سالها بارها شنیده بودند از مقرب ترین و پربارش ترين و نزديکترين ملکوتيان به رسول خدا آن وجود مبارک هست و بر مبنای مفهوم آیه پاسخ خداوند مفهوم کد گذاری خداوند رو فهم کردند.و کد گذاری دیگر وقوع بلافاصله ای زمين لرزه بود يعني فقط بفاصله چند دقيقه چون بايد با دقيقه 48 تنظيم ميشد و هم کد گذاری دیگر وقوع هشدار در نواحی تهران بود يعني دقيقا مقره حکومتي که رسول خدا بهشان چند دقه قبلش با آيه 48 سوره مدثر هشدار داده بود.و تمام اين کد گذاري هاي بسيار فراوان و نقطه زن و دقيق از جانبه خالق عالم فقط براي حق جويان هست.وگرنه برای کفار لجوج لرزش زمین که هیچ بلکه آسمانها هم شکافته شوند به فرستاده خداوند ايمان نخواهند آورد.و درين 4سال چه بسيار آثار کلام رسول خدا یعنی وقوع آني شان را بعد نشر مطالب رسول خدا فهم کرديد.و نکته مهم بعد که به عنوان رسول خدا موظف هستم بهش بپردازم و تذکر قاطع دهم اينست که در بسياري از فرقه هاي موحدان افرادي رو بعنوان پير مرشد بزرگ برمي گزينند و احترام ميکنند و ازشان تبعيت ميکنند که اگر انسانهاي موحد حقيقي و صالحي باشند و ازشان بتي ساخته نشده باشد احترام و تبعيت ازشان کار خوبيست ولي واجب و قرب بخش نيست.بلکه خداوند فقط ايمان و تبعيت از رسولانش رو واجب کرده هست و قرب بخش تعالي بخش قرار داده هست.البته متاسفانه اکثر فرقهايي که پير و مرشدي دارند آن پير و مرشد رو بت کردند.يعني معمولا ويژگي هاي خاصي براي آن پير مرشد متصور هستند و او را مقدس يا شبه مقدس ميدانند يعني آن مخلوق رو مقربتر و بنوعی بالاتر از ديگر مخلوقات ميدانند و هم فراوان مدحو ستايشش ميکنند و بدونه او ارتباطشان با خداوند رو ناقص ميدانند.اين دست عقايد و اعمال مصداق بت سازيست که در ميان دراويش صوفيان اين دست عقايد پردامنه تر هست و حتي بنوعي در ميان معتقدان به ولايت فقيه رايج شده که هميه اين فرقه هاي موحد بايد به حکم رسول خدا عقايد خود را اصلاح کنند و گروهي از موحدان هستند که هادي و مرشدشان رو رسول خدا مي دانند بمانند بخشي از بهاييان.که بعد برنگيخته شدنه بنده به عنوانه رسول خدا حتما بايد فهم کرده باشند که مهمترين نشانه رسولانه آخرو زمان چون مقام و وظيفه بالايي دارند و نسبت به تمام عالميان وظيفه هدايت گري و ولايت دارند پس مهمترين نشانه يشان شناخته شدنشان به عالميان در طي حياتشان هست به مانند بنده تا مطالب وحي الهي به عالميان منتقل شود و چون جمعيت زمانه تمام پيامبران گذشته روي هم شايد به اندازه جمعيت انسانهاي اين زمان نباشد پس بخصوص مخاطب رسولانه آخرو زمان حکما و علماي عالم هستند تا با تبعيت از رسول خدا نشر دهنده و اجرا کننده حق(فرامين رسول خدا) باشند.پس مخاطب اول و اصليشان حکام و عالمانه عالم هستند و نمي روند مردمي را جمع کنند و آنان رو هدايت و موعظه کنند بلکه با عزم راسخ بر حکما و علماي برجسته مطلب خود را عرضه مي کنند و بدون هيچ ترسي عقايد و اعمال باطلشان رو رد و شيوه درست را برايشان بيان ميکنند.و نشانه بعدي حقانيته رسولانه خدا آثار کلام و به وقوع پيوسته وعدهاي آنهاست و نشانها و تعييدهاي دقيق و روشن و متعددي از جانب خداوند و ملکوتيان براي روشن شدنه حقانيته رسولانه خدا آشکار ميشود و به وقوع مي پيوندد.و نشانه سوم مفاهيم کلام رسولانه خداست که سراسر از شرک زدايي و ظلم زدايي مي باشد و نشانه بعد جنس کلام رسول خداست که حکيمانه و سراسر حاوي مثالهاي مفهومي و پرنکته بايد باشد.و هر رسولي بيايد اين نشانها رو بايد داشته باشد وگرنه فرستاديه خداوند نيست.پس زيبا سخن گفتن و جمع کردن طرفدار ابدا دليل و حجتي بر فرستادیه الهي بودن نيست.کلام آخر اگر رسول خدا به حکومت یا قومی بیشتر تشر میزند ابدا به این معنا نیست که از دیگر حکومتها و قوم ها بدترند بلکه به این معنی هست که اهمیت هدایت شدن آنها برای رسول خدا بیشترهست و وظیفه اصلی ترش هدایت آنهاست.یاحق
سلام.وقتی هفته قبل بر قلب رسول خدا آن مقدمه مهم نشست که این مفهوم رو بیان کردم که تمام زمین ها و ثروت های دنیا ارزش این رو ندارند که برای بدست آوردنشان بخواهید ذره ای ظلم کنید و به ناحق قطره خونی بریزید مشخص بود باز گروهی از موحد نماها کافرین اهل کتاب سر تقسیم بندی و تصاحب زمینهای بیشتر از دنیا قصد فتنه و آتش افروزی و زیادی خواهی دارند و این عملشان مصداق زبان درازی و گردن کشی در برابر رسول خداست که هشدار بهشان میدهم...و به مثالی که برای فهم جایگاه و اهمیت تبعیت از رسول خدا بیان میکنم خوب توجه کنند.دنیارو بمانند یک پادگان در نظر بگیرید که هر کشور و حکومت بمانند گروهانها گردان های آن پادگان هستند.و خبری به مقر فرمانده ای کل قوا میرسد که درین پادگان اختلافات و تخلفات مهمی رخ داده و فرمانده کل قوا(یگانه پروردگار عالم)تصمیم می گیرد یک نماینده برای رسیدگی و انتقال فرامین خودش به آن پادگان بفرستد حال اگر فرماندهان گردانهای مختلف آن پادگان به آن فرمانده ارشد احترام کردند و ازش تبعیت کردند از خبطهای گذشتشان هم تا حد بالای گذشت میشود ولی در صورت تبعیت نکردن از آن فرستادیه فرمانده کل قوا کمترین عواقبش خلع تمام درجات و عناوین تمام فرماندهان (حاکمانه) آن پادگان هست و آذوقشان هم بسیار کم میشود(یعنی خیرو برکت در صورت تبعیت نکردن از فرستادیه خداوند از عالم خواهد رفت) و فقط در حدی که زنده بمانند آذوقه دریافت میکنند.و مجازات اصلیشان بعد خروج از پادگان ( یعنی بعد مرگ) هست. یعنی دقیقا همانطور که آمدن رفتن یک فرمانده ارشد که از مقر فرمانده ای (از سوی یگانه پروردگار عالم) فرستاده شده سبب تشویق و افزایش درجه یا تنبیه و خلع درجه میشود دقیقا همین رویه البته با شدت و دوزه بمراتب بالاتر نسبت به آمدن رسولانه خدا صدقمیکند و توجه و تبعیت از رسول خدا بشدت مقام آور و قرب بخش هست و سبب تشویق عظیم میشود و تکذیب و بی توجهی نسبت به آن فرستادیه ارشد الهی بشدت عقوبت سختی دارد که اولینش خلع و افول شدید مقام ها و عناوین هست و بدنبالش باید آماده قهر الهی و آخرتی سخت باشند.مگر تا زمانی که فرستادیه ارشد در پادگان(دنیا) هست ازش اطاعت و تبعیت کنند...خوب بنظرم حکما و علمای عالم با این مثال خوب حق مطلب رو فهم کرده باشند که رسول خدا نیامده جای شمارو بگیرد و بجای شما فرمانده ای کند.ولی بمصداق همان فرستادیه ارشد از مقر فرمانده ای کل هست که اطاعت ازش از هر واجبی واجبتر و رشد دهنده تر هست.چون اطاعت از آن نماینده نشان دهندیه ارادت و حرف شنویتان از فرمانده کله قوا یعنی یگانه پرودرگار عالم هست و تعیین کنندیه تراز توحیدتان هست و بسیار در قرب جایگاه اخرویتان در آخرت تاثیر گذار هست.و حکما و علمای عالم بدانند بعد از نمایان شدنه آن همه نشانه و آثار آشکاره کلام رسول خدا در عالم و شنیدن کلام های استوار و روشن کنندیه رسول خدا درین سالها در صورت تبعیت نکردن از رسول خدا مورد لعن ملکوتیان قرار خواهید گرفت و دیگر باید در صورت ادامه این رویه آماده رفتن خیر از زندگیتان و آمادیه تحمل سختی های عظیم باشید.کلام آخر یک موحدی که در زمان رسولانه خدا در دنیا نبوده ولی در زمانه حیاتش هر آنچه از حق میفهمیده بهش پایبند بوده و هر آنچه میفهمیده باطله ازش دوری میکرده همین برای رستگاریش کفایت میکند.ولی شمای موحدی که در زمان حیات دنیوی رسول خدا زندگی می کنید و نشانهای حقانیت رسول خدارو فهم کردید دیگر اگر بغیر از رسالت رسول خدا تمام هر آن چه میفهمیدید حق هست و بهتان واجب بوده رو حتی صد برابرش رو انجام دهید و حتی در راه خداوند جان دهید ولی جایگاه و مقام رسول الهی زمانتان رو نادیده بگیرید و از رسول زمانتان تبعیت نکنید سرکشی کنید ولله ولله ولله که در قیامت هیچ کدام از آن جان دادن ها و اطاعت ها بکارتان نخواهد آمد چون آن سرکشی بسیار آثارش عظیمتر هست.چون در زمان رسولانه خدا بالاترین حکم و خواست خداوند اطاعت از رسولش هست و تمام اطاعت های دیگر ذیل آن تعریف می شود.یاحق
سلام.تمام موحدان عالم بلاخص حاکمانه سياسي و ديني عالم بدانند در قيامت آن روز وعده داده شده(روز حسابرسي) که قطعا فرا خواهد رسيد بعضيا راحت ترند بقول معروف به اصطلاح دنيويش خيالشان راحتره و آزادي عمل بالاتري دارند آنها گروهي هستند که در زمان رسولانه خدا مي زيستند و در دنيا مومن به رسولانه الهي زمانشان بودند و عقايد و اعمالشان رو حقيقتا منطبق با خواست رسولانه خدا تنظيم کرده بودند...حکماي عالم بدانند تمام دنيا رو بشما بدهند تمام انرژيش تمام نفتو گازو و تمام معادنه فلزي و غيرش و تمام مراتع حاصلخيزش و تمام زمينهاي خوش آبو هواش رو و هرچه ديگر از دنیا دوست داريد رو همرو همرو همرو يکجا بهتان بدهند ولي به ازاش بگويند فقط از سر ظلم جانه مخلوقي رو بايد بگيري حتي قطره خوني به ناحق بايد بريزي به ولله که تمام آن ثروتها و دارايي هاي دنيوي در باطن و حقيقت عالم همسنگ با آن ظلم آن خون بناحق ريخته نميشوند و اگر هميه آن ثروتت رو مي توانستي بعد مرگ با خودت ببري باز هم ابدا توانه جبرانه آن خون بناحق ريخته شده آن آه مظلوم رو نداشتي...مگر در همين دنيا تا توان داري توبه کني و تلاش بجبرات نماييد و اگر رسول خدا برايتان دعا و شفاعت کند انشالله به رستگاري نزديک خواهيد شد...ولي ولي ولي بخاطر تصاحب بيشتره دنيا و جاه و مقامش بعضي موحدان(بهتر بگويم موحد نما)بناحق يکجان و يک قطره که هيچ بلکه هزاران جان و بي نهايت قطره خون اين دنيا پرستان ميريزند و حاظرند بريزند...نکتيه مهم بعد اينکه حقيقتا نشانهاي متعدد و بسيار مهم و روشني درين سالها بر حقانيت رسالت رسول خدا فهم کرديد ولي همين براي عاقلان بس که انساني بدون ترس از جانش و با اينکه فشارها و ضررهاي مهمي بهش درين 4سال وارد کردند ولي بدونه ذره اي ضعف و ترس عين روز اول در دله همان قوم و بدونه قاييم شدن کلام و خواست خداوند را که تشرهاي بسيار سخت چه در زمينه شرک عقايد چه در زمينه ظلم دارد نشر مي دهد منتقل میکند.آن هم مطالبي بسيار قاطع بخصوص درباره شرک عقايدشان که هيچ فردي در تاريخ چنين جراتي بخودش نداده بود که در دل مقره شيعيان جهان که خود شيعيان صاحب حکومت و قدرت هستند و دسترسي کامل بهش دارند چنان با قدرت و صلاوت از باطل بودن بخشمهمياز عقايد شيعيان بگويد.هيچ بشري در مقر شیعیان چنين جراتي نداشته مگر بنده چون رسول خدا هستم و اصلا اگر بشري ذره اي عقل و شعور داشته باشد ميفهمد جنس اين کار و جرات و قدرت فقط مختصه فرستادگانه خداوند هست.و جنس کلام رسولانه خدا و حکمتش خودش نشانه بسيار مهمه ديگر بر حقانيته منه رسول خداست.و همين ها از بالاترين نشانها بر رسالت بنده هست و اگر آن همه نشانه هاي عظيم و فراوان آن آثار کلام متعدد و روشن که تا بحال بر حقانيت رسالتم ديديد و فهم کرديد نبودند همين برانگيخته شدن بنده در دل مقره شيعيان جهان جایی که حکومت و قدرت در اختيار شيعيان هست و آغاز هدايت گريم و عالم گير شدنه کلامم و نفي بخش مهمي از عقايد شيعيان بدونه ترس و بکل شرک زدايي از عقايد موحدان عالم خودش براي پي بردن حکما و علماي عاقل برحقانيت رسالتم کافي بود.همانطورکه برادرانم ابراهيم موسي عيسي و محمد عليه سلام و بسیاری از پیامبران دیگر به خواست خداوند بدونه ذره اي ترس بر حکما و علماي داراي قدرت و نفوذ و سرتا پا مسلح زمان خود بدونه هيچ ارتشه انسي وارد شدند و قاطعانه کلام وحي را بر آنان بيان کردن.و تمام حکام سياسي و ديني موحد عالم بدانند کيفيت رابطتون با خداوند و مقام منزلتتان در نزد يگانه پروردگار عالم بر مبناي کيفيت رابطتون با رسول الهي زمانتان تعريف و سنجيده ميشود.و راي و تاييد رسول خدا فقط در آخرت بکارتان مي آيد نه راي و تاييد ديگر مخلوقات.و حکام قومم بدانند آن اهدافي که در سر داريد و حدود 45سال برایشان هزينه هاي فراواني داديد فقط و فقط و فقط با تبعيت از رسول خداست که به نتيجه مي توانند برسند ( البته تا جایی که منطبق با حق باشد) وگرنه اگر عقايد و اعمالتان را با خواست رسول خدا منطبق نکنيد نه تنها ابدا به هدفتان نخواهيد رسيد بلکه تمام دستاورد هايتان تا به حال هم بيهوده و عبث خواهد بود و هيچ نفع دنيوي و اخروي برايتان نخواهند داشت.و پاسخ خداوند رو آيه77 مائده را حکما ديدند که هفته قبل درباره پرهيز از غلو در دينتان صحبت کردم و ريشه اصلي مطلبم بود و چنبار به عدم غلو بزک اشاره کردم و اين مفهوم رو بيان کردم که علت نفي منه رسول الهي زمانتان غلو کردن که نتيجش ميشود ساخته بتهاي فرا بشري(فرشته مانند معصوم ووو)در ذهنتان از منصوبان خداست.و اولين بار هم بود که کفار قومم رو لعنت کردم و تاييد سريع و نقطه زنه خداوند بر کلام رسولش را حکماي قومم بطور غير قابل انکاري ديدند.آيه78 مائده.و چه بسيار آثار کلام رسول خدارو درين حدود 4 سال بلافاصله بعد نشر کلامش در عالم نمايان شد و به وقوع پيوست که احمق ترين و لجباز ترين مخلوقات هم نميتوانند انکار کنند و چه بسيار تاييد هاي آني و نقطه زنه خداوند رو بعد نشر مطالبم حکما و علما ديدند که ابدا قابل انکار نبود.و حقيقتا شما با اين شنودها و رويتها و تجسس هايي که در زندگي رسول خدا کرديد و مي کنيد حتما خوب متوجه شديد از بعد شروع رسالتم يعني حدود 4ساله هرشب قبل نيم شب حدود ساعت 2.30 بيدار ميشوم و در 95درصده شبها حتي بعد نماز شب ديگر نميخوابم.اگر عاقل بوديد همين شب بيداري هاي هميشگي و نماز شب هاي طولاني و هميشگي که مختصه رسولانه خداست چون بهشان واجب هست در کنار آن همه نشانهاي متعهد و مکرر و آثار کلام و جنس کلام و جهان گير شدنه کلام و انتقال قاطعانه و بدونه ترس کلام خدا به عالميان ووو ديگر بايد ميفهميديد رسول خدا هستم که البته خوبم فهميديد ولي امان از نفوسه سرکش و دنيا پرست که حاضرند روشن ترين حقها رو ناديده بگيرند و نفي کنند.و حکام عالم بدانند خيال نکنيد شما بواسطيه لشگريان و سلاحهاي عظيمتان و ثروتهاي تحد اختيارتان اختيار دار عالميد و هرکار دوست داريد مي توانيد بکنيد بلکه چه حوادث و سختي هاي مهمي که بخواست رسول خدا در دعاهايش در دل شب يا ازتان دور شد يا بهش گرفتار شديد.اين را حکام قومم و تمام حکام موحد عالم بدانند معيار خوب بودن و بد بودنتان به ادعا و حرف نيست بلکه هر حکومت و قوم موحدي که ادعاي کمتري داشته باشه ولي عملکرد بهتري ارائه بدهد يعني در شرک ستيزي و ظلم ستيزي و رسيدگي به امورات خلق خدا و رفع نيازهاشان چه حکومت نسبت به مردم و ديگر مخلوقات حيوانات گياهان و هم خود مردم نسبت به مردم و ديگر مخلوقات با کيفيتر عمل کنند فقط چنين قوم ها و حکومت هاي موحدي در نزد رسول خدا عزيزند.و قطعا نمره بهتري ميگيرند.کلام آخر بعضيا هستند قبل آزمون نهايي ادعا ميکنند بهترين نمره رو ميگيرند و بسيار ادعا دارند و خودشان رو بهتر و درس خوانتر و شاگرده عزيز تره معلم مي دانند و ممکنه در بعضي امتحانهاي فصلي هم نمره خوبي گرفته باشند ولي وقتي آن آزمون اصلي نهايي فرا ميرسد و در دل آزمون قرار مي گيرند مشخص ميشود ادعاهاي فراوانشان تو خالي بوده و اينکاره و در حد ادعاشان اصلا نبودند.و دقيقا حضور رسولانه خدا براي موحدان پرمدعا مصداق همان آزمون اصلي و نهاييست و اينجاست که مشخص ميشود آن آيت لله ها آن مفتي ها مولوي ها خاخام ها موعبدان کشيشها ووو واقعا طبق ادعايشان همان شاگرد زرنگ هاي مطيع معلم(خداوند) هستند يا نه خودشان رو بمراتب بيش از حقيقت ايمانه وجوديشان درس خوان (تسليم موحد) نشان مي دادند و حقيقتا در نقش خوب فرو رفته اند ولي در واقيعت اينکاره نيستند درون حد نیستند...ياحق
سلام.بدانيد اصلا مهم نيست چطور نشانه حقانيت رسولانه خدا بهتان فهمانده میشود بلکه مهم اينست که بفهميد آن نشانه تاييد رسول خدا از جانب اختیار داره عالم هست و نادان ترین انسانها هم ميفهمند تمام نشانها و تاثير سريع کلام و وعدهاي منه رسول خدا از جانب يگانه پروردگار عالم هست .بدانید بعد آن همه طلبیدنه منصوب الهی و ادعا بر ولايت مداري وقتی فرستاده خداوند آمد ولي تابعش نشديد ديگر تمام مجالستان از نمازهاي جمعه بگير تا تمام مراسم عزاداري مولودي تا هميه زيارتها تمام اربعين ها همه همه همه ديگه اگر بر فرض بدونه شرک و آخرت ساز براتون بودند(که نبودند) ولي ديگر الان هيچ ارزشي هيچ ارزشي ندارند. بلکه اگر به برگزيده خداوند ايمان نياوريد تمام اعماله حقي که برفرض درين 45سال انجام داديد آنها هم دیگر به کارتان نخواهند آمد.همانطور که بعد نپذیرفتن آن حق آشکار هزاران سال عبادت و اطاعت دیگر به کار ابلیس نیامد و راندیه درگاه الهی شد.شمايي که براي يک امام زاده از دنیا رفته آن هم فرزند چندين نسل بعد يکي از اوصياي رسولانه خدا چه کارها که نميکنيد بعد فردي که بارها با نشانهاي بسيار فراوان حقانیتش از جانب خداوند و ملکوتیانش تایید شده و در ميانتان هست يعني مخلوقي که داراي مقام و جايگاهيست که وحي بر او نازل ميشود و با نشانهاي فراوان مقربترين ملکوتيان درگاه الهي مدام بر او فرود مي آيند و مدام با خالق عالم و ملکوتيان در ارتباط هست بعد شما گمراهان بجاي حضور و تبعيت از رسول الهي زمانتان در کنار قبور بت هايي که در ذهنتان تراشيديد حاظر ميشويد.بولله قسم اگر اين منصوبان الهي در قيد حيات بودن چون مطابق با آنچه در ذهنتان ساختید بزک کرديد نبودند کلا مقام و جايگاه الهي آنها رو هم نفي ميکرديد.حقيقتا فقط بدنبال ستايش بتهاي ذهني خود هستيد و آنقدر آن ها رو غلو شده و بدور از حقيقت در ذهنتان خلق کرديد که حاصلش همان مفهوم معصوم شده که مشخصه به هر مخلوقي چنین ويژگي هاي خداگونه ای نسبت دهيد محبت و عشقش سرتا سر وجودتان رو ميگيرد و آنوقت در مجالستان بيش از نود درصد وقتتان رو به ستايش و تجليل از بتهاي ذهني تان ميپردازيد.و علنا بیان می کنید خوب ما نميتوانيم چه کنيم محبت علي و آلش تمام وجودمان رو گرفته که در پاسخ بايد گفت شما غلط ميکني محبت مخلوقي آنقدر وجودت رو بگيره که در مجالس مذهبی دينيه موحدان که عرض کردم بايد بيش از 80 درصد فقط ياد و ستايش يگانه پروردگار عالم باشد ولي مجالس ديني مذهبي شما دقيقا برعکس شده و شده سراسر یاد و ستايش بتهاي ذهنيتان و همين براي شرک آلود شدنه عقایدتان بشدت کفايت مي کند.بازم تکرار ميکنم غلط ميکنيد که به اسم توحيد و مسلمان بودن چنين مجالس و مراسمي ميگيريد دقيقا عملتان مصداق همان گوساله پرستان سامري هست که بعد ايمان آوردن به برادرم موسي عليه سلام گفتن يک بتي براي ما قرار بده تا اوواسطه ما با خداي آسمان ها باشه و قربونن صدقه اين بت يا بتها برويم.و بدانيد شما عالمان شيعه غلط ميکنيد که دم از ياري برادرم حسين مي زنيد و بخاطر عدم ياري شدنش مدام هرسال 40روز بر سروسينه ميزنيد ولي خودتان بخاطر حفظ پستو جایگاه و حفظ حقوق و مواجب دنيويتان چشمتان را بر روي خواست خداوند يعني تبعيت از منصوب الهي زمانتان ميبنديد با اينکه دها و صدها برابر مردمه زمان برادرم حسين نشانه و آثار بر حقانيت رسالت رسول الهي زمانتان ديديد.ننگ برشما بت پرستانه عهد شکن.و بازم فراوان تاکيد کردم اگر تابع رسول الهي زمانتان نشويد هيچ شفاعت کننده اي در قيامت نخواهيد داشت.بهانه اصليتان درين سالها فراهم کردن زمينه ظهوره منصوب خداوند و ياري او بود که خداوند رسولي برايتان فرستاد و ابدا مطلقا مهم نيست شما چي صداش ميکنيد يا دقيقا چه مدل منصوب الهي و رهبري از خداوند خواستيد بلکه فقط رب العالمين تصميم ميگيرد چه منصوبي با چه ويژگي ها و سبک تعليم و رهبري اي براي هدايت و رهبريتان بفرستد و ابدا شما حق تعيين تکليف براي خداوند رو نداريد...و راضي نبودن به رضاي خداوند مصداق بارزه شرکه و حقيقتا فرقی بین شما با ابليس (( که ولايت برادرم آدم عليه سلام رو چون خلقتش باب ميلش نبود نپذيرفت)) نیست.فرقتان فقط درين هست که شما هنوز فرصت برگشت و تسليم حق شدن رو داريد.اين رو بخصوص حکما و علماي قومم بدانند بر فرض اگر قبل ظهور رسول خدا حق ترين حکومت رو هم داشتيد ولي بعد آن همه ادعا الان بعد عدم ايمان و تبعيت از رسول خدا پست ترين و منفورترين حکومت جهان محسوب ميشويد و در نزد خدا و رسول خدا از آب بيني بز هم پستر هستيد و فقط بايد در انتظار عذاب سخت باشيد و بس.و شما عهد شکنان پست ديگر بشدت بي جا ميکنيد ادعاي ولايت مداري دوستي و اطاعت از خدا و منصوبانش را بکنيد و درين باره حرفي بزنيد وگرنه مستحق هست دهان هاتان خرد شود و با مذاب پر شود و لياقتتان سخت ترين مرگها در دنيا و سخت ترين عذابها در آخرت هست.تاکيد ميکنم حقيقتا تا مادامي که طبق عهدتان با خداوند عمل نکنيد حکومتي منفور و پست نزد خدا و رسولش و تمام ملکوتيان هستيد مگر از عهد شکني که مصداق تمسخر خدا و رسولش هست توبه کنيد و تابع محض رسول خدا شويد.حقيقتا 3.9 ريشتر و اشاره خداوند بر نداشتنه هيچ شفيعي و اشاره بر عقوبته ناديده گرفتن هشدارها در کنار کد گذاری های بسیار دقیق و نقطه زنه دیگر همشان بغير از هشدار نشانهاي آشکاري بر حقانيت رسول الهی زمانتان بودند.حقيقتا معيار صالح بودن و خدايي بودنتان ميزان تبعيتتان از رسول خداست و تمام.و ابدا ادعاي اهداف الهي داشتن قيافه ظاهر صلاة داشتن حرفهاي توحيدي و الهي زدن و ادعاهايي که ميکنيد ملاک نيست.حتي اگر بدونه تبعيت از رسول خدا جانتان هم براي رضاي خدا بدهيد هيچ ارزشي ندارد و شهيد محسوب نمي شويد.حقیقتا نادانيتان از همينجا روشن ميشود که برخلاف آموزهاي قرآني و آموزهاي فطري و هدایتهای عقلانی توقع داريد همان منصوب الهي ترگل ورگل معصومه مقدسه فرشته ماننده ساختيه ذهنتان که در خيالتان آرزويش رو داريد خداوند برایتان بفرستد که محال هست چون برخلاف سنت الهیست.و تازه توقع هم داريد تمام عقايدتان (که بشدت شرک آلود هست) و بیشتر اعمالتان رو هم تاييد کند که این هم محال هست.و آمدنه منصوبان الهي علاوه بر هدايتگري خود وجودشان سبب آزمون و مشخص شدنه نفوس سرکش از تابع هست.تاکيد ميکنم در زمان رسولانه خدا معيار و ملاک سنجشه توحيد و تابع خدا بودن دقيقا همان ميزان تبعيت تان از رسول خداست و لاغير.و بدانيد شما براي خشنودي خداوند ادعاي تبعيت از منصوب الهي یعنی برگزيديه خداوند رو کرديد و بشدت هم ادعا داشتيد پس اين عهد به پاتون نوشته شد و طبق سنت الهي ازتان آزمونش گرفته شد. و با نشانهای متعدده غير قابل انکاري حقانيت برگزيديه الهي که موظف به اطاعت از آن هستيد برايتان نمايان شد و چون خودتان اين ادعاي عظيم را کرديد و وعده تبعيت از برگزيده الهي رو داديد اگر خلف وعده کنيد و عهد بشکنيد بمراتب تنبيهتان سختر از قومهاي رسولانه گذشته هست.بعضي حکومتها و قوم ها در طول تاريخ رسولانه خدارو بشدت اذيت کردن و حتي شهيد کردن که سخترين عذاب هارو ديدند و آخرت بشدت سختي هم خواهند داشت.ولي شما چون خودتان برگزيده الهي رو بشدت طلب کرديد و بشدت هم در ولايت مداري تبعيت از منصوب الهي پرمدعا بوديد و حالا بخاطر همين اگر تابع منصوب الهی نشوید و هم به ازای کمترين اذيتو آزاري که از سوی شما به منصوب خداوند می رسد بشدت بر عذابتان و پستي جايگاهتان در آخرت افزوده ميشود بطوري که جايگاه فرعونها و نمرودها و امثالهم نسبت به جايگاه شما در آخرت هتل 70ستاره محسوب ميشود.کلام آخر به دنيا آمديد تا تابع خدا و رسولش شويد و کمالتان درين هست.و دليلي براي در دنيا ماندن دشمنان خدا و رسولش نيست براي همين حکومتها و قوم هاي بسياري در طول تاريخ بخاطر تکذيب رسولان خدا نابود شدند.حکومتي که ادعا داشت وارث حکومته پيامبران هست و خودش رو تنها حکومت الهي بر زمين ميداند و بشدت ولايت مدار و استکبار ستيز معرفي ميکند ولي در عمل بشدت درين دو ادعاي اصليتون ضعف داريد.و بدانید تمام رسولانه انسي براي خیر خواهی یعنی هشدار و اصلاح از جانب خداوند برانگيخته شدند نه براي کشتن و نابود کردن.ولی بعد پایان فرصت هروقت خداوند مي خواست حکومتی قومي رو بخاطر عدم تبعيت از رسولانش نابود کند رسولانه ملکوتي مامور اين کار بودن که هشدار قاطع بهتان داده شد.یاحق
سلام.بعضي ماديون خدا ناباوران نشانهاي عظيم وجود خالق عالم رو ناديده ميگيرند و هم پاسخهاي حق و روشن کننده رسول خدا درباريه هدايتهاي فطري و نظم عالم رو...و هيچ پاسخ عقل پسندي هم ندارند و حقیقتا سنت الهي در دنیا بر پايه تکامل و تدبير مي باشد از خلقت جنيني خود انسان تا بعد تولد رشده عقل اندام و اعضا مو ناخون.کلا هر رشدي در دنيا نوعي تکامل کامل شدن هست و نوعي تدبير(هدايت) پشتش هست تا درست و دقيق و بجا تکمیل شود از کاشت يک دانه و آن مراحل تکامليش تا مراحل تشکيل يک قطره باران و ابرها ووو...و سنت الهي در دنيا از لحظه خلق عالمه ماده تا روز آخر دنیا برهمين رویه هست.پس رويه تکاملي ابدا تضادي با خلقته عالم توسط پروردگار عالم ندارد و(( بهانه باطليست)) و اين رويرو بشدت عقل و فطرت انساني و کلام تمام پيامبران الهي تاييد و تصديق ميکنند.و بطور مشهود اين شيوه و سنت خداوند براي خلقته دنياست مگر در موارد بسيار نادره اعجاز که مراحل تکاملي و تدبير حذف شده هست و فقط منظورم اعجازه پيامبران نيست بلکه متعدد مريضاني بودن دکتران ازشان قطع امید کردن ولي بدونه طي کردنه تدابیر دنیوی مراحل درماني آن غده و علت بيماري محو و درمان شده پس هيچ ماديگرا و خدا ناباوري نميتواند تکذيب کند که نيرو انرژي بالاتري ( فراتر از حدود ظرفیت دنیای مادی) وجود دارد که اگر جاري شود هيچ تکامل دنیوی و تدبيري ديگر نياز نيست و بسياري از انسانها در طول زندگيشون جاري شدن و قدرته اين نيرو رو( پروردگار عالم ) درک کردن و متوجه شدند قوانين جاري در عالم ماده با دخالت آن نيرويه فراماده براحتي قابل تغيير هست.ولي بر مبناي سنت الهي رويه اصلی در عالم ماده بر پایه تکامل و تدبير هست. و قبل خلقت برادرم آدم گروهي از مخلوقات که از نظره ظاهری ساختاری ژنتیکی شباهت فراوانی به انساهای امروزی داشتند(انسانهای اولیه) بنام نئاندرتال ميتوانند برمبناي تکامل دارويني به آن مرحله از تکامل رسيده باشند.و اصلا در قرآن از آيه 30 بقره اين مفهوم برداشت و منتقل میشود که قبله خلقته برادرم آدم عليه سلام مخلوقاتي داراي اختيار و عقلي فراتر از حيوانات در زمين زندگي ميکردند چون فرشتگان قبل خلقته برادرم آدم تعابيري با اين مفهوم ميگويند خداوندا ميخواهي گروهي ديگر در زمين بيافريني که خونريزي و فساد ميکنند.در ابتدا توضيح بدهم قطعا خداوند براي خلق کردن مخلوقي از مخلوقات ديگرش اجازه نميگيرد و مشورت نميکند و بدي هاي مخلوق خلق نشدرو آشکار نميکند.و عقل و آموزهای فطری و آموزهاي تمام پيامبران تایید میکند فقط مشورت و اجازه براي انجام کاري از کسي بايد گرفت که فهمو دانشش همسطح يا بالاتر از من و کاري ميخواهم انجام بدهم باشد.پس چون هيچ مخلوقي از نظر فهم نيمتواند به بخالق عالم نزديک شود و هيچ مخلوقي مخلوقي مثل مگس هم نميتواند خلق کند چه برسد مثل انسان پس ابدا هيچ مخلوقي چه فرشته چه غير فرشته نميتواند بخداوند مشورت يا اجازه اي دهد.پس با اين توضيحاتم نتيجه ميگيريم ملائکي زيستنه موجوداتي خونريز و فسادگر رو در زمين قبل خلقته برادرم آدم ديده بودند...و با خواندنه آيه30 بقره اگر درست انديشه شود کاملا مشخصه منظور فرشتگان حيوانات وحشي نيست چون حيوان وحشي برمبناي غريضشون فقط عمل ميکنند و اختيار بسيار محدودي دارند ولي فساد وقتي صورت ميگيرد که مخلوقي بد بودن ناحق بودنه چيزي رو تشخيص دهد و اختيار کافي داشته باشد راه درستر رو برگزيند ولي راه ناحق رو برگزيند و بر آن رويه باطلش هم پافشاري و زياده روي و زياده خواهي کند آنوقت ميشود فساد و به تباهي کشيده شدن پس از اين آيه کاملا مشخصه منظوره ملائک موجودي هست که عقل و اختيارات بالاتري از حيوانات دارد.خوب درينجا انسان عاقل بين انسانهاي اوليه نائودالها و جنيان شک ميکند و يا ميتوان منظور هر دو گروه باشد و خدا ناباوران که اصلا جن و هرچه قابل فهم و ادراکاته مادي برایشان نباشد رو قبول ندارند پس اين آيرو مختصه جن نميتوانند بدانند ولي وجوده اين آيرو هم در قرآن نميتوانند نفي کنند پس براي آنها اثبات ميشود موجوداتي که عقل و اختيار بالاتري از حيوانات داشتن قبل خلقته برادرم آدم در زمين زندگي ميکردند و ديگر با وجود اين آيه و استدلالها و توضيحات روشن کننده رسول خدا هيج عذرو بهانه اي نميتوانند بياورند.و کلام و تایید منه رسول خدا حجت دیگریست که بالاتر از حجت عقل هست.و قرن ها بعد بيان اين حقيقت در قرآن دانشمندان به اين حقيقت رسيدند و آن موجودات انسان نمارا نئاندرتال ها ناميدند.و هم خلقت عالم هستي طبق کلام خداوند در قرآن 6 يوم بوده که مشخصا معني يوم يک روزه 24ساعته بمفهوم امروزي نيست بلکه در زبان عربي هم چنين مفهومي فقط نميدهد بلکه بمفهومه دوران هست و اصلا ظرف زماني 24 ساعتیه قراردادي انسانه کنوني در زمان شروع خلقت عالم بي معني بوده و بنا بر خود آيات قرآن هر دوران از 1000 تا 50000 سال بوده هست.يعني طبق آياته قرآن خلقته اوليه عالم هم تکامل داشته تدبير شده و دفعي و آني نبوده.بازم تاکيد ميکنم حقيقتا روشن ترين حق ها بعد توحيد حقانيته رسولانه خداست و حقيقتا بعضي حقها به هيچ عنوان قابل انکار نيستن مگر منکر خودشو زده باشه به خواب و نخواد بيدار بشه و تابع حق بشه.بعد اين منحرفان از حق اين خدا ناباوران و گروهي از موحد نماهاي پست و منحرف رسول خدارو فريب کار ميدانند !!! بنده فريب کارم که به خواسته خداوند کلامم عالم گير شده و به حکما و علماي عالم رسيد اينها نشانه حقانيته برگزيده شدگانه الهيست و احتمال بسيار زياد حاکمانه موحدي در عالم نباشند که حداقل چند مطلب از رسول خدا نخوانده باشند و آنان که توحيدشان عميقتر هست عاقلترها تسليم ترند و مطالب فراواني از رسول خدا خواندند و دنبال ميکنند چون حکمت و آثاره محقق شدیه کلام رسوله خدا فراوان هست و همچنين علماي موحده فراواني و حتي حکما و علماي غير موحد هم بعضياشون مطالبي از رسول خدا بهشان رسيده و توجه میکنند.و هم اين آثار کلام منه رسول خدا که به اذن الهي مرتب مرتب بارهاي بار درين 4سال محقق شد نشانه تایید خداوند برحقانيت رسولش هست حالا نشانه حقانیته شما خدا نابوران و نفی کنندگان رسول خدا چیست ؟؟؟ ديديد به حکام ايران گفتم آماده سختي بايد باشيد و بلافاصله وعده رسول خدا محقق شد و هم با استناد به پاسخهای خداوند اعلام کردم نيروهايي تحد اختيار رسول خدا هستند و حکام عاقلتر فهميدن در چه وقایعی و چطور آثاره نیروهای تحد اختیار رسول خدا نمایان شد و بعدش از کنده شدن از دنيا گفتم و بلافاصله آن زلزله مهيب رخ داد.باز بعدش علما و حکماي قومم ديدن چندين پيام از خداونده پشت هم با این تعابیر در آیات آمد که بدشمني دشمنان رسولانه خدا برخواهيم گشت و بلافاصله بعد نشر حکما و علماي عالم ديدند چه شد سريعا بلافاصله تشر زده شد و سریعا وعده الهی براي هشدار به سرکشان محقق شد.و آخرين تایید بر حقانيت رسالتم از جانب خداوند همين حدود دوهفته قبل بود که به حکماي قومم اعلام کردم ازین ظلمهای عظیم در بورس ناراحتم و برای حکما و علماي عاقل بارش39 ( همان3.9 ریشتر زمین لرزه که علما می دانند و دیدند بسیار بر رسول خدا بارش دارد) در کنار زمان وقوع 48 دقیقه و چند دقه قبل اینها مهر شدنه آیه 48 مدثر (48نماد مسایل مالیست) در پاسخ خداوند که چند دقه قبل زمین لرزه همراه با متنی که اشاره به هشدارهای پر تشرم درباره ظلم جاری در بورس کرده بودم فرستادم حکما دیدن.و بلافاصله بودنه زمین لرزه آن هم دقیقا در نواحي تهران و آن هم سریع بعد هشدار رسول خدا در کنار آن همه نشانها و کدهای فراوان و دقیق برای عقلای عالم بسیار پر مفهوم هست.قطعا حکما و علمای عاقل تر مي فهمند چه خبر بوده.همانطور که بعد ادعام بر بارش ملکوتیان نشانهایش بلافاصله در ملاعام نمایان شد.این بلافاصله بودنه وقوع آثار کلام رسول خدا و وعدهایش درین حدود4سال بسیار اهمیت دارد و حجت بسیار عظیمیست برای عقل های سالم و نفسهای تربیت شده.و بدانيد اين تاثيرهاي فراوان روشن دقيق و بلافاصله اي کلام رسول خدا درين حدود 4ساليه رسالتش بابت هشدار و تذکر و ياد آوريست چون پروردگار عالم به يکباره اهل زمين رو تنبيه نميکند بلکه بارها قبلش به عالميان هشدار ميدهد و حقانيته کلام رسولش رو برایشان تاييد ميکند و بعد مدت تعيين شده اگر نفوسشان هنوز سرکشي کند و تابع آموزها و فرامين رسولش نشد باشند درهم کوبيده ميشوند اين سنت الهيست.و دقیقا در آیه48 سوره مدثر که فعلا آخرین هشداره خداوند به سرکشان از رسولش هست بیان شده شفاعتی بکارتان نمی آید و دقیقا در آیه بعدش بیان شده آنان را چه شده بود که از تذکر و هشدارهایی((که بخواست رسولان خدا)) بهشان میرسید روی گردان بودن یعنی خداوند تاکید میکند این پس لرزها این برانگیخته شدن دشمنها ووو اینها فقط یک تذکر یک هشداره تا پی ببرید چقدر در برابر نفرین و غضب رسولانه خدا عاجزید تا تابع حق شوید.( و علما دیدند درطی چند هفته پشت هم برمبنای حکمت الهی دقیق ترین نقطه زن ترین پاسخهای خداوند در آیه بعد استخاره بوده) یاحق
سلام.حقيقتا بعضي از شما از سر بندگي ابليس و مسخ شدگي عين بسیاری از گذشتگان اصلا قصد کرديد در هيچ حالتي با آشکار شدنه روشنترين نشانها هم به رسول خدا ايمان نياوريد حقيقتا اگر احمقي بگويد انساني ساحري ميتواند آتش رو گلستان کند يا احمقي بگويد ساحري ميتواند چوبي مار کند يا احمقي بگويد ساحري ميتواند مرده زنده کند ولي هيچ احمقي نمي تواند بگويد انساني ساحري ميتواند زمين را بلرزاند آن هم درين وسعت آن هم با اين دقت و سرعت بعد خشمش و آن هم با آن همه نشانهاي دقيق نقطه زن از سمت ملکوتیان مگر به اذن خالق عالم.و چه فراوان قبل اين تاييد قاطع خداوند نسبت به رسولش ديگر آثار تاثير کلام رسول خدارو بارهاي بار فهم کرديد و همچنین دیگر تاييد هاي فراوان و مکرر ملکوتيان نسبت به رسول خدا را...حقيقتا بسياري از اقوام گذشته هم به پيامبرشان مثل شما چنين مفهومي رو بيان ميکردند که تويه مدعي پيام آوري از سوي خالق عالم اگر هميه مردگانه عالم رو هم زنده کني اگر هميه چوب هاي عالم هم بخواست تو مار شوند خلقته ديگري پيدا کنند و هميه آسمان و ماهو خورشيدي بشکافي و تمام عالم بخواست تو بلرزند باز هم بهت ايمان نخواهيم آورد !!! چرا ؟؟؟ بهانه باطلشان اين بود چون بشري عادي مثل ما هستي و مخلوقي فرشته مانند يعني مقدس و معصوم نيستي انساني کامل نيستي و دليل دومشان اين بود که ما اگر بر خلاف عقايد پدرانمان رفتار کنيم فرزنداني ناخلف هستيم و بهشان خيانت کرديم.و اکثر شماهم آنقدر به صحت عقايدتان پافشاري داريد و چنان بندیه نفس شده اید که حاظريد بمانند ابليس و کفار زمان پيامبران گذشته با وجود ديدنه آن نشانهاي متعدد و روشن بر حقانيت و رسالت رسول خدا ولي بر حقانيت عقايد و اعمالتان بشدت پافشاري کنيد و عذاب خداوند رو از خود دور می دانيد !!! دقيقا وقتي آيات قرآن رو ميخوانم همان تعصب و ناداني گذشتگان رو در بشر امروزي هم مي بينم. يعني دقيقا اکثر موحدان عالم تمام فرقه هاشان چنان عقايد و بتبع احکام خود رو حق ميدانند که بر مبناي آن حتی جان ديگران رو براحتي ميگيرند و هم گروهيشان جان خود رو ميدهند و حقيقتا اين نوع جهالت يهودي مسلمان مسيحيم ندارد همشان در حد بالايي عين همند.و انحرافاتشان بهم نزديک هست.حتي شماي سني يا يهودي که خيال ميکني شرکي در عقايد نداري شماهم دنباله رویه عقايد پدرانتان هستيد يعني اگر در خانواده و قومي با عقايد شرک آلودتر بدنيا آمده بوديد با عقايد شرک آلود همان پدرانتان از دنيا مي رفتيد و دنبال اصلاح باورهايتان و رسيدن به حق نميرفتيد و دليل بسيار محکمم اينست که اگر واقعا موحد بوديد يعني محبت خداوند حقيقتا در دلتان بود بعد اين همه نشانه بر حقانيت رسالته رسول زمانتان بهش ايمان آورده بوديد.ولي شماهم دنبال تاييد شدنه باورها و اعمال نادرستتان هستيد.پس خيلي دلتان رو به کيفيته توحيدتان و خلوص اعمالتان خوش نکنيد که کيفيت و خلوصه بالايي ندارد.موحدي که حقيقتا محبت خداوند رو بيش از از هر مخلوقي در دل داشته باشد براي در محضر منصوب خدا بودن سر از پا نمي شناسد يا در سطح پايينتز مدام محبت و تبعیته قلبيش را به او مي فهماند.که البته نزديک به اين سطح حکما و علمايي هستند.موحدان عالم بدانند شکستن نفستان در برابر رسول خدا که منجر به تبعيت محض از او ميشود بالاترين و مهمترين خواست خداوند از موحدان هست و مهمترین معیار سنجش کیفیت توحید هست و اگر توي بظاهر موحد ((بخصوص حکما و علما)) که نميتواني نفست رو دربرابر رسول خدا بشکني و خضوع کني ولايتش رو بپذيري پس غلط ميکني ابليس لعنت لله رو ملامت و لعن کني چون نفس خودت هم مستحق ملامت و لعن هست و اول بايد نفس خودت رو ملامت کني و افسارش رو بدست بگیری و بعد حق داری دیگر مخلوقات رو به حق توصیه کنی.موحدان عالم بدانند اگر در زمان حیات پيامبران خدا دردنیا باشيد و نشانهای حقانیت رسول خدا آشکار شود ولی بجاي تبعيت از رسول خدا هزاران رکعت هر هفته نماز بخواني و هرروز تا آخر عمرت روزه بگيري و هميه اموالت رو به فقرا ببخشي و هر روز جلسات دعا و ختم قرآن برگزار کني و بروي و مدام اهل مسجد و کليسا کنيسه باشي ووو ولي بدان تمام اين اعمال خير باهم هم نميتواند جايگزين تبعيت نکردن از رسولانه خدا بشود و آن خبط عظيم رو جبران کند.همانطور که هيچ عملي از ابليس براي جايگزيني آن سرکشي از امر خداوند قبول نشد ابليس حاظر بود هزاران برابر شما آن اعمال خيري که عرض کردم رو انجام دهد تا خداوند بجبرانه عدم پذيرش ولايت آدم عليه سلام ازش بپذيرد و او را ببخشد و رانده درگاه الهي نشود.ولي ولي ولي وقتي نشانهاي رسولانه خدا آشکار ميشود بالاترين امر خداوند شکستن نفستان در برابر رسول خداست.که حاصلش تبعيت محض از رسولش هست.و اگر اين چنين نکنيد هيچ عمل خيرتان ديگر ازتان قبول نميشود و تعالي بخش برايتان نخواهد بود.و نکتيه بسيار مهم اينکه ميدانيد چرا ابليس بعد آن همه اطاعت و بندگي فقط بخاطر يک نافرماني آنطور شديد تنبيه شد يعني رانده درگاه الهي شد؟؟؟ چون بشدت در امر اطاعت از خداوند پر سابقه و پرمدعا بود و کاملا عقوبته نافرماني از خداوند و برگزيدگانش را ميدانست پس توقع ازش بسيار بالا بود دقيقا عين شما حکما و علمای قومم که در زمينه اطاعت خداوند و اطاعت برگزیده اش بشدت پرمدعا هستيد.ولی در عمل بسیار ضعیفید.و تمام رهبران دنيا بخصوص رهبران ديني بدانند و ميدانند تنها رسول خداست که نشانهاي غير قابله انکاري بر حقانيته جايگاه و کلامش از جانب خداوند بر عالميان قرار گرفته و موحدان عالم بدانند رهبران موحد ديني و سياسي عالم بدون تبعيت از رسول خدا هيچ وجهه و جايگاهي در نزد خداوند و تاييدي از جانب خداوند نخواهند داشت.پس بدونه تبعيت از آموزها و فرامینه رسول خدا هيچ شآن و مقام الهي نخواهند داشت.در آخر عرض کنم اگر میخواهید بدانید به ویروس بشدت مهلک شرک آلوده شدید یا نه معیاره سنجشی بهتان یاد میدهم که به مانند تب سنج بهتان تا حد خوبی میفهماند آلوده به آن ویروس بشدت مهلک شدید یا در معرض آلوده شدن هستید یا نه.و آن معیار اینست که اگر یاد منصوبانه الهی میکنید که حق هست بمانند یاده برادرم عیسی و محمد علیه سلام و اوصیایشان حداقل حداقل ۸برابرش باید از یگانه پروردگار عالم یاد کنید بطور مثال به ازای هر یک بار که از تجلیل زحمات پیامبران و اوصیایشان پستی نشر دادید( البته قطعا بدونه هیچ کلمه و مفهومه شرک آلودی باید باشد) حداقل ۸پست از یاد و ستایش یگانه پروردگار عالم و قدردانی از نعمت هایش باید نشر داده باشید در غیر این صورت محبت بندگانه خدا بیش از محبت خالق عالم در وجودتان جاریست یا دارد میشود و این نشانیه آلوده شدنه روح شما به شرک هست.و توجه به این فاصله حداقلی و حفظش مهم هست.و حقیقتا چه بسیار شیعیان که می بینم مثلاً از صدتا پستی که گذاشته همش در مدح و ستایش امامانشان هست و هیج مطلبی از یاده یگانه پروردگار عالم و ستایش و سپاسگزاری از او در پستهایش وجود ندارد...یا اگر هست بشدت کمست در حد یکی دوتا.و این یعنی عقاید آن فرد بشدت شرک آلود شده و بجای یگانه پروردگار عالم دلدادیه بت های ساخته ذهنش هست و محبتش به آنها بمراتب از محبتش به یگانه پروردگاره عالم بالاتره.و علما قبل و بعد نشر آن مثال بسیار بسیار مهم که درباره مجلس یاد و تجلیل خداوند بیان کردم و تاکید کردم که از جانب خداوند بدانیدش دیدند هم در اجازه نشر خداوند بر حکمت آمیز بودنه مثال تاکید کرده بود و هم بعد نشر مثال رسول خدارو خداوند با دقیقترین حالت ممکن تایید نمود و در آیات بیان کرد برای تفهیم حقایق به مردم از زدن مثال ابایی ندارد.و فرمود اهل ایمان میفهمند این مثالها حق هست و لجوجان بر باطل گمراه تر میشوند ولی بسیاری(حقجویان) با همین مثالهای روشن کنندیه حق هدایت میشوند.و در آیه بعدش هم دقیقا به شکستنه پیمانه الهی( نقض توحید) و عدم تبعیت از آنچه خداوند امر کرده یعنی تبعیت از رسولانه خدا اشاره شد که اینها تمام مفاهیمی بود که در مطلبم اشاره کرده بودم.بسیار پاسخ خداوند مهر تایید قدرتمندیست بر کلام و مثال شرک ستیزانیه رسولش.حقیقتا برای رستگاری راهی جز تبعیت از رسول خدا نیست.یاحق
سلام درين هفته بسيار بسيار از حکومت و قومم غضبناک بودم که مهمترين علتش تبعيت نکردن از احکام رسول خدا بخصوص سر قضيه مالي که هفته قبل بهش پرداختم و هم بخصوص سر بورس که شيطنت هايي داشت ميشد بود.و دقيقا در تاريخ 28تم مرداد بخاطر تبعيت نکردن از احکام مالي رسول خدا در حالي که هشدارهايم رو با تاييدهاي دقيق خداوند بارها ديده بودند به همين خاطر با غضب فراوان متني پر تشر نوشته بودم که براي ارسالش در 28تم مرداد در ساعت 13.04 از يگانه پروردگاره عالم اجازه گرفتم که عدد48 که مختص مسائل ماليست در پاسخ خداوند مهر شد و پاسخ آمد که نفعي درين کار نيست و در آيات به سرکش بودن قوم اشاره شده بود که سبب ميشود تذکرات رسول خدا بر آنها تاثير نداشته باشد و تبعيت نکنند يعني خداوند به اين مفهوم اشاره فرموده بود که بارها بهشون درين باره تذکر دادي ولي ديگر حرف تاثير ندارد و نياز به تشره بالاتريست...و حقيقتا انقدر از حکومت و مردم اين قوم غضبناک بودم که درين 4سال اين حد عصبانيت سابقه نداشت و خداوند گواه هست ازش اول خواستم حکومت تنبيه سختي بشود ولي از ته قلبم نبود و دلم نيامد و تا جايي که يادم هست خواستيه قلبم تشر و هشداري محکم بود تا بخود بيان متنبه بشوند و دقيقا استخارم براي اجازه فرستادنه آن تشر کلامي بسيار محکم ساعت13.04 بود که متنش درباره مسائل و شيطنتها و فشارهاي مالي بود و دقيقا عدد 48 که مختص مسائل ماليست در پاسخ خداوند مهر شد بود که فرستادم علما ديدن و بلافاصله بعد غضب سنگينه رسول خدا و 4دقه بعد پاسخ خداوند يعني در ساعت 13.08زمين لرزه اي با 3.9 ريشتر حوالي تهران را لرزاند يعني مقره حکومت و براي تاکيد خداوند بر حمايت از رسولش تشر دوم هم دقيقا در 13.48 زده شد و زمين دوباره با 3.9 ريشتر حوالي تهران لرزيد .که من دقيقا بعد گرفتن استخاره که درش 48مهر شد بود آن رو براي حکما و علما حدود ساعت 13.15 فرستادم که 13.32 بدستشان رسيد و مفصل دليلش رو توضيح دادم و هشدرهارو بهشان دادم در حالي که اصلا خبر نداشتم بلافاصله 4دقه بعد نجواي خدا و رسولش بخاطره تقاضاي رسول خدا براي تشر زدن به اين حکومت و قوم بلافاصله فرستادیه مخصوص هشدار عذاب پايين آمده که دقيقا 3.9 ريشتر نشانه حضور آن فرستادیه الهیست و بلافاصله دقيقا منطبق با همان عدد 8 و 48 که مختص مسائل ماليست و در استخاره مهر شد بود خداوند تشر را به حکومت و قومم زد.و بنده حدود دوساعت بعد فهميدم و وقتي اعداد ريشترها 3.9 که نشانه حضور مقربترين و والامقام ترين ملکوتيان هست در کنار دقيقه زمان وقوع زمين لرزها 8 و 48 که دقيقا هر دوشم در ساعت 13 هست يعني بلافاصله در همان ساعتي که استخاره گرفته شده هست.يعني حکام قومم و قومم و تمام موحدان عالم با اين وقايع و تشره بسيار سريع و بشدت دقيق و پر نشانه خداوند بايد اينو فهميده باشند ثاثير و اختيارات رسول خدا بسيار عظيمست و وقتي تاثير کلام رسولانه خدا در دنيا عظيم و آنيست در آخرت ميتواند موثرتر باشد.تاکيد ميکنم حقيقتا يکساعت هم از درخواست رسول خدا براي تشر زدن رد نشد با اين سند که من پاسخ خداوند رو که درباره شيطنت ها و ضعفهاي مالي بود در حدود ساعت 13.30 براي علما فرستادم يعني هم بلافاصله 4دقه بعده استخاره و هم بلافاصله چند دقه بعد ارسال پاسخ خداوند براي حکما که درش 48مهر شده بود دقيقا در ساعت 13.48 دوباره تشر و هشدار قاطع به حکماي قومم زده شد و تاکيد ميکنم مهر شدن 3.9 نشانه بسيار محکم ديگري بر اين نشانه عظيم و دقيق بود که بارها درين 4سال تاکيد بر بارش 39 و 49 بر رسول خدا کرده بودم که بارشش نشانه حضوره والا مقام ترين ملکوتيان هست که احکام و دستوران الهي رو براي رسول خدا مي آورند و يادمه حدود 2سال پيش که بر بارش 39 و 49 تاکيد کردم حدودا 2ماه در اکثر استخارهام پشت هم 39 يا 49 و گاها هردوش در پاسخ خداوند مهر ميشدن که علما بارها ديدند.و اين علتش باره فراوانه کلام و خواست رسول خداست که اگر بر چيزي تاکيد کنند وقوعش و جاري شدنش در عالم قوت عظيمي ميگيرد.و کماکان سالهاست از پربارش ترين و پر حشرو نشر ترين ملکوتيان با رسول خدا هستند و شروع تاييد صدق کلام و حقانيت نجواهاي رسول خدا با خالق عالم و ملکوتيان آن نشانهاي مهم بود که حدود 4سال پيش بلافاصله بعد ادعام بر بارش مکرر اعداد خاصي و تاکيد بر آن در مطلبم و بمدت کوتاهي يکبار ديگر هم بعد نشان دادن پاسخ خداوند به حکما بلافاصله همان اعداد در ملا عام بطور غير قابله انکاري نمايان شدن.و تاييدهاي خداوند و ملکوتيان بر حقانيت رسالته رسول خدا درين 4سال فراوان بوده از تاکيد بر در اختيار بودن نيروهايي در تحد امر رسول خدا و فرستادنشان براي حمايت از جبهيه حق در جنگ روسيه و اکراين که سران کشورهاي مربوطه خوب متوجه شدند چه وقايعه اي رخ داد و از روي آثار پي به موثر(سپاه تحد اختيار رسول خدا) بردن و تاثير کلام رسول خدارو فهم کردن.و حدود يکسال قبل دقيقا مثل همين تشر 28تم برج قبل به حکام قومم تشري زدم و گفتم پس آماديه سختي بايد باشيد و بلافاصله بعد مدت زمانه بسيار کوتاهي آن سختي عظيمه يکساله شروع شد.و بعدش تاکيد فراوان بر کنده شدن از دنيا کردم و بلافاصله آن زلزله عظيم رخ داد ووو که قبلا مفصل درباره تمام آثاره کلام رسول خدا توضيح دادم و خودتان درک کرديد.البته انساني که خودشو بزنه بخواب نميشه بيدارش کرد.و در اين آخري که خداوند بلافاصله بعد غضب سخت و کم تکرار رسول خدا بر حکومت و قومش که براي اولين بار بود اسم قوم رو در کنار حکومت بردم و بلافاصله با نشانهاي بسيار بسيار بسيار دقيق تشرهاي خداوند زده شد.که حتي اگر يکبار هم با آن نشانها و کدهاي دقيق و پر مفهوم الهي زمين ميلرزيد منظوره خداوند از آن هشدار به عاقلان عالم منتقل ميشد.پس حکام عالم بدانند درسته فرصت معيني بهتان داده شده و رسول خدا نميتواند قبل آن فرصت مقرر رفتنتان را بخواهد ولي طبق تشرهاي بسيار روشن درين 4سال و همچنين با اين آخرينش خوب متوجه شديد رسول خدا اگر بخواهد ميتواند تنبيهتان کند تا در سختي عظيمي قرار بگيريد.و دقيقا چون اين تشرهاي خداوند در دقايقه 8 و 48 بعد پاسخي با مهر شدن 48 و آن هم دقيقا با 3.9 ريشتر و باز آن هم وقوعشان بلافاصله دقايقه کوتاهي بعد درخواست رسول خدا رخ داد اولتيماتوم و تاييد قاطع از جانب خداوند به حکمايي بود که هفته قبل بهشان درباره ظلم و مسائل مالي هشدار دادم و همچنين براي تمام حکماي عالم هشداره بسيار جدي و روشني بود.تاکيد ميکنم با وجوده اينکه نشانهاي متعددي بر حقانيت رسالت الهي رسول الهي زمانتان بر مبناي جنس کلام و آثار کلامش با عالمگير شدنه کلامش فهم کرديد که خوده همين عالم گير شدت بتنهايي نشانه عظيميست و نشانهاي بسيار فراواني هم بر اتصالش با ملکوتيان رو هم فهم کرديد حال اگر باز هم افکار و عقايد و کلام خودتان رو از افکار و عقايد و کلام رسول خدا حقتر بدانيد و هر کلام و احکام رسول خدا رو که پسنديدي تاييد کني و هرکدام رو خوشت نيامد رد کني اين حقيقتا نشانه جهله عميقيست. اي اهل عالم دربرابر رسول خدا غرور نورزيد و متواضع و تابع باشيد تا در قيامت مورد رحم و الطاف يگانه پروردگاره عالم قرار بگيريد.ياحق
سلام.شما اینجا دست ظالمان رو باز میزارید و توانایی کافی بری مقابله با تندروهای سرکش و سرانه زرو زور رو ندارید بعد از مردم کشورهای دیگ در برابر ظلم دیگران دفاع می کنید !!!! گردانندگانه این کشور بخش مهمی از حکومتهای جهان رو با خودشان دشمن کردن و تحریم شدن و دقیقا مردمشان تاوان قدرت طلبی و سیاستهای نادرسته حکومت و نابخردی تندروهارو باید بدهند و بسیاری از حکومتیان بمراتب از مردم عادی در رفاه بیشتری زندگی میکنند و باز یک سری گستاخ که چندین جا درامد دارند و از قباله حکومت منافع زیادی بردند و درامدهای مکفی بهشان رسیده و درد تحریم در سطح فشاری که به مردم وارد شدرو نچشیدند با کمال وقاحت میگویند مردم باید سختی هارو تحمل کنند و چی بخورند چی نخورند !!!! و حقیقتا سرانه زرو زور از بودنه تحریم و به بهانیه دور زدنه تحریم کلی پول بجیب می زنند و از تحریم ایران کلی نفع می برند.و جالبه هنوز بخشی از مردم ایران در خانه های کاه گلی داغان و در سطح رفاهی بسیار نازل بدور از شأن هر انسانی زندگی میکنند بعد حکامشان به مردم کشورهای دیگر مدام کمک میکنند.حکام به آنچه میگم دقیق توجه کنند شما پولی که به هر کشوری کمک میکنی حق مردم خودته هروقت تمام مردم ایران از ریزو درشت پیرو جوان سالمو مریض از حقوقه مکفیه متناسب با تورم گرانی ها برخوردار بودند و زندگی خوبی براشون فراهم کردید بعد از اضاف درامدتان می توانید به مردمان یا حکومتهای دیگر کمک کنید و فقط با اجازه مردمتان حق دارید کمکهای مدت دار یا با مبالغ بالا بکنید.و اگر اکثریته مردم به کمکه مدت دار و یا سنگین رای ندادند فقط همان گروهی که راضی به کمک و بخشش مالی هستند که احتمال زیاد بخش مهمیشان از حقوق بگیرانه حکومت باید باشند 1درصد تا 100درصد مالشان یا درامدشان رو در هرماه به ظلم دیدگان و مدافعانه انقلاب و دوستانه حکومت ایران میتوانید ببخشید.ولی از اموال بیت المال حق ندارید بدون اجازه اکثریته مردم کشورتان به حکومتها و کشورهای دیگر کمک کنید. مگر همیه مردمتان در تمام نقاط ایران در رفاه باشند.البته روی سخنم فقط به حکام ایران نیست بلکه به تمام حکام جهان هست.خود حاکمانه آمریکا بدانند فیلم هایی از کارتن خوابها و نیازمندان کشورتان دیدم بعد شما غلط میکنید این ور آنور به بهانهای مختلف کمک میکنید یا مراکز نظامی که پر خرجه در کشورهای دیگر میزنید تمام حکام بدانند هروقت تمام مردمتان ریزو درشت از نظر سرانه رفاهی در حد مطلوب بالای 80درصد بودند آنوقت حق دارید از سرمایه کشور خزانت سهمی رو به دیگر کشورها تخصیص بدهید.و حالا خطابم به حکام اسراییل هست باید پایبند به تعهداتی که دادید باشید و شهرک هایی که خارج از عهدنامه ساختید باید تخریب شوند یا تخلیه و واگذار شوند و دیگر حق شهرک سازی دیگری ندارید...این حکم رسول خداست و در صورت تخطی باید آماده تنبیهات سختری باشید.و فلسطینیان هم مثل شما موحدند و این اصله نه نژاد و قوم تازه غیر موحد هم بودن حق نداشتید بهشان ظلم کنید چه برسد که موحدند.و اگر 2نفر 5نفر راکت پرتاپ کردند و بر فرض یکی دونفر از شما زخمی یا کشته شدند ولی ابدا دلیل نمیشه به جبرانش یک شهرو موشک باران کنید و انسانهای بیگناه فراوانی رو بکشید یا بی خانمان کنید هشدارهای رسول خدارو خیلی جدی بگیرید.و حقیقتا تمام انسانها بازیچیه نفوسه سرکشه سرانه زرو زور شدند البته جمهوری اسلامی خودشو جدا از بقیه میدانست و بسیاری از موحدانه دیگر رو کافر و منحرف و بد می دانستند و خودشان را برمبنای باورهای ساختگی جزوه صالحان عالم می دانند.ولی باید بدانند کاملا وسطه بازیند و آنها هم بازیچه شدند.در داخل که ثروتمندان حرام خور دستشان بسیار بازه در خانه های چند ده میلیون دلاری خود در لواسان و امثالهم می نشینند و با دستوراتشان و هجوم مالهای حرام و نحسشان بازارهای مالی کشور مسگن دلار سکه و غیره را بالا پایین میکنند و فشاری عظیمی به مردم می آوردند و کاملا با نفوذ در ارگانهای تصمیم سازی ریشهای قطوری در کشور دواندند...در خارجم حکام کشورم در بازی سرانه قدرت به طرفی تمایل داشتند که همین نشان از آغشته بودنه دستشان درین بازی کثیف قدرتهاست ولی یک حکومت یا موحد حقیقی فقط بنده و تابع یگانه پرودرگار عالم هست و از ذره ای بندگی تبعیت از هر طاغوته طغیانگری سریعا تبری میجوید و با اتکا به یگانه خالق عالم بدونه توجه به عواقبش خودشو از بازی ای که سرانه زرو زور راه انداختن کنار میکشد البته بدونه توجه به بازیهای کثیف باید در حد توانشان از نظر مالی یا روانی به مردمانه تحد ظلم قرار گرفته کمک کنند.این یک کمک موقتیست ولی اگر قرار شد کمکی چندساله یا دائمی شود باید اجازه مردمشان گرفته شود.و جمهوری اسلامی باور داره امام زمان چون داره و محبت امامان رو دارند خبطاشونو امامان در درگاه الهی شفاعت میکنند و امام زمان میاد اصلاحشون میکند و خودشان رو قوم خاص و در یک کلام تافته جدا بافته میدانند انقدر جدا و خاص که معتقدند فقط خداوند بخاطر خلقه امامان آنها سنتش رو که تغییر ناپذیره تغییر داده و امامان آنهارو انسانهایی کامل و معصوم خلق کرده با آن ویژگی های کذایی فرابشری که قبلا بارها توضیح دادم.که البته بخشی از اعتقادشان حق بود چون خداوند منصوب الهی برای اصلاحه عقاید و اعمالشان فرستاد ولی قطعا نه با آن ویژگی های کذایی که مدنظر آنها هست بلکه مثل تمام منصوبان الهی انسانی کاملا عادی هستم و فقط فرقم با دیگر انسانها اینست که بر بنده وحی میشود و نشانهای متعددی هم بر حقانیت رسالتم و تاییدهای فراوانی هم از جانب ملکوتیان بر بنده قرار گرفت.از حکام و علمای قومم سوالی دارم بعد این همه تقاضای منصوبی الهی خالق عالم بندرو به عنوانه رسولی برای هدایتتان برنگیخت خوب حالا وظیفه اصلاح عقاید و اعمالتان رو دارم و حقیقتا باره ظلم و شرک اعمال و عقایدتان رو درین 44سال بالا دیدم ولی بر خلاف ادعایتان تبعیتی از منصوب خدا ندیدم.و تاکید میکنم حکام و علمای قومم و کل عالم بدانند برای رستگار شدن باید دنباله رسیدن به معیارهای منه رسول الهی زمانتان باشید و برداشتهای باطلتان از دین خدا و منصوبان الهی ساختگی معصومتان رو باید رها کنید.در معیارهای الهی که بر قلب منه رسول خدا قرار گرفته شما حکام قومم از بسیاری از حکومتهای دیگر عقب تر هستید و تا الان ابدا جزوه صالحانه ادوارعالم قرار نمیگیرید.چون در زمینه محبت خدا و رسولانش بشدت نسبت به بسیاری از قوم های دیگر ضعیفتر هستید که این اصله آخرت سازه نه محبت به بتهای ذهنیتان.دوم در زمینه شرک زدایی هم از بسیاری از حکومتها و قوم های دیگر عقبترید و ضعیفتر عمل کردید و در زمینه ظلم زدایی در سیستم حکومتی تان هم که معیارش رضایته مردمه که لازمش اتخاذ سیاستهای درست برای عدم فشار آمدن به مردم هست درین حدود50سال حکومتداریتون از بسیاری از حکومتهای عالم ضعیفتر عمل کردید.پس ابدا برمبنای معیارهای الهی رسول خدا جزوه صالحان عالم محسوب نمیشوید.و مطلقا مهم نیست خودتان به خودتان چه نمره ای میدهید بلکه مهم نظره منه رسول خداست.شیوه رسیدن به رضایت رسول الهی زمانتان رو بازم بیان میکنم 1.حداقل80درصد وقته مجالسه مذهبیتان باید از یاد هرگونه مخلوقی تهی بشه و فقط باید به یاد و ستایش یگانه پروردگار عالم بپردازید 2.و باید به شرک زدایی عمیق و اساسی بپردازید و 3.به ظلم زدایی عمیق و اساسی هم باید بسیار توجه کنید.و حاکمان نظام در تمام سطوح بدانند حاکمانی که خودشان رو با فرامین رسول خدا نمیتونند هماهنگ کنند باید بروند وگرنه دنیا و آخرت بشدت سختی خواهند داشت.و اگر اطاعت نبینم باید کمکم آماده باشید !!!! و در آخر خطابم به سرانه عربستانه شنیدم که ((امیدوارم اشتباه شنیده باشم)) در عربستان اجازه بازگشایی بعضی مراکزی داده شده که منطبق با احکام الهی نیست نامه مراکز رو نمیبرم چون مطمئن نیستم ولی حکام عربستان بدانند اگر یقین کنم چنین مراکزی که در آن اعمال غیر اخلاقی و غیر شرعی انجام میشه در مکه باز گشایی شده باشد یعنی حرمته حریم خانه خدا که نماد وحدت مسلمانان هست رو نگه نداشته باشید بشدت تنبیهتان خواهم کرد.و بدانید تا زمانی که منه رسول خدا در دنیا هستم متولی خانه خدا هستم و صاحب اختیاره تام...بعدم بهتان تاکید میکنم بروید دنبال حذف کامل برده داری شأن تمام انسانها باید حفظ شود و با حقوق کاملا مکفی منطبق با قانون کار و با بیمه باید کار کنند و محیط زندگی مناسب با وسایل و امکانات رفاهی کامل و با کیفیت مطلوب باید در اختیارشون قرار بگیرد و به ازای هر یکساعت کار بیشتر از شیفت کاریشون باید به همان نسبت حقوق بیشتری دریافت کنند...حکام موحد عالم بدانند اینها احکام رسول خداست و انجامش مثل واجبات الهی برشما واجب هست و نقض کنندگان احکام رسول خدا آخرته سختی خواهند داشت...یاحق
سلام.شما اینجا دست ظالمان رو باز میزارید و توانایی کافی بری مقابله با تندروهای سرکش و سرانه زرو زور رو ندارید بعد از مردم کشورهای دیگ در برابر ظلم دیگران دفاع می کنید !!!! گردانندگانه این کشور بخش مهمی از حکومتهای جهان رو با خودشان دشمن کردن و تحریم شدن و دقیقا مردمشان تاوان قدرت طلبی و سیاستهای نادرسته حکومت و نابخردی تندروهارو باید بدهند و بسیاری از حکومتیان بمراتب از مردم عادی در رفاه بیشتری زندگی میکنند و باز یک سری گستاخ که چندین جا درامد دارند و از قباله حکومت منافع زیادی بردند و درامدهای مکفی بهشان رسیده و درد تحریم در سطح فشاری که به مردم وارد شدرو نچشیدند با کمال وقاحت میگویند مردم باید سختی هارو تحمل کنند و چی بخورند چی نخورند !!!! و حقیقتا سرانه زرو زور از بودنه تحریم و به بهانیه دور زدنه تحریم کلی پول بجیب می زنند و از تحریم ایران کلی نفع می برند.و جالبه هنوز بخشی از مردم ایران در خانه های کاه گلی داغان و در سطح رفاهی بسیار نازل بدور از شأن هر انسانی زندگی میکنند بعد حکامشان به مردم کشورهای دیگر مدام کمک میکنند.حکام به آنچه میگم دقیق توجه کنند شما پولی که به هر کشوری کمک میکنی حق مردم خودته هروقت تمام مردم ایران از ریزو درشت پیرو جوان سالمو مریض از حقوقه مکفیه متناسب با تورم گرانی ها برخوردار بودند و زندگی خوبی براشون فراهم کردید بعد از اضاف درامدتان می توانید به مردمان یا حکومتهای دیگر کمک کنید و فقط با اجازه مردمتان حق دارید کمکهای مدت دار یا با مبالغ بالا بکنید.و اگر اکثریته مردم به کمکه مدت دار و یا سنگین رای ندادند فقط همان گروهی که راضی به کمک و بخشش مالی هستند که احتمال زیاد بخش مهمیشان از حقوق بگیرانه حکومت باید باشند 1درصد تا 100درصد مالشان یا درامدشان رو در هرماه به ظلم دیدگان و مدافعانه انقلاب و دوستانه حکومت ایران میتوانید ببخشید.ولی از اموال بیت المال حق ندارید بدون اجازه اکثریته مردم کشورتان به حکومتها و کشورهای دیگر کمک کنید. مگر همیه مردمتان در تمام نقاط ایران در رفاه باشند.البته روی سخنم فقط به حکام ایران نیست بلکه به تمام حکام جهان هست.خود حاکمانه آمریکا بدانند فیلم هایی از کارتن خوابها و نیازمندان کشورتان دیدم بعد شما غلط میکنید این ور آنور به بهانهای مختلف کمک میکنید یا مراکز نظامی که پر خرجه در کشورهای دیگر میزنید تمام حکام بدانند هروقت تمام مردمتان ریزو درشت از نظر سرانه رفاهی در حد مطلوب بالای 80درصد بودند آنوقت حق دارید از سرمایه کشور خزانت سهمی رو به دیگر کشورها تخصیص بدهید.و حالا خطابم به حکام اسراییل هست باید پایبند به تعهداتی که دادید باشید و شهرک هایی که خارج از عهدنامه ساختید باید تخریب شوند یا تخلیه و واگذار شوند و دیگر حق شهرک سازی دیگری ندارید...این حکم رسول خداست و در صورت تخطی باید آماده تنبیهات سختری باشید.و فلسطینیان هم مثل شما موحدند و این اصله نه نژاد و قوم تازه غیر موحد هم بودن حق نداشتید بهشان ظلم کنید چه برسد که موحدند.و اگر 2نفر 5نفر راکت پرتاپ کردند و بر فرض یکی دونفر از شما زخمی یا کشته شدند ولی ابدا دلیل نمیشه به جبرانش یک شهرو موشک باران کنید و انسانهای بیگناه فراوانی رو بکشید یا بی خانمان کنید هشدارهای رسول خدارو خیلی جدی بگیرید.و حقیقتا تمام انسانها بازیچیه نفوسه سرکشه سرانه زرو زور شدند البته جمهوری اسلامی خودشو جدا از بقیه میدانست و بسیاری از موحدانه دیگر رو کافر و منحرف و بد می دانستند و خودشان را برمبنای باورهای ساختگی جزوه صالحان عالم می دانند.ولی باید بدانند کاملا وسطه بازیند و آنها هم بازیچه شدند.در داخل که ثروتمندان حرام خور دستشان بسیار بازه در خانه های چند ده میلیون دلاری خود در لواسان و امثالهم می نشینند و با دستوراتشان و هجوم مالهای حرام و نحسشان بازارهای مالی کشور مسگن دلار سکه و غیره را بالا پایین میکنند و فشاری عظیمی به مردم می آوردند و کاملا با نفوذ در ارگانهای تصمیم سازی ریشهای قطوری در کشور دواندند...در خارجم حکام کشورم در بازی سرانه قدرت به طرفی تمایل داشتند که همین نشان از آغشته بودنه دستشان درین بازی کثیف قدرتهاست ولی یک حکومت یا موحد حقیقی فقط بنده و تابع یگانه پرودرگار عالم هست و از ذره ای بندگی تبعیت از هر طاغوته طغیانگری سریعا تبری میجوید و با اتکا به یگانه خالق عالم بدونه توجه به عواقبش خودشو از بازی ای که سرانه زرو زور راه انداختن کنار میکشد البته بدونه توجه به بازیهای کثیف باید در حد توانشان از نظر مالی یا روانی به مردمانه تحد ظلم قرار گرفته کمک کنند.این یک کمک موقتیست ولی اگر قرار شد کمکی چندساله یا دائمی شود باید اجازه مردمشان گرفته شود.و جمهوری اسلامی باور داره امام زمان چون داره و محبت امامان رو دارند خبطاشونو امامان در درگاه الهی شفاعت میکنند و امام زمان میاد اصلاحشون میکند و خودشان رو قوم خاص و در یک کلام تافته جدا بافته میدانند انقدر جدا و خاص که معتقدند فقط خداوند بخاطر خلقه امامان آنها سنتش رو که تغییر ناپذیره تغییر داده و امامان آنهارو انسانهایی کامل و معصوم خلق کرده با آن ویژگی های کذایی فرابشری که قبلا بارها توضیح دادم.که البته بخشی از اعتقادشان حق بود چون خداوند منصوب الهی برای اصلاحه عقاید و اعمالشان فرستاد ولی قطعا نه با آن ویژگی های کذایی که مدنظر آنها هست بلکه مثل تمام منصوبان الهی انسانی کاملا عادی هستم و فقط فرقم با دیگر انسانها اینست که بر بنده وحی میشود و نشانهای متعددی هم بر حقانیت رسالتم و تاییدهای فراوانی هم از جانب ملکوتیان بر بنده قرار گرفت.از حکام و علمای قومم سوالی دارم بعد این همه تقاضای منصوبی الهی خالق عالم بندرو به عنوانه رسولی برای هدایتتان برنگیخت خوب حالا وظیفه اصلاح عقاید و اعمالتان رو دارم و حقیقتا باره ظلم و شرک اعمال و عقایدتان رو درین 44سال بالا دیدم ولی بر خلاف ادعایتان تبعیتی از منصوب خدا ندیدم.و تاکید میکنم حکام و علمای قومم و کل عالم بدانند برای رستگار شدن باید دنباله رسیدن به معیارهای منه رسول الهی زمانتان باشید و برداشتهای باطلتان از دین خدا و منصوبان الهی ساختگی معصومتان رو باید رها کنید.در معیارهای الهی که بر قلب منه رسول خدا قرار گرفته شما حکام قومم از بسیاری از حکومتهای دیگر عقب تر هستید و تا الان ابدا جزوه صالحانه ادوارعالم قرار نمیگیرید.چون در زمینه محبت خدا و رسولانش بشدت نسبت به بسیاری از قوم های دیگر ضعیفتر هستید که این اصله آخرت سازه نه محبت به بتهای ذهنیتان.دوم در زمینه شرک زدایی هم از بسیاری از حکومتها و قوم های دیگر عقبترید و ضعیفتر عمل کردید و در زمینه ظلم زدایی در سیستم حکومتی تان هم که معیارش رضایته مردمه که لازمش اتخاذ سیاستهای درست برای عدم فشار آمدن به مردم هست درین حدود50سال حکومتداریتون از بسیاری از حکومتهای عالم ضعیفتر عمل کردید.پس ابدا برمبنای معیارهای الهی رسول خدا جزوه صالحان عالم محسوب نمیشوید.و مطلقا مهم نیست خودتان به خودتان چه نمره ای میدهید بلکه مهم نظره منه رسول خداست.شیوه رسیدن به رضایت رسول الهی زمانتان رو بازم بیان میکنم 1.حداقل80درصد وقته مجالسه مذهبیتان باید از یاد هرگونه مخلوقی تهی بشه و فقط باید به یاد و ستایش یگانه پروردگار عالم بپردازید 2.و باید به شرک زدایی عمیق و اساسی بپردازید و 3.به ظلم زدایی عمیق و اساسی هم باید بسیار توجه کنید.و حاکمان نظام در تمام سطوح بدانند حاکمانی که خودشان رو با فرامین رسول خدا نمیتونند هماهنگ کنند باید بروند وگرنه دنیا و آخرت بشدت سختی خواهند داشت.و اگر اطاعت نبینم باید کمکم آماده باشید !!!! و در آخر خطابم به سرانه عربستانه شنیدم که ((امیدوارم اشتباه شنیده باشم)) در عربستان اجازه بازگشایی بعضی مراکزی داده شده که منطبق با احکام الهی نیست نامه مراکز رو نمیبرم چون مطمئن نیستم ولی حکام عربستان بدانند اگر یقین کنم چنین مراکزی که در آن اعمال غیر اخلاقی و غیر شرعی انجام میشه در مکه باز گشایی شده باشد یعنی حرمته حریم خانه خدا که نماد وحدت مسلمانان هست رو نگه نداشته باشید بشدت تنبیهتان خواهم کرد.و بدانید تا زمانی که منه رسول خدا در دنیا هستم متولی خانه خدا هستم و صاحب اختیاره تام...بعدم بهتان تاکید میکنم بروید دنبال حذف کامل برده داری شأن تمام انسانها باید حفظ شود و با حقوق کاملا مکفی منطبق با قانون کار و با بیمه باید کار کنند و محیط زندگی مناسب با وسایل و امکانات رفاهی کامل و با کیفیت مطلوب باید در اختیارشون قرار بگیرد و به ازای هر یکساعت کار بیشتر از شیفت کاریشون باید به همان نسبت حقوق بیشتری دریافت کنند...حکام موحد عالم بدانند اینها احکام رسول خداست و انجامش مثل واجبات الهی برشما واجب هست و نقض کنندگان احکام رسول خدا آخرته سختی خواهند داشت...یاحق
سلام.در ادامه هفته قبل توضيحاتي درباریه بهشت و مفهوم دلخوش نبودن به غير خداوند عرض مي کنم شما يک ماشين يا سفر دور دنيا يا يک شمشه طلا از قرعه کشي بانک برنده مي شويد ولي هيچکس شمارو نميتونه مجبور کنه بزور جايزه هارو بري از بانک بگيري يا پاشي به خوش آبو هوا ترين جاي دنيا سفر کني(بهشت) ولي اگر شما جرمي کني مجبورت ميکن بزور مي برنت زندان(جهنم) پس براي بهشت رفتن خودت بايد بخواي يعني ايمان داشته باشي ولي براي جهنم رفتن(زندان) نه جرم کني بزور مي برنت زندان.و ممکن سوال شود خوب انسانی که به بهشت عقيده نداره اگر برفرض بدي اي در دنیا نکرده و خداوند هم پاسخ نیکی هاشو در این دنیا بهش داده و بعضی خواستهاش براورده شده حالا اگر چنین انسانی چون به بهشت عقيده ندارد نمی تواند واردش شود پس تکليفش در آخرت چي ميشود؟ پاسخ اينست که پيش آمدنه چنين حالتي یعنی پاک شدنه تمام آثار بدی ها در حد محاله چون خود مشرک بودن و نفي وجود خداوند بسيار آثاره عظيم اخروی دارد ولي بر فرض اگر در پاسخ آثار شرک رو که قطعيست لحاظ نکنیم چنین انسانی که توضیح دادم بعد مرگ دنيويش دوباره زنده نخواهد شد و اين چه خسرانه بزرگي خواهد بود چون خود عقيديه به بهشت سبب ميشود انسان هرچقدرم گناه کار باشد بعد پاک شدن به بهشت برده شود و جاويدان در آن بماند.مگر در موارد بسيار بسيار اندک که آثار گناهان بسيار سنگين و ابديست مثل دشمني آشکار با منصوبان الهي...حقيقتا بهترين آموزش و هدايت براي بسياري از شيعيان امروزي که از حق منحرف شدن و به ياري غير خداوند دلخوشند و بغير او توکل(تکيه) ميکنند دعاهاي پيامبران و ديگر منصوبان الهي در قرآن و ادعيهاي معتبر هست...محال هست پيامبري امامي در دعاهاش از پيامبر و امامه ديگری کمک بخواهد يعني بياري آنها دل خوش کند يا علي يا حسين بگويد و بگويد پيامبر و امامي ديگر بدلشان بنگرد تا احساس و نيازش را بفهمد.دلخوش بودن بغير خداوند خيلي خطرناکه...و منظور به کارگيري ابزار دنيوي نيستا چون موحد حقیقی مريض ميشود ميرود دکتر ولي موثر شفادهنده حقيقي رو يگانه پروردگار عالم ميداند و پزشک رو فقط يک واسط ميداند و بايد در انتخاب تمام ابزارها و واسطهاي دنيوي هم توجه شود.و شيعيان امروزي که اصلا علنا ميگويند علي شفا داد حسين شفا داد عباس شفا داد و اصلا آنهارا واسطيه شفا نميدانند(که بهشان توسل شده) بلکه علنا آنهارا خود شفا دهنده ميدانند يعني به غير خداوند توکل(تکيه) می کنند دلخوش می کنند !!!! يعني دقيقا همان مخلوقاتي که به آنها قدرتهاي خدايي بخشيدن و مدام مدحو ستايششان ميکنند( بتها خدايگان زمينيشان) را شفا دهنده ميدانند که کاملا الفاظ و عقايدي باطل و شرک آلودست...بولله قسم که تمام پيامبران و ديگر منصوبان الهي از دارندگان عقايد شرک آلود و بیان کنندگان الفاظ شرک آلود در صورتي که حق بهشان رسيده باشد و تابع حق نشده باشند در قيامت تبري ميجويند...علما و حکماي موحد بخصوص قوم خودم گوششان زنک بخورد اگر به حکم رسول خدا يعني شرک زدايي نپردازيد در قيامت بخش مهمي از شرک مطيعانتان بپاي شماست و سختي ابدتان صدچندان ميشود... و شيعيان به اين نکته و مثال بسيار مهم دقت کنند ((همچنين ديگر موحدان چون بسياريشون به چنين آفتي(شرکي) گرفتارند)) يک حقيقتي شما شيعيان امروزي اوصياي رسول مکرم اسلام رو از خود رسول اسلام و حتي خود خداوند بيشتر دوست داريد به اين نشون که تو منبرها و مجالستون مدام فراوان از اهميت محبت برادرم علي و اولاد علي ميگوييد ولي يکبار از اهميت محبت به رسول اسلام نشنیدم و حتي بشدت کم از اهميت محبت خداوند در دل داشتن گفتيد ولي تا بخواهيد از تاثير محبت برادرم علي و اولادش عليه سلام گفتيد.و همين که محبت و ياد امامان رو از محبت و ياد خدا و رسولش بيشتر بر زبان و دل داريد يعني انحرافتان عيان هست...مثالي مهم ميزنم تا عمق فاجعرو خوب درک کنيد. دنيا يعني مجلس تجليل و ستايش و يادبود(ياد) خداوند. ولي مجريانه کج فهم مجلس(علما) هي بجاي ياد کردن و تجليل و ستايشه آن وجودي که مجلس براي او برگزار شده هي از 14تا از دوستاي نزديکش ياد و تجليل ميکنند و يکي از وسطه حظار (رسول خدا) پا ميشه ميگوید کجفهمان اين مجلس(دنيا) بقصد ياد و تجليل و ستايش اين 14 نفر نيست بلکه مجلسي هست که مختصه ياد و تجليل و ستايشه وجوده خداوند تشکيل شده و حداقل 80 و 90درصده وقته مجلسو از وجودي که مجلس به خاطر او تشکيل شده بايد بگویيد و درين مجلس ويژگي ها و صفات و کارهايي که او انجام داده بايد بيان بشود که انقدر زياد هست که قطعا کليم وقت کم مياريد...ولي ولي ولي در اوج تعجب آن مجريان مجلس که هيچکاره اند اصلا انگار يادشون رفته مجلسه يادبود مال کيست و 90درصد وقت مجلسو ((منبرها و مجالسه دنیویشان)) ازون 14دوستش هي مي گويند و ياد و ستايش آنهارو ميکنند و حتي در اوج بي شرمي به دروغ ويژگي ها و کارها و امتيازهاي وجودي که مجلس براي ياد او برگزار شدرو به اون 14 دوستش هي نسبت ميدهند و بشدت ديگر شورشو در آوردند...اين مثالو بشدت آويزيه گوشتان کنيد و از جانبه خوده خداوند بدانيد که بر قلب رسولش قرار گرفت(( و اجازه خداوند برای نشر مطلبم که بسیار دقیق و حکیمانه بود دیدید)) پس شرم کنيد و تابع رسولش شويد...ميدانيد خداوند قلب رسولش رو باهاتون مهربان قرار داده و تشرهايي که ميزنم از سر دلسوزي و بخاطر بخود آمدن و بخاطر رها شدنتان از سختي هاي آخرت هست که اگر علتش اين نبود الان شرايطتان بسيار فرق ميکرد...و خوب از روي جنس مثالها و کلامم ميفهميد که رسول خدا هستم البته بسيار نشانهاي عظيم ديگر هم درک کرديد...مثل آثاره متعدده کلام رسول خدا ووو ولي امان از غرور نفسهاي سرکشتان که در پاسخهاي خداوند تاکيد شده دليل ايمان نياورنتان هست و چنین نفوسی در آخرت بشدت افسوس خواهند خورد.و بدانيد فقط و فقط و فقط با تابعيت از رسول الهي زمانتان که کلامش به اراديه الهي جدا کننده حق از باطل هست رستگار ميشويد چون بخش بسيار فراواني از موحدان عالم آن برداشتهايي که از دين خدا و حقو باطل دارند سراسر آمیخته با ناحق شرک و خطاست...یا حق
سلام.در ابتدا اين نکترو عرض کنم وقتي رسول خدا ميگويد کسب معرفت حسيني اهميتش بالاتره نکه عزاداري بايد قط بشه بلکه غالب برنامتون و فوکوس و توجهتون بيشتر به کسب معرفت شناخت منصوبان الهي و اهدافشون بايد باشه.و وقتي رسول خدا قيد تعيين ميکند ميگويد بر سرو سينه زدنهاي (محکم) یعنی آن شورها و هيجانات باطل آن فشارهایی که بر جسمتان وارد میکنید اگر حذف شود و بر سرو سينه زدنها آرام باشد و در کنارش نوحيه حقي پخش شود و اشکم بريزي عمله باطلي نيست با اين تاکيد که تايم غالب برنامه نبايد باشد يعني اگر 3ساعت زمان مجلسه دوسومش به بالا بايد به کسب معرفت اختصاص داده بشه آن هم بدونه بيان مفاهيم شرک آلود و روايات غلو شده که بشدت در ميان شيعيان رايج هست.و در ادامه روي سخنم به موحدانيست که با وجود اين همه تاکيد رسول خدا بر اهميت شرک زدايي از عقايدشان ولي چون اهل دوري از گناه هستند خيال ميکنند همين براي سعادت ابديشان کافيست البته قشر مهمي از موحدان که از گناه دوري ميکنند کاملا هم همه جانبه از گناهان دوري نمي کنند يعني مذهبي ترانشان از گناهان جنسي اخلاقي مالي دوري ميکنند ولي معمولا گرفتار گناهانه بسيار خطرناکه زباني غيبت تهمت بدگويي هستند و ترکش را جدي نميگيرند بسيار خطرناک گفتم چون گناهانه زباني حقناسي ترين گناهان هستند و پاک کردن و محو کردنشان از پرونده اعمال ميتونه واقعا سخت باشه...باز گروهي از موحدان هستند اهميت بالاترو به انجام اعمال خير ميدهند و دوري از گناهان براشون زياد جدي نيست يعني اين فلسفرو براي خودشان بافتند تو عبادت بکن دعا بکن صدقه فراوان خيرات فراوان به فقرا بده و يتيم جمع کن و مهربان باش با خلقلله حالا در کنارش گرفتار گناهاني هم بودي و هي مرتکبشان شدي خداوند بخاطر مهرباني بخشندگي فراوانشان در دنيا از گناهانشان ميگذرد.اين دست موحدان حقيقتا بسيار نادانند.و اين دو دست موحدان خيلي دقيق بايد بدانند با وجود اهميت بسيار بسيار بالاي ترک گناهان در سعادت اخروي و هم با وجود اهميت بسيار بالاي انجام اعمال نيکو برای عاقبت بخيري ولی معیار اصلی در ردیه اول اهمیت برای عاقبت بخیری یعنی سعادتمند شدنتان در آخرت پاک بودنه عقايدتان از شرک هست و معیار مهم دوم آلوده نبودنه روحتان به گناهان هست و معیار مهم سوم داشتن اعمال خير هست.و مثالي براي درک خطر بسيار عظيم شرک در عقايد ميزنم بت پرستان هم جلوي بتها گناه نميکردند چون اکثرا بتهارو خدايگان زميني و رابطشان با خداي آسمانها مي دانستند.و قطعا بت پرستاني هم بودند که سعي ميکردند اصلا گناه نکنند چون به خداي آسمانها که خالق ميدانستند معتقد بودند.ولي ترک گناه ابدا کافي نبود که مقرب درگاه الهي شوند چون شرک در عقايدشان جولان ميداد چون به بتهايي چه سنگي چه انسي در تصورشان قدرت خدايي بخشيده بودن و آن بتهارو ستايش و مدح ميکردند و بعد از آنها ياري مي جستند و در برابر آنها اصلا گناه هم نميکردند.با اين وجود پيامبران آمدن اين واسطهارو حذف کنند پس اهميت شرک زدايي از اهميت فوق العاده عظيم گناه نکردند بالاتر هست.وگرنه وجود آن بتها هم مانع گناه کردن ميشد.پس اهميت دوري از شرک از هر چيزي مهمتر هست و ضريب تاثيرگذاري بسيار بالايي در سرنوشت ابدي انسان دارد.و نکتيه مهم بعد اينکه متاسفانه چه در اشعار بعضي شعرا از سره کجفهمي چه در کلام بعضي اسلام ستيزان کعبه رو مصداق بت يا بت خانه ميدانند و عمل مسلمانان رو و اعمال حج رو باطل ميدانند...در پاسخ عرض کنم اگر در کعبه بتي بود بله طواف او نشانيه بت پرستي بود و خودش کلا مصداق بت و بت خانه بود ولي در کعبه بتي نيست. مثل اينکه بگيم مسجد و کاباره يکيست و عمله بد يا خوبي که داخل هر بنا انجام ميشه به خوده بنا ربطي نداره !!! کعبه هم وقتي زمان جاهليت بت خانه بود قداستی نداشت...پس بت کردنه چه سنگ چه انسانی در مکانی مثل حرمها اگر قداستي هم آن مکان داشته باشه از بين مي برد. براي همين رسول خدا براي حضور در آن محل مورد احترام شيعيان با پاسخ بسيار دقيق يگانه خالق عالم منع شد.و بت سازي 3شرط داره 1.دادنه ويژگي هاي مختص خداوند به آن مخلوق چه بت سنگي باشه چه انسی و...مثل مقدس و معصوم دانستن مخلوقي .2.مدح و ستايش آن بت 3.ياري جستن تکيه کردن ((توکل)) بر آن بت مثل بردن نام منصوبان خدا یا هر مخلوقه دیگری بقصد یاری شدن...که نسبت به بت هاي سنگي و انسي اينها صدق ميکند و اگر بتي سنگي يا انسي داخل کعبه بود شرک حاصله نحسيش قداست کعبرو هم از بين ميبرد.ولي نسبت به خانه کعبه فعلي که بت خانه نيست نه.و نه به خوده کعبه ويژگي هاي مختص خداوند رو کسي نسبت داده نه کعبرو ستايش ميکنند نه از کعبه ياري مي جويند پس ابدا مصداق بت و بت خانه نيست.و شيعيان بدانند هرگونه تکيه کردن به غير خداوند و حتي دلخوش بودن به ياري غير خداوند مصداق شرک هست که شيعيان امروزی هم درین انحرافه مهم و هم در مدح وستایش غیر خداوند که آن هم انحراف مهمیست خیلی پیشرفتند و بکل مرزهاي توکل و توسل رو از بین بردند و علنا آشکارا به غیر خداوند تکیه میکنند و کاملا به یاری غیر خداوند دلخوشند و چندین برابر پروردگار عالم مدح وستایششان میکنند.و به عنوان رسول خدا به تمام موحدان تاکيد ميکنم شرک زدايي از عقايدشان رو بسيار بسيار بسيار جدي بگيرند چون اصلي ترين عامل تاثير گذار در سعادت ابديست(در راس هرم) و يک موحد حقيقي قطعا از هميه گناهان دوري ميکند و مدام در پي انجام اعمال خير هست.ولي مهمترين کارش مدام خالص کردن خود برای خالقش هست و خالی کردن قلبش از بندگی غیر اوست.و نکتيه بسيار مهم آخر ابدا هيچ قومي و پيروانه هيچ دينو آييني خيال نکنند اگر بعضي از دعاهاشون براورده ميشود نشان از حقانيته تمام عقايدشان هست.چون اين در ميان تمام اديان هست حتي بت پرستان هم در طي تاريخ بعضي خواستهاشون براورده شده ولي اين نشان از حق بودنه باورشان نيست بلکه براي اينست که بعضياشون که در زير فشاره شديد بودن همان سطح از باور حقي که در قلبشان بوده حفظ بشه و همان اندک هم بر باد نره چون باور داشتن اين بت که ازش ياري ميخواهند به يک نيروي فرازميني-خدايه آسمانها وصله و همون مقدار باور درستشان هم ممکنه در زير فشار بسيار زياد از دست برود...پس برمبناي ظرفيت انسانها و ميزان بريده شدنشان از دنيا و براي حفظ همان سطح از عقايد حقشان بعضي خواستهاشون براورده ميشود...و حتی مادیون صرف یعنی مشرکترین افراد که هیچ نیروی فرامادی رو قبول ندارند ولی آنها هم اگر اعمال خوبه قابل ثبتی یعنی اگر آثارشو با گناهان از بین نبرند داشته باشند با اینکه به بهشت معتقد نیستند و قطعا وارد بهشت نخواهند شد چون لازمش اعتقاد به بهشت در دنیا و بتبع اعتقاد به خالقه بهشت هست.ولی برمبنای عدالت الهی در همین دنیا اجر خوبیهایشان تسویه می شود و بعضی خواستهاشون برآورده میشود پس با توضیح رسول خدا خوب متوجه شدید فرمول و ترازوی الهی برای براورده شدنه خواستهای دنیوی ربطه زیادی به حقو باطل بودنه عقاید مشرک و موحد بودن نداره بلکه ترازوییست بر مبنای حکمت و عدالت ناب الاهی.پس با این بهانه ها عقاید باطلتان را توجیح نکنید و بدانید فقط با تبعیت از رسول خداست که به سعادت ابدی می رسید.یاحق
سلام خداوند و رسولش بر برادره شرک ستيز و ظلم ستيزم حسين و يارانه وفادارش((اين مطلبي که امروز خواهيد خواند بطور خصوصي براي حکماي قومم فرستاده شده ولي بخاطر تاکيد محکم خداوند بر حقانيتش و اهميت بسيار بسيار زيادش امروز بطور عمومي هم نشرش ميدهم و تمام حکومتهاي موحد و تمامي موحداني که بخواسته خداوند کلامش بواسطه رسولش بهشان ميرسد مفهومه اين مطلب رو عين تمام مطالب رسول خدا بشدت بصلاحشان هست که آويزيه گوششان کنند)) بدانيد همين خبط و ظلم عظيمي که در بورس کرديد و جبران نکرديد (و هنوزم اصلاحات لازم رو نکرديد) اگر بجاش دها سال اربعين بگيريد اونم هرسال با جمعيت چند ده ميليوني و نماز جمعهاتون هم قلقله باشه مساجدتون هم قلقله باشه و حسيني هاتون هم اصلا جاي سوزن انداختن نباشه و اگر اينها همه اجر و ثوابي براتون داشته باشه که خیلیاشون نداره(که دليلشو توضيح خواهم داد) يکدرصد آن خبط آن ظلم عظيمو جبران نميکند يا هرظلم مشابه ديگه اي رو...شما تمام اين مجالس بشدت فراوان عزاداري منصوبان الهي که ميگيريد هيچ کدام رو براي رضاي خداوند نميگيريد و ميشود گفت تقريبا همش براي رضاي بتهاي ذهنيتون و مدحو ستايش آنهاست آن هم تاکيد ميکنم بتهاي ذهنيتون نه حقيقت وجوديه منصوبان الهي که معصوم نبودن((با اون تعريف کذايي باطله معصوم))تاکيد ميکنم برويد دنبال انجام خواستها و آموزهاي رسول الهي زمانتان که فقط آنها نجات دهنده هستند يعني شرک زدايي و ظلم زدايي چون ضريب تاثيرگزاري بشدت بالايي دارند وگرنه اين کارايي که بالا عرض کردمو ميليارد ميلياردم انجام بديد بدون انجام فرامين رسول خدا هيچ محسوب ميشوند و هيچ تاثير مثبته اخروي براتون نخواهند داشت حتي اگر براي رضاي خداوندهم بودند ((چه برسه 99درصدش براي رضاي بتهاي ذهنيتان هست)) بازم هيچ نفعي در آخرت بهتان نميرساند چون بار سرکشي از رسول خدا بشدت سنگينه و تمام آنها بي تاثير ميشد.ميدانيد عملتان کي ارزش واقعي دارد؟ موقعي که از سر تعصب و ترس و فشار و اجبار و غرور و منم منم نباشد بلکه فقط براي رضاي يگانه پروردگاره عالم باشد...مثلا حقوق فلان ارگانو ميبري بالا ولي از سر فشار و تظاهرات هست.و فلان مجالس مذهبي رو که ميگيريد از سر تعصب(باورهاي باطل) و غروره که نشان بدي شيعه فلانه برتره.يا فلان کمکو ميکني از سر منم منم و براي مطرح شدن هست يا موظفي جلوي ظلمي رو بگيرید يا ظلمي جبران کنید ولي چون قدرت داريد و مظلومان زورشون بهتون نميرسه پس وظيفه الهيتون رو انجام نميديد يا درست انجام نميديد...پس وقتي در انجام عملي مجبور نيستي فشاري نيست و حتي انجام آن وظيفه ضرر مالي هم برات داره ولي بخاطر رضاي خدا انجامش ميدي و جلوي فلان ظلمو ميگيري منه رسول خدا به اين ها نمره ميدم يا وقتي مجالس عزاداريتان تهي از شرک باشد براي رضاي خدا باشد و... و بدانيد تمام اين حرکاتي که محکم بر سينه يا سره خود ميکوبيد يا زنجير ميزنيد و... تماما اعمالي بيهوده و باطله و اسم مجالس عزاداري بايد به مجالس کسب معرفت (حسيني) تغيير کند و درست و آرام مي نشينيد يا مي ايستيد و عالمي تهي از شرک برايتان بخشي از مجلس رو از توحيد ناب حسين و اهداف الهي حسين و روشهاي رسيدن به آن باید بگويد ((با تاکيد بر اينکه حسين عليه سلام انساني کاملا عادي بوده و بيان کلمات مقدس معصوم و امثالهم فضاي مجلس رو کاملا شرک آلود ميکند پس هرگونه غلو حتي به اندازه ذره اي کاملا باطل هست و بسيار از آثاره دنيوي و اخروي مجلسه توحيدي و باره مثبت و رشد دهنديه مجلس مي کاهد)) و بعدش از توحيد ناب و راهايي که ميشود توحيدتان را صيقل دهيد بر کيفيتش بيفزاييم بايد گفته شود اين ميشود مجلس حق يعني مجلسي که مورد پسند و تاييد رسول خداست...و حکام و علما بدانند خودتان را تيکه تيکه هم کنيد نيازمند تاييد منه رسول خدا هستيد پس اعمالتون رو بايد با شيويه تربيتي و نمره دهي منه رسول خدا هماهنگ کنيد بازم ميگويم خيلي از مراسم و اعمالتان مثل نماز جمعه خمس که اصلا واجب شده از طرف خداوند نبوده و مراسم عزاداريهاي بشدت فراوانتان در طي سال هم که 99درصد تا 100درصد براي رضاي بتهاتونه يعني باره شرک آلوده عظيمي دارند و بسياري از اعمال ديگرتان هم از سر غرور مطرح شدن و براي قدرتمند شدن ووو بوده و هست پس اکثر اعمالتان خلوصي الهي درش نيست پس ته کاستان ازين بابت چيزه خيري ثوابي براتون در آخرت نمي ماند تازه اگر ظلم و شرکزايي در دیگر اعمالتان هم باشد که هست که ديگر فاجعه هست... پس ابدا دلتان رو به اين اعمالتان خوش نکنيد بلکه فقط فقط فقط فقط ملاک سعادتمندي که ضريب بشدت بالايي داره تبعيت از فرامين و آموزهاي منه رسول خداست...حقيقتا اگر چهارپايان گاوان خران ووو اين نشانهاي حقانيت رسول خدا درين حدود4سال بهشان رسيده بود بمراتب از شما مومنتر و تابع تر شده بودند و مثل گستاخان به فرامين و کلام رسول خدا بيحرمتي(بي توجهي) نميکردند و انقدر سرکش و ياغي گر نبودن...در آخر عرض کنم اگر تشخيص دهم وجوده مقامي در حکومت در هر جايگاهي هيچ فرقي ندارد از راس تا پايين مانع رشد و اجراي آموزهاي رسول خدا ميشود و تشخيص دهم دشمن رسول خداست خلع مقام و عنوان و در صورت روحاني بودن خلع لباسش ميکنم و بايد بروند و در صورت تبعيت نکردن حکم قتلشو صادر خواهم کرد چون دشمناني که مانع رساندن کلام وحي و حقانيت رسالته رسولان خدا به خلقلله شوند قتلشان واجب هست حق زندگي ديگر نخواهند داشت و آخرته بسیارسختی هم خواهند داشت.یاحق
سلام.حقيقتا شيعيان و ديگر معتقدان به مهدويت ابدا فهمه درستي از مفهومه منجي و مهدویت ندارند همانطور که فهم درستي از مفهوم امام و مفهوم رسول و نبي نداشتند که رسول خدا برايشان توضيح داد و تفهيم کرد.اينکه منتظره منجي اي فرابشري(مقدس معصوم انسان کامل) هستند که کلا باوري تخيلي و بشدت باطل و شرک آلود و محال هست.و مفهوم درست و حق مهدويت منجي آخرو زمان اين هست که الان منه رسول خدا بيان ميکنم.به این مفهوم هست که حالا که خوب سالها نشانهاي متعدد رسول الهي زمانتان و قدرته تاثیر کلام وعدهایش را فهم کرديد و سالها کلام حق و روشن کننديه رسول خدا را شنيديد اگر در آزمون تسليم بودن خالص بودن سربلند بيرون بياييد و تابع خواست خداوند(تبعیت از رسولش) شويد بنديه داراي مقام رسالت مزين به مقام امامت ميشود و بهش اجازه اصلاحات عظيم داده ميشود و آنوقت تاثیره وعده هارو کاملتر درک خواهید کرد.و اينو تمام منجي باوران عالم بدانند هر حالتي که متصور هستيد در هر صورت مبحثه مهدويت ارتباط بشدت مستقيم و بشدت تنگاتنگي با منه رسول الهي زمانتان دارد...چون خلقلله بدونه قبولي در این آزمون و نشان دادن لياقت لياقته ياري شدن نخواهند داشت.محال هست جامعه اي تا حداقل گروهيشان از شرک پاک نشوند و به مقام تسليم نرسند(( تابع رسول الهي زمانشان نشوند)) مقام امامت رو درک کنند و بازم تاکيد ميکنم امام آخرو زمان اماميست در مرتبيه رسولانه خدا نه در مرتبيه اوصياي رسولانه خدا.نکتيه بعد اينکه غلوهای باطله شيعيان امروزي نسبت به برادرم علي عليه سلام را زياد مي شنوم.حتي درين حد که بارها ديدم بعضي روحانيون شيعه و مداحان که طرفداران بسيار زيادي هم پاي منبرهاشون داشتند ايشان رو خالق مي ناميدند((که حکم اين جنود ابليس رو در صورت سماجت بر گسترش شرک منحرف کردن خلقلله به حکومت اعلام کردم)).و باز گروهي ديگر از شيعيان که انحرافشان کمتر هست ايشان را خالق نمي دانند ولي ايشان را بهترينه خلقه خدا از ازل تا ابد مي دانند با تاکيد بر معصوم بودن ايشان که مفهومي بشدت باطل و شرک آلود هست که باز هم بهش خواهم پرداخت.بله قطعا برادرم علي از خوبان عالم هست و اينکه مقام و منزلت عظيمي نزد خدا و رسول مکرم اسلام دارد شکي نيست.کلا دوست ترين دوست پيامبران نزديکترين فرد به پيامبران و عزيزترين فرد نزد هر پيامبر قطعا انسان والا مقاميست مخصوصا اگر از اوصيا(ياورانشان)باشد.ولي ابدا هیچ عاقلی که تعصب و جهل عقلش رو کور نکرده امامان در مرتبيه اوصياي پیامبران خدارو از امامان در مرتبيه پيامبران خدا بالاتر نمی داند و نمیگوید هيچ انساني به مقام و قرب و جایگاه علی و اولاد علی در نزد خداوند نرسيده.همانطور که نميتوانيم يک مدير در مرتبيه معاونت و وزارت رو از يک مدير در مرتبيه رياست جمهوري بالاتر بدانيم همشون اسما مديرند ولي مراتب و تاثير کلامشان کاملا فرق ميکند.بکل اوصيا یاورانه پیامبرانه خدارو در طول تاريخ نميتوانيم از دیگر پيامبران خدا که دريافت کنندگان وحي الهيند مقربتر بدانيم چون کاملا برخلاف عقل و فطرت انسانيست و جز تعصب نيست.برادرم علي انقدر فضايل مهم دارد که نياز به غلو کردن شما پيروانش ندارد و حقیقتا امام یعنی پيشوا و هدايتگر و شرک ستیز و ظلم ستیزه کم نظیری بود.ولی پیامبر((دریافت کننده وحی)) نبود.و اگر الان در دنیا بود بسیاری از شیعیان امروزی رو بشدت تنبیه میکرد.و نکتيه تاکيدي مهم بعد اينکه دادنه ويژگي هاي مختصه خداوند به هر مخلوقي و بعد مدحو ستايش آن مخلوق و بعد از او ياري جستن اين عينا دقيقا مصداق شرک و بت سازيست يعني دقيقا کاري که شيعيان امروزي موبه مو انجام میدهند...شيعيان معتقدند رسول اسلام و اوصيايش معصوم هستند يعني علم خداگونه دارند يعني هميه علوم عالم و حتي علم غيب رو هم مي دانند يعني در يک کلام هرچي از ملکو ملکوت ظاهر و باطن عالم اراده کنند خواهند دانست !!! و پاسخ خواهند داد...معتقدند قبل بيان مخاطب مي دانند چه در سر و دل دارد و نظارتشان هم خداگونه ميدانند و معتقدند اعمال پيروانشان بهشون عرضه ميشه و کلا اعمال هر انساني رو بخواهند ميفهمند يعني بدون در نظر گرفتن صفت ستار العيوب بودن خداوند !!! و اصلا ولايتشان هم ولايت خداگونه ميدانند يعني به کوه بگويند بريز ميريزد به عکس هر جانوري بگويند زنده شو زنده ميشود در اصل خلق ميشود يعني اعجاز و قدرتی بالاتر از 99 درصد پیامبران دارند.توسط پيامبران کلا دوبار عصا اژدها شد و يکبار شتر از دل کوه بيرون آمد ولي خوب اوصياي رسول اسلام چون خدايگانه زميني شیعیان هستند اگر امر کنند هر اعجازی آنن ممکن هست و چون معصومند مقامشان بالاتر از هر بشر و مخلوقيست !!! يا موقع تماشاي آسمان اگر بخواهند تا ملکوت اعلا رو مي بينند و به چپو راست خود نگاه کنند تا ته عالم رو هم مي بينند و کلا معتقدند نوعی ولايت و اراده خداگونه بر عالم دارند و اين منحرف شدگان از حق این بتهای خداگونیه فرابشري ذهنیشان را مدام دها و صدها برابر يگانه پروردگار عالم مدحو ستايش ميکنند و مدام از آنها ياري هم مي طلبند.هم دودقیقه بعد نماز نيرو دهندشان در نماز(خداوند) رو يادشان ميرود و نيرو دهندشان ميشود برادرم علي و ديگر اوصياي رسول خدا و کاملا برخلاف آيات قرآن و توصيه تمام پيامبران خدا از غير خدا ((بتهاي ذهنيشون)) ياري مي جويند توکل ميکنند و کاملا بشدت به ياري آن بتها در دنيا و آخرت دلخوشند و يقين دارند((بجاي ياري جستن از خداوند)).و کاملا بتهايي که ويژگي هاي خدايي بهشان بخشيدند رو همه کاره در دنيا و آخرت ميدانند و باور دارند نورشان یا روحشان قبل همیه پیامبران خلق شده و معلم آنها بودند.و اصلا محال مي دانند خداي اصلي رو حرف خدايگانه زميني آنها حرفي بزند و شفاعتشون رو رد کند و خدايگانه زميني شيعيان هرکي را ميخواهند ميفرستند بهشت.يعني انگار خداوند بخشی از مقام و اختیارات خداييشو به اوصياي رسول اسلام تنفيذ کرده و اينها بجاي خداوند تقسيم کننده جهنميان و بهشتيان هستند و اصلا معتقدند آتش جهنم بر محبینه علي و اولاد علی سرد می شود.اين کجفهمان بدانند محبت منصوبان الهي در کناره اطاعت مداوم از آنها ارزش پیدا میکند و کارسازه و به اعمالشان ضريب ميدهد.شيعيان بدانند و از سر دلسوزي و محبت ميگويم تا تابع رسول خدا نشوند و دست ازين عقايد باطل و گسترش شرک برندارند خيري نخواهند ديد...و هميه موحدان بدانند تا تابع رسول خدا نشوند و خود رو از شرک و ظلم آشکار تهي نکنند و دست نکشند الظاهر مومن ترين و منتظر ترين قوم عالم هم باشند جزوه وارثان زمين نخواهند بود و بوي منجي را استشمام هم نخواهند کرد.اين سنت الهيست اين قانون الهيست.و بدانيد دشمني با رسول خدا و نافرماني از او سرنوشته ابدی افراد حکومتها و ملتهارو براحتي تغيير مي دهد.ياحق
سلام.موحدان بخصوص شيعيان بدانند عبادات مستحبي و زيارات(بدون گفتار و اعمال شرک آلود) و دعا و توسل ووو خوب هستند ولي ابدا اصل نيستند بلکه اصل و چيزي که با اختلاف بسيار زياد بالاترين تاثیر را براي بالا بردن قرب الهي انسان دارد ترک گناه هست يعني عملکرد در زندگي منطبق با آموزهاي فطري و هدايتهاي عقلي و آموزهای رسولانه خدا که همان برنامه سعادت انسان هاست و فقط درین صورت ترک گناه حقيقي(مداوم) در تمام ابعاد فکري کلامي و عملکردي حاصل ميشود.و بسياري از روحانيون شيعه امروزي بر مبناي فهم اشتباه درباره شفاعت دل پامنبرياشون رو به شفاعت اوليا خدا خوش ميکنند و خواسته يا ناخواسته اهميت ترک گناه رو براي خلقلله کمرنگ ميکنند.دقيقا با ذهن انسان کاري ميکنند که اگر به يک انسان بدهکار بگويند ناراحت نباش مساعدتهاي عالي از طرف خيرين بهت داد ميشه و حتي ميان پيش طلبکارت راضيش ميکنند طلبتو ببخشد يا خيلي خورد خورد روزي 1سنت ازت بگيره و آن وقت با اين حرفها آن بدهکار هرچقدرم بدهيش(گناهاش) زياد باشه ته دلش گرم ميشه و ديگر اهميت قرضاش از سرش ميفته و ديگر براي تسويه کردن بدهيش تلاش کافی نميکند حتي ديگر خیلی مراقب نيست قرض ديگر بالا نياورد.دقيقا کلام اين دست روحانيون درباره شفاعت اين تاثير را روي انسان مي گذارد.حقيقا سرانه حوزها و مراجع گوشاشون زنگ بزند دارم بشدت بهشان هشدار ميدهم چون هم با آموزهاي شرک آلود داريد خلقلله رو از توحيد ناب منحرف ميکنيد هم با مباحث پردامنيه انحرافيه قدرته شفاعته بتهای ساختیه ذهنتان که دور از حق هست داريد خلقلله رو خواسته يا ناخواسته بيخيال به اهميت گناه مي کنيد.بازم تاکيد ميکنم رسول خدا دقيقا برعکس حرف شمارو ميزند که خلقلله ابدا نبايد دلشون رو به شفاعت خوش کنند چون اولا شفاعت شامل گناهان مهمي نميشود.و در همين دنيا بايد توبه و جبران شده باشد مثل شرک مثل بسياري از بي حرمتي ها به پدرو مادر بسياري از انواع حقناس ها و بعضي تمسخرها تهمتها دروغها وووو اصلا نبايد مومني ذره اي منتظر و دلخوش به شفاعت باشد بلکه يک مومن حقيقي چنان بايد سعي کند عمل کند و افکار و گفتار و اعمالشو از شرک و گناه و بدي پاک کند و چنان پروندشو در دنيا پربار کند که اصلا خودش رو جزوه شفاعت کنندگان بداند.با اين ديد بايد مومن زندگي کند.و نکته بسيار مهم اينکه اصلا شفاعت براي فردي حق هست که واقعا براش مهم بوده افکار گفتار و رفتارش منطبق با خواست خداوند باشد و تلاشش رو کرده ولي يکجاهاي کوچکي پاش لرزيده ضعف داشته و شفاعت اينجا حق هست و اولياي خدا شفاعتش ميکنند.نه آن بظاهر مومني که اصلا دروغ غيبت تهمت بدگويي حسادت غرور رو اصلا بد نميدانسته و مدام فکر و زبانش آلوده گناه بوده بقول معروف دانش آموزي که به هواي ارفاق يا ضمانت ديگران براي نمره 10 درس ميخواند احتمال تشديد شدنش بسيار بالاست مگر براي 20تلاش کند آنوقت قبول شدنش قطعيست انشالله.ازين بسيار مهمتر اينکه قرب و جايگاه انسان از همين دنيا مشخص ميشود يعني کسي که گناه ميکند و به شفاعت(ارفاق دلش خوشه) اين چنين مومني در مراحل بشدت نازل ايمان مي ماند که قبلا توضيح دادم.و اصلا بر فرض موحدانه تنبلی که در دنيا دنبال تنظيم کردن افکار و گفتار و اعمالشون با رضاي الهي نبودن و تشديد شدن و اگر شفاعت اوليا خدا در حق آنها هم قبول بشود(که نميشود) نهايت از نمره منفي 50 ميارنشان نزديک 0 ولي اصلا جايگاهش با آن موحدی که در دنيا براي گناه نکردن و تابع امر خالقش بودن همه جانبه تلاش کرده ابدا يکسان نخواهد بود.اين براي توبه هم صدق ميکند شايد خيليا سوال کنند وقتي راه توبه بازه و خداوندم بخشنده هست و ميگويد گناهان توبه کننده حقيقي را بکل ميبخشم و پاکش ميکنم پس چه فرقيست بين گناه کننديه توبه کار و کسي که آن گناهان را مرتکب نشده.در پاسخ عرض کنم نفسي که به گناه يا گناهاني عادت کند گناه زداييش و ترک اعتيادش از آن گناهان بسيار سخت هست.پس اوج حماقت هست که موحدي برود دنبال گناه و دلشو به توبه حقيقي خوش کند دوما ازين مهمتر بحث قرب هست اصلا برفرض موفق به توبه حقيقي شود عقب افتادگي رو چيکار ميکند؟يعني يک ماشيني که الان از تعميرگاه يا کارواش مياد بيرون با ماشيني که مدتها قبل از تعميرگاه يا کارواش رفته بيرون يا اصلا نياز به تميزي و تعمير نداشته و گازيده رفته فاصلشون بسيار زياده.پس جايگاه(قرب الهي) انساني که سالها عبد مخلص خداوند بوده با انساني که غرق گناه بوده و بلطف خداوند موفق به توبه حقيقي شده يکسان نيست البته فردي که حقيقتا موفق به توبه نصوح ميشود چون اراده و عظمش خيلي بالاست اگر حمتشو افزايش بدهد و طبق اين موعظهاي باطل بعضي روحانيون تنبلي نکند و به شفاعت دل خوش نباشد ميتواند به مقربين الهي نزديک بشود.حقيقتا حاصل آموزهاي موعظه گران شيعرو بارها ديدم چون انسانهاي مومن موعظه بشنويه اهل دعا و زيارات زياد ديدم ولي بسياريشون همينکه دهن باز ميکنند مشخص ميشود گفتارشون و بتبع افکارشون گناه آلودست و به تربيت ذهن و زبانشان که بسيار بسيار بسيار در قرب الهي انسان تاثير دارد بعد50سال 60سال هنوز زياد نپرداختند !! اين موحدان کج فهم شايد خيال کردند خداوند بجاي70يا80سال ميخواهد استثنائا به آنها 200سال عمر و فرصت بدهد.حقيقتا بسيار نادانند افرادي که سختي اعمال مستحب سخت مثل زيارتو بخودشان ميدهند و از راه دور ميروند زيارت و هم مدام در مجالس قرآن و انواع مجالس دعاها در سرما و گرما شرکت ميکنند ولي بعد 50سال 60سال زیاد تربيت نفس و ترک گناه براشون مهم و اولويت نبوده و فکر و زبان تربيت شده ندارند و خيال کردن آن مستحبات مي تواند آن نمرات منفي شديد و افول شديد قرب الهي که توسط گناهان ايجاد ميشود رو جبران کند.بدانيد در آخرت چنين موحدانی قرب الهي بسيار نازلي خواهند داشت و بخاطر گناهانشان اگر تا قبل مرگ توبه و جبران نکرد باشند انجام آن مستحبات بکارشان نخواهد آمد و مجازات خواهند شد.و عاقبتشان حاصل بي توجهي به آموزهاي فطري و هدایتهای عقل و رسولانه خداست.و آن روحانيوني که به اسم شفاعت و غيره اهميت عمل به این آموزها و هدایتهارو کمرنگ کنند آخرت بسيار سختي خواهند داشت.و بدانید منه رسول خدا قبل رسالتم زياد اهل مستحبات نبودم نه اهل زيارت بودم شايد6ماه يکبار نه اهل مجالس ادعيه بودم(بلکه قبل رسالتم بغیر از واجبات فقط مدام اهل نماز شب(کوتاه) و معمولا روزانه خواندن چند آيه قرآن بودم) پس قرب الهي به اين چيزها نيست برويد دنبال پاک کردن افکار و گفتار و اعمالتان از گناه.البته زيارت اوليا خدا و خواندن ادعيه اگر مفاهيم شرک آلود درش نباشد مورد تاييد رسول خدا هست.ولي در مواردي نوع زيارت ها و زيارت نامها و ادعيها مفاهيم شرک آلود دارند پس مراقب باشيد.به زيارت اوليا خدا اگر ميرويد فقط قرآن بخوانيد و خواستهايتان را فقط از خداوند طلب کنيد.و اگر اصرار داريد فقط ادعيه هاي معتبر رو آن هم بزبان مادريتان بخوانيد تا بدانيد چي بيان ميکنيد چون امکان تحريف هست.به شرک بسيار بسيار بسيار حساس باشيد حتي اگر يک کلمه باشد.کلام آخر دقيقا نميدانم روحانيون اديان و فرقهاي موحد ديگر چه ميکنند روحانيون شيعي و سني مجالس موعظه زياد دارند که وظيفه اصلي روحانيون همين هست ولي بايد بشدت مراقب باشند که بجاي توحيد شرک رو ترويج نکنند و ناحق نگويند که متاسفانه روحانیون شیعه و بعضی موحدان دیگر درين مورد ضعيفند.و روحانیون دیگر ادیان هم بايد بمراسم ازدواج و خواندن دعا در مراسم بسنده نکنند چون انسان بشدت به موعظیه به حق نياز دارد چون مطالب باطل در بسياري از فيلمها شبکات ماهواره اي سايتها ووو بسيار فراوان هست.روحانيون موحد بدانند بايد از عقايد شرک آلودتان تبري بجوييد و مرتب بسيار بسيار براي خلقلله از توحيد يگانگي خداوند بگوييد بسيار از دوري از گناه بگوييد.بسيار از حق و عمل به آموزهاي فطري و توجه به هدايتهاي عقل بگوييد بسيار از شرک زدايي و ظلم زدايي و ظلم ستيزي بگوييد اين وظيفه اصلي شما روحانيون موحد هست.بدانید تبعیت از رسول خدا = رستگاری ابدی و نفی و نافرمانی از او= نابودی ابد
سلام.قطعا رسالت برادرم مسيح و رسالت برادرم محمد حق هست و هم اوصياي بزرگوار هردو رسول يعني حواريون و امامان شيعيان از خوبان و بندگان صالح خداوند هستند.ولي بايد بسيار مراقب مي بوديد چون دقيقا اکثر موحدان گرفتار پر کاربرد ترین و فراگيرترين و مخرب ترين ترين حربه ابليس يعني افراط و تفريط شدند.که سبب شده گروهي از موحدان از اين ور بوم بیفتند و گروهيشان ازآن ور بوم.يعني دقيقا برخلاف یکی از اصلی ترین وظایف پيامبرانشان که حذف کردن واسطهاست ولی بعد حدود 2-3 نسل گروهی از پیروانشان بخاطر گمراهي همان رسول يا بعضا اوصياي آن رسول رو جاي خدا يا جاي همان بتها و واسطها گذاشتند يعني نادانها بخش مهمي از تلاش رسولاني که بهشان معتقدند رو بر باد دادند.بارها گفتم بازهم ميگویم در مجالس دينيتون اگر بطور مثال يکساعت هست نهايت ده دقشو بايد به قدرداني از منصوبان الهي نسبت بدهيد و حدود90درصد وقت مجالس بايد مختصه ياد و ستايش يگانه پروردگار عالم باشد((که در مجالس شيعيان و بعضي موحدان ديگر اين نسبت در اکثر مواقع برعکسه))و ابدا حق اينکه سر سوزني ويژگي هاي مختصه خداوند رو به فرستادگانش نسبت بدهيد نداريد.يادشان کنيد قدرداني کنيد ولي ستايش ابدا.ستايش در يک جمله يعني چنان آن مصنوبان الهي رو بزرگ کني که اصلا بدونه ياد و واسطه کردن آنها ارتباط با خداوند رو محال بداني.و ستايش غير خداوند عملی کاملا شرک آلود و مصداق بت سازيست.و امروزه که علاوه بر مجالس مذهبي در فضاي مجازي هم پیجای ديني مذهبي شيعيان هم تعداد فراوانشان سراسر مدح و ستايش منصوبان الهيست يا دقيقتر و حقتر بگم مدح و ستايش غير خداونده.انگار حقيقتا هرچي دين مدارتر ميشوند توحيدشون ضعيفتر ميشود !!! و حقیقتا کج فهمی اکثره شيعيان امروزي بجايي رسيده که با اينکه هرروز در نمازها در هر رکعت موقع بلند شدن هربار نام خداوند رو مدام باید ببرند و از خداوند مدد بجويند و با اينکه در قرآن هم تاکيد مکرر بر اين شده که فقط از خداوند بايد ياري جست ولي دقيقا هم 2دقیقه بعد نمازهایشان موقع بلند شدن يا هرکار ديگري بجاي يا الله گفتن ميگويند يا علي.آخه فراموشکاري و کجفهمي و حماقت تا چه حد !!؟ و حقیقتا در طول عمرم يادم نمياد شنيده باشم شيعه اي موقع بلند شدن يا انجام هرعملي بگوید يا الله يا بشدت کم شنيدم بلکه فقط يا فراوان و مکرر يا علي يا حسين يا ابولفضل ازشان شنيدم(که از بندگانه صالح خداوندند) ولی این يعني تصور قوت و نیرویی مانند خداوند و از او (غیرخدا) ياري جستن.و شيعيان اينو بدانند مدد گرفتن از غير خدا هنگام انجام کارها قطعا مصداق توسل نيست بلکه مصداق توکل هست و کلامیست کاملا شرک آلود.اين نکته مهم هم عرض کنم اين به معني کم بودن مقام و جايگاه رسولانه خدا يا بعضا منصوبان الهي ديگر نيست رسولانه الهي بسيار داراي مقام و شآن بالايي در نزد پروردگار عالم هستند بطوري که اگر نفرين کنند تمام جمعيت عالم اگر 100ميليارد نفرم باشند تماما دنيا و آخرتشان نابود ميشود يا اگر وعده اي بدهند وقوعش بطور پردامنه با اراده الهي قطعيست.يا مقام پيامبران خدا در آن حد هست که با خداوند و والا مقام ترين ملائکش و ديگر فرستادگانه عظيم شأن او مدام در ارتباط هستند ووو ولي نکته اساسي اينجاست که اين مقام و شأن هرچقدر هم بالا باشد در قياس با مقام و شأن يگانه پرودرگار عالم بسيار نازل هست.ولي وقتي از مقام و شآن بالاي منصوبان الهي گفت ميشود آن موحدان گمراهه امروزي خيال ميکنند نشانه مقام و شأن فقط داشتن ويژگي هاي فرابشری هست.يعني معصوم بودن مقدس بودن((پاکي خداگونه علم خداگونه نظارت خداگونه فهم خداگونه (قبل بيان بدانند چي ميخواهد مخاطب بگويد)و ولايت خداگونه ووو))به عنوان رسول خدا تاکيد ميکنم هيچ مخلوقي که کالبد انساني داشته و بکل هيچ مخلوقي داراي ويژگي هاي خاص خداوند نبوده و نيست.و بهترين مثال براي فهم شأن شأن مادرو پدر هست.که شأن و مقام بسيار بالايي دارند ولي ابدا معصوم نيستند و داراي ويژگي هاي خاص خداوند نيستند ولي شأن و مقامشان بخاطر واسطيه خلقته تو بودن عظيم هست.و چون واسطه گريشون فقط در سطحه فرزندشان هست نه بيشتر پس اگر پدر مادري از ته قلب فرزندشو نفرين کند نابوديه دنيا و آخرت آن فرزند قطعيست. شأن و مقام پيامبران هم بخاطره واسطیه هدايت الهي بودنه و چون اين واسطه گري تعدادي از پيامبران الهي در سطح تمام عالم هست اگر از ته قلب تمام عالم رو دعا يا نفرين کنند آثارش عظيم و قطعيست.علما و حکماي عاقل خوب ميفهمند چه ميگويم.و بخش دوم از آن ور بوم می افتند که بعضا يک مقبره ساده هم پيامبرشان ندارد.يا گروهي از موحدان شآن پيامبرانشان رو در سطح يک مصلح اجتماعی می دانند بطوري که لازم نمی بینند مطالبش حتما از جانب خداوند باشد.گروهی از زردشتیان و دیگر موحدان چنین باوری دارند.و اين افراط و تفريطها بشدت باطل هست...تاکيد ميکنم شرط مسلماني يا مسيحي يا يهودي بودن فقط ايمان و تبعيت از پيامبران خداست نه اوصيايشان يا اصحابشان چون سبب تفرقیه عظيم ميشود که بعضا بخاطر کج فهمي فرقه های موحد بخصوص در ميانه مسلمانان این چنین شده.پس به عنوان رسول خدا تاکيد ميکنم اگر فرقه اي به تعدادي از اوصيا يا اصحاب پيامبرشان احترام میگذارند فرقه هاي ديگر حق ندارند به آنها بي احترامي و حتک حرمت کنند و احترام به تمام اوصيا و اصحاب رسولان خدا که ياور آنها در برابر دشمنان يا ياورشان در گسترش کلام و دين خدا بودند امر پسنديده ايست.و در آخر بازم به شيعيان امروزي و ديگر موحدان تاکيد ميکنم اين اوج حماقتست که وقتي از خداوند هدايتگر و رهبر طلب کرديد بعدش براي پروردگار عالم شروط هم تعيين کنيد.1.انساني معصوم بايد حتما باشد (با آن ويژگي های فرابشری) يعني همان فرشتيه انسان نما که قوم هاي گمراه تمام پيامبرانه گذشته دنبالش بودن و بعنوانه شرط پذيرشه رسالت پيام آورانه خداوند مطرح مي کردند.البته ورژن مد نظر شيعيانه امروزي بشدت آپشناش بيشتره که نشان از گمراهي بيشتره.که توضيح دادم و 2.شرط بعد که تعيين کردید اينست که حتما بايد تمام عقايدتان رو موبمو تاييد کند و 3. رفتار و اعمال حکومتان رو بايد تاييد کند وگرنه اين 3شرايطي که عرض کردمو نداشته باشد و تاييد نکند لطفتان شامل حال آن فرستاده خداوند نمي شود که منت بر سرش بگذاريد و رسالت و امامتش را قبول کنيد !!(( آخه عمق وقاحت تا چه حد)) به عنوان رسول خداوند خيلي صريح و قاطعانه مي گويم عقايدتان گسترش دهنده شرک و بت پرستيست.و خطرناکي اين عقايد شيعيان امروزي و بعضي موحدانه ديگر اينست که سبب ميشود با شروط شیطانی ای که تعیین میکنند چشم دل و عقلشان کور شود و منجر ميشود که منصوبان الهي حقيقي رو نفي کنند(که کردند) که اين نفي حق آشکار بشدت بشدت بشدت آخرت خراب کن هست و بدانيد بهم فهمانده شده شما حدودا 50 درصد عقايد و اعمالتان حق هست ولي معمولا چنان بعضی علما و حکومتیان و مطیعانشان در سخنرانيهايشان خودشان را مومن و مطيع خداوند نشان ميدهند و چنان خودشان را حق بجانب مي دانند و با کلمات و آيات بازي ميکنند که انهو بنظر مياد بهترينه خلق خدا از اول تاريخ تا به الان هستند !!! ولی بدانند بدونه تبعیت از رسول خدا بظاهر بهترین اعمالشان هم در قيامت امتياز و قیمت و خريدار خاصی ندارد و تا تابع برگزيديه خداوند نشوند هيچکاره دو عالمند و در قيامت از پسترين حکومتها و اقوام بحساب خواهند آمد مگر تابع رسول خدا شوند که نشانهایی می بینم ولی نوسان دارد و بسیار پردامنه تر و همیشگی باید باشد.یاحق
سلام.هفته قبل بخاطر حسو هواي دلم که از دشمنان و سرکشان و آزار دهندگانه رسول خدا ناراحت بودم در پاسخهای خداوند به رسولش چنجا به شيويه تنبيه دشمنان لجوجه سرکش و فتنه گره رسول خدا اشاره شد.که خداوند میفرماید به قصد تنبیه و کیفرشان برمیگردیم که در مطلب هفته قبلم دقیقا به این جمله اشاره کردم.که طبق آیات دیگر حدودا 3حالت دارد 1.دشمناني بر عليهشان برمي انگیخته میشوند 2.آواره شدن بر اثر هجوم دشمن خارجي يا بلايا.3.همان قوم اقدام به کشتن يکديگر کنند و...و بعد بیان و نشر این مطلب به فاصله چند ساعت 2جا این بازگشت و برنگیخته شدن دشمنان به عنوان هشدار و تشر به وقوع پيوست و آثاره دنيويش نمايان شد...و اين بلافاصله بودن بسيار مهم بود و مفهومه اين هشدارهارو عاقلان فهم کردند...بدانيد حکم کننديه برگزيديه خداوند در زمين رسول خداست و بتبع رسول خدا فقط راضي به حکومته حکامي هست که تابع او باشند و از ظلم و شرک بشدت دوري کنند.و بدانيد بنده به عنوان رسول خدا حق و حکم رييس جمهوراني که در سراسر جهان با دروغ گفتن و فريب دادن راي آوردن يا بخاطر بي لياقتي و اينکاره نبودن فشار عظيم مالي و روحي رواني به مردمشان وارد کردند اعدام اعلام ميکنم.چون آثار دروغها و اشتباهاتشان بسيار پردامنه و عظيم هست.و بدانيد در حال حاظر هيچ حکومتي در عالم حکومت خدا یا مورد تایید خداوند محسوب نميشود...و هر انسانی بايد بتواند از بالاترين شخص راس حکومتشان هم بدونه ذره اي ترس انتقاد و بازخواست کند.و بعنوان رسول خدا و برگزيديه خداوند عرض ميکنم هيچ مقامي بعنوان نايب منصوبان الهي که ولايت مطلقه داشته باشد و مورد تاييد خداوند باشد وجود ندارد و تمام اين عناوين باطل هست و بغير از منه رسول خدا هيچ منصوب الهی غايب و حاظري در دنيا که مورد تاييد خداوند باشد وجود ندارد و تمام کذب هست و اينها چيزي جز بتهاي ساخته ذهن بشر بخصوص شيعيان امروزي نيست و حکام قومم بدانند تا مادامي که تابع رسول خدا نشوند در نزد ملکوتیان چيزي جز گسترش دهنديه شرک و بت پرستي محسوب نمیشوند. و بدانيد هر اهداف حقي ذيل اهداف رسول خدا بايد تعريف بشود.و حکومتي که تابع رسول خدا نیست و تکذیب کنندیه رسول خداست و گسترش دهنديه شرک هست و از همه بدتر با رسول خدا دشمني ميکند و بطرقه مختلف آزار میدهد قطعا هیچ کدام از رسولان خدا در طول تاریخ علاقه اي به بودنه چنین حکومتی در قومشان ندارند.شما 3 ويژگي داشتيد که در نزد رسول خدا ارزش داشت.اول ادعاي عظيمتان بر تبعيت و ياري منصوب خداوند بود که بسيار پر ارزش هست ولي بعد حدود40سال وقتي موقع آزمون الهي فرا رسيد تا الان تو زرد از آب درامديد و بد خراب کرديد.دوم ادعاي عظيم 44سالتان بر طاغوت ستيزي بود که اينم وقتي آزمونش فرا رسيد بد خراب کرديد.چون وقتي طاغوتي دوستتان بود و ياريش در مسير خواستهاي نفسانيتان بود ازش تبري نجستيد و دوستش مانديد...و بعد آن دو نمريه مفتضح در آزمونها و از بین رفتنه آن دو ویژگی ویژگی سوم هم ازتان دارد الظاهر سلب میشود(حجاب).و دقيقا شما درين 44سال به بهانیه زمينه سازي ظهوره منصوب خداوند براي گسترش تشيعِ تحريف شده و ساختگي خودتان که مملو از شرک و بت پرستيست و دوم به اسم استکبار ستيزي هزينها و سختي هاي بسيار بسيار سنگيني به اين ملت تحميل کرديد...و درصد کمی از مديران ارشد اين نظام در حد مردم سختی هارو درک کردند چون معمولا حقوق ها درامدهاي مختلف و بالاتر از سطح عموم مردم داشتن.و بعضا انقدر کج فهميد که به بهانيه استکبار ستيزي و ظلم ستيز بودن خودتان استکبار ميکنيد و ظلمهاي عظيمي مرتکب ميشويد.و همين ديروز بخاطر تکذيب و تبعيت نکردن از رسول خدا بنوعي براي فرصته حکومت قومم از خداوند سوال کردم(البته حقيقتا بغير از حکومت ازين قوم هم ناراحت بودم) ولي بيشتر بر حکومت تاکيد داشتم با اين تعابير و مفاهيم که اگر قابل اصلاح نيستند و قلبشان در برابر کلام حق دعوت رسول خدا سنگ شده و اهل ايمان و اطاعت از رسول خدا نميشوند و اهل دشمني هستند زودتر بروند که دقيقا خداوند در پاسخ رسولش آيه43 سوره مومنون رو فرمود که هيچ امتي از اجل معين خود نه پيش مي افتد نه پس مي ماند.و بهم فهمانده شد هنوز فرصت دارند و به احتمال زياد فقط نيمي از فرصتشان تمام شده.و در اداميه پاسخ خداوند به رسولش به سرنوشت هلاکت تمام تکذيب کنندگان رسولانه خدا در طول تاريخ اشاره شد...و به احتمال بسيار زياد تمام ملتها و امتها رسول خدا رو خواهند شناخت همانطور که به خواست خداوند حکام عالم و بسياري از علماي عالم شناختند...کلام آخر ديدم يک زردشتي معروف اباطيلي بيان ميکرد که حقيقتا سراسر شرک بود.بطوري که تعاليمي که برادرم زردشت آورده بود رو در کلامش تحريف و نابود کرد و خدايي که معرفي ميکرد يک خداي ناتوانه محدود بود...تمام اهل عالم بدانند براي شناخت يگانه پروردگار عالم و دينش فقط از پيامبري که خوده پروردگاره عالم به اهل عالم معرفي کرده شناسانده بايد تبعيت کنيد يعني از منه رسول خدا و استناد به حرف منه رسول خدا در قیامت براتون حجت هست پس در زمان رسولانه خدا بزارید کنار عناوينه دنيوي را...و تمام آيت لله هان مفتيان خاخامها کشيشها پاپها موعبدان دکتران علوم ديني ووو تمامشان اندازه اي تعاليمشان مورد تاييد خداوند هست که منطبق بر تعاليم رسول خدا باشد...وگرنه بقيش بکل باطل هست و به اندازه آب بيني يک بز هم ارزشي ندارد...بدانيد به خداوندي خدا قسم که اگر تمام اهل عالم کلام رسول خدا بهشان برسد و در برابر رسول خدا سرکشي و طغيان کنند و اگر رسول خدا از ته قلبش نفرينشان کند دنيا و آخرتشان سراسر سختی خواهد شد.البته به هدايتشان تابع حق شدنشان بسيار خوشبينم.یاحق
سلام.حقيقتا مي بينم بعضي موحدان بخصوص شیعیان بر بيان و نشر مفاهيم شرک آلود اصرار دارند حقيقتا بعضي کلمات و جملات کوتاهي که بکار مي برند درسته فقط يک کلمه و جمله کوتاه هستند ولي بشدت بار و مفاهيم باطل و شرک آلوده عظيمي دارند و منتقل ميکنند...مثل معصوم يا تقاضاي ظهور امام زمان در زماني که برنگيخته شدنه رسول خدا رو با نشانهاي فراوان فهم کردند.(که در همين جمله نفي رسالت رسول خدا و هم مفهوم راضي نبودن به حکم و تصميم خداوند نهفته هست که استمرار برش آثار سخت دنيوي و اخروي برايشان بدنبال خواهد داشت)قبلنم پاسخ روشن رسول خدا درين باره را شنيديد که عين ديگر پاسخهايي که بر قلبم درين حدود4سال وحي شده و بيان کردم حق رو از باطل کاملا و آشکارا جدا کرد و براي لجوجان بر باطل پاسخي دندان شکن بود و حجت را تمام کرد که عرض کردم طبق تاييد آياته تمام کتب الهي در طول تاریخ برهيچ قومي منصوب الهي مدنظرشان ابدا فرستاده نشده.براي همين توسط اکثريت مردم زمانشان نفي و ترد مي شدند و شماهم که از خداوند منصوب الهي براي ياري و هدايتتان سالها طلب کرديد قطعا اگر عاقل بوديد بايد منتظر همان سنت هميشگي خداوند مي بوديد.پس ابدا نبايد عين قوم هاي گذشته توقع مي داشتيد يک فرشتيه انسان نمايه معصوم برايتان بيايد که اين آشکارا و با دلايل بسيار فراوان برخلاف سنت الهيست.و قبلنم گفتم پشت کلمي معصومي که شيعيان امروزي بيان ميکنند بغير از پاکي خداکونه تمام ويژگي هاي مختص خداوند هم نهفته هست منهاي خالقيت که البته طبق مدارک قوي بعضي شيعيان امروزي به آنهم معتقدند براي همين بيانه آن کلمه بشدت باطلست.حقيقتا به حکما و علماي عالم بشدت توصيه ميکنم از عقلهاشون کمي بيشتر کار بکشند و درست هم کار بکشند و از بدانديشي دست بردارند... درست بينديشيد همينکه پسري سالها از خدا و دينش ميگفت و دفاع ميکرد ولي به آن صورت بهش توجه نميشد ولي حالا کار بجايي رسيده که کلام همان پسر جهان گير شده و کاملا او را که ادعاي رسالت الهي دارد رو به خواست خداوند رهبرانه ديني و سياسي دنيا و بسياري از علما و اهل عالم مي شناسند و با مفاهيمي که بيان ميکند آشنا شدند.و همين نشانه براي يک انسانه جوياي حق کاملا کافيست که يقين کند اين بندیه خدا طبق ادعايش حقيقتا رسول خداست براي همين کلامش جهانگير شده.در حالي که نشانهاي بسيار متعدد ديگري هم درين 4سال بر حقانيت رسالتم فهم کرديد که مهمترينش اول جنس کلام رسول خداست که آشکارا حق رو از باطل جدا میکند و دوم آثاره کلام و وعدهای رسول خداست که بارهاي بار آثارشو فهم کرديد.و هم تاييدهاي بسيار مکرر و بسیار دقيق قرآن و ملکوتيان بر رسول الهي زمانتان هست که بخش اعظمش مختصه خود رسول خداست و بخشيش که در ملا عام و بلافاصله بعد ادعاي رسول خدا بوقوع پيوست و بخشيش هم مختص بعضي حکما و علما بود.و حقيقتا بعضيا انقدر کج فهمند که خيال کردند رسول خدا که اصرار بر ايمان به رسالتش دارد به ايمان آوردن آنها نيازي دارد !!! اهل عالم بدانند رسول خدا سره سوزني نيازي به ايمان شما ندارد بلکه برعکس شماييد که کاملا به ايمان به رسالت رسول خدا و شفاعتش در قيامت نياز داريد.اهميت و باره و قدرت تاثير گذاري ايمان و تبعيت از رسول خدا بسيارعظيمست چون معياريست براي تعيين کيفيت توحيد و هيچ جايگزيني ندارد بطوري که اگر مالک تمام دنيا باشید يعني تمام زمينها و املاک و طلاها و پولهاي جهان مال تو بود حاظري در قيامت براي داشتنه سرسوزني از امتياز ايمان به رسول زمانت همرو بدي.و اين رو هم هميه اهل عالم بدانند مطالبي که رسول خدا نشر ميدهد يا وحي الهيست يا بخشيش که وحي نيست کاملا مورد تاييد خداوند هست و اجازه نشرشو پروردگار عالم داده پس هيچ بشري با آبي و قرمز کردم پوشش اعتبار و امتياز کلام و رسالت رسول خدا را نميتواند کمو زياد کند.بلکه اگر واقعا آن همرنگي ظاهري از سر همرنگي باطني(ایمان محبت و دوستي) با رسول خدا باشد باعث اعتباره خودتان نزد خالق عالم ميشود پس سعي کنيد فقط در همرنگي ظاهري نمانيد.قبلا هم گفتم خالق و مالک تمام عالم پروردگار عالم هست و هيچ مالکيتي به غير از مالکيت خداوند حقيقي نيست و رسول خدا هم نماينده مالک حقيقي عالم هست که اختيارات عظيمي از سوي مالک حقيقي دارد.و انسانها حتي مالکيت لباسهاي تنشان و دارايي ها و اموال و زنو بچهايشان و جانشان و حتي يک وجب از کشورشان رو هم ندارند و تمام رو رسول خدا بعنوان نمايندي تام الاختيار ميتواند بهشان حرام کند و ازشان بگيرد.و کلام رسول خدا بالاترين حجت و قدرت اجرايي رو دارد.يعني اگر رسول خدا تشخيص دهد افرادي يا ملتي بخاطر لجاجت عظيم بر باطل لياقت اموال و کشورشان رو ندارند و حکم کند و قلبا بخواهد تنبيه شوند چنان اموالشان بجاي خير سبب عذابشان ميشود و چنان کشورشان با زلزلها و انواع بلايا زيرو رو ميشود که آن افراد و آن ملت خودشان از اموال و کشورشان فرار ميکنند.ولي نکتيه اساسي اينجاست همانطور که خداونده عالم بسيار صبور هست و اين دنيارو براي عقوبت سريع خلق نکرده رسولان خداوند هم چون تابع ذات اقدس اله هستند از اختيارات عظيمي که بهشان داده شده براي رشد و تعالي بشر استفاده ميکنند نه عقوبت کردن سريع آنها درحالي که اختيارشو دارند و حکماي عالم و علما خوب آثار خشم و وعدهاي رسول خدارو درک کردند و ديدند خداوند چه پاسخي به سرکشان از رسولش فرمود با این مفهوم که اگر باز بدشمني رسول خدا برگردند ما هم بقصد دشمنی و تنبيهشان برمیگرديم و ديگر اينبار بکل پرونده بسته خواهد شد.شما اصلا بهترين خلق خدا باشيد و بالاترين اهداف رو هم داشته باشيد ولي وقتي رسول خدا آمد در برابرش خاشع نباشيد ازش تبعيت نکنيد و گردن کشي کنيد تنبيهتان و بسته شدن پروندتان بعد يکي دو هشدار و تشر قطعيست هيچ استثنائي هم ندارد کي هستي چي هستي هرکه هستيد از نظر قرب الهي و درجه توحيد انگشت کوچيکه ابليس قبل رانده شدنش بحساب نمي آييد.پس بدانيد وقتي حق روشني بواسطه کلام رسول خدا بهتان ميرسد ولي در برابرش سماجت ميکنيد بشدت تاوانه سنگيني خواهد داشت.پس ابدا اين طور نباشيد که بگوييد رسول خداست که رسول خداست که چي چيکار کنيم!!! شما کاري نکن بلکه کافي فقط تابع هدايتهاي عقلاني و آموزهاي فطريت باشي آنها ميگويند چه کني.پاسخهاي بسيار دقيق خداوند رو حکما ديدند هرگونه نفي رسالت رسول خدا هرگونه پشت سر رسول خدا غيبت کردن بدگويي کردن و به هر طريقي ديگران رو از هدايتهايش باز داشتن و هرگونه تجسس و توطئه و دشمني کردن با او تمام اينها تک به تک آثار بدي در دنيا و آخرت دارد و ابدا شوخي بردار نيست.حکما و علما در کنار ديدن پاسخهاي دقيق خداوند آثار دنيويشم بطور ملموس بارها فهم کردند و اميدوارم تا دير نشده تابع حق شوند چون جايگاهه نفي کنندگان و سرکشان از رسول خدا((نفوس سرکش))جز آتش جهنم نيست.یاحق
سلام.حقيقتِ وجود مسيح رو فقط از انتقال دهنديه کلام وحي بايد بپرسيد و بدانيد در قلب منه رسول خدا درباره برادرم عيسي عليه سلام همان وحي شد که بر قلب برادرم محمد عليه سلام وحي شده بود و در قرآن و مطالب منه رسول زمانتان ثبت هست پس دو قلب که دريافت کننديه وحي الهي هستند حقيقته وجودي مسيح را بيان کردند پس کلامشان داراي بالاترين اعتبار هست.طبق کلام قرآن که کاملا مورد تاييد رسول زمانتان هست خداوند نه زاده نه زاييده شده و هيچ مثل و مانندي ندارد.و برادرم مسيح فقط بنده اي برگزيده از بندگان خداوند هست و هرگونه نسبت فرزند خدا بودن به هر مخلوقي بسيار باطل هست.برادرم آدم عليه سلام بمانند برادرم مسيح بدونه پدر بدنيا آمد با اين تفاوت که مادر هم نداشت...و خداوند هر مخلوقي رو اراده کند بدونه هيچ واسط و پدر و مادري آنن مي تواند خلق کند.پس ابدا پدر يا مادر نداشتن نشانيه فرزند خدا بودن نيست...اگر هم مرده زنده کردن برادرم مسيح رو دليل خاص بودنش ميدانيد ابدا اين ويژگي هم خاصه ايشان نيست ابدا.بلکه برادرم موسي و صالح که سلام خدا بر آنها باد هردوشان به اذن خداوند اعجازي به مراتب بالاتر از برادرم مسيح داشتند چون برادرم مسيح فقط به امر خداوند ميتوانست مرده اي رو زنده کند.يعني انساني که حقيقت و تمام ذرات وجوديش از قبل به امر خداوند خلق شدرو و حقيقت وجوديش يعني روحش به فرمان خدا از بدنش خارج شده به خواست برادر عيسي به اذن خداوند ذرات وجوديش اگر پراکنده شده بودند جمع ميشدند و روحش به بدنش بر ميگشت.ولي برادرم موسي و صالح به اذن خداوند اعجازشان بمراتب بالاتر بود در اعجاز برادرم موسي حقيقت وجودي مخلوقي پايينتر به مخلوقي بالاتر تبديل ميشد(چوبي خشک به ماري زنده) يعني در اصل در اعجازشان مخلوق جديدي به امر خداوند خلق ميشد و اعجاز برادرم صالح که از اعجاز برادرم موسي هم بالاتر بود چون مخلوقي به مخلوقي تبديل نشد بلکه بمانند خلقته برادرم آدم به اذن خداوند از هيچ شتري خلق شد.پس بدونه پدر خلق شدنه مسيح يا مرده زنده کردنه مسيح هيچکدام ويژگي منحصر بفردي نيست بلکه بمراتب بالاترش نسبت به پيامبران و توسط پيامبران ديگر به اذن يگانه پروردگار عالم انجام شده.با همین کلام رسول خدا که روشن کنندیه حق هست مسیحیان حق جو تسلیم حق میشوند و شرک را از عقایدشان خواهند زدود و از لجوجان بر باطل هم حقيقتا هيچ عذري در آخرت براي شرکشان پذیرفته نخواهد شد.و نکتيه بسيار مهم بعد اينکه پس قرآن و انجیلهاي کنوني دو توصيف متفاوت از برادرم مسيح عليه سلام ارائه ميدهند خوب حالا درين شرايط که دوراهي ايجاد شده انسان عاقل بايد قرآن و اناجيل رو اعتبار سنجي کند هرکدام امتياز نمره بالاتري گرفت توصيف آن کتاب رو قبول کند.بنده تو مطلب حدود دوهفته قبلم فاکتورهاي مهمي از اعتبار سنجي رو بيان کردم که برنده با اقتدار کامل قرآن بود...ما چون اناجيل متعدد داريم که بطور مشخص يکسان نيستند و بطور مشخص بعضي مفاهيمشان بدور از عقل هست و حتي بخشي از مسيحيان معتقدند انجيل کلام مسيح که معتقدند خدا هست نيست...خوب پس قرآن که همه پيروانش فقط به يک نسخه واحد استناد ميکنند يعني نسخه اصليش مشخصه و موجوده و هيچ کلام شرک آلودي درش وجود ندارد و پيروانش معتقدند کلام خداوند هست و نشانهاي فراوانه ديگري هم برين امر وجود دارد پس بدون شک توصیف قرآن از برادرم مسيح بسيار از توصیف اناجيل از مسيح که نسخهاي متعددي دارند و بعضي مطالبشان بدور از عقل و باطل هست بسيار معتبرتر هست و تاکید میکنم از تمام اینها بالاتر توصیف رسول زمانتان هست چون نشانهای فراوانی بر حقانیت رسالتش و ارتباطش با ملکوتیان را فهم کردید و منه رسول زمانتان توصیف قرآن از حقيقت وجودي برادرم مسيح را تایید میکنم.و درباريه روح القدس اين وجود مبارک هم نکته اي عرض کنم که مخلوق و پيام آوري شاخص و بسيار مقرب هست که در قرآن با دو عبارت روح و روح امين ناميده شده.و اين مخلوق مقدس با منه رسول خدا ارتباط نزديکي دارد و سلام خدا و رسولش برو باد.ولي نامش هم ترازه يگانه پروردگار عالم نبايد برده شود.و بدون اجازيه يگانه پروردگار عالم هيچ اختيار و توانايي اي نخواهد داشت.و در ادامه به مبحث تدبير مي پردازم و بهترين مثال براي فهم تدبير الهي مراحل خلقت انسانهاست که خداوند طبق نصه صريح قرآن ميتواند با يک اراده به طور آني بدون هيچ تدبيري ((يعني نياز نيست حتما واسطهايي وجود داشته باشند و وقايع و اتفاقات مختلف کنار هم چيده بشوند)) انسان و هرموجودي رو خلق کند ولي برمبناي حکمت الهي خلقت هر انسان داراي مراحل متعددي هست و آني نيست و با اين مرحله بندي بقول معروف با يک تير چند نشان زده ميشود و در مراحل مختلف و بطرق مختلف سبب آزمايش بشر ميشود.و مخلوقات بسيار اندکي بر مبناي خواست خداوند مراحل تکاملي رو طي نکردن ((بمانند خلقت و اعجاز بعضي پيامبران)).مثال ديگر براي تدبير درمان بیماریها هست که بايد برويم دکتر و داروهاي لازم رو تهيه کنيم و بمدت معین بخوريم تا بهبودی حاصل بشود يعني نياز به يک واسطهای انسی و دارویی و طی کردن مراحلی هست تا بیماری درمان بشود درحالي که اين را بعضی انسانها بخصوص پزشکان ديدند که بیمارانی بودند که ازشان کاملا نا امید بودند ولي چون چه خود آن مريض چه نزديکانش حقيقتا مضطر شدند و در معناي حقيقي کلمه قلبا از دست آويزهاي دنيايي کنده شدند و واقعا از اعماق وجودش با ايمان والا از خداوند خواستند(و درمانش هم به صلاحش بوده) بخواست خداوند تمام آثار مريضي معجزه آسا برطرف شده انگار که اصلا نبوده.منظورم از صلاح در درمان اينست که اصلا بعضی مریضی ها صلاح و خیری درش هست که در آخرت متوجه خواهیم شد...و اصلا بسیاری از بیماری ها هم برای مریض هم اطرافیانش سبب آزمون و هم رشد هست یعنی همان با یک تیر... و نکتيه بسيار مهم اينست که اعجاز چشم پر کن مثل مرده زنده کردنه برادرم عيسي و مار شدن عصاي برادرم موسي درسته سبب ايمان عده اي شد ولي بسيار اندک بودن ولی آن اعجاز چشم پرکن سبب شد حق را فهم کنند و برایشان اتمام حجت شد ولی آن لجوجان بمانند لجوجان این زمان زیر بار پذیرش حق نرفتند ولی راه بهانگيري در آخرت برايشان بکل بسته شد.چون اصل فهم حق هست.و با قاطعيت ميشود گفت تدابيري که شماي نوعي بفهمي از جانب خداونده به همان اندازه سبب فهم حقانیت رسول خدا میشود ولی با این تفاوت که بسيار غير قابل انکار تر از اعجاز چشم پرکن هستند.چون اعجاز چشم پرکن بصورت دفعي و آني هستند و لجوجان بر باطل ميگفتند اين نوعي سحر بسيار قويست و حتما انسانهاي ديگري هم متوانند و بهانهاي باطل دنیوی ديگری هم مي آوردند ولي در نشانهاي روشن عقلگير که با تدبير همراه هست و بطور آني نيست بهانه جويان و لجوج ترين کافران هم ديگر نميتوانند هيچ بهانه گيري کنند چون به هيچ عنوان نميتوانند با بهانه ای ساختگی انکار کنند که از جانب پروردگار عالم هست.مثل نشانهايي که خداوند تا به الان بر حقانيت رسول زمانتان قرار داده و تماما با تدابيرهاي خاصي انجام شدند...علما و حکما بارها فهمیدن خداوند مطلبي بر قلب رسولش وحي ميکرد يا در پاسخهاي استخارم آياتي بيان ميکرد و بلافاصله همان وعدها و وقايع تدبير ميشد و محقق ميشد يا اگر خودم وعده اي ميدادم در کمترين زمان ممکن تدبير ميشد و محقق ميشد یا تدبیر شده بودند و در انتظار حکم(وعدیه) رسول خدا...و با این تدابیر که نشانهاي آشکاريند ديگر هيچ بهانه جويه سمجي مثل مخاطبانه سمجه پيامبرانی که نشانهاي چشم پرکن داشتند نميتوانند بهانه گيري کنند.کلام آخر باز هم عرض ميکنم بالاترين نشانهاي رسولانه خدا جنس کلام آنان هست که کاملا عقلگير و فطرت پسند هست و آشکارا حق رو از باطل جدا ميکند.و هفته قبل بعد نشر مطلبم پاسخ خداوند رو در تاييد کلام رسولش علما ديدند (52 اعراف) و آنان که هفته گذشته مطلب رسول خدا را خواندند با خواندن دو آيه 52و53 به تاييد دقيق کلام رسول خدا توسط فرستادنده او که پروردگار عالم هست پي بردند.و درين حدود 4سال متوجه شديد و در مطلب هفته قبلم هم مفصل و روشن دربارش توضيح دادم که خداوند بواسطه رسولانش آشکارا محدوديه حق از باطل را جدا ميکند يعني دقيقا کاري که منه رسول خدا به امر خداوند درين حدود 4سال با کلامم انجام دادم و حدود حق( حدود الهي) رو تعيين کردم.چه در عقايد تعيين حدود توحيد از شرک تعيين حدود ستايش تعيين حدود درستي و باطل بودن اعمالتان.تشخيص ظالم و مظلوم تشخيص طاغوت و طاغوتيان تشخصيص بت و بت پرستي و انواعش وووو. و حقیقتا بسیاری از موحدان عقايد یا اعمالشان از حق منحرف شده هست و باز هم تاکيد ميکنم فقط با تبعيت محض از رسول خداست که عقاید و اعمالشان از ناحق(باطل) پاک خواهد شد.یاحق
سلام.شنيدم بعضي حکومتهاي موحد برخلاف حکم خداوند حکم قصاص رو کلا حذف کردن.بدانيد ابدا حکومتها حق ندارند اولياي دم رو از قصاص قاتل عزيزشان که حقيست الهي و مسلم منع کنند.ابدا.بلکه خود حکومتها اگر واقعا دلسوزند ميتوانند فقط نسبت به قاتلاني که اولين قتلشان هست با پرداخت ديه يا اگر لازم شد بعلاوه هدايايي مهم سعي کنند خانواده مقتول را راضي کنند وگرنه ابدا مطلقا با وضع کردن قانونهاي ساختگي(باطل) حق ندارند آنهارو از قصاص که حق مسلمشان هست محروم کنند.و نسبت به انسانهايي که بيش از 1نفر رو به عمد ميکشند ابدا در هيچ حالتي اجازه باطل کردن حکم قصاص رو نداريد.حالا کج فهماني شايد بگويند رسول خدا پس براي جان انسانها ارزش قائل نيست اتفاقا چون ارزش بسيار بسيار زيادي براي جان انسانها قائلم اين احکام رو دادم و هيچ مماشاتي با آدم کشانه لجوج نميکنم و برعکس آن نقص کنندگان نادانه حکم صريح خداوند براي جان انسانها ارزش قائل نيستند و حقيقتا خداوند که صاحب اختيار و خالق عالم هست چون ارزش بسياري براي جان و نفس به نفسه بندگانش قائل هست حکم قصاص رو براي متجاوزان قرار داده هست ولي توصيه به بخشش کرده هست.که اگر ببخشيد و بگذريد براي شما بهتر هست يعني در آخرت اين بخشش و گذشتن از حق مسلم خيلي به کارتان مي آيد.و درباری قصاص اعضای بدن هم اين احکام صدق ميکند.بدانيد انسان در هر لحظه زندگي قابليت رشد و تعالي دارد براي همين جان انسان ارزش غير قابل وصفي دارد و تعدي کنانه لجوج به اين گوهره با ارزش سنگين ترين مجازاتهارو در آخرت خواهند چشيد.و گفته ميشود چرا در قرآن که کلام خداست آياتي درباري بريدنه اعضا داريم در پاسخ عرض کنم.در قانون هاي دنيوي هم بازدارندگي قانون بسيار مهم هست و اصل اینست که بعد وقوع آن جرم هم قدرت پشیمان کنندگی باید داشته باشند تا دیگر تکرار نشود.بطور مثال اگر در قانون جريمه ورود ممنوع رفتن از پول يک نون کمتر باشد ديگر افراد بمراتب کمتري به تابلوي اخطار ورود ممنوع توجه ميکنند.و خيليا سرشونو ميندازن پايين و به هر کوچه و خيابان ورود ممنوع وارد ميشوند پس آن جریمه نه سبب بازدارندگی میشود نه پشیمان کنندگی.پس يا افرادي از سر احترام به ديگران که نياز به فرهنگسازي(عمق پيدا کردن) دارد يا از سر ترس مجازات قانون آن خطا رو به عمد مرتکب نميشوند.و در بعضي احکام الهي هم دقيقا بخشه مهمی از دليل و فلسفيه آن حکم بازدارندگي قبل ارتکاب و پشیمان کنندگی بعد ارتکاب خطا و گناه هست.و در جامعه اي ديني که احکام الهي حاکم هست احکام سخت مختص وقتيست که گناهان بزرگ توسط نفوسه سرکش رواج پيدا ميکنند بطور مثال در يک شهر دزدي بسيار فراوان ميشود و اصلا آن شهر به دزدي و جنايت معروف ميشود و اين ننگ و خبط عظيم چه در کشوری با حکومت ديني چه غير ديني فقط با احکام قاطع با بازدارندگي و پشیمان کنندگی بالا امکان جلوگيري و اصلاح دارد.پس کاملا عقل پذير هست که احکام سخت هم در آيات قرآن و هم در کلام و کتب تمام رسولان خدا باشد و کاملا حق هست و تاکید میکنم که اين احکام سخت مختصه نفوس سرکشست که با بارها هدايت و تذکر باز هم به حق ديگر خلق خدا متعرض ميشوند يا مختص دشمنان فتنه گرانه عليه رسولانه خداست و اگر اين آيات نبودن قطعا ياغيان در اجتماع و تعرض کنندگان به جان رسولان خدا بسيار بيشتر ميشدند.و پاسخهاي بسيار دقيق و پرنکتیه خداوند و هم آثار آشکار و دقيق کلام و وعدهاي رسول خدارو بارها حکام قومم و حکام عالم فهم کردن پس متوجه شدند خداوند در دفاع از رسولانش قاطع هست و اين تشرها آثاره غضب رسول خداست و سبب بازدارندگي و پشیمانی از فتنها ميشود.پس وقتي انساني نفسش چنان سرکش ميشود که هميه هدايتهارو پس ميزند و تبديل به يک قاتل و جنايتکار يا دزد حرفه اي ميشود ديگر پروردگاره عالم بهتر میداند بازدارندگي و مهاره چنين نفس سرکش و بیرحمی فقط با ترساندن از احکام قاطع و سخت تا حدي امکان دارد مثل قطع اعضا و تحديد به مرگ با رنج در دنيا و آخرت.و يک مجرم حرفه اي که مدام بعد هر بار آزادي از زندان باز به جانو مال مردم تعرض ميکند عقلا قطعا حکمش ديگر فقط زندان نيست و قطعا بالاتر و سختر هست.و اينکه خداوند مي داند گروهي حتما در طول تاريخ به عمد يا از سر کجفهمي از قوانين الهي سو استفاده ميکنند و احکام رو بناحق اجرا ميکنند ولي بر مبناي عدالت خداوند مطالب حق احکام حق توسط رسولانه خدا براي اهل عالم بايد بيان شوند و سو استفاده دليلي بر توقف بيان احکام حق توسط رسولانه خدا نميشود.حقیقتا اگر انساني عاقل و منصف باشد با شنيدن پاسخ روشن رسول خدا ديگر نميگويد چرا اين آيات در قرآن هست.و گاها ميشنونم ميگويند چرا در قرآن براي ذبح بعضي حيوانات گفته شده در جواب عرض کنم که اولا شمايي که اين حرفو ميزني آيا خودت هيچ حيوان و گياهي رو نميخوري؟!! گياه هم مثل حيوان جان دارد درک دارد و براي خوردنش جان بخش مهميشان رو اول بايد بگيري و بعد بخوري.پس بر مبناي بهانه گيريهاي باطل کمکم گياه هم نبايد خورد.پس بجاي بهانه گيري هاي باطل براي نيازه بدنت فقط از همان شيويه درستي که عقلا و فطرتا ميفهمي و پيامبران الهي تاييد ميکنند بايد وارد بشي و عمل کني.ديدم در مراسمي گوسفندي براي ذبح آورده بودند نکاتي رو خوشبختانه رعايت کردند و نکاتي رو نه.بايد به حيوان چشم بند زده بشه و تا لحظه آخر چند متر پايينتر در وانتي پوشيده باشد.تا صدا و هياهوي محيط باعث ترس و استرس آن حيوان مظلوم و زبان بسته نشود و توسط بچها بهش سنگي پرتاپ نشود که اين موارد رعايت نشده بود.ولي موارد ديگر رعايت شده بود.گوسفند اصلا چاقو و لوازم کشتار رو نديد و هيج دردي موقع ذبح تحمل نکرد چون وقتي رگ قط شد هيچ تقلا و تلاش و حرکتي نميکرد تا آرام خون از بندنش خارج شد و بدن بيحس شد و خواباندنش.تاکيد ميکنم سر سوزني درد و سختي نبايد هيچ حيواني موقع ذبح حس کند.وگرنه ابدا حق ذبحش را نداريد مگر قبلش شیوه ذبح شرعی مختصش رو یاد بگیرید.و اصلا اين ذبح اسلامي که من ديدم با کشتاره جنون آميز و عذابهايي که به حيوانات قبل کشتن در آن کشتارگاهاي کشورهاي غير اسلامي ميدادند قابل قياس نيست.و حقيقتا اگر خود بنده به عنوان رسول خدا متوجه بشوم مسئولين و خدميه اين کشتارگاها بعد چندبار تذکر و دادن فرصت کافي باز با اذيت و آزار و رنج و عذاب دادن حيوانات رو ميکشند حکم ميکنم عينا همان عذابها رو بخودشان بچشانند.و خودم شايد دلم نياد ولي بعضي مخلوقات خلق شدند براي همين عذابه نفوس دريده و سرکش در دنيا و آخرت.و کلام مهم آخر شنيدم نويسنده اي در کتابش ايرادش به قرآن اینست که چرا در قرآن بعضی کارهای خطا با اجازه خداوند یک نسخه حلال و درستشم گفته شده.بله قطعا همينه مثل رابطه جنسي بله اگر بعد ازدواج زن و مرد باشد هيچ عيبي ندارد ولي قبلش چرا گناه بزرگي هست.يا نباید انساني رو کشت ولي اگر انسانی در عمل دشمن خدا و رسولش باشد يا مرتکب گناه بزرگي مثل قتل يا رواج گناهان بزرگ شده باشد بله حالا با حکم حاکم عادل حقش مرگ هست.يا تو حق نداري بروي رابينهودي از پولداري دزدي کني غارتش کني.ولي اگر حاکم عادلي حکم دهد که ماليات و حق بيت المال رو نداد مي توانند به همان اندازیه حکم از مالش جدا کنند.اصلا دنیا و قوانينش چنين ماهیتی دارد.يعنی برمبناي قواعد علم و شرع ... تا يک حدي و با شرایطی که مجاز شده بري جلو حق هست و برای خودت و اجتماع مشگلساز نيست ولي اگر نفست سرکش شد و طمع کردی و بيشتر از آن رويه قبل که درست و حق و حلال بود بروي حالا آن عمل درست غلط و آن حلال حرام میشود.از خوردن و پوشيدن يعني عادي و ساده ترين کارهاي دنيوي تا انواع رابطهای پیچیدی انسانی(سیاسی.مالی.عاطفی ووو) دقيقا با چنين قاعده اي پيش ميروند تا پيچيده ترين کارهاي علمي دنيا.بعد يک نويسندیه نادان اين قاعده اصلی و پردامنيه دنيوي رو بکل ناديده ميگيرد و با بيان اباطيلي اين مطالب حق قرآن رو نشانه باطل و شیطانی بودن قرآن مي داند در حالي طبق توضيحي که رسول خدا داد برعکس همین تعیین و بیان حدود دقيقا نشانه حقانيت و عدالت عظيم قرآنيست.نشانهای حقانیت قرآن روشن هست که به بخشیش بارها اشاره کردم.و حقيقتا تمام اين عيبها که نصبت به ساحت مقدس قرآن بيان ميکنند سطحي و بي اساس و باطل هست و هيچ عذري در قبالش در قيامت ازشان پذيرفته نخواهد شد همانطور که برای تکذیب رسول خدا هیچ عذری پذیرفته نخواهد شد.یاحق
سلام خدا و رسولش بر شهدا آن صاحبان خونهاي پاک بخصوص مرزبانان رشید و مظلوم.مدتیست مطلبی نوشتم که بزودی نشر خواهم داد.بر مبنای پاسخ صریح خداوند حدود 3روز بعد آن آشتی تاریخی حکماي قومم فهمیدن دشمنی های تاریخی بین مسلمانان و موحدان اگر تدبیری میشود و برطرف میشود به یمن وجود رسول خداست.و هم حکما دیدند وقتی جمعه از اعمال و کفرشان عضبناک بودم و پاسخ صریح خداوند را برای هشدار برایشان فرستادم.و در آن آیات که دقیقا بیان شده بود به کشتن دشمنانتان ننازید شما آنهارو نکشتید بلکه خداوند آنهارو کشت و خداوند صراحتا فرمود اگر به دشمنی رسول خدا برگردید ماهم به دشمنیتان بر میگردیم و بلافاصله چند ساعت بعد آن پاسخ خداوند آن تیر اندازی و کشتار در مرز شد که آنطور شنیدم حدود 13نفر سرباز افغانستانی و 2 ایرانی کشته شدند.و اینکه دقیقا چند ساعت قبل این اتفاق (کشتار) خداوند این پاسخ رو به رسولش داد و بدلم انداخت قبل واقعه برای حکمای قومم بفرستم معانی و مفهوم مهمی درش نهفته بود.و باعث شد حکما بفهمند که هرآن خداوند بخواهد بهترین دوستانشان میتوانند بدترین دشمنانشان شوند و باز به گرفتاری عظیم دچار شوند.و هم دیدند بعد بار اول هم که سبب شدند ازشان ناراحت بشم و وعده تنبیه بهشان دادم و علنا گفتم پس آماده سختی باشید و بلافاصله بر مبنای تدبیر الهی بشدت ماه ها گرفتار سختی شدند.این بار هم این تشر رو خوردند تا بدانید اگر باز هم عمق غضب رسول خدا نسبت بهشان بالا برود باز درگیر و گرفتاره مشکلات فراوانی خواهند شد.و هم حکمای عالم دیدند بعد نشر آن مطلبم درباره کنده شدن از دنیا بلافاصله آن زلزله عظیم رخ داد.و اینکه دقیقا قبل آن واقعه این مطلب مهم بر قلب رسول خدا وحی شده بود دارای حکمتهایی بود و درسهای مهمی برای جویندگانه حق داشت.و هم حکمای عالم قبل همیه این ها دیدند به شاگردانه سرکشه بزرگترین کلاس مدرسه توحید(حکومت روسیه)هشداری بسیار قاطعانه با این مفهوم دادم که اگر همون روز یا روزای اولیه شروع جنگ تمامش نکنند و تابع برگزیده خداوند نشوند بواسطیه سپاه تحد امر رسول خدا سپاهیانشان تضعیف خواهند شد و سپاهیان کشور تحد ظلم قرار گرفته تقویت خواهند شد و هر آنچه رسول خدا گفت به اراده الهی شد.و دوبار آیه 38سوره ص درباره این موضوع آمد که بمانند برادرم سلیمان نیروهایی تحد فرمانم هستند که در مطالبم اعلام کردم و بعدش حکام عالم فهمیدند چه نوع سستیها و تضعیفهایی در ارتش روسیه رخ داد.ازین نشانهای حقانیت رسول خدا درین حدود 4سال متعدد بوده.و اولین نشانها که اثبات حقانیت ادعام درباره ارتباطم با ملکوتیان بود که دوبار ادعا کردم و دقیقا بلافاصله همان نشانها در ملا عام نمایان شدند و بعدشم هم که خداوند عالم با وقایع و تاییدهای متعدد فراوان حقانیت رسالت رسولش رو به عالمیان فهماند که بالا بخشیش روعرض کردم.و تاییدهای بسیار مکرر قرآن و فرشتگان رو هم که علما درین 4سال فراوان درک کردند.و از همیه این نشانهای فراوان بالاتر جنس کلام رسول خداست که آشکارا حق رو از باطل جدا میکند.حقیقتا نمیدانم حکمای عالم و بخشه عظیمی از علما در قیامت چه عذری برای تکذیب رسول الهی زمانشان با این نشانهای فراوان دارند ولی این رو می دانم پاسخ خداوند نسبت به کفرشان جز آتش جهنم نیست.قطعا علما و حکمای عالم در موارد متعددی این رو فهمیدند که خداوند حامی رسولش هست و اگر رسول خدا از ته قلب بر حکومتی یا هر مخلوقی غضبی کند یا وعده ای بدهد آثارش عظیم و تحققش قطعیست.پس حکما و علمای عاقلتره عالم سعی میکنند کاری کنند که دعای خیر رسول خدا شاملشان شود که آثار دنیوی و اخروی مهمی میتواند برایشان داشته باشد.و مطلب مهم بعد اينکه بعضي علما و حکما با خود فریبی مي گويند بزار هي این نشانهای فراوان روشن تر بشه بعد ايمان مياريم يا ابراز ميکنيم و قضيه اين گروه غافل عين آن افراديست که از 5صبح که هوا روشن ميشه((حق روشن ميشه و ميفهمند)) ولي براي شروع کار هي ميگويند بزار هي هوا روشن تر شه گرمتر شه هي انقدر ميکشند بهانه ميارند تا ساعت 11صبح ميشه باز ميگویند روشنايي عالي ولي بزار هوا تا 2يه ظهر کمي گرمترم بشه و انقدر صبر میکنند که ساعت حدود 3 ميشه و غافل از آنکه مهلت استفاده از نور و گرماي روز(حق) هميشگي نيست و اگر بيشتر دست دست کنند (غفلت کنند) فرصته استفاده از نور و گرما تا يکي دوساعت ديگر تمام ميشود.يعني بعدش دیگر اصلا بکل تا ابد از نور ایمان و پذیرش حق محروم ميشوند.اين مفهومه کلام قرآنست که هي حق(حقانيت رسالت رسول خدا) آشکارتر ميشه ميشه ميشه تا دیگر به يک پيکي ميرسد که اگر تا آن لحظه لبيک نگفته باشيد ديگر قلبتان مهر ميشود(ديگر غروب ميشود) يعني ديگر فرصت استفاده از روشنايي حق تمام ميشود و ديگر نميتواني ايمان بياوري چون قلبت در برابر دريافت نور حق سنگ شده.حالا نکتيه بسيار اساسي اينجاست که اگر از فرصت نور و گرماي صبح استفاده کردی و سرپناه امن گرم و روشن براي خودت ساختی(يعني حق رو پذيرفتی و اجازه ورود نور حق در قلبت و اصلاح شرک و اباطيل عقايد و کل وجودت رو دادی و توحيدتو تقويت کردی) آنوقت ديگر ابدا گرفتار سرما و تاريکي غروب نميشوی و گزند و سختي و ترسي برایت نخواهند داشت.پس اين رو بدانيد حق تا يک زمان خاصي اجازه ميدهد تسليم و تابعش شوید ولي اگر بشره سروپا نقص و عجز و نياز بجاي تبعيت از حق در برابر حق ناز و گردن کشی کند حقيقتا بيچاريه دو عالم خواهد شد.آنهم رسالت رسولان خدا که بعد توحيد از روشنترين و بالاترين حقهاست و ناز آوردن در برابرش خيلي خطرناکه و سخترين عقوبتهارو بدنبال دارد.و براي همين در زمان حيات اکثر پيامبران انسانهاي بسيار کمي مفتخر به ايمان و تبعيت از رسولانه خدا ميشدند.چون اکثرا بخاطر سماجت مکرر در برابر حق ديگر بجايي مي رسيدند که فرصتشان تمام ميشد و ديگر بکل از مزاياي عظيم ايمان به رسالت رسولانه خدا محروم ميشدند و حقيقتا بخاطر بندگي فراوان نفس ابليس گونه اگر قربي داشتند از بين ميرفت و از عرش به فرش مي افتادند و در آخرت جزو پست ترين و حقيرترينها محسوب خواهند شد.پس بسيار بترسيد اگر به اين تله و گرداب ابليس بيفتيد.حقیقتا هيچ پست و مقام و عمل خيره دنیوی در قیامت بکارت نمیاد اگر وقتي در قيامت ازت بپرسند وقتي حقانيت رسول خدا بهت رسيد آيا از ايمان آورندگان و تابعان رسول زمانت بودي یا نه؟ اگر نتواني بگويي بله بودم ابدا ديگر مهم نيست در دنيا بهترین شاه یا رهبر عالم بودي یا نه.ديگر اينها ذره اي ارزش خاصي نخواهند داشت.دليلشو قبلنم عرض کردم چون وزنيه تبعيت نکردن از رسول الهي زمانت بسيار سنگين هست و هيچ عمل خيري نميتواند همترازش بشود تا آن خبط فوق العاده عظيم رو جبران کند البته ظلمي به هيچ مخلوقي نميشود و خداوند منصفانه ولي بدون فضلش اعمال آن بنده رو ميسنجد و چون انساني که رسول زمانش رو نفي کرده قطعا نفس تسليمي ندارد و قطعا در عقايد و اعمالش شرک و اباطيل مهمي بوده و حتي قطعا ناخالصي عظيمي در اکثر اعمال خيرش در طول عمرش داشته و براي همين چنين انساني بدون فضل الهي آخرت سختي خواهد داشت.و فضل الهي فقط شامل انسانهاييست که در برابر حق آشکار يعني رسالت رسولانه خدا تابع و تسليم شده باشند.و اصلا شماي نوعي يعني هميه انسانها خلق شدند که تابع خدا و رسولش شوند وظيفه و آزمون اصليتون اينست.و کمالتان درين هست.پس وقتي به کلام رسول خدا ميرسيد فراموش کنيد آن پستها و مقامات و مدارک و اعمال نيک و يا هر آنچه باعث غرور و سرکشيتان از رسول خدا ميشود چون تمام آنها بدونه ايمان و تبعيت از رسول خدا ذره اي در آخرت به کارتان نخواهند آمد.و اگر تا الان خودتان را بهترين خلق خدا مي دانستيد بدانيد با تکذيب رسول خدا در آخرت پست ترينه خلق خدا خواهيد بود.پس تابع رسول خدا شويد و فقط آنطور که رسول زمانتان ميگويد پروردگار عالم رو ستایش و اطاعت کنيد بدور از هر شرک و بت پرستي و ظلمي تا رستگار شويد.کلا آخر بازم تاکید میکنم اگر میخواهید بدانید به عاقبت بخیری نزدیکید یا نه ببینید اگر بعد شناخت رسول خدا قلبتان با او مهربان بود محبت بهش داشتید به عاقبت بخیری نزدیکید ولی اگر نه حس خشم و دشمنی بهش داشتید قطعا از بهشتو بهشتیان دورید و اگر خدای نکرده دشمنی و فتنه برعلیهش میکنید که دیگر باید در انتظار بدترین عاقبتها باشید.یاحق
سلام.بچه فقط تا حدود 3سالگي شير مادر ميخورد و ارتباط فراواني با دايش دارد پس مادره بزرگوار برادرم موسي عليه سلام تا نزديک 3سالگي مرتب کنار بچشون بودن.ولي اصل تربيت بچه از آن سن به بعد هست پس خانوادشون نقش خاصي در تربيت برادرم موسي علیه سلام در قصر نداشتن آنهم پسر خوانديه شاه يک مملکت...و پيامبران طبق نصه صريح قرآن اگر حتي پدرشان مشرک هم باشند يعني در محيط آلوده بزرگ شده باشند مهم نيست چون بطور ويژه توسط خداوند هدايت مي يابند که مصداقش خود برادرم موسي هست.و بعد آن پيامبران واسطيه رساندن هدايت عامه به خلق خدا ميشوند.و پدر من از شما و احتمال زياد از هفت پشت شما و حتي از پدره بسياري از پيامبران ديگر موحدتر هست.حقيقتا شما هرچي ميخواهيد در قرآن به نفع خودتان و برمبناي عقايدتان تفسير ميکنيد.و هستو نيست و نيستو هست ميکنيد...علنا در قرآن پدر برادرم ابراهيم علیه سلام مشرک خوانده شده پس به مانند برادرم موسي در محيط شرک آلود بزرگ شدند که قطعا پيامبران ديگري هم اين چنين بودند(که بيانه اين نکات در قرآن مثل بيان بعضي از خطاهاي پيامبران حکمت عظيمي دارد که يک دلیلش پاسخ دندان شکنه قاطعي باشد به بهانه جويانه کج فهم در آينده...که خداوند دقيقا در پاسخهايش به رسولش هم به پاسخ دندان شکن هم به بدانديشي و آوردن بهانهاي پوچه باطل براي توجيح آن دست از عقايد باطلتان اشاره کرده) ولي اين حقيقت چون با آن دست از عقايد باطل ولايي شما تضاد دارد ميگوييد نه منظور عموشه!!!!! يعني نعوذبلله خيال کرديد خداوند فرق پدر و عمو رو نميداند؟!!!! و اصلا کلام خداوند در قرآن هست که به پيامبرانش ميفرمايد گناهان گذشتتان را بخشيدم و جزوه هدايت يافتگان قرار دادم(عباراتي با اين مفهوم).و يعني دقيقا يک حقيقتي روشن که در يک آيه قرآن به مشرک بودنه پدره پيامبري صراحتا اشاره شدرو رد ميکنيد و حقيقت رو تحريف ميکنيد و منطبق با عقايد خودتان به خورد خلقلله ميدهيد.ولي دقيقا سر قضيه آيه تطهير برخلاف اين قضيه رفتار ميکنيد يعني اصلا به معصوميت و حتي کمتر از آن به قداست هيچ منصوب الهي اي در آن آيه اشاره نشده ولي شما يک برداشت کاملا بي ربط از يک آيه روشن ميکنيد و از يک آيه که اشاره به پاک شدن آن هم فقط تا زمان ازدواج براي همکف شدن با رسول خدا دارد ولي شما از دل اين آيه که کاملا منظورش روشن هست قداست يعني پاکي غير اختياري ازلي ابدي در مي آوريد و از آن بالاتر ازين آيه روشن معصوميت که مفهومش صدها برابر از قداست بالاترست بيرون ميکشيد.و در اوج تعجب تازه اين مفاهيم بشدت ساختگي سنگين رو به مخاطبان آن آيه نسبت نمي دهيد بلکه فقط به مصنوبان الهي نسبت ميدهيد.خود آن طرف مورد خطاب جوابش را گرفت و ميفهمد رسول خدا دارد جواب کدام نطقه باطلش را ميدهد.در اين قسمت خطابم به مسيحياني هست که رسالت رسول اسلام رو رد ميکنند.اولا خيلي ناپسنده که فردي به اسم موحد بودن و پيروي برادرم مسيح بودن بجاي تبليغ توحيد برود دنبال نفي پیامبران و اديان الهي ديگر.به عنوان رسول خدا به تمام رهبرانه ديني فرقهاي مختلف توحيدي امر ميکنم مطيعانشان رو مرتب ازين خبط عظيم نهي کنند.حقيقتا خبط بسيار عظيميست و قطعا خواست شياطين و حاصل القای شیاطینست.اينان بدانند وقتي اين همه پيامبر در کتابهاي آسماني اسمشان ثبت شده ولي براي تعداد بسيار اندکشان اعجازي چشم پرکن بيان شده پس ابدا تنها ملاک پيامبر خدا بودن اعجازه چشم پرکن نيست.که قبلا در نشانهاي رسالتم درين باره توضيح دادم.و بر اعجاز بودن قرآن همين بس که با منه رسول خدا به امر خداوند حرف ميزند و دليل بسيار مهم ديگر اينکه طي حدود 1500سال هيچ جاعلي نتوانسته نسخه اي جعلي از قرآن رواج دهد تا اعجازي براي رسول اسلام و اوصيايش درون قيد کند ولي خارج از قرآن جاعلان فراوان اين کارو کردن و تا بخواهيد در رواياتشان اعجاز براي رسول اسلام و اوصياش ثبت کردن بيشتر از هر پيامبري...پس چنين افرادي قطعا اگر ميتوانستن چنين اباطيلي داخل قرآن هم طي حدود1500سال وارد ميکردن.شبيه تورات و انجيل که چندين نسخه دارد پس همان تحقق وعديه حفظ کردن قرآن توسط خداوند که در خود قرآن بيان شده نشانيه آشکاري ديگر بر حقانيته قرآن هست.يعني تنها کتاب رسولان الهی گذشته که نسخه اصليش مشخصه و هميه پيروانش به يک کتاب واحد استناد ميکنند قرآن هست.و هيچ کتاب آسماني ديگري شرايط قرآن رو ندارد.پس شماي بظاهر مسيحي توهين کننده به رسول مکرم اسلام که هي به اعجاز برادرم عيسي علیه سلام بر دليل پيامبر بودنش اشاره ميکني بدان حقانيت اعجاز پيامبراني که اعجاز داشتن که بسيار اندک بودن فقط برمبناي آيات قرآن که تحريف نشده هست قابل اثبات هست وگرنه اگر در قرآن که هميه پيروانش به يک نسخه استناد ميکنند قيد نميشد آن اعجاز سنديت قطعي نداشت.و برام جای سواله و متعجبم آنهایی که قرآن رو که حقانیتش محکم و بدونه ذره ای کلام شرک آلود هست((که همین خودش از دیگر نشانهای حقانیت قرآنست)) نفی میکنند.بعد چطور انجیلهای کنونی که سراسر جملات شرک آلود هست رو قبول دارند !!!!! و بدان معجزات عصا اژدها کردن مرده زنده کردن و امثالهم رو شما بچشم که نديدي چون اين اعجاز دفعي آني مختصه مردمه همان زمان بوده ولي شما بعد حدود2هزار سال فقط از جنس کلام و تهی بودن از شرک و پایداری تحريف ناپذيري آن کتاب به بيان کنندش آورنده اش بايد ايمان بياوري و اين دليل در آخرت برات حجته وگرنه اگر در آخرت بگويي خداوندا من نه به چند نسخه بودن و نه به جنس آيات کتب آسماني کار داشتم بلکه چون خوانده بودم 2هزار سال پيش آورنديه اين مطالب مرده زنده ميکرده فقط بخاطر اين حرف به مسيح ايمان آوردم آنوقت قطعا در آخرت چنين فردي رو وارد جمع احمقان خواهند کرد.و حسابرسي سختي خواهد داشت.تمام خواهران و برادران مسیحی و تمام موحدان بدانند همشان رو بسیار دوست دارم و بشدت به هدایتشان حریص و علاقه مندم و بدانند با تبعیت از رسول خدا عاقبت بخیر خواهند شد.و کلام آخر باز هم بيان ميکنم در طول تاريخ براي هيچ قومي منصوبان الهيه مدنظرشان فرستاده نشده.تاييد کننديه اين کلامم هم قرآن مجيد هست و اين ادله که در زمان حيات اکثر پيامبران الهي انسانهاي بسيار بسيار اندکي بهشان ايمان مي آوردند بسيار اندک حتي کمتر از انگشتان يک دست.چون همشان مثل شما پيامبري از جنس فرشتگان يا انساني فرشته مانند(انساني کامل معصوم مقدس) طلب ميکردند.و کافران لجوجه اهل کتاب که تکذيب کننديه رسول زمانشان هستند که امیدوارم اندک باشند(چون به عذاب و سختی هیچ مخلوقی رغبت ندارم)بدانند در آخرت ميان من و شما داوري خواهد شد و داور وجودي نيست جز پروردگار عالميان و بر مبناي آيات خود کتابهاي مقدستان محکوم ميشويد و هيچ عذري براي تکذيب رسول خدا ازتان پذيرفته نميشود.و حقيقتا اگر شما عارف عارفانه زمانت عابد عابدانه زمانت شيخ شيخان خوب خوبان و علاميه دهر زمانت باشي يعني يکجا همرو باهم باشي ولي از آموزهاي پيامبر الهي زمانت که بهت رسيده تبعيت نکني و لجاجت کني در آخرت جايگاهت با احمق احمقان گمراه گمراهان فاصله زيادي نخواهد داشت.یاحق
سلام.انسانها هميشه در طول تاريخ با ساختن خدا يا خدايگانه کوچکتر مثل انتخاب واسطهايي چه از نوع بت های سنگی يا با قدرت خدايي بخشيدن به دیگر مخلوقات بخصوص به منصوبان الهي(بتهای ذهنی) اغلبا فکر ميکردند با اين شيوها (( ساخت خداهاي کوچکتر)) ميتوانند خود را به خداي اصلي خداي بزرگ پروردگارعالم نزديکتر کنند در حالي که بسيار اشتباه و بد مي اندیشیدند.و اين هشدار و تذکر رو هميشه پيامبران الهي در طول تاريخ بيان ميکردند که اگر انسان هرگونه وجودي بغير از یگانه پروردگار عالم را کامل بداند يا ويژگي هاي مختصه پروردگار عالم رو به او نسبت دهد و او را ستايش کند عقايدش رو شرک آلود کرده و دچار خبط بزرگي شده هست.به عنوان رسول خدا وقتي موحدان یگانه پروردگار عالم رو عبادت و ستايش ميکنند و با او رازو نياز ميکنن لذت ميبرم.ولي دل رسول خدا خون میشود وقتی می بیند بعضی از موحدان خدايه زمينو آسمان ساختن و بخشي خدايه پدر و پسر و عقايدهايشان شرک آلود شده.و ريشيه تمام خداسازي ها از نسبت دادن قداست به يک مخلوق شروع میشود.خيلي خيلي حيفه اين همه مراسم ديني ميگيريد اين همه دعا ميکنيد اين همه هزينه و وقت ميگذاريد ولي در آخرت مي بينيد آن مجالس باره مثبتي در پرونده اعمالتان نداشته و برعکس بار منفي در پرونده اعمالتان گذاشته چون در باطنه عالم يک کلميه بظاهر کوچک شرک آلود بمانند تعفنيست که ميلياردها بار از هر کثافاتي متعفن تر و آلوده تر هست بطوري که اگر داخل اقيانوس بيفتد کل اقيانوس بشدت آلوده و متعفن ميشود.پس بدانيد اگر زيباترين و حقترين و با شکوهترين مجالس ديني جهان رو هم گرفته باشيد و تمام مومنان عالم هم جمع کرده باشيد ولي به عمد يک کلميه شرک آلود بيان کنيد و ديگر حظار هم واکنش نشان ندهند کلامتو تکذيب و رد نکنند آن مجلس نوراني نورش رو از دست خواهد داد و مصداق همان اقيانوس پاک بود که حالا ديگر بکل آلوده شده.و درين قسمت خطابم به خاهران و برادرانه مسيحيم هست که برمبناي فهمم و شواهد موجود در ايمان به رسالت رسول خدا از ديگر موحدان سبقت گرفتید و خداوند هم با آيه((53 آل عمران)) ترديدم رو برطرف کرد.البته قطعا تا نقطه مطلوب فاصله زياد هست ولي اگر همين رويرو حفظ کنید و در مسيره اطاعت از رسول خدا استوار بمانید و شتاب بگیرید قطعا قرب الهي والاتري از ديگر موحدان خواهید داشت.تمام مسيحيان عزيز که براي هر ذره ايمان الهي تکتکشان ارزش زيادي قائلم((همانطور که براي ایمان ديگر موحدان قائلم))بدانند مقدس به مخلوقي گفته ميشود که ذره اي خطا و گناه نکرده باشد و اصلا نتواند بکند يعني ذره اي خطوراته باطل و ناحق در ذهنش نتواند جاري شود حتي براي لحظه اي مثل ملائک که اين نسبت به موجودي که نفس دارد محال هست.پيامبر و غيره پيامبر هم ندارد.ولي پيامبران و صالحان به خطورات باطل شيطاني اجازه تثبيت و تبديل شدن به گفتار و کردار رو نميدهند و حتي اجازيه اينکه اين خطورات در ذهنشان جولان دهد هم نميدهند و با ياد فراوان خداوند آن خطورات رو پس مي زنند و پاک مي کنند.و اگر در اندک مواردي بطور غير عمد لغزشي بکنند سريعا استغفار ميکنند.پس اصلا دارند دروغ ميگويند کسانی که به يک انسان چه پيامبر چه غير پيامبر میگویند مقدس.چون دارند صفت و ويژگي اي به انسان نسبت ميدهند که دارايش نيست که اين يعني دروغ و دروغ به عمد گناه کبيره هست و در آخرت ازتان سوال ميشود بر چه مبنايي فلان انسان رو مقدس ناميدي و آنوقت هيچ جوابي نداريد مخصوصا که حق بواسطیه رسول خدا بهتان رسیده بود.در دنيا فقط به مکانها ومخلوقاتی که نفس وسوسه گر ندارند پس القائات باطل برشان راه ندارد آن هم با حکم الهی میتوان مقدس دانستشان که بسیار خاص و اندک هستند ولي نسبت به انسان محال هست.حقيقتا برادران و خواهرانه بسيار بزرگوار مسيحي مطالب معنوي زيبا و پر مغزي برایم ارسال ميکنند و دوست دارم همشان رو تاييد کنم ولي مي بينم بعضياشون در آخر يک عبارت الظاهر کوچکه شرک آلود مثل پدره مقدس و امثالهم نوشتند که باعث میشود آن پستهاي خوب رو تاييد نکنم فقط بخاطر همان کلميه مقدس که به يک انسان خطاب کرده بودند.قطعا جناب پاپ ويژگي هاي روحي و اخلاقي زيبايي دارند که به اين مقام انتخاب شدند ولي قطعا مقدس نيستند و اگر آن پستها رو تاييد ميکردم برايم در نامه اعمالم يک دروغ ثبت ميشد و دروغ گناه کبيره هست و پيامبران الهي ابدا به عمد دروغ نخواهند گفت چون قطعا تمام پيامبران الهي سعي ميکنند کوچکترين گناه عمدي هم نداشته باشند.اين هم عرض کنم پستهايي که از سوي حسابهاي مرجع رهبرانه دینی مسیحیان و مسلمانان براي رسول خدا ارسال ميشود خودش نشان دهندیه درجاتی از خداترسی و ایمانه آن رهبران به حقانیته رسالته رسول خداست.و ارادته رهبران سیاسی وغیرسیاسی جهان بخصوص مسیحیان کاتولیک بمانند خاندان سلطنتی انگلیس و حاکمانه مسیحی بسیاری از کشورها بخصوص اروپایی و آمریکا را متوجه میشوم که در صورت ثابت قدم ماندن در ایمان که حاصلش اطاعت خواهد بود آنگاه در نزد خدا و رسولش دارای احترام خواهند بود.و بدانيد پيامبران الهي فقط براي همرنگ و همسو کردنه ظاهري خلق خدا با خودشان نيامدند بلکه پيامبرانه الهي به هدف تغييرات عمقي ریشه ای آمدند پس باید تلاش کنید باطنتان عقایدتان رو همرنگ و همسو با رسول خدا کنيد و قلبا تابعش شوید((نه با اکراه)) تا به سعادت ابدی درجات بالای رضایت و قرب پروردگار عالم برسید.پس بعنوان رسول خدا به جناب پاپ فرانسيس توصیه میکنم درآغاز براي اينکه نشان دهند در تبعيت از خدا و رسولش ثابت قدم هستند خودشان پيش قدم بشوند و مطيعانشان را ازينکه ايشان را مقدس بنامند منع کنند.چون هربار مطيعانشان ايشان را مقدس مينامند در حقيقت دارند دروغي بر زبان جاري ميکنند که شايستيه يک موحد نيست که حتي در طول عمرش يکبار به عمد دروغ بگويد و ميتوانند از واژه پاک يا نشانه خدا يا دوست خدا استفاده کنند.ولي مقدس نه.شما و ديگر موحدان پيامبران خدا و علماي با تقوايي که پيرويه پيامبران خدا هستند رو مي توانيد نشانه و دوست خدا بناميد و اگر اصرار داريد ميتوانيد از واژه پاک بجاي مقدس استفاده کنيد چون يک انسان ميتواند پاک باشد ولي مقدس نه که دليلشو توضيح دادم.و من قبلا به علماي شيعه هم عرض کردم بشرطي ميتوانند خود رو آيت الله(نشانه خدا)بنامند که تابع رسول خدا شوند چون تبعيت از رسول خدا نشانيه تبعيت از خداست پس نميتواند مخلوقي تابع پيامبر خدا نباشد ولي آيت الله باشد.و بدانید انسانی که بسیار تلاش میکند افسار نفسشو در دست بگیرد و پاکی و طهارت وجودیشو حفظ کند به مقام و جایگاه بمراتب والاتری از هر موجوده مقدسی در نزد خداوند میتواند برسد.نکتيه آخر قطعا به افراد متعددي مفاهيم الهي الهام ميشود بر قلبشان قرار ميگيرد و حتي گاها ممکنه وظيفه اي نسبت به فرد يا مخلوق ديگري بر عهدشون قرار بگيرد.ولي رسولانه الهي گستريه وظيفه الهیشان بخواست خداوند بسيار وسيعتر هست.بعضي رسولان فرستاده شده بسوي يک قبيله يک جمعيت فراوان بودند و ماموريت رسالتشان مختص آنها بوده.بعضي رسولان مسئوليتشان در قبال يک ملت بوده و بعضي رسولان مثل رسول آخروزمان مسئوليتش به دامنيه تمام عالم و تمام ملتهاست.و به همين دليل بارش و تاييدهاي ملکوتيان و قرآن بر رسول خدا بسيار عظيم هست که اين سطح از بارش و تاييد مختصه رسولان خداست.یاحق
سلام.مطلبي يکي ار علماي معروف شيعه فکر کنم جناب مجلسي مطرح کردن که علماي امروزي براي آمدن انسان کامل بهش استناد ميکنند که حدود 2ماه پيش شنيدم عالمي داشت به همين مطلب استدلال ميکرد که چون جهان هستي در حال کمال هست پس منصوب الهي آخرو زمان انساني کامل هست که بعد حدود 4سال رسالت و رساندن کلام حق بسيار ازين جملیه باطله شرک آلود منقلب شدم و درين مواقع خداوند رسولش را آرام ميکند و بدلم افتاد با خالق هستي صحبت کنم استخاره اي گرفتم که خوده وجوده يگانيه بي همتايش گواه هست که آيه 21سوره يونس آمد و خداوند فرمود چه بد انديشه ميکنند و براي توجيح انحرافشان بهانه توجيحات باطل مي آوردند.(((و چون مردم را پس از آسيبي كه به آنان رسيده، رفاه و آسايشي بچشانيم [به جاي سپاس و ستايش ناگاه در آيات ما به نيرنگ و بدانديشي برخيزند و براي نپذيرفتن آن به بهانه ها و توجيهات بي پايه متوسّل شوند] بگو: خدا در مجازات سريعتر و كارآمدتر است. مسلماً فرستادگان ما [كه فرشتگان و نويسندگانِ اعمالند] آنچه نيرنگ و بدانديشي ميكنيد [در نامه عمل شما] ثبت میشود._ یونس21)))...و علما و حکما کليپ آن عالم که در تلويزيون در همان روز صحبت کرده بود و پاسخ خداوند روهم که در همان روز بود ديدن.در پاسخ به صاحبان اين فکر و عقيده عرض کنم پس اگر منجي آخروزمان انسان کامليست پس از ديگر اوصياي رسول اسلام که معصوم مي دانيدشان از نظر روحي ايماني فهمي عقلي کاملتر خواهد بود پس يعني از امام علي که معتقيد خاتم اوصيا هستند يعني گل سرسبده اوصيا هستند مهدي موعودتان که صدها سال بعد به دنيا آمده و معتقديد معلوم نيست کي ظهور ميکنند انسانه کاملتري هستند حتي از رسول اسلام و از تمام پيامبران الهي انساني کاملتري هستند و سطح ايمان و عقل و فهم و همه وجودشان از همگان بالاتر هست ها !!! ولی اين عقيده با عقايد ديگرتان تضاد دارد.يعني انقدر بد انديشه اي هست که با اين برهان باطل به اين نتيجه ميرسيم که هر پيامبري که آمده انسانهاي نسلهاي بعد از آن پیامبر از نظر ايماني فهمي و... از او کاملتر بودن.در حالي که اين چنين نبوده.بلکه حق مطلب اين هست که عالم وجود يکجا به کمال نميرسند یعنی همیه دانش آموزای یک کلاس با معلم یکسان در یک سطح رشد نمیکنند بلکه تک تک هر انسانی(دانش آموزی) ميتواند براي رسيدن به کمال تلاش مضاعف تري بکند و سريعتر رشد و کمال پيدا کند مثال بارزش وجود پيامبران و بعضی حکیمان و فلاسفه و دانشمندان در زمان هاي گذشته بوده که از مردم حال حاظر از نظر فهمي درکي با اينکه قرن ها و هزاران سال پيش مي زيستند بالاتر بودن بدونه اينکه انسان کاملي باشند.اصلا اين انديشه تکامل براي رسيدن به انسان کامل انديشه بشدت باطليست که توضيح دادم.و اين عقيده باطل ريشه بسيار قديمي دارد چون طبق نصه صريح قرآن در زمان پيامبران گذشته هم به رسولانه الهي چنین مفهومی ميگفتند که يا بايد فرشته باشي يا توسط فرشتگان همراهي بشوي و تاييدت کنند تا به رسالتت ايمان بياوريم و فرزندانشان درين زمان دقيقا همون جنس کلام و مفاهيم پدرانشان و حتي بمراتب بالاترش رو ميگويند.و بيان ميکنيد فرستادیه خداوند در آخرو زمان بايد انسانی کامل (معصوم) باشد يعني بغير از خالقيت تمام ويژگي هاي ديگر مختصه خداوند رو بايد بما ارائه دهد تا بهش ايمان بياوريم.و شرک و باطل بودن اين عقيدتان ازينجا مشخص هست که اولا براي خداوند تعيين تکليف ميکنيد که يک منصوب الهي دقيقا با اين مشخصات مدنظر شما که در ذهنتان خلقش کرديد با آن مفهوم معصوم (((که حقيقتا پردامنه ترين و باطل ترين يا از باطل ترين مفاهيم و عقايد شرک آلوديست که بشر در طول تاريخ ساخته))) یعنی همچين فردي دقيقا با آن مشخصات فرابشریه مدنظر شما بايد خداوند بفرستد.که عرض کردم به استثنای خالق بودن بقيه ويژگي هاي مختصه خداوند رو بايد بهتان ارائه بده تا قبولش کنید((کليپهايی از بعضی شيوخ و مداهانه شیعه درين سالها ديدم که ميزانه شرکش بشدت بالا و وحشتناک بود بشششششششدت)) و دوما میگویید امام زمانه مدنظرتون شمارو با اين عقايد و اعمالتان بايد و موظفست تاييد کند وگرنه بهش ايمان نمي آوريد و ياريش نميکنيد !!!!! يعني انقدر کج فهم و متوهميد که خيال کرديد نعوذبلله خداوند محتاج شماست و اگر منصوبی الهی منطبق با خواستهای شما نفرستد و شما تایید و ياريش نکنيد اهداف الهي بي ثمر مي ماند !!!!!! و بدانيد حکما و علمای لجوجی که نشانهای فراوانه حقانیت رسالت رسول خدارو نادیده میگیرند و هشدارها و انذازهاي رسول خدارو جدي نمیگیرند زجها و التماسهاشون در دوزخ جدي گرفته نخواهد شد و از تنبيهات دنيوي هم در امان نخواهند ماند...حقيقتا اگر منظور شما علما و حکماي شيعه از امام زمان, منجي ,مهدي موعود و اين دست عباراتي که بکار ميبريد يک انسان عادي بود نه کامل و توقع تاييد شدنتان با اين عقايد و اعمال هم ازش نداشتيد بنده به عنوان رسول خدا به این عقیدتان کاري نداشتم و اصلا اول بخوده منه رسول خدا باید ايمان مي آورديد.ولي چون منظورتان از مهدي موعود يک موجود فرابشر هست و در حقيقت با آن تفاصير و صفت هايي که با عبارات معصوم و کامل به آن بت ذهنی نسبت ميدهيد حقيقتا يک خداي زميني ميسازيد و در معناي حقيقي کلمه ترويج شرک ميکنيد پس به عنوان رسول خدا بهتان بجد و بسيار قاطع هشدار ميدهم که ديگر ازين عمل بپرهيزيد و خوب ميدانيد در صورت لجبازي و دشمني با رسول خدا چه سرنوشت سخت و بدي خواهيد داشت و قدرتي دربرابر تنبيهي که رسول خدا برايتان طلب کند نخواهيد داشت.پس از مهري که رسول خدا به گروهیتان دارد حداکثر استفادرو ببريد و قدر فرصتي که داده شديد را بدانيد و به اصلاح عقايد و اعمالتان بپردازيد و ابدا سعي نکنيد خشم رسول خدارو بطلبيد چون خشم رسول خدا خشم پروردگار عالميان رو بدنبال خواهد داشت.و مطلب مهم بعد اینکه افراد کج فهمی ميگويند فطرت وجود انسان کامل رو تاييد ميکند که بايد بگويم نخير اين چنين نيست بلکه در طول تاريخ انسانهای بسياري بعضی عقايده باطل و خواستهاي نفسانيشون رو به آموزهاي فطري نسبت ميدادند.مثل اينکه مردي بگويد من چون فطرتا به زيبايي علاقه مندم و زيبايي رو تشخيص ميدهم پس حق دارم بيفتم دنبال تمام دختران زيبا و بهشان پيشنهاد ارتباط بدهم!!! نخير همچين اجازه اي نداري چون همان عقلي که بواسطیه آموزهای فطری زیبایی رو از زشتی و خوبی رو از بدی تشخيص ميدهد این کار رو بد میداند و بهت ميگويد اين همه زيبايي عمومي هست منظره طبيعت کوه آسمان دريا گل ووو برو گرايش فطريت رو آنجا ارضا کن ولي با زيبايي خصوصي و شخصي ديگران حق نداري بدنبال ارضا گرايش فطريت باشي.و آموزهاي فطری ((دادهای اولیه))با آموزهای دنیوی شاخو برگ و تکامل پیدا میکنند...و فطرته انساني فقط و فقط و فقط به کامل بودن يک وجود گواهي ميدهد و فقط به يک وجود کامل گرايش دارد و آن وجود فقط ذات اقدس خداوند هست ولي برمبناي القائات شياطين و آموزهاي باطل مثل همان ارضا گرايش به زيبايي از شيویه اشتباه گرايش به وجود کامل رو هم بسياري از انسانهاي فريب خورد با گرايش به انواع بتها خدايگان افسانه اي خدايگان زميني ارضا میکردند و میکنند و حقیقتا خود فريبي ميکردند و میکنند.کلام آخر بدانيد پاي هر آموزیه فطري مهر تاييد عقل بايد بخورد.که پاي اين باور هاي باطل شما(انسان کامل و انسان معصوم )که به اسم فطري بودن خودتان و ديگران رو فريب ميدهيد ابدا مهر تاييد عقل نميخورد...و از هميه اينها بالاتر و مهمتر کلام و تایید رسول خداست که تکذيب يا تاييدش حجت رو تمام ميکند چون دريافت کننديه وحي الهيست.تابع رسول خدا باشيد تا رستگار شويد.یاحق
سلام خداوند و رسولش برشهید والامقام الداغی-بسياري از حکما و علما ارتباط ملکوتيان با رسول خدا رو خوب فهم کردن و هم خوب فهم کردن آثار وعدهاي رسول خدارو و در يک کلام ميدانند پيام آور الهي هستم و به خواست خداوند رابطي بين ملکو ملکوت و بيم دهنده و بشارت دهنده اي از سوي خالق عالم هستم و می دانند دارد مفاهيم و آموزهايي از سوي خالق عالم بواسطه منه رسول خدا بهشان منتقل ميشود و هم ميدانند از سوي پروردگار عالم که صاحب اختيار عالم هست اختيارات فراواني دارم.ولي اين کافران اهل کتاب اين نفوس سرکش حق را کتمان ميکنند...و حقيقتا واي بر مکذبين حق.و تمامه حکما و علماي موحد بدانند ولله ولله ولله در آخرت هيچ نفسِ سرکشي حتي بوي پايين ترين درجات بهشت رو هم استشمام نخواهد کرد و سرکش ترين نفوس نفوسي هستند که در زمان پيامبران با آن همه نشانهاي روشن که قبلا توضيح دادم زير بار حق نميروند با اينکه حقانيت رسول خدارو ميفهمند مگر مجنون و ديوانه باشند.و بدانيد اگر درين دنيا تابع حق نشويد و نفستان رو در برابر رسول خدا کرنش ندهيد در آخرت با شعلهاي سرکش آتش جهنم از تعفن غرور و شرکو کفر پاک خواهيد شد که چه بد و سخت جايگاهي خواهد بود.پس بترسيد از اينکه اجلتان فرا رسد ولي هنوز ايمان به رسالته رسول خدا نياورده باشيد و تابعش نشده باشيد و آن حکما و علماي سست ايمان که به اصلاح با يک غوره سردي و با يک مويز گرميشون ميشود و خيال کردن آموزها و احکام رسول خدا بمانند ديگر بندگانه خداست که به شور و راي بزارند و اگر خوششان آمد لايک کنند و اگر نيامد ديسلايک کنند اين کج فهمان بدانند جز مطيعانه ثابت قدمه رسولانه خدا هيچ مخلوقي ديگر به درجات بالاي قرب الهي و بهشت برين نميرسد.و چنين افرادي از نظر ايماني اخلاقي و شخصيتي ابدا در آن حد نيستند که نشان ميدهند و طرفدارانشان خيال ميکنند.و حقيقتا من در تعجبم چون شما شيعيان امروزي که انقدر براي امام حسين عليه سلام بر سرو سينه ميزنيد يقين دارم اگر در زمان ايشان مي زيستيد جزوه يارانه ايشان نبوديد يعني 72نفر 73نفر نميشد..چون اولا ابدا شبيه آن بتهايي که در ذهن داريد نبودند ثانيا نشانهاي رسالت بنده قطعا از نشانها امامت ايشان بالاتر هست پس شما گمراهانه فرو رفته در نقش اگر اهل ايمان حقيقي و ياري برادرم حسين بوديد الان اهل ايمان به رسول خدا و ياري کننده منه رسول خدا بوديد.و حقيقتا شما شيعيان امروزي در حقيقت زيارت امام علي امام حسين امام رضا و... نميرويد بلکه زيارت بتهايي که در ذهن خود تراشيديد ميرويد.و براي رضاي خداوند زيارت اوليايش نميرويد يعني اگر در زمان حياتشان بوديد و ميدانستيد آنها انسانهاي عادي هستند و آن مخلوقات فرابشري که مدنظر شما هست نيستند امامتشان را قبول نميکرديد و به زيارتشان نميرفتيد...حقيقتا ذره ذره خالص بودنه اعمالمون براي خداوند در آخرت بسيار به کارمان مي آيد.در صورتي که به خاطر نقشهاي ابليس خلوصه کمرنگي در اعمال اکثره موحدان امروزي وجود دارد.و نکتيه بسيار مهم اينکه بدانيد در آخرت انسانهايي که در زمان رسولانه خدا ميزيستند و به خواست خداوند خبر رسالتش بهشان رسيده بود و ايمان نياوردند در صفوف احمق ترين مخلوقات قرار ميگيرند و در آخرت احمقترين به کساني گفته ميشود که حق آشکاري در دنيا بهشان رسيده بود ولي چون برخلاف باورهاش و آموزهاي پدران و معلمانشان بود کتمان ميکردن و زير بار نمي رفتند.و ميگويند آن همه نشانهاي حقانيت رسول زمانت بهت رسيده بود مهمترينش کلامش که آشکارا حق رو از باطل جدا ميکرد و هم فهميدي به خواست خداوند به تمام حکماي سياسي و ديني عالم شناسانده شده بود و بسيار نشانهاي ديگر مانند آثار وعدهاي رسول خدا و تاييدهای مکرر وغير قابل انکار ملکوتيان و قرآن نسبت به رسول الهی زمانتان(که اين نشانه مختصه علماست)و نشانهاي فراوان ديگر ولي هميه اينها بکنار ولي اگر حتي رسول خدا هيچ نشانه اي هم نداشت ولي همينکه مي ديديد بعد اينکه ادعاي رسالت کرد(که خود ادعاي رسالته دروغين حکمش اعدام هست) با قدرت و بدونه هيچ ترسي از جانش عقايد حکومت و قومي که در آن حضور داشت رو بارها شرک آلود خواند و بت پرست خواندشان با آنکه حکومته قومش حکومته ديني بود و بسيار معتقد به باورهاشون ولي ديديد آن مدعي رسالت با اينکه بظاهر هيچ سپاهی نداشت ولي با اتکا به پروردگار عالميان هيچ ترسي از بيان حق کلام وحي نداشت و هم بارها تشر به راس حکومت ميزند و طاغوت ستيزيشان و بعضي اعمال ديگرشان را بشدت زير سوال ميبرد و اگر هر انساني احمق نباشد ميفهمد اين چنين فردي بعد ادعاي رسالت و نفي بخشي از عقايد مهم شيعيان(شرک موجود در عقايدشان) و بيان مطالب بسيار سنگينه ديگر اگر فرد عادي بود تا الان حکومته ديني جرأت ميکرد دستگير و مجازات يا اعدامش کند ولي چون نشانها بر رسالتم فراوان هست هر حکومتي کمي هم تقوا داشته باشد جرأت چنين خبطي رو بخودش نميدهد چون ميداند دنيا و آخرتشان نابود ميشود.پس اگر انساني احمق نباشد از همين قياس ساده ميفهمد که اين فرد که ادعاي رسالت کرده برگزيديه خداوند هست و کذاب نيست.پس خيلي مراقب باشيد اشتباه ابليس رو نکنيد و احمق نباشيد و مثل او دلتان رو به سالها اعمال نيکتان خوش نکنيد چون با يک تکذيب حقِ آشکار ديگر اعمال نيکتان تاثير خاصي در جايگاه اخرويتان نخواهند داشت مثالي براي فهمش ميزنم در قیامت ميگويي مدام اهل عبادت بودی و ميلياردها ميليارد در دنيا خيرات کردي ووو و بهتان گفته ميشود شما تمام خوبيارو يکجاهم انجام داده باشي ولي آخر عمري زده باشی از عمد يک انسان رو کشته باشی و گردن نگرفته باشی و جبران نکرده باشی رضايتم نگرفته باشی نباید توقع داشته باشی آن خوبی های عظيمت حالا در روز حساب خیلی بکارت بياد. و اصلا مثال ابليس رو بارها خوانده بودي و ميدانستي که اگر تو70سال عبادت و خيرات عظيم داشتي ابليس 100ها برابر تو پروندش از ثواب پرتر بود ولي ميدانستي بعد آن سرکشي بزرگ که ابراز پشيماني و توبه نکرد سرنوشتش چه شد.و بدان نفی رسالت و تبعيت نکردنه به عمد از رسول خدا گناه و آثارش از صدها قتل و هزاران گناه کبيره عمدي بالاتر هست.پس ميگويند ببريد اين احمق ها رو بر دوزخ وارد کنيد که سزايه احمقيت و سرايه احمقان جز دوزخ نيست.و حقيقتا جايگاه اين دست موحدان از حيوانات هم پايينتر هست چون هيچ حيواني بر خلاف آنچه ميفهمد درست هست عمل نميکند.و موحدان عالم چه مسلمان چه غير مسلمان بدانند سر پرست شما در آخرت منه رسول الهي زمانتان هستم و خوب ميدانيد سرنوشت اقوامي که رسول زمانشان ازشان راضي نباشد در آخرت چيست.حقيقتا بسياري از موحدان امروزي توحيدشان شرطيست.در اصل ميگويند خداوندا ما بندگيت و ستايشت ميکنيم اطاعت و عبادت هم ميکنيم نماز روزه ووو ولي دوتا شرط دارد اول نخواي از بتهامون دل بکنيم چون بتهايي که در ذهنمون تراشيديم خيلي دوسداشتنيند براي همين عاشقشون شديم پس به اين شرط تورو ستايش و اطاعت ميکنيم که بتهامون خدايگان زمينيمون هم در کنار تو خداونده آسمانها ستايش و اطاعت کنيم و شرط دوم پيامبر و هدايتگري خواستي بفرستي از جنس خودمون نفرستيا يا فرشته باشه يا فرشته اي انسان نما باشه(يعني معصوم و مقدس باشه) غير ازين پيامبر بفرستي نفيش ميکنيم و اطاعت مطاعت خبري نيست.حواست باشد خداجان که چيزي بر خلاف آموزهاي پدرانمون ازمون نخواي که اطاعت نخواهي شد.حقيقتا توحيده بسياري از موحدانه امروزي درين سطح نازل و بي کيفيت هست براي همين در آخرت زياد بکارشان نخواهد آمد.و حقيقتا همينها با اين سطح نازل توحيد بعضا بسيار بندهاي پر مدعايي هستند و خودشان رو حقتر از ديگران ميدانند !! و حقيقتا بسياري از موحدانه امروزي گرفتار چنين مرضي و دامي شدند که از فراگيرترين حربهاي ابليس هست.کلام آخر رهبران موحد جهان بدانند فرق شما با افراد عادي درين هست که بمانند دانش آموزاني محسوب ميشويد که ادعاي تيزهوشي کردن و در مدرسه تيزهوشان ثبت نام کردن حالا بعد حدود4سال ببينم رهبري هنوز گيجه و در فهم الفباي اوليه مطالبه فوق العاده مهم معلمش(شرک زدایی و ظلم زدايي)مانده و بسازه خودش ميرقصد و همنوا با ريتم تعاليم رسول خدا در عالم نشده و بجاي پيشرفت درجا ميزند آنوقت برمبناي اختياراتی که از جانب حضرت حق در عالم بهم داده شده بکل عالم رو برش قفل خواهم کرد به اين مفهوم که هيچ يک از برنامها و تدبيرهايش به پيش نخواهند رفت و حتي گاها معکوسش خواهد شد تا از سيستم رهبري و مديريت حذف شود.پس حکام عالم گوششان زنگ بخورد اگر يک فرد عادي بوديد4سال که هيچ شايد40سال هم بهتان فرصت داده ميشد ولي شماي که ادعاي رهبري بر مردم يک کشور رو داريد اگر در سطحه کلاسي که ادعا کرديد فهم نداشته باشيد بايد برويد.و بدانيد رهبر(هدايتگر و تصميم گيرنده)حقيقي جهان به خواست خداوند رسول خداست و هر رهبري که تابع فرامين رسول خدا نشود و با ريتم و سيستمي که رسول خدا براي رشد و تعالي عالميان درين4سال ترسيم کرده همنوا نشود محکوم به سقوط و رفتن هست.و خوب ميدانيد رسول خدا قاطع هست و خوب ميدانيد قدرت لازم و اختيارات فراواني از جانب خداوند بهش داده شده هست پس حساب کار خودتان را بکنيد.و تمام رهبران دنيا بخصوص موحدان بدانند قطعا اول از سر مهرباني و دوستي باهاشون برخورد ميکنم و قطعا دوست دارم مهربانيم پايدار باشد ولي اگر ببينم ظرفيت لازم رو ندارند و به فرامين رسول خدا دهنکجي ميکنند و بسازه خواستهاي باطل نفسانيشان ميرقصند قطعا جوري ديگري برخورد خواهم کرد.یاحق
سلام.اميدوارم سعي کنيم يکماه بندگي ناب تر در ماه رمضان رو تداوم بدهيم و حتي ارتقاع بدهيم و خدايي نکرده افت نکنيم...و بدانيد به اين يکماه به چشم يک تمرينه حرفه اي و سطح بالا بايد نگاه کرد نه اصل مسابقه.يعني درين يکماه شکمت زبانت فکرت دستت گوشت چشمت ووو همرو تمرين حرفه اي دادي و افسارشان رو محکمتر در دست گرفتي و حالا بايد سعي کني در عرصه مسابقه يعني در ادامه زندگيت همين رويه و کيفيت عبد بودنو حفظ کني و سعي کني افسار نفست از دستت رها نشه و حتي محکمتر کني.پس ماه رمضان براي بندگاني هست که کمي حرفه اي تر بندگي ميکنند و حقيقتا تمريني پرفشار و عالي و حرفه اي بود براي بندگاني که سودايه قليه قهرماني((همنشيني با حضرت يار))رو دارند...حالا شايد يک رندي ادعا کند خوب من اصلا بدونه نماز روزه بسيار انسان خوبو با محبت و سالمي هستم و به نيازمندان هم بسيار کمک ميکنم و نياز به تمرين ندارم!!!! خوب احسند بر شما ولي نکته اينجاست همانطور که عرض کردم نماز روزه اين ها مثل همان تمرينيست که يک بازيکنه حرفه اي انجام ميدهد و شما ترکيبي از مارادونا و پله هم باشي و تو هربازي اصلا 90تا گول هم بزني ولي در تمرينات بطور مرتب و دقيق بايد شرکت کني...حالا نکتيه بسيار اساسي اينجاست شايد 10تا بازيکن با 10سطحه کيفيت مختلف از آماتور تا فوق حرفه اي الظاهر يک حرکت يا وزنيه يکسان بزنند ولي آن حرکت اثرات مختلفي روي هر بازيکن دارد.يعني يک بنده با تمرينهايي(نماز روزه) که مربيه تمام مربيان عالم( يعني خداوند) بهش داده کيفيت اطاعتش ارتقاع پيدا ميکند و يک بنده هم که حقيقتا به سطح عالي بندگي رسيده حالا آن فرد با همان تمرينها(که الظاهر يکيست) کيفيت خلوصش افزايش پيدا ميکند ووو.پس در هيچ حالتي و در هيچ سطح و در هيچ مقامي نمي توانيم ادعا کنيم که به تمرينات الهي(نماز روزه...)براي خودسازي نياز نداريم.اينطور بگم که اگر تمام پيامبران الهي يک وجود بشوند باز هم نيازمند اطاعت و اتصال مداوم به منبع خلقت ذات اقدس خداوند هستند آن هم به آن شيوه اي که خود مربي بيان ميکند.و اين هفته صلاح ديدم به عنوان رسول خدا بحق حيوانات بپردازم.آدميان بدانند درسته خداوند حيوانات گياهان و همه دنيا رو مسخره انسان کرده هست يعني انسان ميتواند برمبنای علم و آموزها و شیوهای خاصي مخلوقات دیگر رو مطيع و تحد اطاعت و اختيار خود در آورد((یعنی چه حیوان چه گیاه رو میتواند تربیت کند تغییرات ژنتیکی بدهد و چه باد چه آب چه خاک رو میتواند جهت بده تقویت کند ووو)) ولي در ازاي اين مقامِ بالاتر وظيفمان هم بالاتر هست.به اين مفهوم که اگر يکدرصد دو درصد از حيوانات و گياهان رو ميخوريم به ازايش به جبرانش نسبت بدرصده بسيار بيشترشان وظيفه حفاظت و رسيدگي داريم...موظفيم در اندازه توان و وسعمان به حيوانات و گياهان محل زندگيمون رسيدگي کنيم..انسانهايي که فقط ياد گرفتند حيوانات و گياهان رو بخورند ولي ابدا رسيدگي به حيوانات و گياهان اطراف محل زندگي خود نميکنند اگر الظاهر مومن ترين و با تقواترين انسانها هم باشند بنده به عنوان رسول خدا براي آن حيوانات محلشان ارزش بيشتري قائلم تا آن انسانها...اين همه کفتر قمري گنجشک گربه سگ در خيابان ها هستند(و حيوانات ديگر) بعد انگار اين دست انسانها خودشان رو به کوري و نفهمي مي زنند شايدم خيال کردند غذاي اين حيواناتِ شهري از غيب از آسمان بايد بيايد...و حاظر نيستند اين همه پسماند غذاشان مثل آشغال مرغها(گردن جگر و حتي پوست مرغ رو بعد گرفتنه روغنش اکثر گربها ميخورند)و بسياري از غذاهاي ديگر که ميريزند دور ولي حاظر نيستند به خودشان ذره اي زحمت بدهند و اين غذاهارو کمي خورد کنند و در يک محلي بگذارند تا حيوانات شهري بخورند.يا حاظر نيستند در روز چند دقه کوتاه وقت بزارند و کمي نون هاي بيات شدرو براي پرندگان خورد کنن...يا حاظر نيستند ذره اي آب به گياهان اطراف محل زندگيشون بدهند اين دست انسانهاي نادان خيلي غرق دنيان خيلي دنيارو جدي گرفتند و عقيده حقيقي به آخرت ندارند...و بدانيد تويه انسان که بخاطر موحبته عقل و انديشه بالاتر درين دنيا(دهکده) بلطف الهي کدخدا شدي بايد حواست به ديگر مخلوقات خداوند باشد حتي يک تيکه غذايي رو که از روي زمين برداشتي بندازي سطل زباله بايد قبلش دقت کنيد که مورچه يا جانوره ديگري روش نباشد چون حق نداري آنهارو از محل زندگيشون دور کني و اگر دور کردي موظفي برگردونيشان به محل زندگيشان...مگر در شرايط خاص که مثلا از کشوري رفته باشي يک کشور دوره ديگر...در بخش بعد اين رو عرض کنم ديدم در بعضي کشتارگاها که الظاهر کشورهاي غير اسلامي بودن ((چون ذبح اسلامي نداشتن))بطريقه بسيار وحشيانه با شوکه برقي حيوانات رو ميکشتند و حيوانات رو با رنج و با فرو کردن چنگگ به پشتشان ميکشيدند به سمت کشتار گاه حتي گاو يا خوک رو جلوي بچش ميکشيدن و عذاب ميکردن ووو.حقيقتا صحنهاي بسيار تلخ و وحشيانه اي از اين بشره دوپا ديدم که اگر مرتکبان توبه و جبران نکنند بالاترين و سخترين درجات جهنم رو برايشان حتمي و حتي کم ميدانم!!! يا حتي ديدم در فيلمي مردمي که به احتمال زياد از يکي از کشورهاي اروپايي بودند جشني گرفته بودند و نادانها زنو مرد پيرو جوان گروهي که دها نفر شايدم صدها نفر بودن که بنظر بعضياشان مشروب هم ميخوردند و مست بودند به نهنگهاي زنده که در ساحل پهلو گرفته بودند با چاقو حمله ميکردند و خانوادگي رو بدنه حيوانات زبان بسته با اينکه زنده بودن با چاقو اشکال مختلف مثل ستاره و خورشيد کنده کاري ميکردند و نهنگارو بطور بشدت وحشيانه عذاب مي دادند چون زنده زنده پوست و گوشتشان را مي کندند و آنها را زجرکش میکردند و نهنگها ناله ميکردند ولي انگار آن حيواناته انسان نما ذره اي احساس و رحم نداشتند !!! حقيقتا آن بچه اي که درين سن کم اين اعمال شنيع و وحشيانرو در کنار والدينش انجام ميدهد و تشويق هم ميشود بزرگ شود چه جانوري خواهد شد !!! بعد گروهي ازين نادانها به ذبح شرعي که حيوان دردي تحمل نميکند عيب ميگيرند.مرتکبان اين اعمال وحشيانه بدانند اگر از اعمال بشدت زشت و پست خود توبه نکنند و بر اعمال وحشيانه و باطلشان لجاجت کنند و رسول خدا متوجه شود سپاهيان عذاب رو بسمتشان گسيل خواهم داد تا ذره ذره عذاب و دردي که به آن حيوانات زبان بستيه بي دفاعِ مظلوم دادند رو در همين دنيا بچشند بسيار بترسيد از غضب رسول خدا که گرفتار شدگان به غضب رسول خدا آخرتشان هم پر عذاب خواهد بود...و به عنوان رسول خدا به تمام حکماي عالم بخصوص حکماي موحد امر ميکنم بايد نظارتتان رو بر کشتارگاها بسيار افزايش دهيد.حيوانات بايد بدونه رنج و تحمل درد و سختي ذبح شوند و ابدا حق نداريد بيش از نيازتان حيوانات رو ذبح کنيد و هم به حکما حکم ميکنم اين دست چشنها و مراسمِ نحس و باطل رو هم بايد بکل متوقف کنند و ابدا نبايد ديگر ازين دست اعمال وحشيانه چه در کشتارگاها چه در چشنها تکرار شود و ببينم و حکما بعد تذکرات لازم در صورت تکرار با متخلفان بايد بشدت برخورد کنند...وگرنه به عنوان برگزيديه خداوند بيان ميکنم خودشان جزوه اهمال کاران مقصران و مسببانه اين وحشي گري ها محسوب ميشوند و حقيقتا تاوانه سنگيني خواهند داد...(( اجازه نشر اين مطلبم رو که امروز تمام شد علما با جزييات کامل ديدند که بلافاصله بعد اتمام ثبتش حدود 3ساعت قبل گرفتم که خود پروردگار عالم گواه هست آيه20 سوه لقمان آمد که خداوند دقيقا به همان عباراتي که در ابتداي مطلبم بيان کرده بودم اشاره فرمود که آيا ندانستهايد كه خدا آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است، مسخّر شما كرده، پاسخ خداوند رو از سر محبت و دلسوزي بيان کردم تا بسيار به آنچه رسول خدا گفت توجه کنيد و حقيقتا به بخاطر سعادت دنيا و آخرتتان به حيوانات و گياهان اطراف محيط زنديگيتان در حد توان توجه کنيد و برايشان وقت بگذاريد که در آخرت خواهيد ديديد چه عزير و مبارک اعمال و زمانهايي بودند و چقدر بکارتان مي آيند))ياحق
سلام.مدتيست در مطالبم به طور گسترده به بت پرستي و شرک مي پردازم و حدود10روز قبل برامون از حرم کارت دعوت افطاري آوردن که يکشنبه بايد ميرفتيم.که حدود يکساعت به اذان تا حدي کارامو کرده بودم بروم يعني تصميمم قطعي شده بود براي رفتن ولي يکهو حالم منقلب شد و صدا زده شدم يعني آني بقلبم افتاد با پروردگار عالميان صحبت کنم و استخاره اي گرفتم و آيه 16سوره کهف آمد که علما با جزييات دقيق ديدند.از آيه 14 تا16 را بخوانيد.و دلهايشان را [با يقين به حقايق،] استوار ساختيم؛ آن گاه [كه در برابر شرك و بتپرستي] به پا خواستند و گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمين است، هرگز جز او معبودي را نميخوانيم كه اگر بخوانيم سخني گزاف و دور از حق گفتهايم: (14)اينان قوم [نادان و بيمنطق] ما هستند كه به جاي خدا معبوداني برگرفتند، چرا بر حقّانيّت معبودانشان دليلي روشن نميآورند؟ پس ستمكارتر از كسي كه بر خدا دروغ بندد [كه خدا داراي شريك است] كيست؟(15)و [پس از مشورت و گفتگو با يكديگر چنين گفتند:] اكنون كه از آنان و آنچه غير خدا ميپرستند، كناره گرفتهايد، پس در اين غار پناه گيريد تا پروردگارتان از رحمتش بر شما بگستراند و در كارتان آسايش و آساني فراهم آورد.(16)).((خود ترجمه فارسي در اغلب مواقع موضوعيت داره وگرنه خداوند ترجمه ديگري سر راهم قرار ميداد))..خداوند ميفرمايد دلهاي برگزيدگان رو استوار ساختيم(از يقين و حقايق) يا به تعبير ديگر دلهاشون رو هدايت کرديم تا در برابر شرک و پت پرستي به پا خيزند.و دقيقا اشاره ميشود اين بي منطقان نادان معبوداني رو برگزيدند ((و به هر مخلوقي که عبادت و ستايش ميشود معبودانه ساختگي گفته ميشود همان بت چه چوبي چه حيوان چه انسان ووو که قبلا در مطالبم مفصل توضيح دادم به خواست خداوند)).و خداوند ميفرمايد به منه رسولش حالا که از معبودهاي قومت کناره گرفتي ديگه باز رو نيار (نرو) به آن بت کده بلکه در غارت(خانه ات)بمان.يعني دقيقا 3 روز بعد مطلبي که حرمهايي که شيعيان ساختن رو با اجازه دقيق الهي بت خانه ناميدم و قاطعانه تهديد به حکم تخريب تا 100متري قبور کردم خداوند خودش گواه هست دقيقا بدلم نشست براي رفتن به ضيافت افطاري در حرم از ذات يگانيه بي همتايش اجازه بگيرم و در پاسخ خداوند دقيقا به مفاهيم معبودان ((ساختگي)) و بپا خواستن در برابر شرک و بت پرستي و ماندن در خانه((روي گرداندن از آن بت کده)) اشاره شد.اين رو هم عرض کنم امام رضا عبد صالح خداوند هست و منه رسول خدا مرتب بعد نماز صبح عصر و عشا بهشان سلام ميدهم.و عبد صالح بودن و مورد عنايت خداوند بودنشان بهم فهمانده شده.ولي شما شيعيان امروزي چنان بلايي سر قبر آن بنديه صالح خدا آورديد و چنان بت کده کرديد که منه رسول خدا حتي از آمدن و قرار گرفتن در محيط آنجا و زيارت قبر آن بزرگوار منع ميشوم.حقیقتا پاسخ خداوند چنان دقيق و قاطع و پر نکته هست که وقتي در کنار آنچه در مطالبي که بر قلبم وحي شده(درين4سال) و آنچه اساتيد مقرب الهي بهم یاد دادند القا کردند(درين 4سال) قرار دادم آنن از رفتن منصرف شدم.حقيقتا من جز خير و سعادت در دنيا و آخرت براي خلق خدا نميخواهم.ولي از محبتي که منه رسول خدا به مردم و علماي قومم دارم يک وقت بخواهید سو استفاده کنيد و يقين کنم در مسير اصلاح حرکت نميکنيد اين محبت و دلسوزي از بين خواهد رفت و با خشم رسول خدا مواجه خواهيد شد که عذاب ابدي براي سرکشان بدنبال خواهد داشت.و درين قسمت کلامم روي سخنم با امام جمعه مشهد هست:شما احتمال زياد چه از نظر شخصيت ديني و چه سياسي ويژگي هاي ممتازي داريد که به عنوان امام جمعه مشهد انتخاب شديد ولي بدانيد سرتاپاهم خوبي باشيد شرکزايي و سماجت در برابر فرامين رسول خدا چنان خبط و گناه عظيميست که ديگر آن خوبي ها در ترازوي اعمالتان وزن و تاثير بالایی نخواهند داشت.الفاظي شرک آلودي از دهانتان شنيدم که سبب شد اخطار دوم رو بعد اخطار اول (اجازيه دست بوسي) دريافت کنيد.و اگر اين الفاظ رو دوباره بشنوم خلع عنوان و جايگاه و لباس خواهيد شد.و هرکسي هم ازتان دفاع کند همين حکم رسول خدا شامل او هم ميشود.و اگر لازم بدانم احکام سنگينتري هم صادر خواهم کرد که اگر در دنیا اجرا نشود ولی ميدانيد آثاره اخروي اطاعت یا سرکشی از احکام رسول خدا بسيار عظيمست و مثل احکام شاهان و رهبران دنيا نيست.حقيقتا کج فهمترين و لجوج ترین بشر هم مطالب روشنه رسول خدارو درين 4سال خوانده بود احتمال زياد بيشتر از شما بر نفسش افسار ميزد و مطيع حق ميشد.حقيقتا فردي مثل شما با اين درجه از شرک در عقايد و بت پرستي و لجاجت بر باطل در حال حاظر لياقت امامت در هيچ سطحي بر امته رسول خدا را ندارد مگر تغييرات لازم رو ببينم.و بدانيد اگر شما منتخبينه نظام بخواهيد در مقابل رسول خدا بايستيد و ازين بيشتر بر باطل سماجت کنيد و در مسير شرک زدايي قرار نگيريد شما که هيچ انقلابتان که هيچ ميليارد ميليارد مانند انقلاب شمارو براي مبارزه با شرک و جلوگيري از گسترشش و حفظ و گسترش توحيد ناب فدا خواهم کرد و پروندتان را خواهم بست.خوب ميدانيد ابدا تواني در برابر لشگريان تحد امر رسول خدا نداريد حتي اگر تمام جمعيت دنيا بخواهند ياريتان کنند تا بمانيد.درسته اکثر مردم نميدانند ولي حکام قومم و بسياري از حکام حکومتهاي ديگر در جهان قدرت لشکريان تحد امر رسول خدارو فهم کردن و ميدانند. البته بهشان ميگويم در حد کمش را ميدانيد.و دشمنانتان هم بدانند تا زماني که فرصت الهي هست و رسول خدا نخواهد اين نظام پروندش بسته نميشود حتي اگر تمام جهانيان دشمنه اين نظام شوند و تمام دنيا باهم با تمام قدرتشان به اين حکومت بتازند و هجوم بياورند ولي تا رسول خدا از اصلاح عقايد و اعمالشان نا اميد نشده زور زدنه حکومتهاي دشمنه اين نظام بي نتيجه خواهد ماند.و اگر بخواهم در اعمال و عقايد آنها هم ريز بشوم احتمال زياد خودشان بيشتر نياز به اصلاح داشته باشند.و حکام قومم بدانند اگر اهميت پوشش مناسب رو 100درصد بدانيم اهميت دوري از شرک و بت پرستي حداقل1000درصد هست پس جوشی و تلاشی که براي حفظ حجاب ميزنيد و میکنید حداقل 10برابرشو بايد براي شرک زدايي و بت شکني و اصلاح عقايد باطل شيعيان بزنید و بکنید((مطالبم درباريه حجاب يا وحي الهيست يا کاملا مورد تاييد خداوندست مثل تمام مطالبم پس بارها بخوانيدشان و نکاتشان رو سرلوحه تصميماتتان قرار بدهيد))و بدانيد شما تا نفس خودتان رو نشکنيد و از طغيان در برابر رسول خدا دست برنداريد و تابعش نشويد در برابر هيچ طاغوتي در عالم نميتوانيد پيروز باشيد.پس شرط پيروزيتان اول افسار زدن بر طاغوت درونه خودتان هست تا طغيان نفستان فروکش کند تا تابع رسول خدا شويد.و نافرمانان از احکام رسول خدا بدانند در قيامت بعد مشاهده آن عاقبت سخت و عذاب عظیم که حاصل آن تصميمات و سماجت بر عقايد و اعمال باطلتان خواهد بود بسياريتان به منه رسول خدا خواهيد گفت ای کاش مارو بيشتر تشر ميزدي نه فقط تشر زباني بلکه کاش نيروهاي تحت اختيارت را براي تنبيهمان به سمتمان گسيل ميدادي تا شايد در دنيا بخود مي آمديم و از لجاجت بر عقاید و اعمال باطلمان منصرف ميشديم...بدانيد اگر احتمال اين رو بدهم که با تشرهاي رسول خدا ممکنه بخود بياييد اين کار رو ميکنم...ولي خودتان هم خوب ميدانيد با اينکه حقانيت کلام رسول خدارو ميفهميد ولي بسياريتان اصرار و سماجتتان بر آموزهاي نادرسته پدرانتان بسيار زياد هست...در آخر عرض کنم اينکه بعضي حکام عالم از سر محبت دوست دارند به رسول خدا خير دنيوي برسانند متوجه ميشوم و برايم تصميمشان ارزشمند هست.و در صورت ايمان به آخرت انشالله در آنجا چندين برابر برايشان جبران خواهد شد و اين محبتشان به رسول خدا بسيار به کارشان خواهد آمد.البته به شرطي که يکوقت با بعضي تصميمات و اعمال اشتباه(مثل شروع جنگ يا هر ظلم بزرگي) اکثر آن آثار اخروي عمل نيک عظيم از بين نرود.و بدانيد اگر براي رضاي رسول خدا مستمر به خلق خدا محبت و خدمت کنيد و گره از کارشان باز کنيد در درگاه الهي عزيز خواهيد شد.ياحق
سلام.در ابتدا به هميه موحدان بخصوص شيعيان عرض کنم مطلب هفته قبلم بسيار بسيار در سرنوشتتان تاثيرگذار هست و در هنگام ثبتش مدام مفهوم فصل الخطاب بر قلب و زبانم مي نشست و پاسخهاي يکسان و پرمفهوم خداوند قبل و بعد نشرش را که تاکيد بر وحي بودن آن مفاهيم داشت علما ديدند و وقتي مطلبي بر زبان رسول خدا مدام مي نشيند تکرار و تاکيد ميشود نشان از اهميت بسيار بالاي آن مطلب هست.اهميتش را درين حد ميدانم که احتمال زياد ضريب نمريه منفي و بشدت آخرت سوزه شرک و بت پرستيتان از بعد آن مطلبم نسبت به قبلش بسيار بيشتر خواهد بود.يکوقت يک گروهي از موحدان بقول معروف زياد خدا پيغمبر حاليشان نيست خوب توقع ازشان کمترست ولي گروهايي از موحدان در فرقهاي اديان الهيه مختلف هستند که چنان ادعا و حماقتشان بالاست که براي اثبات ولايت مداريشان فضولاته خره فردی که ادعا شده از نوادگانه رسولانه خداست رو تبرکي ميبرند(یا اعمال مشابه) يا اين دست نادانهاي بت پرست خودشان رو به ضريحه نوادگانه چندين نسل بعدتره يکي از منصوبان الهی مي مالند يا اين دست منحرفان براي نوه اي از رسولانه خدا که در رحم مادرش مرده و متولد نشده برايش مجلس ميگيرند و کتاب مينويسند بعد که حالا بشري که با نشانهاي بسيار فراوان رسول خداست و در ميانشان هست آنوقت در برابر رسول خدا بمانند لشه مردگان هستند.آخر پستي تا چه حد!! اين بت پرستانه مرده پرست اين تمسخر کنندگانه خدا و رسولش اين دغل بازانه دروغگوي منحرف بدانند که در صورت ايمان نياوردن و تبعيت نکردن از رسول خدا از سخترين و هولناکترين آخرتهارو در ميان تمام مخلوقات خدا تجربه خواهند کرد.و بدانید موحداني که زمان پيامبران الهي رو درک نکردند اگر شرکي نقصي در عقايد داشتن اگر بت پرستي ميکردند ووو بهشان بمراتب آسان تر گرفته خواهد شد يعني حسابرسي بمراتب آسانتري از شما موحداني که در زمان پيامبران الهي مي زيستيد و همان انحرافات رو داريد خواهند داشت و اگر شما بعد درک رسول خدا با همان انحرافات از دنيا برويد بشدت آخرت سختری خواهيد داشت و يکي از حقيرترين گروها در قيامت خواهيد بود.نميگم حقيرترين ولي يکي از حقيرترين ها خواهيد بود.حقير يعني ذره اي عزت نخواهيد داشت و با فضل و کرم الهي اعمالتان حسابرسي نخواهد شد.يعني بهترين اعمال موحدان در بسياري مواقع در بهترين حالت هم نقصها و ناخالصي هايي دارد پس اگر خداوند با فضل و کرمش اعمالمان را حسابرسي نکند حتي مومن ترين موحدان هم در ترازوي سنجش خوبي ها و بدي ها اجر خاص و قابل توجهي برايشان نخواهد ماند ديگر چه برسد به غير مومنان.ولي خداوند نسبت به مومنان حقيقي با فضل و کرمش حسابرسي ميکند.يعني اگر در اعمالشان نقصي باشد نديد ميگيرد حتي بسياري از حق لله ها را.و حتي اندک حقناسي هم اگر بگردن چنين مومناني باشد آن فرد حقدار را با فضلش راضي ميکند ووو ولي واي بر موحداني که زمان رسولان الهي بودند و حق بهشان رسيده ولي به شرک و بت پرستي و ديگر اعمال باطلشان ادامه دادند اين گروه اين بت پرستان ميليارد ميليارد هم نماز شب و حج و خيراتو مجالس قرآنو جبهه و غيره داشته باشند بشدت اعمالشان ناخالص محسوب خواهند شد پس در نامه اعمالشان وزني نخواهند داشت و از حسابرسي با فضل و کرم الهي بدور خواهند بود و آخرت سختي خواهند داشت.و اگر هزاران جان داشتید و بجبران ايمان نياوردن به رسول خدا هزاران بار در راه اهداف الهي تکه تکه ميشدید باز هم سر سوزني جبران آن سرکشيتان نخواهد شد و به مانند ابليس در آخرت رانده شديه درگاه الهي خواهيد بود.و از سر دلسوزي عرض ميکنم بدانيد شمايي که رسول زمانتان را تکذيب کرديد ابدا ايمان به هيچ رسولي از رسولانه خدا ازتان پذيرفته نميشود.و از ملاقات با تمام منصوبان الهي ديگر هم در آخرت محروم ميشويد و حتي بويشان هم استشمامم نخواهيد کرد و از شفاعتشان محروم خواهيد بود.به تويه مسلماني که رسول الهي زمانت را تکذيب کردي در قيامت ميگويند ننگ بر تو باد بر چه مبنايي خودت را مسلمان و مومن به رسالت رسول اسلام ميداني؟ در حالي که حقانيت رسالته رسول زمانت براي تو بمراتب عظيمتر از رسولانه الهي قبلش بود چطور توجيح ميکني نور عظيمي را نديدي با اينکه در نزديکيت بود بعد مدعي هستي نوره ديگري را از فاصله بسيار دورتر ديدي !!!! به موحدان عيسوي و موسوي و به تمام موحدان ديگري هم که حضور رسول زمانشان رو درک کردند ولي ايمان نياوردن پاسخي با چنين مفهومي داده ميشود.و بدانيد اگر منه رسول خدا اعجازي چشم پرکن داشتم يعني به اذن خداوند عصايي مار ميکردم يقين دارم باز هم اکثرتان ايمان نمي آوردید چون نشانهايي که براي حقانيت منه رسول خدا فهم کرديد که قبلا توضيح دادم نسبت به سطح فهمتان بالاتر از بسياري از قوم هاي زمان پيامبران ديگر بوده هست.حقيقتا بخشی از موحدانه مومن نما منحرفتر گمراه تر و بشدت بت پرستر و مشرکتر و در يک کلام بنديه نفستر از بسياري از بت پرستان و مشرکان قوم هاي گذشته هستند و فقط اسما موحدا و در حقیقت در لباس توحيد مخفي شدند و فقط نفسشان را در برابر بتهاشان که باب ميلشان در خيالشان تراشيديد خضوع ميدهند.ولي بدانند و اين را آويزيه گوششان کنند چنان ورز خواهند خورد چنان الک خواهند شد که تمام موحدان حقيقي مشخص و جدا خواهند شد و موحد نماهاي بت پرست هم جدا.ننگ ابدي بر شما خواهد بود اگر تابع حق نشويد.و تمام موحدان عالم ريزو درشت بدانند براي سعادت اخروي ابدا ابدا ابدا هيچ راهي جز شکستن نفستان و خضوع در برابر رسول خدا و اطاعت محض از برگزيده خداوند نداريد.و حکام و علماي قومم بدانند اگر به مطلب هفته قبلم که فصل خطاب بود و حجت را بر شما تمام کرد توجه نکنيد و گستاخي کنيد و باز هم به گسترش شرک بپردازيد بعنوان برگزيديه الهي بشدت در مقابلتان خواهم ايستاد و احکام بشدت سنگيني صادر خواهم کرد.اول که زيارت قبور تمام منصوبان الهي رو موقتا حرام اعلام خواهم کرد و باز هم اگر به رويتون ادامه بدهيد حکم بر تخريب تمام حرمها تا فاصله 100متري به قبور منصوبان الهي خواهم داد.و باز هم اگر سرکشي کنيد بدانيد به عذاب الهي بسيار نزديک خواهيد شد و عذاب الهي وقتي نازل ميشود که معلمي(رسولي هدايتگر) بر قوم يا قوم هايي فرستاده شده باشد ولي آن اقوام در مسير اطاعت قرار نگيرند و بر رويه باطل قبلشان سماجت کنند و بعد اتمام فرصتشان به منه رسول خدا الهام ميشود خودت و پيروانت به منطقه خاصي برويد و همان منطقه کوچک فقط از آثار بسيار سهمگين عذاب الهي حفظ خواهد شد.ابدا دوست ندارم هيچ مخلوقي مستحقه عذاب الهي بشود چون آخرتش هم نابود ميشود.و مطلب بسيار مهم بعد اينکه چند شب قبل خواب مهمي ديدم که ابدا مشابهش رو تا حالا نديده بودم.در حالت شفق در موقع تماشا به خورشيد انسان از دور يک نور عظيم سرخه خاصي مي بيند حالا همچين نوري يکدست تمام آسمان رو فرا گرفت و بسمت ما مي آمد بعد حفرهاي عظيمي مثل گردباد مانند در آسمان پديد مي آمد و حالات عظيم ديگر که يادم هست همه دويدن سمت پنجره.البته بنظر درين خانه فعلي نبودم و چنان واقعه عظيم و عظيم و عظيم و طبيعي بود که کاملا مشخص بود کار بشري نيست و منه رسول خدا تا حدي ترسيده بودم و احتمال زياد پايان دنيا فرا رسيده بود.پس به موحدان عالم بخصوص حکام موحد به عنوان رسول خدا توصيه ميکنم بيشتر از قبل بفکر قيامت يوم الحساب و آخرت يعني فرا رسيدنه زمان چشيدنه آثاره اعمالتان باشيد.و بجاي دنبال کردنه برنامهاي پسته دنيوي بمانند خونريزي و کشتنه هم براي تصاحب بيشتر از دنياي فاني و کسب بيشتره سود و مال پست دنيا بدنبال عمل به احکام و آموزهاي رسول زمانتان باشيد چون ممکن هست زود دير شود.و ممکن هست موقعي که در حال بر سر هم زدن و جدل با يکديگر هستيد به يکباره روزه موعود يعني پايان دنيا فرا برسد و آنوقت ظالمان ديگر فرصت جبراني نخواهند داشت. ((و قطعا حکومتها و مردماني که مورد ظلم قرار میگيرند حق دفاع دارند)) و علما پاسخ بسيار بسيار پر مفهوم و دقيق خداوند به رسولش بابت نشر اين مطلبم رو ديدند و وقتي اين پاسخها رو در کنار آن خواب و در کنار مفاهيمي که به رسول خدا وحي ميشود و نشر ميدهد گذاشته شود هر عاقلي بخصوص حکما و علما در ميابند که بايد حواسشان بسيار بيشتر از قبل جمع باشد و بسيار بيشتر از قبل مراقب تصميمات و اعمالشان باشند.تاکيد ميکنم فقط با تبعيت از فرامين رسول خداست که رستگار خواهيد شد.در آخر عرض کنم ميفهمم بعضي موحداني که قبلا از احکام رسول خدا سرکشي فراوان ميکردن نور حق در قلوبشان متبلور شده و اميدوارم اين ايمانه حق به عمله حق يعني تبعيت از رسول خدا منجر شود(خود آن افراد مورد خطاب منظورم رو فهميدن) یاحق
سلام((در ابتدا عرض کنم باز بوي فتنه و جنگ جديد بمشام ميرسد. آن دست از موحدان که حرمت حضور رسول خدا رو نگه نميدارند و زماني که معلم سرکلاس هست تخس بازي درميارن بدانند اگر بخواهند به رويه خود ادامه بدهند از تنبیه الهي در امان نخواهند ماند و سپاهيان تحد امر رسول خدا بر عليهشان وارد عمل خواهند شد.و ظالمان در ظلم خود غرق خواهند شد))موحدان اکثرشان شايدم هيچکداشمان توجه نميکنن که ابليس هم موحد هست. ولي در آخرت حتي جايگاهش احتمال بسيار زياد از بسياري از غير موحداني که حق بهشان رسيده بود ولي به يگانگي خداوند ايمان نياوردن هم پست تر خواهد بود.پس دلتان را به اينکه فقط اسما موحد باشيد خوش نکنيد.قضيه بسياري از موحدان امروزي مثل قضيه آن بچه شره تخس هست که ابدا به حرف پدرو مادرش گوش نميکند و سرکش هست و هي اذيتو آزارشان ميکند ولي بعد فوتشان هميه ارثو ميراث پدرو مادرش نصیبش میشود.يعني در دنيا فقط همينکه بچه پدر مادرش هست براي رسيدن به پاداش فرزندي کفايت ميکند حتي اگر بچه خلفي نبوده باشه.ولي بايد بدانيد در آخرت فقط همينکه اسما موحد باشي ابدا براي رسيدن به اجر و پاداش اخرويه ابدی کفايت نميکند بلکه بايد حتما بندیه خلفی بوده باشی يعني تابع پروردگار عالم بوده باشي نه سرکش.درين بخش خطابم به شيعيان هست شما اگر پدرت فوت کند مادرت فوت کند و بروي سر قبرشان و ازشان بخواهي برات دعا کنند و پيش خداوند شفاعت کنند عيبي ندارد يا سر قبر هر منصوب الهي بروي و درخواست دعا و شفاعت کني عيبي ندارد.ولي کي اين زيارت رفتن شما ميشود بت پرستي و عملي شرک زا محسوب ميشه؟ 1. وقتي که به پدر مادرت يا منصوبان الهي يا هر انساني ويژگي هاي مختص خداوند رو نسبت بدهي چون در مکتب شيعه امروزي جايگاه اوصياي رسول اسلام تبديل به چنان بت و خداي زميني اي شده که ولايتشان عينن ولايت خدا دانسته ميشود يعني عقيده دارند هرکاري بگويند و هرچي بگويند نسبت به هر انساني يا هر موجودي ميشود بگويند بميرد خواهد مرد بفلان مرده حتي نقاشي امر کنند زنده خداهد شد.بگن فلان کوه بريز ميريزد نظارت و علمشان هم خداگونه در همه حال و بر همه چيز ميدانند يعني هرچه را اراده کنند خواهند ديد و فهميد حتي غيب را !!!حتي پسماندشان هم متفاوت با بقيه بشر ميدانند!!! و بسيار باورهاي باطل ديگر که تماما بشدت شرک آلود هست.حقيقتا فيلمهاي از علماشان در مجالس و منبرها ميبينم که ميزانه بلاحت و وقاحت و شرکش بسيار بالاست. در يک کلام بتهاي ناب و بي نظير و فوق العاده عجيبي براي خود تراشيدن و قدرت خدايي بهشان بخشيدن و هميه عالم رو تحت فرمانشان ميدانند.و حقيقتا هيچ پيامبري هم ابدا چنين اختيارات و قدرتهايي رو نداشته.بلکه بعضي پيامبران فقط بعضي مخلوقات و امورات اندک تحد اختيارتشان بودند آن هم در حد و اندازه خاصي.مثلا به منه رسول خدا فهمانده شد بمانند برادرم سليمان عليه سلام نيروهايي تحد اختيارم هستند که آثار عملکردشان رو بعد وعدهاي رسول خدا عاقلان بارها فهم کردند.و بله اگر تمام اهل عالم حق بهشان برسد ولي بر باطل مدام لجاجت کنند اگر منه رسول خدا نفرين کنم تمام حدود 9ميليارد نفر نابود خواهند شد.ولي ابدا اين طور نيست که رسولانه الهي اراده کنند و قومي رو نفرين کنند و عذاب آنن شروع بشود يا فلان اعجازو بخواهند و آنن بشود ابدا.و اين نصه صريح قرآنست که دقيقا منطبق بر آن چيزي هست که به منه رسول الهي زمانتان فهمانده شده که پيامبران الهي بر قوم هايي که بر باطل سماجت ميکردند و به تمسخر ميگفتند از خداوندت بخواه زودتر مارا عذاب کند رسولان خدا در پاسخ جملاتي با اين مفاهيم بيان ميکردند که عذابتان قطعيست ولي نه زمان فرا رسيدن عذاب الهی دست من هست و نه اختیار انجام شدن اعجاز الهي بلکه تمام امور تحد اختيار پروردگار عالم هست.در ثاني پيامبراني هم که بر مبناي مقتضيات زمانشان اعجاز چشم پرکني داشتن که اندک بودن بمانند برادرم موسي عليه سلام ايشان هم اينطور نبوده که به هرچوبي اراده کند مار شود ابدا بلکه فقط و فقط و فقط همان عصايش تبديل به مار ميشد.ولي همان طور که بالا عرض کردم باور غالبه شيعيان امروزي يا بهتر بگم مکتب کنوني شيعه در اين زمان با کمال وقاحت چنان ولايتي خداگونه براي اوصياي رسول اسلام و بتبع خود پيامبر اسلام قاعلند که ميگويند هرچه آنها میگفتند و بگویند میشد و ميشود يعني اين کجفهمان کلامشان اين مفهوم رو دارد که درسته موسي کليم لله که خداوند با او صحبت کرد داراي مقام بسيار عظيميست ولي با اين وجود فقط ميتوانست يک چوب رو مار کند ولي امامان ما چون معصومند!!! مقامشان خيلي بالاتر هست پس به اذن خداوند همه عالم تحد فرمان و اختيارشان هست و آنها هر چوبي رو اراده کنند مار ميشود و اصلا درسته فقط عصاي موسي مار ميشد ولي امامان شيعيان بخواهند تبديل به هر موجودي ميشود چون ولايتشان ولايت خداست کلامشان هم کلام خداست پس اذنشان و خواستشان اذن و خواست خداوند رو بدنبال خواهد داشت. اين کجفهمانه سمج بسيار بترسند از آن روزي که مهلتشان تمام شود و هنوز تابع حق کلام روشن و عقلگير و فطرت پسند رسول خدا نشده باشند آنوقت سخترين عذابهارو تجربه خواهند کرد.2. و شيعيان بعد نسبت دادن اين ويژگي ها مختصه خداوند به مصنوبان الهي (به مانند بسياري از موحدان ديگر) که بشدت عملي باطلي هست يک عمل بسيار باطل ديگر هم مرتکب ميشوند وآن اينکه بجاي واسطه قرار دادن منصوبان الهي در پيشگاه خداوند مستقيم از آن منصوبان خدا خواستهاشونو ميخواهند!!!! (که ازين کار بايد بشدت دوري شود)ولي دقيقا بسياري از علماي شيعه بالاي منبرها اين عقیده باطل رو ترويج ميکنند که ميگويند طبق روايات حتي نمک غذاشونم(يعني کمترين تا بالاترين چيز هارو) از منصوبين الهي بايد شیعیان بخواهند.و بعد توجيح بعضياشون اينکه درسته از امام طلب ميکنيم ولي تا خدا نخواد کاري نميشود.يعني حقيقتا خيلي نادان و کج فهمند.و دقيقا خواسته با ناخواسته از سر ناداني و حماقت بت و بت کده ايجاد کردند و خداي زميني ساختند و خودشان هم ميزنند به کوچه علي چپ!!!! و بايد بهشان گفت شما غلط ميکنيد فکر خلق خدا بچهاي پاک مردم رو منحرف ميکني و سيرت توحيديشو با مفاهيم باطل شرک آلود ميکنيد.اصلا آن دست از علماي موحد نادان چه شيعه چه بسياري از علماي موحد ديگر که سبب انحراف خلق خدا شدند بايد بدانند پيامبران و تمام منصوبان الهي آمدند تا واسطهارو(بتهارو) حذف کنند چون براي ارتباط با پروردگار عالم هيچ واسطه اي نياز نيست.فقط براي آنکه مقام و جايگاه منصوبان الهي در نزد پروردگار عالم رفيع هست براي درخواستهايتان از خداوند ميتوانيد اولياي خدارو در نزد خداوند شفيع قرار بدهيد فقط در همين حد نه ذره اي بيشتر.ازين بيشتر بدون هيچ استثنائي ميشود بت پرستي و شرک.و آنچه گفتم فصل الخطاب هست و حق رو از باطل جدا کرد و پاسخ خداوند و نکات پرمفهوم پيرامونش رو حکما و علما متوجه شدند و متوجه شدند اين مفاهیم وحي الهيست و کاملا مثل مطالب دیگرم بیانش منطبق با خواسته خداوند هست. نکتيه بعد اينکه بعضی افراد و گروها با اینکه مي دانند فلان افکار و اعمال منطبق با رضاي ابلیس هست و شيطان شادکنه ولی انجامش ميدهند.ولي شيعيان نه بلکه خيال ميکنند اين افکار و اعمالشان سبب غضب شيطان و باعث رضايت الهيست و بر قرب الهیشان می افزاید.براي همين خداوند دوست دارد هدايت شوند و اکثر موحدان انحرافشان ازین نوعست. ولي بدانند اگر بعد اين لطف خداوند يعني فرستادنه رسولی هدایتگر که واسطه ایست برای انتقال کلام وحی با بیانی روشن باز هم بمانند زمانه قبل رسول خدا بخواهند بر آن دست از عقايد باطلشان که رسول خدا منعشان کرده سماجت و لجاجت کنند بسختي در دنيا و آخرت تنبيه خواهند شد.نکتيه آخر آن علما و انديشمندان که مسلک عرفاني دارند و ميگويند با محبت همه چي حل ميشود و اکثرشان ميگويند دينشان محبت هست.بدانند بله رسولان خدا هم توصيشان بر همين هست ولي تا زماني که لجاجت مستمري بر باطلي صورت نگرفته.وگرنه خود شما که دم از محبت ميزني اگر طرف مقابلت با محبت شما آرام نشد و زد زير ليوانه چايي که بهش تعارف کردي و باز بهش محبت کردي دفعه بعد خوابوند تو گوشت باز بهش محبت کردي دفعه بعد چاقو زد بهت باز بهش محبت کردي دفعه بعد از خونت پرتت کرد بيرون باز بهش محبت ميکني؟ دفعه بعد بچتو کشت باز بهش محبت ميکني؟ دفعه بعد به ناموست تعرض کرد باز بهش محبت ميکني؟ بسياري ازين عارف مسلکانه جدا شده از دين خدا چشمشان رو بر روي بخشي از حقيقته خلقته انسان و عالم يعني وسوسهاي شياطين و نفوس سرکش بستند و اصلا انگار به جهنم باور ندارند با اينکه فراوان در طي 70سال 80سال عمرشان بارهاي بار جهنمي که نفوس سرکشه لجاجت کننده بر باطل در دنيا ايجاد کردن رو ديدند و ظلمها و جنايتهاي عظيمشان رو فهم کردند.بعد به جهنم اخروي که دقيقا حاصل و انعکاس اعمال اين جهنم درستکنندگان دنيويست باور ندارند...که ناداني عظيميست.و حقيقتا اين دست موحدان آموزهاشون ترکيبي از حقو باطل هست و بسياري از موحدان دين مدار هم همينطور.و عالميان بدانند فقط کلام رسول خداست که کاملا جدا کننده حق از باطل هست و هرچه عقايد و اعمالتان به رسول زمانتان نزديکتر باشد به سعادت ابدي نزديکتريد.یاحق
سلام.موحدان بخصوص حکام موحد بدانند و آويزيه گوششان کنند توحيد 3مرتبه دارد که بايد هرسه اش توأم و در زندگي هر موحد هميشه جاري باشد.اول ياده خداوند هست دوم عمل به خواست خداوند هست سوم خلوص براي خداوند هست.چون معمولا در بسياري از اعمال موحدان حتي در اعمال عباديشان هم خلوصی وجود ندارد.و حقيقتا چنان بسياري از موحدان غافلند که حتي در مرتبه اول هم نقص عظيم دارند چه برسد در دو مرتبيه ديگر و در طي روز يا هفته بسيار اندک يادي از خداوند عالم ميکنند.حقيقتا درينکه آنها را بشود موحد خواند بايد بسيار ترديد کرد !!! و موحدان بخصوص حکام موحد بدانند در بسياري مواقع بين دستاوردهاي دنيوي و دستاوردهاي اخروي يکي رو بايد انتخاب کرد و بينشان به هيچ عنوان جمع نميشود چون ذره اي ظلم دستاوردهاي اخروي رو نابود ميکند و بسياري از دستاوردهاي دنيوي آشکارا حاصل ظلم بوده هست...و حقيقتا بشر براي رسيدن به بسياري از دستاوردهاي دنيويش مخصوصا براي اينکه نتیجه زودتر حاصل شود مرتکب ظلمها جنايات تقلبها دروغها و صدها گناهان ديگر ميشود.مثلا رشد به هدفه شکوفایی و اوج گرفتن يک ملت یا تمدن شايد حدود 100سال يا بيشتر زمان ببرد ولي بسياري از حکومتها با ظلم به مردم خودشان و تجاوز و ظلم به ملتهاي ضعيفتر خواستن رهه 100ساله 200سالرو مثلا 30ساله 50ساله طي کنند و براي همين حقیقتا چه ظلمها و جنايتها که نکردن.و حکومتهاي بسياري در عالم ظالم محسوب ميشوند چون تعدادشان که آشکارا قلدري ميکنند زور مي گويند و ظلم ميکنند و بسياري از حکومتهاي ديگر در برابر ظلم و زياده خواهي و گردنکشي حکومتهاي قلدرتر از ترس یا بخاطر منافع دنیوی سکوت ميکنند که دلیلش ضعف توحيد هست و اين سکوت مصداق رضايت به ظلم آن ظالمان هست و گناه عظيمش در پرونده آن سکوت کنندگان نادان هم ثبت ميشود.و حکومتها وقتي ظلمي ميکنند ازينکه مردمشان بي تفاوت باشند و اعتراض نکنند بايد بيشتر بترسند !!!چون سنت الهي بر اين هست که اگر ظالمي به مردم خود يا ديگر ملتها مستمر ظلم کند و مردمش ميفهمند دارد ظلم ميکند ولي اگر همشان سکوت کنند مستحق عذاب الهي خواهند شد و گرفتار انواع بيماري هاي ناشناخته يا انواع حوادث و سختي ها مي شوند.که بسياري از سختي ها و گرفتاري هاي بشر ازين بابت هست.البته قطعا فرصت کافي داده ميشوند و در بعضي ملتها هم معمولا عده اي حقيقتا در برابر ظلم بي تفاوت نيستند و در برابر ظلم ايستادگي ميکنند و سبب رفع یا تاخير بعضی عذابها میشوند.مطلب مهم بعد اينکه از سر دلسوزي براي حکام قومم که شرکت در ظلم عظيم به مردم اوکراين را رد ميکنند مثالي بعنوان ولي و سرپرستتان بيان ميکنم که خوب توجه کنید پليسي هست که دزدان فراواني را گرفته هست و بسيار ادعاي پاکي ميکند و بشدت ادعا ميکند که از دزد و دزدي(استکبار) بيزارهست بعد يک روز براي دوستش يک مشگلي پيش مياد و دوستش تصميم به دزدي ميگيرد بعد آن پليسي که بسيار ادعاي دزد ستيزي(استکبار ستيزي) دارد اگر اسلحه و تجهيزات درشته سرقت رو به او ندهد ولي کمترين چيزي بهش بدهد در حد يک گلوله يا کمتر از يک گلوله و یا اصلا هيچي بهش ندهد بلکه فقط کمترين هدايتي او را بکند که براي موفق شدن فلان رفتارو بکن يا نکن يا فلان محله برو يا کمتر از اين ذره اي هم هدايتش نکند بلکه فقط چون رفيقش هست براش آرزوي موفقيت بکند و منع و طردش نکند.و آنوقت ديگر تمام آن اجري که براي مقابلش با دزدي و آن سختي هاي بسيار عظيمي که براي مقابله با دزدان در طي 44سال کشيده بود همش از پرونده اعمالش پاک ميشود.پس هواسمان به آزمونهاي الهي در بزنگاها بايد باشد.و بدانيد حقيقتا يکي از اوامری که بسياري از مخلوقات در طول تاريخ درش اهمال کاري و سستي فراوان کردن ولي براي پروردگار عالميان بسيار پر اهمیت هست و برای همین آثار و امتیازات بسیار عظیمی برایش قرار داده تبعيت از رسولانش هست و آن اهمال کاران در آخرت خواهند فهميد چه خبط عظيمي کردند و از آن جايگاهي که در آخرت با ايمان به رسول الهي زمانشان مي توانستند داشته باشند بشدت نزول ميکنند و آخرت سختي خواهند داشت.و قبلا بر اين موضوع تاکيد کردم و چون براي تعالي معيار بسيار بسيار بسيار مهميست و هيچ جايگزيني ندارد باز هم تاکيد میکنم.شيعيان بر خلاف مفاهیم شرک آلود در عقايدشان بعضي ديگر از مفاهيمي که نسبت به منصوبان الهي بيان ميکنند بسيار از ديگر فرقهاي مسلمان حق تر هست و به همان نسبت هم توقع ازشان بالاترست و آن هم معتقد بودن بر ارزش بسيار بالاي اخرويه توجه و محبتي هست که به منصوبان خدا بخصوص رسولان الهي دارند.اگر ميخواهيد بدانيد در آخرت امکانه داشتنه چه جايگاهي را داريد بدرون خود بنگريد و ببينيد بعد خواندن مطالب و شناختن رسول الهی زمانتان چه حسي بهش داريد اگر محبتي در قلبت بهش داشتي احتمال هدايت تان زیاد و احتمال داشتن جايگاهي مناسب در آخرت برايتان هست ولي اگر ديدي نه حسه بدی داری و هرچی کلام عقل گیر و روشن کنندیه رسول خدارو بیشتر میشنوی و نشانهارو بیشتر فهم میکنی هی کافرتر میشوی قطعا انحراف عقاید و رذایل اخلاقیت بسیار بالاست و قطعا جايگاه بدی در آخرت خواهی داشت.و اگر هم با رسولان خدا دشمني ميکني فتنه ميکني که ديگر بدان لعنت هميه آسمانيان بر تو خواهد بود و پست ترين درکات جهنم جايگاه اين افراد خواهد بود.عده اي هم هي به رسول خدا ايمان مي آورند هي کافر ميشوند آنها هم بسيار مراقب باشند چون به يکباره مورد غضب الهي قرار ميگيرند و قلبشان در برابر نوره هدایت سنگ میشود و حقيقتا واي بر آنها که چه بي احتياطي عظيمي کردند که سبب شد از هدايت الهی محروم شوند و گرفتار ننگ عظيم ابدي گردند.و بالاترين جايگاه قرب الهي در آخرت مختصه مخلوقاتي خواهد بود که هم محبت به رسولان خداوند دارند و هم تابع محض آنها هستند آنان رستگاران حقيقي هستند که چه والا جايگاهي خواهند داشت در نزد پروردگار عالميان.و قوم هاي مومني که ادعاي بالايي در ايمانشان دارند با آزموني بهشان فهمانده ميشود ادعاشان چقدر صحت دارد...بطور مثال انساني ادعا ميکند تا 44درجه تب دارد يعني مدعيست چنان درجه تبش((درجه علاقه و کیفیت ایمانش به خداوند)) بالاست که میخواهد (براي یار) جان بدهد !!! و با يک تب سنج ساده مشخص ميشود طرف ادعاش راست يا دروغست.و رسولان الهي دقيقا مصداق همان تب سنج هستند و انساني که خود را موحد حقیقی می داند ادعاي صداقته ایمانش عشقش به پروردگار عالميان در یک کلام کیفیت توحیدش موقعي مشخص ميشود که در محضر(حوزه زمانی) رسول خدا ( تب سنج يا بهتر بگم عشق سنج) قرار بگيرد آنوقت اگر بشدت مشتاق ملاقات و انجام اوامر برگزيدیه خداوند بود مشخصه که حقيقتا ادعاش بر موحد حقیقی بودن یعنی ادعای تبعیت محضش از خداوند راست هست وگرنه عین بسياري از موحدان در حقیقت بت پرست هست.مثال بارزش هم اين هست که در زمان حيات دنيوي پيامبران الهی دیگر هم چون بشری عادی بودند بسيار اندک به رسالتشان ايمان مي آوردند و به بسياري از پيامبران بعد دها سال دعوت به اندازه انگشتان يک دست يا دو دست هم ايمان نمي آوردن با اينکه اکثر مخاطبانشان حق را ميفهميدند ولي عين اکثريت شما نادان و در اکثريته زمانه حياتشان بندیه نفس بودن.و بعد فوت بعضي پيامبران گروه ها و قوم هايي به رسالتشان ايمان مي آوردند که در حقيقت آنها هم در غیاب منصوبان الهی اکثرا به بتهاي تراشيده شدیه ذهنشان که منطبق با عقاید و خواستهای باطل نفسشان بود ايمان مي آوردند يا گروهي هم با تغيير اوامر و خواستهاي پيامبران و جايگزين کردن اوامر و نظرهاي باطل خودشان آنوقت رسالت آن پيامبر رو قبول ميکردن.حقيقتا بت پرستاني هم که از سنگو چوب بت مي ساختند آن بت هارو(خدای زمینی) و واسطه اتصالشان با خداي آسمانها(خالق عالم)مي دانستند يعني شکل و رنگو لعابي که دوست داشتن خداوندشان داشته باشد رو بر بتها مي تراشيدن و ميکشيدند و به نوعی آن بت را تجسم خداوند عالم مي دانستند و براي همين بتها برايشان بسيار قابل احترام بودند و در مقابلشان گناه نمیکردند.بعد بمرور زمان بت پرستي انسانها مدرن تر شد و از تراشيدن بت هاي سنگي و چوبي به بت کردن حيوانات و...رسيدند و از پیشرفت ترین !!! شیوهای بت پرستي نسبت به شیوهای دیگر شيوه شيعيان امروزي هست يعني نسبت دادن ويژگي هاي عظيم خداگونه به بعضي انسانهاي فوت شده که ابدا اين چنين نبودن ((و خودشان ازين نسبتها تبري مي جويند)) و بجاي تراشيدنشان بر تنه چوب و سنگ آنها را در ذهنشان ميتراشيدند و مقبرگاهاي عظيم برايشان ساختند.که حتي اين امر در مراتب خلوص شهدا هم تاثير دارد.و شهدا هم خلوصشان درجه بندي هاي فراواني دارد و ابدا دريک سطح نيستند و بالاترين درجه شهدا و مقربترينشان شهدايي هستند که بدونه بت سازي ذهني تابع منصوبان خداوند که بندگان عادي مي باشند بودند که اکثرشان در زمان حیات پیامبران می زیستند.بدانيد امتحاني که ابليس و مومنان پر مدعا ميشوند از آزمون شهادت هم مهمتر و بالاتر هست و بسياري از شهيداني که زمان منصوبان الهي نبودند نفسشان را بخاطر تبعيت از بت ذهنيشان که مطلوبشان بود خضوع مي دادند.ولی فقط موحدانی که از منصوب الهي حقيقي که مطابق تخيلات ذهنيشان نيست يعني معصوم و مقدس نيست يعني موجودی بزک شده و غلو شده نیست تبعيت ميکنند حقيقتا فقط آنها مخلصانه حقیقی محسوب می شوند و درنزد پروردگار عالمیان بسیار والا مقامند.یاحق
سلام((( و با تبريک فرا رسيدن ماه مبارک رمضان و عيد باستاني نوروز که از کهن ترين و حق ترين اعياد جهانيان هست چون مصادف با متحول شدنه(تغییر به هدف رشد و تعالی) طبيعت هست و براي حق جويان((منظورم افراد زيرکيست که دنبال تعالي و ساخت ابدشان هستند چون بغير از اين گروه بقيه انسانها غافل و نادان محسوب مي شوند و در حال زيان هستند حتي اگر به بالاترين مقامات و درجات علمي دنيوي رسيده باشند))عالم اين درس را دارد که براي رشد نياز به تحول و براي تحول نياز به ريشه(راهی) براي اتصال به منبع اوليه هست))).بعضيا بيان ميکنند آموزهاي فطري اي درکار نيست بلکه تشخيص بدي ها و خوبي ها از ابتدا حاصل آموزش و فرهنگ سازيست!!!! اين کلام بسيار سطحي نگرانست و حاصل لجبازي در برابر حقيقت هست.اولا ميليونها کودک کمترين آموزشي درباره اينکه گفتار و اعمال زشت و گفتار و اعمال نيک چيست نديدن ولي بدي ها و خوبي ها رو تشخيص ميدهند.و دوما اولين معلم ها اصلا خوب و بد رو چطور تشخيص دادند که بعد به ديگران ياد بدهند خوب چيست بد چيست؟؟!!! در مقطع پيش دبستاني امتحاني در کار نبود فقط يک سري از اطلاعات لازم براي آماده سازي براي ورود به مقطعه دبستان ((يعني دنيا که امتحان دادن درين مقطع شروع ميشود)) بهمان ياد داده ميشد.و ديتاي اصلي و اوليه عقلِ بشر که بر آن مبنا تشخيص خوب و بد را مي دهد همان آموزهاي فطريست که بشر از مقطع قبله دنيا(پيش دبستاني) با خود مي آورد و درين دنيا نياز به رشد و عمق دادنشان(فرهنگسازي) براي گرفتن نتيجه خوب در آزمونهاي مقطعه جديد تحصيلي(دنيا)را داريم.و فرهنگ سازيه بحق حاصل تمرين و مداومت در عمل به آموزهاي فطريست و فرهنگ سازي باطل حاصل مداومت در تبعیت از خواستهاي باطل نفسانيست.و مي گويند دنيا نظمي ندارد!!! در پاسخ عرض کنم شما يک درخت رو در محيطي که خاک و کود و آب و نور خوب و کافي بهش ميرسد و از هجوم آفت ها در امان هست پرورش بده مي بيني سالهاي سال تا همين رويه و عملکرد رو حفظ ميکني آن درخت با کيفيت مطلوب بهت ميوه ميدهد.پس آنجایی که بعضیا فکر میکنند بي نظمي ای در خلقت هست در حقیقت خوده بشر در عملکردش نسبت به طبیعت و ديگر مخلوقات خطا و کمکاری داشته يا حاصل لجاجت در عمل به آموزهاي فطري و آلوده شدن فراوان به گناه و نزول عذاب الهيست اين دو حالت نظم رو بر مبناي فهم ما فقط نسبت به قبل بهم ميزند.در حالي که همين بي نظمي ظاهري باز خودش در اوج نظم هست يعني اگر در تمام ذرات و مکانيزمشان ريز بشويم در اوج نظم هستند.بطور مثال همان طوفاني که بسمت ما مي آيد و همه چيرو در هم ميکوبد و مي بلعد با يک مکانيزم دقيق و هوشمندانه و منظمي در حال حرکت هست.يا همان زمين لرزه از لحاظ علم فيزيک تمام فعلو انفعالات و رفتو برگشت امواجش با نظم و قوانين بسيار دقيقيست و فهمش مواقعي با علم امروزه بشر قابل درک هست و مواقعي هم هنوز علم بشر به آن سطح نرسيده.درين بخش خطابم به حکام قومم هست همينقدر که شما از کشورت سهم داری آن ضد انقلاب هم دارد پس ابدا حق نداري بهش فشار بياري بقول معروف مملکت ارث پدریه کسي نيست فقط تو ملک شخصيتون مي توانيد محدوديت و شرط بگذاريد چي گفته بشه چي نشه وگرنه در غير اين صورت هيچ حقي نداريد مگر فردي توهین و فحاشي مکرر کند وگرنه براي انتقاد حتي براي تندترين انتقاد ها هم حق دادنه هيچ حکم زندان و شلاق و امثالهم نداريد وگرنه نه تنها نظام الهي محسوب نميشويد بلکه نظامي ديکتاتوري طاغوتي محسوب ميشويد.بدانيد نظام ديکتاوري از نوع موحدان نظاميست که سرانش برطبق خواستهاي نفسانيشان عمل ميکنند و هرجا کلام رسول خدا و احکام الهي بنفعه دنياشون بود رعايت ميکنند اگر هم نبود براي قدرت گرفتنشان حاظرند با ديکتاتور خونريز هم رفاقت کنند چون نفس سرکششان هواي ابر قدرتي و بزرگي در دنيا بر سر دارد و براي بزرگ شدن از سر ضعفه توحيد خودشان را نيازمند به وصل شدن به قدرتهاي نظامي و مالي دنيا مي دانند و فقط جاهايي که بنفعشان باشد دم از خواست و اطاعت از خدا و رسولش ميزنند.حقيقتا بعضي ازين حکومتهاي بظاهر موحد که کم هم نيستند بيشرمانه چنين خواسته و رفتاري دارند.يعني زماني که آمريکا غلط اضافي ميکرد و با گردن کلفتي و بهانه سازي به کشورهاي قارهاي ديگر حمله نظامي ميکرد تمام حکومتهاي موحد بايد آنن از آن گردن کلفت و عملش تبري مي جستند و محکومش ميکردند و تا پايان دادن به تجاوزش با آمريکا قطع رابطه ميکردن و اگر اين کارو نکردن چون توحيدشان ضعف دارد و پروردگار عالم را قادر حقيقي عالم نمي دانند و از قدرت نظامي و اقتصادي امريکا مي ترسيدند.و اگر روسيه هم جايگاه فعلي آمريکا رو داشت الان بجاي مخالفت و دشمنی احتمال بسیار زیاد بسیاریشان دنبال توجيه عملش بودن.حقيقتا اين حکومتهاي مسيحي يهودي مسلمان بسيارشان فقط اسم موحد را يدک ميکشند و حکامشان لياقت حکومت بر موحدان را ندارند.حقيقتا در ميان حکام تاريخ بغير از منصوبان الهي فقط يک حاکم را مي شناسم که توحيدش نابتر بود و آن امام خميني بود که توحيد عميقي داشت نزديک به توحيد رسولانه الهي و حقيقتا جز از خدا نمي ترسيد و اگر شرکي هم در عقايد داشت بسيار بسيار از اکثر علماي شيعه و از بسياري از موحدان امروزي ميزانش کمتر بود و صراحتا برادرم علي ابن ابيطالب را دست پروردیه رسول مکرم اسلام که سلام خداوند بر هردويشان باد ميدانست يعني ايشان را موجودي معصوم خلق شده با آن ويژگي هاي کذايي باطل که اکثر شيعيان امروزي معتقدند نميدانست.هميه موحدان عالم بدانند موحد حقيقي کسيست که قادري جز پروردگار عالم نشناسد.و اگر امام خميني الان رهبر بودن بدونه ذره اي ترس و با اتکا به پروردگار عالميان رابطه ايران با روسيه را تا اتمام جنگ قط ميکرد.البته بنده تمام اعمال هيچ انساني رو کاملا تاييد نميکنم.و در بيان حق هم هيچ ترسي ندارم و اصلا برام مهم نيست که هميه عالميان خوششان بيايد يا بدشان بيايد بلکه فقط و فقط رضايت حضرت حق برايم مهم هست و تمام رسولان الهي و موحدان نزديک بهشان اين چنين هستند.براي توهین هم عرض کنم اگر بنده يا هر منصوب الهي ديگري حاکم باشد و ضعف و کمکاري در عملکرد و مديرتش باشد که باعث فشار و سختي بر مردمش شود مردم جلومان واستن و بهمان بي احترامي بکنند سرمان رو بالا هم نخواهيم آورد شما هم اين چنين بايد باشيد.البته فحاشي کردن و تهمت زدن را بشدت قبیح و زشت ميدانم ولي اگر از روي فشار باشد و تکرار نشود بايد گذشت شود و ابدا حق بريدن زندانهاي بلند مدت به بهانه اين جرمها نداريد و اگر زنداني هايي به بهانه صحبت کردن عليه نظام و امثالهم زندان بلند مدت گرفتند بعد حداکثر يکسال بايد آزاد شوند و اين حکم رسول خداست و اگر حکم تمام حکام و قضات عالم هم مخالفش باشد باطل و فاقد ارزش محسوب ميشوند.و اگر دوباره مرتکب تهمت فحاشي و توهين آشکار و مکرر شدند حکمشان جريمه نقدي شلاق و نهايت تبعيد خواهد بود.و بدانيد بعد برنگيخته شدن رسولانه الهي شبيه زمين لرزهاي عظيم بالا پايين هاي بزرگي اتفاق مي افتد.چه بسيار انسانهايي که ادعاي توحيد و مطيع امر خدا و رسولانش بودن را داشته اند و قبل امتحان اصلي الظاهر قبول شدنشان قطعي بود و نزديکانشان ميگفتن اين ها قطعا امتحانو با نمريه عالي پاس ميکنند ولي امتحان رو خراب مي کنند و مردود ميشوند و برعکس افرادي هستند که الظاهر احتمال رد شدنشان بالا بود ولي در زمان امتحان به خاطر لياقتي که برمبناي ظرفيتشان از خودشان نشان مي دهند الطاف الهي شامل حالشان ميشود و گل مي کارند.تمام موحدان عالم بخصوص حکام قومم بدانند در زمان رسولان الهي هيچ وظيفه الهي در عالم نداريد مگر اطاعت از رسول خدا.يعني اگر حتي دها هزار کشته دادي و يک کشورو 100درصد تصرف کردي و بکل ارتشش رو نابود کردي و سرانش رو هم زندان کردي و حقيقتا کاملا بر دشمنت غلبه کردي ولي اگر رسول خدا امر کند همرو رها کنيد و کشور و زندانیانش را آزاد کنيد موظفيد به آني بدونه چونو چرا اطاعت کنيد.اين يعني موحد حقيقي بودن ولايتمدار حقيقي بودن.ولي و صاحب اختيار تمام اهل عالم خداوند هست و رسولان خدا که برگزيدگان الهي هستند از جانب خداوند اختيارات بسيار بالايي دارند و حکمشان حکم خداوند و سرکشي از حکمشان مصداق سرکشي از حکم پروردگار عالم هست که عقوبتش در آخرت بسیار سخت هست.حقيقتا از بس گروهيتان پر مدعا بوديد و چون اکثر موحدان هم بجاي گسترس توحيد ناب بدنبال گسترس عقايد باطل و شرک آلود خود بودند و از بس بر عليه هم در اتاقهاي فکرتان فتنه ميکرديد و همو تهديد ميکرديد و هي بر سر هم مي زديد و گروهيتان هم مظلوم کشي و بسيار ظلم ميکرديد بخاطر همين قطعا نيازمند رسولي هدايتگر بوديد و اگر ادعاي موحد بودن داريد بايد تسليم محض فرستادي خداوند باشيد.و ديگر بعد حدود4سال تمام رهبرانه سياسي و ديني عالم برنگيخته شدن رسول خدارو فهم کردن و بدانند چون زمان حيات دنيوتان مصادف با رسولي از رسولان خداوند بوده و کلامش بهتان رسيده هست ديگر در آخرت بصورت موحدان تابع رسول زمانتان يا موحدان تکذيب کننده رسول زمانتان تقسيم بندي ميشويد تقسيم بندي اصلي اين هست و بالاتر از هر تقسيم بنديه ديگري هست چون تسليم شدگان حقيقي که موحدان حقيقي هستند مشخص میشوند.یاحق
سلام((در ابتدا از رييس جمهور چين و ديگر حکام چين بابت ميانجي گري درست و بحقِ اخيرشان سپاسگزاري ميکنم و اميدوارم اين تصميمات خداپسندانه و خردمندانه توسط ديگر حکومتها الگو برداري و فراگير شود.حقيقتا خردمند فرد يا حکومتيست که هدفش در تصميماتش خيره کثيرِ ابدي در آخرت باشد و اگر در کنارش خير دنيوي هم برایشان داشت قطعا ازش استقبال ميکنند و من اين تصميم حکام چين رو خردمندانه ديدم يعني آنچه از باطن عالم ميفهمم تصميمشان فقط هدف دنيوي مادي نداشت.پس هر عملي هدفش ذره اي هم براي رضايت برگزیدیه پروردگار عالميان باشد آن عمل بوي توحيد ميگيرد و ديگر ارزشش غير قابل وصف ميشود))حکما و علما با جزييات دقيق پاسخ خداوند در پنجشنبه هفته قبل بعد نماز عشا در اولين استخاره بعد نشر مطلبِ هفته قبلم که به بهشت و شيوه برگشت به آن اشاره کرده بودم و سراسره مطلبم به نشانهاي حقانيت رسالتم پرداخته بودم را ديدند که دقيقا خداوند با آيه8 سوره بينه به معني دلايل روشن پاسخ رسولش را داد.که يک سوره بسيار کوتاه درباره دلايل روشن حقانيت رسالت رسول مکرم اسلام هست.و درين سوره بسيار کوتاه دقيقا کافرانه اهل کتاب مصداق شماييد...و آيه دومش عينا خلاصه تمام مطالبي بود که چند ساعت قبلش نشر داده بودم.و خداوند عين آنچه در مطلبم عرض کرده بودم نشانه حقانيت رسول خدارو خوده وجود رسول خدا بيان ميکند ((يعنی فرق داشتن دغدغهایش جنس کلامش نترسيش خلقوخوش ووو و بر جنس مطالبي که بيان ميکند و ارزششان تاکيد ویژه شده هست.چون جدا کننده حق از باطل هستند)) و دقيقا در مطلبي که چند ساعت قبلش نشر داده بودم به پاسخ دادنه دقيق و مداوم خداوند به رسولش اشاره کرده بودم و حقيقتا پاسخي ازين دقيق تر نميشد براي تاييد کلامم از جانب خداوند بيان شود.و مفاهيم آيه 4و5 رو هم دقيقا در مطلبم بيان کرده بودم که عرض کرده بودم فرق رسولانه خدا با مبلغان ديني در چه هست که گفتم دنبال اين نيستن کسي رو همدين خود کنند و مجبور به پذيرش عقايد باطل کنند بلکه مکرر از توحيد و تسليم حضرت حق و دوري از گناه ميگويند و آيه 4و5دقيقا به همين مفاهيم اشاره دارد.و در مطلبم به نشانهاي(دلايل) روشن اشاره کردم بودم.حقيقتا داريد ابليس گونه آزمون مي شويد و آزمونه بسیار مهمیست و حق يعني خواست خداوند هم روشن هست که ايمان آوردن و تبعيت از رسولش هست. با اين ادعاي شما بر صالح بودن و يار منصوب الهي بودن بايد آزموني در خور ادعايتان بشويد آزمون جنگ صبر بر مصيبت ووو رو مثل شما قوم هاي مومن متعددي در طول تاريخ دادند.ولي بمانند ابليس اين آزمون از مومنين پرمدعا بايد گرفته شود يعني تبعيت از رسولي که منطبق با بتهاي ذهنيشان نيست ولي حقانيت رسول خدا بخاطره وجود نشانها و تاييدهاي الهي فراوان روشن هست و انحرافات عقايد و اعمالتان را به امر خداوند با کلامی روشن برايتان بيان ميکند و حال يا بايد ادعای فراوانتان بر تبعيت از خداوند و منصوبش را درين آزمون اثبات کنيد و تابع رسول خدا بشويد يا سرنوشتي به مانند ابليس خواهيد داشت.عاقلان اين قوم احتمال چنين آزموني رو بايد مي دادند و بايد احتمالشو هم خيلي بالا مي دانستند.فقط علماي نادان قوم که الظاهر بسيارند بايد فکر ميکردن دقيقا خداوند مي آيد عينن مثل همان منصوب الهي همان بتي که در ذهنتان تراشيديد دقيقا همچين فردي براي امامت برايتان مي فرستد!!!! بايد بشما گمراهان گفت که اطاعت از همچين منصوب الهي که بقول معروف هنر نيست(نشانه تسلیم محض بودن نیست) ابليس هم اگر بمخلوقي که از همه نظر بالاتر از خودش بود امر ميشد سجده و اطاعت کند به او سجده و و ازش اطاعت ميکرد و نفسش مطيع بود و سرکشي نميکرد.يعني گمراه ترين فاسد ترين پست ترين مخلوق هم اگر انساني با آن ويژگيهاي خدايي فراوان که مدنظر شماست بيايد تابعش ميشود.يعني در يک جمله بايد خيلي احمق باشيد که توقع داشته باشيد با آنچه منطبق با نفستان هست آزمايش شويد.گاها از کجفهمي و لجاجت بعضی علما بر عقايد باطل و شرک آلود ناراحت ميشوم ولي بلطف خداوند صبرم زياد هست و بچشم انسانهاي مستضعف و نیازمند رحم بهشان نگاه ميکنم تا لب بنفرين باز نکنم تا بيشتر فرصت داده شوند.حقیقتا موحدان زيادي در عالم خودشان را بخاطر بعضی باورها یا ادعاها خدایی تر مقربتر از دیگر فرقهای موحد مي دانند در حالي که اين چنين نيست چون نشانه اصلی قرب الهی حقمداري و نشانه حق مداري تبعیت و عمله همیشگی به کلام رسولانه خدا و آموزهاي فطري و هدايتهاي عقلانيست که حاصلش دوري از شرک ظلم و گناه ميشود.حقيقتا وقتي يک انسان منصف آموزهاي فطري و هدايتهاي عقل که پيامبر درون هر انسانيست را در کنار کلام روشن کننده و تفهيم کننديه رسولان الهي قرار ميدهد در مي يابد که حق چقدر روشن بوده هست ولي او بيش از حد غرق خواستهاي نفسانيش بوده و توجه نميکرده و غافل بوده هست.و امان از نفس که سبب غفلت انسان از حقيقت و دوری از حق میشود.حقيقتا بايد مدام پناه برد به خداوند از شره وسوسهاي نفس(چه نفس خود چه نفس ديگران) که بهترين ابزار شياطين براي گمراهي بشر هست.و کلام آخر بدانيد اگر تمام اهل عالم رسول خدارو نفي کنند ذره اي در مقام و قرب الهي رسول خدا خلل و افولي ايجاد نميشود.ولي تمام حکما و علماي موحد و تمام موحدان از بعد آشکار شدن خبر رسالت رسول خدا و روشن شدن دلايل حقانيتش در صورت نفي رسالتش و تبعيت نکردن از رسول خدا بشدت مقام و قرب الهي اگر داشتند افول پيدا خواهد کرد و هرچه مقام و ادعاي ولايتمداريتان بيشتر بوده باشد افول مقامتان هم بمراتب بيشتر خواهد بود بمانند ابليس.پس رهبر انقلاب و مراجع و ديگر علماي موحد بدانند و گوششان زنگ بزند ابليس قبل رانده شدن از درگاه الهي بسيار از شما بيشتر آيت لله يعني نشانه و مظهر خداوند بود بطوري که اگر طرد نميشد منه رسول خدا اگر نامش را مي بردم خودم رو ملزم بفرستادن سلام و تحيت ميدانستم ولي مي دانيد آن غرور و گستاخيش نسبت به برگزيديه خداوند مقام و جايگاهش را بشدت افول داد و او را رانده شده از درگاه الهي کرد.پس واي بر شما که اگر همان اشتباه او را مرتکب شويد.قطعا عقوبت شما بدتر و سختر خواهد بود.ياحق
سلام.هفته قبل مثالي زدم که مهم بود و يک زيست شناس آنن حق مطلب رو ميگيرد و فردي هم که بهش پاسخ دادم زيست شناس بود در حالي که نمي دانستم يا اصلا يادم نبود و حدود يکساعت بعدش بطور غافلگيرانه اي فهميدم و قطعا آن مثال مانند بسياري از مثالهاي ديگر حاصل هدايت ملکوتيان بوده هست...و تاکيد ميکنم مورچگان پرندگان يا ماهي ها يا بسياري از جانوران ديگر چگونگي راه برگشت رو بلدند يعني میدانند از چه مکانيزمي بايد استفاده کنند تا به مبدا اوليه که حرکت کردند برگردند انسان هم بهش ياد داده شده( با آموزهاي فطري) که چه مکانيزمي قواعدي رو در دنيا بايد انجام دهد تا بتواند به مبدئي که از آن آمده(بهشت)برگردد.و بدانيد از نشانهاي کتب پيامبران الهي مثالهاي فراوانِ مفهومي هست.يعني اگر کتابي براي شما آوردن که سراسر از مطالب زيبا و دلنواز و عميق هست ولي مثالهاي مفهومي متعددي ندارد اين خودش يکي از نشانهاي روشن هست که بيان کننديه مطالب اين کتاب پيامبر الهي نبوده و هم قصد بيان مطالب هدايت تمام مردم نبوده بلکه بيان کننده عارفي يا دانشمندي و...بوده هست که فقط براي قشري خاص صحبت کرده يا مطالب تحريف شده هست.و از ديگر نشانهاي پيامبران الهی فرق داشتن آشکار دغدغهایشان با ديگران هست يعني اگر ديديد فردي ادعا کرد پيامبر خداست ولي مثل همگان در سن جواني دغدغه رشته و کار و ذوق زن و درآمد و خانه و خودروي خوب ووو داشت يعني حقيقتا تمايلي داشت به زرقو برق و تعلقات دنيا چنين انساني قطعا رسول خدا نيست که بيش از 99.99 درصد انسانها اين چنين هستند پس آشکارا مشخص هست رسول خدا نيستند.دغدغه رسولان الهي در يک جمله توحيد و سعادت ابدي خلقِ خداست.و اگر حديش از همين دنيا شروع شد که چه بهتر وگرنه اصل سعادت آخرتشان هست.و فرق رسولان خدا با مبلغان ديني درين هست که دنبال همدين کردن ديگران با خودشان و خوراندن عقايد باطل به ديگران نيستند بلکه مکرر از توحيد و آموزهاي فطري و تسليم حق بودن مي گويند.و از دیگر نشانهای رسولان خدا اینست که با اینکه الظاهر هیچ ارتش دنیایی پشتیبانشان نبودند ولی در بیان حق بسیاربسیار نترس و صریح الکلام هستند که این نترسی و صراحت کلامشان دلیلش حقیر و کوچک دیدن تمام قدرتهای دنیایی دربرابر قدرت پروردگار عالمیان و اشتیاق فراوانشان به وصال حضرت حق هست.حقيقتا رسولان الهي رو فقط رسولان الهي ديگر يا افراد نزديک به سطحشان مي توانند درک کنند و درباريه نشانهاي بارزه ديگر رسولان الهي که قبلا مفصل صحبت کردم که از مهمترينش جنس کلامِ رسولانه الهيست که عقلگیر و فطرت پسند هست و آشکارا حق رو از باطل جدا ميکند و نشانه بارزه ديگر باره الهي کلامشان هست که از تحقق وعدهايشان مشخص ميشود.و نشانه بارزه ديگر شناسانده شدنشان به حکماي دنيا و اهل عالم به خواست خداوند هست و از اولين نشانهايشان هم که تاييد شدنشان توسط ملکوتيان بطور آشکار هست که چه در ملا عام و چه به طرقه مختلف به طور متعدد و انکار ناپذيري اين را حکما و علمای قومم فهم کردند.و وجود ويژگي هاي خلقتي(که اهلش ميفهمند) و تغيير آشکار در عبادتها شب بيداري هاي هميشگي از بعد شروع رسالت هم از نشانهاي آشکار رسولان الهيست.البته نشانهایی هم فقط مختص خود رسول خداست مانند پاسخهای دقیق و مکرر خداوند به رسولش یا به عبارت دیگر صحبت کردن خداوند بواسطه قرآن با رسولش در کنار بارش بسیار مکرر ملکوتیان بر رسول خداست و هم تغییر محسوس در کیفیت اعمال رسول خدا و توجه لحظه به لحظه اش به پروردگار عالمیان...و ميشود گفت يکي از دغدغهاي مهمه رسولان خدا از بعد شروع رسالتشان انتخاب همسر هست چون بسيار دوست دارند مقام رسالت در نسلشان ذريشان حفظ شود و نقش مادر از پدر ميشود گفت بسيار مهم تر هست.به اين مفهوم که تمام منصوبان الهي قطعا مادراني صالح داشتند چون بچه از خون و بطن و وجود آن مادر گرفته ميشود و تمام حالات خولقيات اذکار و ارتباطات الهي مادر بر آن جنين موثر هست(سلام خداوند بر مادرانه تمام منصوبان الهي که قطعا از صالحانند البته نه به اين مفهوم که طبق تعابير باطل و شرک آلود معصوم و مقدس هستند نه بلکه صفات متعالي فراواني دارند مثل صبوري فراوان خوش خلقي فراوان و از همه مهمتر دوري از گناه ووو) حقیقتا نشانها و حقانيت رسالت رسول خدا برای جویندگان حق فراوان و روشن هست و حقيقتا در آخرت هيچ عذري براي تکذيب رسالت رسول خدا و تبعيت نکردن ازش پذيرفته نميشود (مگر در دنیا ناقص العقل بوده باشید) و علت عدم ايمان به رسولان خدا داشتن نفوسي سرکش و تربيت نشده هست.و هرچقدرم حکما و علما خودشان را بندیه صالحی بدانند بدون ايمان و تبعيت از رسول خدا در آخرت جزوه نفوس سرکش و ياغي و طرد شدگان درگاه الهي محسوب خواهند شد.(مگر احتياط لازم را کرده باشند آنوقت شايد رحمت الهي شاملشان شود) نکته آخر به بنده به عنوان رسول خدا بارها فهماند شده فکرو حواست مدام به بالا(جنبه روحاني و ملکوتي عالم) باشد و مدام معطوف به وظایف رسالتت بکن و نيازهاي ماليت تامين ميشود.اگر بخواهم ميتوانم برمبناي سالهای سال تجربه و علمي که دارم ساعتهاي خيلي بيشتري وقتم رو به تحليل چارتهاي بورسي بدهم و تمرکزم رو خيلي بيشتر رو اين کار بگذارم و درامد حقيقتا بيشتري داشته باشم يا وقتمو بر روي کار دومم بگذارم و کالاهاي بسيار بيشتري از جاهاي متعددي که بلد هستم بياورم و از راهاي مختلفي که یاد دارم بفروشم و سود خيلي بيشتري ببرم ولي بکم قانعم و همين حدهم که وقت ميگذارم بخاطر اصرار خانواده و با اجازه دقیق الهیست.یاحق
سلام.اگر منصوبان الهي رو دوست داشته باشيد و عشق بورزيد بسيار پسنديده و رشد دهنده هست ولي خيلي تاکید می کنم بسيار مراقب باشيد حدود عقلاني رو رعايت کنيد و ابدا ويژگيهاي خداگونه بهشان نسبت ندهيد حتي يکي هم خطاست چه برسد متعدد باشد.و مدام سعي کنيد بر کيفيت توحيدتان بيفزاييد و خود را آن به آن در محضر پروردگار عالميان بدانيد و سعي کنيد مدام تمام افکار گفتار و اعمالتان را منطبق با خواست خداوند(که فهمش بسيار راحت هست چون بطور فطري و با هدايتهاي عقلاني حق را فهم ميکنيد) تنظيم کنيد...البته درسته فهمشان آسان هست ولي عمل بهشان توجهات و تمرينات مداوم ميطلبد.و نکته مهم اينست که به طور قطع اگر انسانی اهل تمرين (واجبات و مستحبات) باشد و دليل اعمالش را بداند و از سرعادت نباشد آن عبادات منجر به توجه بیشتر و کاملتر به پروردگار عالميان و افزايش کيفيت توحيدش خواهد شد.ولي فردي هم که موحد هست يعني مومن به پروردگار عالميان هست ولی اهل عبادات نبوده وقتي چنين فردي سعي ميکند خودش رو تابع خداوند کند و با اینکه مدام اهل ذکر(ياد خدا) نبود قطعا بخاطر باز شدن آغوش خداوند کشش پيدا ميکند با پروردگارش مدام خلوت کند و براي خودش شيويه دعا و مناجات قرار مي دهد.حقیقتا اين يک جاده دوسويس و يک خواست ذاتيست که مثل تمام خواستهاي ذاتي انسان در مسير حق بايد قرار بگيرد و تامین شود وگرنه احتمال زیاد انسان به انحراف مي افتد(مثل بت و خورشید پرستي...)و سرکوب هم نباید شود.پس بعضي اديان الهي که بمروره زمان واجبات الهي(نماز روزه و ديگر اعمالي که منجر به خودسازي و تربيت روح و بي توجهي به دنيا و توجه به بالا ميشود) توسط مسخ شدگان شيطان از دينشان حذف شده اگر در نسلهاي بعد همين موحدان خودشان رو ملزم کردن که مثلا بمانند مسيحيان امروزي(که اصل واجبات دينشان اکثرا حذف شده و رعایت نمی کنند) ولی قبل هر وعده غذا پروردگار عالميان رو حمد و ستايش کنند و مثلا هفته يکبار دوبار هم به کليسا بروند و آنجا باز دعاهاي دست جمعي بخوانند که قطعا تاثير و ارزش دنيوي و اخرويش بالاتره خوب اگر همين دعاها و ياد خدا مستمر و بدون عبارات شرک آلود باشد و نسل هاي جديد به همين شيوه جديده حمد و ستايش خداوند که خودشان رو ملزم کردن پايند بمانند چون حق بهشان کامل نرسيد اين سنتهاي پسنديده ميتواند بجاي آن واجبات حذف شده ازشان پذيرفته شود.البته اگر حق بهشان رسيده بود نه.مثالي ميزنم تا حق مطلب بخوبي تفهيم شود دو دوست داريد هردو موحد هستند يکي مسلمان هست و کاملا اهل رعايت واجبات دين و حتي مستحبات هست و دها و صدها بار مکه و حرم اوليا خدا را زيارت کرده هست و ديگري موحديست که مسلمان نيست و واجبات خيلي خاصي در ديني که بهش رسيده نمانده ولي حقيقتا قلبا مومن به پروردگار عالميان هست.و می بینی دوست اولي مثلا در بزنگاها وقتي ناراحت ميشود يا وقتي پاي منافع ماديش مي آید وسط بيشتر تابع نفس هست و در عمل به خواست پروردگار عالميان ضعيف هست ولي موحد دومي وقتي پاي انتخاب بين خواستيه نفس و خواست خداوند قرار ميگيرد که بطور فطري حق(خواست خداوند) رو تشخيص ميدهد بيشتر از اولي از خداوند تبعيت ميکند اين يعني بطور قطع آن دوست دومت کيفيت توحيدش بالاتر هست و انساني مقربتر هست و هم به طور قطع شيوه اتصال و خلوت خاص خودش رو بطور مداوم با پروردگار عالميان دارد وگرنه به اين درجه از توحيد و فهم حقيقت عالم نمي رسيد.پس اصل تبعيت از خداوند در عرصه زندگي هست اين نشانه کيفيت توحيد هست.و قطعا نياز به تمرين (اتصالِ) مداوم دارد.در يک جمله موحدين بايد بدانند هرچه تسليم تر مقربتر.و با مثالی مفهوم فطرت رو بيان میکنم شما به سن حدود7سال رسيدي فهمت بالاتر رفته و چه در يک محيطي رشد کرده باشي که اکثرا اهل فحاشي و دزدي و انواع گناهان بودن يا در يک محيط پاک در هر صورت اولين معلمت وقتي بهت ميگويد دروغ بده فحش بده دزدي بده ووو نياز نيست برات توضيح بدهد يا فرمول بياورد يا يک حکم مهر شده از هزاران پيامبر برات بياورد که اين چيزها بد هست گفتار و اعمالي زشتي هستند و بايد ترک بشن بلکه با کمي تأمل حقانيت کلام معلمت رو بدون هيچ دليل و برهان و مطالعه اي ميفهمي واين دليلش داشتن فطرتي بيدار در انسان هست يعني وجود مخزن يا بقول امروزي تر يک حافظه يک ميکرو چيپ بسيار کوچک در مغز ما هست که بطور عادي و سريع اطلاعاتش قابل پاک سازي نيست مگر با شوکهاي متعددِ فراوان (يعني با بي توجهي مستمر به آموزهاي فطري و استمرار بر گناهان.البته قابلیت بازیابی دارد) پس آموزهایی که درين دنيا لازم داريم تا به سعادت برسيم بهمان ياد داده شده و با خود به اين دنيا آن اطلاعات را آورديم.و در انتها چند نکته هم درباره توحيد فطری عرض ميکنم که مي شود به يک مسير دوسويه تعبير شود.مورچگان يا بسياري از پرندگان یا ماهی ها وموجودات دیگر اگر اخلال مهمی بوجود نياد همان مسيري که رفتن رو بر ميگردن انسان هم حقيقتا سقوط کرده ولي مسير برگشت به بالا رو بطور فطري بلد هست و اگر در معرض آموزهاي باطل قرار نگيرد و بکل اخلالي بوجود نياد يعني توسط شياطين یا گمراهان گمراه و وجودش آلوده به مفاهیم شرک آلود فراوان نشود گرايشش کاملا به ستايش و پرستش پروردگار عالميان هست و يگانگي پروردگار عالميان رو هميه ذرات وجودش شهادت ميدهند که آشکارترین حالت در موقع سختي هاییست که به اجبار و از سر ناچاري انسان از همه دنيا بريده ميشود.حقيقتا چون از جاي بدونِ سختي آمديم با سختي ها آن ميل گرايش و نياز به قادرِ حقيقي عالم در درونمان جوشش ميکند.و بدانید وظيفه رسولان الهي در يک جمله غبار روبي از فطرتهاست.این نکترو هم عرض کنم برام جالب بود بعد آن تشرهای دلسوزانه و بسیار مهمه رسول خدا در مطلب هفته قبل درباره موحدان بیشترین فرکانسو در میان حاکمان از حاکمی دریافت کردم که الظاهر موحد نیست یعنی بطور رسمی در مدرسه توحید ثبت نام نکرده(رییس جمهور چین) و این می تواند براشون ارزشمند باشد(اگر توجهشان به کلام رسول خدا فقط برای دنیا نباشد)البته حاکمان متعددی توجه می کنند(چون اکثر حاکمان حداقل ذره ای عقل و فطرت بیدار دارند) و فقط راس هرم رو عرض کردم و هفته قبلتر رییس جمهور روسیه درین جایگاه بود.البته درست نیست بخواهم هر هفته بیان کنم ولی جهت یادآوری بعد مدتها اینبار هم اشاره کردم تا بدانید حواس معلم دلسوزتان بلطف خداوند بهتان هست.و بدانید توجهی که کمکم به عمل به فرامین رسول خدا بینجامد ابد سازست.یاحق
سلام.اين را بدانيد تا معلم سر کلاس نيامده هر خبطي شايد انجام بشود(گسترش ظلم و شرک) ولي وقتي معلم مي آيد محصلين موظف به اطاعت هستند چون با اختيار خودشان در مدرسه توحید که تنها راه تعالیست و حقانیت مدیر و معلمانش آشکار هست ثبت نام کردن و بعد ثبت نام در مدرسه دیگر هرچیزی دل(نفس)بخواهی نيست پس يا تابع معلم برگزیده شده میشوند يا بعد فرصت مشخص و بعد تذکرات فراوان اگر زبان نرم و مهربان معلم را پذیرا نبودند و هنوز هم بخواهند بمانند همان رویه زمان نبود معلم رفتار کنند تنبيه خواهند شد.و بدانید معلم درس را برای رشد و عمق دادن به دانشی که از قبل دارید(آموزهای فطری) به بهترين نحو که قطعا حقانیت کلامش را فهم میکنید بيان میکند و بعد تکاليفتان (بايد ها و نبايدها)را بهتان امر ميکند.(شرک زدايي ظلم زدايي استکبار ستيزي)اگر تکاليفتان را انجام داديد (در آن فرصت مشخص شده) خوشابحالتان ولي اگر دهن کجي کرديد گستاخي کرديد و تکاليفتان را انجام نداديد قطعا تنبیه خواهید شد.و بدانيد معيار سنجش تعالیتان میزان پيشرفت در عمل به تکاليفيست که معلم(رسول خدا) برایتان تعيين کرده چون نمریه آن تکالیف ضريب بسيار بالايي دارد پس اگر عاقل باشيد تمرکز و بيشتر وقتتان(که بسیار کوتاه هست) را براي انجام اين تکاليف ميگذاريد بعد روی موارد ديگر.پس بشدت بهتان توصيه ميکنم برويد دنبال عمل به اوامر و آموزهای رسول خدا.تشري خورديد تا بفهميد اگر رسول خدا بخواهد خيلي سريع و راحت همیه شرایط برای رفتنتان فراهم میشود.و اگر فعلا ماندنی شدید چون رسول خدا ته قلبش راضی به رفتنتان نبود و فرصت بهتان داد شد.و بدانيد فقط امر رسول خدا ظلم زدايي نيست.پس اگر ظلم زدا ترين قوم طول تاريخ بشريت هم بشويد ولي شرک زدايي کافي نکنيد يعني به عقايد اصل شيعه برنگرديد و هم باز بخواهيد آن دست از عقايد بشدت باطلتان رو نشر بدهيد(که بارها بطور مفهومي مفصل دربارش صحبت کردم) آنوفت با اختياراتي که بعنوان رسول خدا از پروردگار عالميان(صاحب و مدير مدرسه)دارم بدون شک پروندتان رو خواهم بست.چون ابدا به عنوان رسول خدا اجازه گسترش شرک را نخواهم داد.پس بدانيد راهي جز تبعيت از رسول خدا نداريد.و اين هم بدانيد ممکن شما با چندتا از بچهاي تخس مدرسه مشگل داشته باشيد و زنگ آخر قرار دعوا گذاشته باشيد ولي بدانيد سر کلاس بخواهيد تابع معلم نباشيد و مدام دهن کجي کنيد قبل زنگ آخر خود معلم پروندتان را مي پيچد...و آن دانش آموزان کلاسهاي ديگر که معلم ندارند و از لاي شيشه هي پيغام پسقام ميفرستند براتون بخوان پاشونو از گليمشان درازتر کنند آنها هم سخت تنبيه خواهند شد.وقتي آنها معلم ندارند معلم کلاس شما معلم و اختیار دار آن ها هم محسوب ميشود و همان حرمتي که به معلم خودشان مي گذاشتن موظفند به معلم شما یعنی رسول خدا بگذارند...و حکام عالم بدانند ماهيت دنيا در نگاه رسول خدا در قياس با فهمش از کل عالم وجود بسيار کوچک هست پس تمام اين بمبها سفينها جتها و ديگر اسباب بازيايي که ساختيد در نگاه رسول خدا بسيار کوچک و ناچيز هستند بکل هرچه براي دنياست و فقط هدف دنيايي دارد در نگاه رسولانه خدا بشدت حقیر هست و انسانها هم همينطور اگر فقط اهل دنيا باشند و در برابر رسول خدا و فرامين الهي بخواهند گردن کشي کنند ذره اي در نزد رسولان خدا مقام و منزلتي نخواهند داشت.برويد بررسي کنيد در طول تاريخ حکومتها و قوم هايي که سر ناسازگاري با رسولان خدا داشتند چه عاقبت ننگيني داشتند.البته ميدانم شرک زدايي کار يکشب دو شب نيست بلکه سالهاي سال زمان مي برد و احتمالا تا پایان حيات دنيوي رسول خدا همتان فرصت داده خواهيد شد اگر هم واقعا تلاش کرده باشيد شايد بيشتر فرصت داد شويد.و حقيقتا تبري مي جويم از آن موحدان ناداني که سر عقايد باطل باهم جدل ميکنند دوتا فرقه هردو اباطيل در عقايد و اعمالشان فراوان هست بعد نادانها سر همان اباطيل با هم جدل ميکنند و خون هم رو ميريزند باز از آنها نادان تر موحداني هستند که سر دنيا باهم جدل ميکنند و خون هم رو بناحق مي ريزنند.البته اگر بکسي ظلم ميشود بايد در برابر ظلم به ايستد و منظورم آنها نيست و حقيقتا ازين موحداني که بخاطر ضعف بسیاری از مبلغان دين اصلا نمي دانند موحد بودن يعني چي فراوانند.و آن دست از علمای کج فهم که هي ميگويند منتظر امام زمانند بدانند اگر فردي ادعا کند امام زمان هست و شمارو با اين عقايد و اعمال پر از خبط و دور از حقِ حال حاظرتان تاييد کند (اگر بر دروغش سماجت کند) آنن حکم قتلش رو صادر ميکنم و قطعا آن کذاب منحرف بدرک واصل خواهد شد.و اصلا خود ادعاي امام زمان بودن هم نشانه کذاب بودن هست و اگر باز فردي به اسم رسول خدا آن امام رو تاييد کند همين باز نشانه کذاب بودن هست(که در بهاييت الظاهر چنين اتفاقي افتاده) و سير تکاملي رسولان الهي آن چيزي هست که قبلا عرض کردم امام آخرو زمان اماميست در مرتبه رسولان الهي.يعني در آخروزمان انساني اول بايد به عنوان رسول خدا انتخاب و برگزيده شود و بعد به حکام عالم شناسانده شود و نشانه هايي بر او قرار بگيرد و کلامش جهانگير شود بعد آنوقت اگر صلاح الهي باشد به مقام امامت ميرسد.ولي هر مخلوقي بدونه طي کردن اين مراحل خودش رو امام يا باز گروهي خودشان رو نماينده امام بنامند و باز هر کس ادعاي آن ها را تاييد کند همشان بدون استثنا کذاب يا متوهم و گمراه هستند.البته ممکن هست مثل شيعيان امروزي که آن دست از عقايد باطل خود رو به اوصياي برادرم محمد نسبت ميدهند و آن بندگان صالح رو هم عقيده خود نشان ميدهند ممکن هست شايد بهاييان هم آن بخش از عقايد انحرافي خود رو به مرشدشان نسبت ميدهند در حالي که شايد آن طرف فقط ادعاي مصلح بودن کرده هست نه امامت يا رسالت.در هر صورت درباره بهاييان هم دوباره عرض ميکنم همينکه موحد هستند و از گناه دوري ميکنند و اديان الهي رو قبول دارند و عقايدشان برگرفته از اديان الهيست پس ابدا نجست و امثالهم محسوب نميشوند.وگرنه با معيارهاي نادرست علمای قومم بسیاری از دوستان حکومت شرايط بمراتب پايينتر از بهاييان رو بايد داشته باشند.بدانيد معيار اصلي کيفيت توحيد هست و خود شما و ديگر موحدان چه مسلمان چه مسيحي چه يهودي ووو همتان انحرافات مهم و فراواني در عقايد و اعمال و رسمو رسوماتتان داريد.و حقيقتا بسياريتان بيشتر عمرتان را به بندگي نفس و شيطان گذرانديد تا بندگي پروردگار عالم.و حقيقتا بسیاریتان کيفيت توحيد نازلي داريد يعني علاوه بر عقايد شرک آلود معمولا فقط در زمان سختيهاي زندگي سعي ميکنيد تمام افکار و گفتار و اعمالتان را منطبق با خواست خداوند تنظيم کنيد.و باز همينکه سختي ها برطرف ميشود پروردگار عالم هم فراموش ميشود و افکار و گفتار و اعمالهايتان مملو از گناه ميشود.پس بشدت غلط ميکنيد که بدون اجازه رسول خدا بخواهيد موحدان ديگر را که آنها هم مثل شما ضعفهايي دارند ولي ممکن هست کيفيت توحيدشان از شما بالاتر باشد بخواهيد آنها را نجست و پست بخوانيد و خودتان را برتر و مقربتر بدانيد.پس ملاک اصلي قرب الهي کيفيت توحيد هست يعني ميزان تبعيت از پروردگار عالميان وگرنه حتي اگر بدونه بت سازي ذهني ايمان حقيقي به منصوبان الهي بسيار داشته باشيد ولي توحيدتان ضعف داشته باشد قرب الهي بالايي نخواهيد داشت چه برسد که علاوه بر ضعف توحيد اکثرا به منصوبان نفستان ايمان داريد نه به منصوبان الهي و عقايدتان هم شرک آلود هست.در آخرت خواهيد فهميد هر ذره ذره توحيد حقيقي ,خالص بودن براي خداوند چه ارزش بسيار عظيم غير قابل وصفي دارد و با هيچ چيز ذره اي قابل قياس نبوده.تابع رسول خدا باشید تا رستگار شوید.یاحق
سلام.بدانید میزان ایمان و محبتی که به رسول خدا دارید رابطه مستقیمی با عاقبت بخیریتان دارد.چون هرچه ایمان و محبتتان به رسول خدا بیشتر باشد نشانه این هست که روحتان که حقیقت وجودیتان هست کمتر به شرک و رذایل اخلاقی (مانند تکبر حسادت...) و دیگر گناهان آلوده هست و حقیقت وجودیتان کمتر به پاکسازی برای ورود به بهشت نیاز خواهد داشت و بتبع به عاقبت بخیری نزدیکتر هستید.ولی کسی که این حق آشکار(رسالت رسول خدا) رو انکار میکند علاوه بر روحی آلوده به شرک و رذایل اخلاقی مشخصه در زندگیش حق های زیادی رو هم بخاطر تضاد داشتن با منافع دنیویش و عقایدش انکار کرده یا نادیده گرفته و چنین انسانی قطعا آخرت سختی خواهد داشت.پس میزان تبعیت از رسول خدا معیار دقیقیست.و بدانید اگر عابدی عارفی و هر مخلوقی برنگیخته شدن رسول خدا رو فهم کرد(که عقلا و فطرتا فهم میکنید) ولی تابع رسول خدا نشود ابدا نمی تواند ادعای قرب الهی و سیرو سلوک بکند چون ادامه سیرو سلوکش ارتباط مستقیم با تبعیتش از رسول خدا دارد.و تمام موحدان عالم بدانند پیامبران الهی مفاهیمی که بیان میکنند یکسان هستند ولی هر پیامبر بر مبنای اقتضاعات زمانی و مکانی خودش برنامه ریزی و سیستم هدایتگریش میتواند مختص خودش باشد و بخصوص نوع تعابیرش که البته قطعا بر مبنای هدایت الهی بهترین شیوه انتقال مفاهیم وحی و بهترین تعابیر رو برمبنای زمان و مخاطبان خود انتخاب میکند.و تمام علما و روحانیون موحد برای سعادتمند شدن خود و دیگران بصلاحشان هست موعظها و شیوه هدایتگریشون رو منطبق با شیوه و سیستم و مفاهیم و تعابیر رسول زمانشان تطبیق و تنظیم کنند.نکته بعد اینکه اهلش فهمیدن بعد مطلب رسول خدا درباره کنده شدن از دنیا و بعدش بلافاصله آمدن این زلزله بسیار بسیار عظیم چه معنی ای دارد...و بعدش تاییدهای بسیار بسیار پرنکته خداوند رو هم دیدند. دقیقا بمانند همان هشداری که به حکام قومم دادم که چون تابع رسول خدا نیستید باید آماده تشرهای الهی باشید(جملم چنین مفهومی داشت) که بلافاصله این چنین شد و گرفتار عظیمی برای حکومت قومم پیش آمد بسیار سختر از سالهای قبل تا حساب کار دستشان بیاید که امیدوارم کله شقی را کنار گذاشته باشند... یا بعد ادعاهام بر بارش فرشتگان دقیقا بلافاصله همان نشانها هردوبار بطور انکار ناپذیری دربرابر چشم همگان نمایان شدن...و این بلافاصلها بارهای بار اتفاق افتاده که بسیار اهمیت دارد...و این بار بعد مطلب رسول خدا درباره کنده شدن از دنیا و بلافاصله آمدن این زلزله بسیار بسیار مهیب که شاید بیشترین گشته شدگان رو در میان زلزلها داشته هست حتما باعث شده عاقلان حقیقی(جویندگان حق) به این باندیشند از اینکه خداوند دقیقا قبل این زلزله مهیب این مطلب رو بر قلب رسولش وحی کرد چه چیزی رو میخواست به اهل عالم بفهماند؟؟ و اگر مطلبی که بعد زلزله نشر دادم و به همین سوال پاسخ دادم رو در کنار مطلب قبل زلزله بزارید متوجه می شوید انگار دوقولوهایی هستند که بلافاصله پشت هم بدنیا آمدند(بر قلب رسول خدا وحی شدند) و کاملا به هم مربوطند.و حال عاقلان خواهند گفت اگر رسول خدا تقاضای عذاب کند پس چه خواهد شد؟و بدانید فقط فردی که یقین به رسالتش و یقین به وعدهای الهی دارد فردای شروع جنگ یا همان روزهای ابتدایی به یکی از مستکبران عالم که الظاهر بسیار قدرتمندتر از طرف مقابلش بود دستور اتمام جنگ و هشدار عدم پیروزی میدهد و خداوند هم بلافاصله با وعده قرار گرفتن نیروهایی تحد اختیار رسول خدا کلام رسولش را تایید میکند و کشوره متجاوز یکساله با تلفات بسیار و هزینهای سنگین نتوانسته به هدفش برسد.حقیقتا حکما و علمای قومم و بسیاری از حکما و علمای قوم های دیگر تایید خداوند نسبت به رسولش و هم تایید ملکوتیان نسبت به رسول خدا را فهم کردن...تایید عقل و فطرت انسانی نشانه و نشأت گرفته از تایید خداوند هست(و پاسخ خداوند آیه43 رعد رو علما بارها دیدند و آیات قبلش هم بسیار پرنکته هست)و بدانید اهل عالم بر مبنای میزانه تبعیت از عقلشان و روشنایی فطرتشان تابع رسول خدا می شوند چون جنس کلام رسولانه الهی فطرتها و عقلهای بیدار رو خواسته یا ناخواسته معطوف خودش میکند و هم تایید ملکوتیان رو بارهای بار بطرقه غیر قابل انکاری فهم کردید.و حتی انسانهای غرق گناه که عقل و فطرت کم و تیره ای دارند هم بارها با نمایان شدن سریع آثار کلام رسول خدا حق را درک میکنند.پس بدانید آنان که رسول خدارو می شناسند در آخرت بهانه عدم فهم حقانیت رسالت رسول خدا ازشان پذیرفته نخواهد شد.و اگر اهل احتیاط لازم نبوده باشند جزوه تکذیب کنندگان یا نادیده گرفتگان حق عظیم(رسالت رسولان الهی) محسوب میشوند و آخرت سختی خواهند داشت.نکتیه مهم بعد اینکه علما حدود یکسال قبل متوجه شدن چه آن مطلبی که برای هشدار به حکام روسیه بیان کردم چه برای همین مطلب امروزم که الان خواندید برای اجازه نشر هردو آیه82 انبیا آمد.و عاقلان این زمان خوب فهم کردن کلام رسول الهی زمانشان باره الهی دارد و طبق شواهد بسیار فراوان به مانند برادرش سلیمان و بسیاری از پیامبران دیگر به امر خداوند نیروهایی تحد فرمانش هستند.پس در حقیقت ظالمان و متجاوزان عالم در برابر سپاه رسول خدا صف آرایی میکنند و محکوم به شکست خواهند بود و آخرت بسیار سختی خواهند داشت.البته جلوی آزمونها و سیاه کردن پرونده اعمالشان گرفته نمیشود بلکه تلاشهایشان بی ثمر میماند و به هدفهایشان نمیرسند...و حقیقتا جهنم جایگاهِ احمقانه خیرسر هست آن انسانهایی که در برابر پذیرش کلام حق و نشانهای فراوان حقانیت رسول خدا سماجت میکنند و زیر بار حق نمیروند و بر درستی عقاید و اعمال باطل خود و پدرانشان لجاجت میکنند که حقیقتا بندگی نفس میکنند و بدانند عاقبتشان جز تباهی و نکبت نخواهد بود.و کلام آخر بدانید تنها حاکم مورد تایید خداوند در دنیا رسول خداست و از دیگر نشانهای رسالت الهی رسول خدا شناسانده شدنش به حکام عالم هست بخصوص تمام سرانه کشورهایی که ادعای قدرت و تاثیر گذاری بر دنیا رو دارند و تمام حکما و علما بخصوص موحدان باید بسرعت خودشان رو عادت بدهند و ملزم کنند به تبعیت از فرامین و احکام رسول خدا وگرنه آخرت سختی خواهند داشت.و فقط و فقط و فقط با تبعیت از رسول خداست که عاقبت بخیر خواهید شد.یاحق
سلام.همدردي عميق خودم رو با مردم ترکيه و سوريه اعلام ميکنم.و از خداوند برايشان صبر و براي هميه انسانها درک صحيح و رشد دهنده از اين مصيبت سنگين مسئلت دارم و براي درگذشتگان هم علو درجات رو از خداوند خواستارم.حقیقتا زمان حيات دنيوي بشر نسبت به طول حياتش که ابديست به اندازه يک پلک به هم زدن هم نيست.بايد تلاش کرد ولي جوري بايد زندگي کرد که هرآن آماده رفتن بود هرآن. هر زلزله يک هشدار و ياد آوريست که اي بني آدم اينجا سراي باقي نيست و به دنيا فقط به چشم يک محل گذر و ورطه آزمايش نگاه کن نه چيزه بيشتري و زندگي حقيقي در سراي ديگر هست.بشر هرکاري کند که دنيا رو براي خودش بهشت گونه کند يعني سختيايش رو کم کند يا ضريب اطمينانش و تسلط خودش رو به مديريت زمانه زندگيش بالا نشان دهد ولي بهش فهمانده ميشود اي بني آدم بدان ماهيت دنيا تغيير ناپذير هست و حواست جمع شود غرق دنيا نشوی اين جا جاي ماندن نيست فقط محل گذر هست و تمايل ذاتي انسان به بقا در سراي ديگر پاسخ داده ميشود.اگر انساني اين وقايع را ببيند که هرکاري کند حتی تو محکمترين برجها و مطمئن ترين پوششها هم که برود ولي باز هم هر آن ممکن هست مرگ او را فرا بگيرد پس اگر انساني ازين وقايع عبرت نگيرد و هوشيار نشود و بخود نياد و مدام اعمال خود را حسابرسي نکند معلومست بسيار غرق و محو دنياست و بسیار نادان هست. بدانيد جلوي سيلو بگيريد مهار کنيد با ويروس بهتان تلنگر زده ميشود آن رو مهار کني با زمين لرزه تلنگر زده ميشود ووو البته هم جلوي ويروس رو بايد گرفت هم در برابر زمين لرزه و امثالهم بايد مقاوم شد.ولي همان طور که عرض کردم اين وقايع رو شما مصداق هشدار و تلنگر بدانيد که هرز گاهي بشدت بشر بهش نياز دارد تا بخود بياد و محو روزمرگی زندگی دنيا و زرقو برقش نشود و بهش یاد آوری شود که مرگ مختصه پیران و مریضان نیست و به تمام انسانها از رگ گردن نزديکتر هست تا نوع بشر در هر سنی و در هر حالتی از حسابرسي خود و تربیت نفس خود غافل نشود.همانطورکه وقتي تو يک مدرسه يا کلاس درس(دنيا) بچها هواسشون از کلام و خواسته ناظم يا معلم پرت ميشود آنوقت معلم يا ناظم چنتا سوت بعنوان هشدار ميزند يا چنتا محکم روي ميز ميزند تا هواسهاي پرت شديه کل بچها جمع بشود و ذهنها دوباره متمرکز به هدف اصليشان در مدرسه بشود.کلام آخر در يک محلِ گذر و موقتی چطور زندگي ميکنند؟ شما در ماموريت کاري يا سربازي حتي خونه هم بگيري ابدا ميزان راحتي و رفاه خانه و حتي لوازم خانه موقتي که بقصد 6ماه يا يکسال دوسال گرفتي با خانيه اصليت يک سطح نيستند و هر روز هم دوست داري برگردي به ديار و خانه اصليت.حقيقتا بايد با اين نگاه در دنيا زيست.و حال رسولانه الهي اين چنين هست و مشتاقند به رفتن به ديار و خانه اصليشان براي ملاقات سريعتر با حضرت يار.البته بعد تکميل ماموريت الهیشان.یاحق
سلام.حقيقتا ناراحت مي شوم وقتي يک پيرمرد يا پير زني رو مي بينم که الظاهر بسيار مومن هستند اهل نماز اول وقت نماز شب اهل انواع مستحبات و خيرات هستند ولي با این وجود بعد 70سال 80سال هنوز تو دنيا سير ميکنند(اهل دنیا هستند)چون انساني که حقيقتا خداترس هست افکار و گفتار و اعمالش رو مدام حسابرسي ميکند پس قطعا آلوده به گناهان نيست يعني به عمد بر خلاف خواست خداوند(آموزهاي فطري و هدايتهاي عقلاني) عمل نميکند پس چنین انسانی قطعا قلبي بيدار و روشن دارد که باعث ميشود هدايتهاي فراوان باطنی رو هم دريافت کند و چنين انساني هرچي در دنيا بيشتر مي ماند از دنيا بيشتر کنده ميشود چون حقیقت وجودیش بیشتر رشد و تعالی پیدا می کند...نشانه پير بودن رسيدن به فهم حقيقت وجودي خويش و حقيقت عالم هست که منجر به کنده بودن از دنيا ميشود.پير حقيقي آن جواني هست که در جواني يا حتي نوجواني از دنيا کنده شده و محاسبات دنيوي بچشمش نمياد.پس پير بودن در حقيقت به سن و سفيدي مو نيست چون چه بسيار پيرانه ظاهري که هنوز محوه زرقو برق دنيا هستند!!! حقيقتا مفهوم حقيقي پير مفهوم بسيار والا و عميقيست و به انساني گفته ميشود که از مرحله چسبيدن به دنيا گذر کرده چون حقيقت عالم رو تا حدي فهم کرده هست...عينا مثل يک بچه که مهدکودک ميرفته و از اسباب بازيا و زرقو برق اطرافش ذوق ميکرد ولي وقتي سنش ميره بالاتر فهمش از حقيقت عالم بالاتر ميرود و ديگر اين اسباب بازيا به چشمش نمياد يعني نسبت به آن مرحليه عمرش پير محسوب ميشود.و اينجا منظورم آن مومناني که الظاهر بسيار ادعاي مومن بودن دارند ولي هنوز بعد 60سال 70سال زبانشان رو در اختيار ندارند و اهل دروغو بدگويي و غيبت هستند نيست اين دست مومنان در کلاس پايينتري هستند. بلکه منظورم مومنين سطح بالاتر هست که حتي زبان خود رو در حد نسبتا بالايي در اختيار دارند (چون زبان بقول معروف جزوه خان هاي آزادي طلب آخر و سمج هست که از همه ديرتر تسليم حق ميشود.و پاکي و طهارتش و در اختيار گرفتنش حتي از پاکي دامن هم سخت تر هست)ولي با اين وجود بسياري ازين افرادي که درين سطح نسبتا بالاي تسليم الهي هستند هنوز اهل دنيان و نتوانستند به کلاس بالاتر وارد شوند و سطح بعدي کلاسي هست که پيامبران الهي و بندگان مقرب الهي درين کلاس قرار ميگيرند که در ادامه توضيح خواهم داد .اگر مي خواهيد خوب منظور رسول خدا رو فهم کنيد تصور کنيد دونفر کنارتان هستند يکنفر دکتر هست کلي کارخانه و رستوران و تالار دارد و ماشين چند ده ميلياردي زير پاشه و وزير هم بوده يا هست و دها عنوان ديگر دنيوي هم دارد در کنارش هم يک فرد کاملا عادي که شايد سيکل هم نداشته باشد يک ماشين سادم ندارد وزيرم نبوده و نيست اگر حالا نگاهت و حالو حسي که در قلبت بهشون داري و نوع برخوردت با هردوي اينها يکي بود و فقط بندیه خدا بودنشان برات معيار بود يعني حقيقتا اگر امتيازهاي دنيوشان در نوع نگاهت و نوع برخوردت هيچ فرقي ايجاد نکرد اين يعني سطح توحيدت تعالی پیدا کرده و کمکم فهميدي چيزي به اندازه کيفيت بندگي حضرت يار در باطن عالم براي خلقلله امتياز آور و ارزشمند نيست. و بجرات ميگم اکثریت بسیار بالایی از مومنان حتي بعد 70سال عبادت هنوز به اين مرتبه از توحید حتي نزديک هم نمی شوند و گير دنيا می مانند و امورات دنيا براحتي قلقلکشان ميدهد و ذوق ميکنند و معيار سنجششان هست. حقیقتا نميشود انساني 60سال70سال برای دوری از شرک و گناه تلاش کند و سعی کند خالصانه عبد پروردگار عالمايان باشد ولي بالا برده نشود و اهل دنيا باشد.زمان بمراتب کمتر ازين هم کافيست.و گناهان مومنان اکثرا فکري و زبانيست مثل حسادت بدبيني غيبت ووو که البته از نظر خودشان شاید گناهان کوچکيند ولي چون حقناسیند و ریشه گناهان دیگر می شوند سماجت برآنها بسیار قرب الهی رو افول میدهد.نکته بعد اینکه انسان افسرده در ذهنش افکار پوچ و غیر عقلانی و باطل سير ميکند و سرزندگي حقیقی وقتی حاصل می شود که فکرو روحت مدام معطوف به خالق زندگی باشد.يعني تفاوت بسيار عميق هست180درجه.حالا بعضی از مدعيان فهم که (ابدا فهم کافی ندارند)و خودشان رو سرزنده هم ميدانند و فقط در دنيا سير ميکنند اين رو تشخيص نميدهند و اين 2گروه که عرض کردم تفاوت180درجه دارند رو يکي حساب ميکنند.درحالي که سرزندگي خودشان معمولا سرزندگي مصنوعيست و نوعي نقش بازي کردن هست.پس سرزندگی حقیقی فقط با اتصال و معطوف بودن روح به عالم معنا حاصل ميشود وگرنه مخلوقي که فقط در دنیا سیر کند و اهل خدا نباشد اهل بالا نباشد اهل ذکر نباشد اگر ادعاي سرزندگي کند متوهم هست و نقش بازي ميکند.و حکام دنيا بدانند هر موحدي که 70سالو رد کرد ولي باز هم بدنبال رسيدن به پستو مقام و سهمي از دنياست اين خودش نشانه اينست که به عنوانه يک موحد يک زندگي خداجويانه نداشته بلکه در طول زندگيش اهل دنيا بوده و مدام بدنبال خواستهاي نفسانيش بوده وگرنه تا حالا از دنيا کنده شده بود و فقط به انتقال تجربياتش بسنده ميکرد.کلام آخر پس با اين تقسيم بندي هاي رسول خدا که بخصوص درين چند هفته اخير داشته حتما خيلي از افرادي که خيال ميکردن در آخرت جزوه صفحه اول مقربين الهي هستند با جزييات بيشتر حق برايشان بيان شد و متوجه شدند که نه اين چنين نيست و فاصله زيادي با صف اول نشينان حقیقی دارند.یاحق
سلام.من بعنوان رسول خدا هرچي در اهداف و عقايد و عملکرد شما بررسي ميکنم بغير از هدفتان که ياري منصوبان الهيست که هدف درست و حقيست و نمره عالي ميگيرد ولي وقتي به عقايد و عملکردتان ميرسم يکهو يک افت فاحش در نمرتان ايجاد ميشود چون از نظر عقيدتي شما منتظر منصوب الهي يعني منصوب مدنظر پروردگار عالميان نيستيد بلکه منتظر منصوب نفستان يعني منتظر بتي که بعنوان منصوب الهي در ذهنتان پرورش داديد هستيد و از نظر عملکرد هم بسياري از کژيها و بديها که در عملکرد دشمنانتان هست در عملکرد شما هم که ادعاي مومن بودن و صالح بودن و سربازي منصوبان الهي رو دارید هست چون وقتي خشمگين مي شويد براحتي نفستان افسارتان رو در دست ميگيرد و هر خبطي ممکن ازتان سر بزند از ساچمه پرانی به سرو چشم معترضان زنو مردو پیرو جوان تا شکنجه کردن معترضان که پروندهايي درين حدود45سال دربارشون تشکيل شده يا اگر لازم باشد خبرهارو آبو تاپ ميدهيد و بزرگ نمايي ميکنيد يا سر قضيه کشتاره زاهدان يا سر شليک به هواپيما دنباله علت حقيقي رفته نشد و بيان نشد. يا سر آن حق خوري عظيم بورس که پاسخهاي صريح خداوند رو ديديد.يا حکومتي که دوستتان هست استکبار ميکند ولي چون دوست شماست با اين همه ادعاي استکبار ستيزي از جنایتهایش چيزي در رسانهایتان نشر نمیدهید یا کارش رو توجيح مي کنيد و حتی یاریش هم می کنید يا يکي ديگر از حکومتها که دوستتان هست به گروهي از مسلمانان يا ديگر انسانها ظلم ميکند ولي چون دوست يا شريک شماست در رسانهايتان بهش پرداخته نميشود يا کوچک نمايي مي شود و ازين مثالها کم نيست.خوب اين رفتارهاي پست رو که بدهای عالم انجام ميدهند يعني شما فقط ادعاي خوب بودن داريد؟؟؟ ها!!! و بايد ميدانستيد وقتي منصوب الهي بيايد تمام اين نکات زير ذربين ميرود اصلا فرق صالح حقيقي از صالح نما در همين جزييات هست.يعني حقيقتا هرجا لازم بدانيد و منافعتان رو در خطر ببينيد بمانند دشمنانتان که شيطان و دشمن خدا مي دانيدشان دروغ ميگيد ظلم ميکنيد جنايت ميکنيد حقو ناحق ميکنيد يعني بر خلاف ادعاتان شمارو حکومت با تقوايي نديدم و با تقواييتان عين ولايت مداريتان ادعايي بيش نيست چون در عمل ضعفهاي بسيار عمده داريد.به عنوان رسول خدا و نماينده مخصوص خداوند که خودتان طلب کرديد نقصهاي عملکردي و اخلاقيتون رو گوشزد ميکنم و خوشابحالتان که اگر توجه و رفع کرديد ولي بد بحالتان که اگر توجه نکنيد و بخواهيد به همان رويه قبل پيش برويد.و بدانيد بنده بعنوان فرستادي خداوند به قيافهاي ظاهرو صلات و ادعاهايتان ابدا توجه نميکنم.بلکه فقط به عقيده و عملکردتان نگاه ميکنم که در هر دو خطاها و انحرافات بزرگي داريد.و حکام بدانند از دست دادن رضايت رسول خدا ميتواند بکل سرنوشتتان رو تغيير بدهد و بدانيد در هر زمينه اي که مدعي هستيد قطعا در همان زمينه آزموده ميشويد.مثل ادعاي تبعيت از منصوبان الهي و استکبار ستيزي که در هردو ادعا آزموده شديد با برنگيخته شدن رسول خدا بعد حدود40سال دعا و اصرار ادعاي تبعیت الهی و ولايتمداريتان آزموده شد و هم با پيش آمدن جنگ در اوکراین ادعاي استکبار ستيزيتان هم آزموده شد.و بدانيد بايد هر آن آماده آزمونهاي الهي در بزنگاها بود.و بدانيد قصد رسيدن به قلهای پیشرفتهای دنیوی بسيار قصد حق و خوبيست ولي نکته مهم اينجاست که ابدا هدفتان وسيله و شیوتون براي رسيدن به قلرو نباید توجيه کند يعني ابدا با هر نوع عملکردی نمي توانيد هم در صراط مستقيم بمانید هم ابرقدرت بشوید.پس اگر ميتوانيد از راه درست اين کارو انجام بدهيد بدون ظلم و اجحاف به مردمتان بسم لله وگرنه اين روش مرسوم هست که بسياري از بظاهر ابرقدرتها(که البته به بادي بندند) با ظلم و اجحاف فراوان در حق مردم خودشون و ديگران و برده کشي و ريختن خونهاي فراوان تمدن خودشون رو پايه گذاري کردن و قوام دادند و حقيقتا با خونه مظلومان ريشهاي تمدن خود رو آبياري کردند.بدانيد با اين شيوه تبديل به ابر قدرت شدن به سر سوزني افتخار ندارد و جز ننگ نیست.ظاهر قضيه اين هست که در ابتدا شما ادعای هدف تشکيل حکومت الهي و تحويلش به منصوب الهي رو بيان کرديد ولي منحرف شدید و هدف دنيوي خودتان رو پيش مي بريد.که ميتواند در اکثر مواقع رشد سريع ظلم و فشار آوردن ناحق به خلقلله رو بدنبال داشته باشد که اين با عدالت و تابع حق بودن و لايتمدار بودن تعارض جدي دارد چون منصوبان الهي به ريخته شدن هر قطره خوني بناحق بسيار حساسند و ابدا چنين اجازه اي نميدهند.و بدانید رسيدن به پيشرفتهاي دنيوي و دستاوردهاي علمي وقتي ارزشمند هست که اولا در مسير اهداف الهي يعني براي رشد و تعالي بشر و در مسير خدمت به خلق خدا يا براي دفاع از حق باشند که اکثرا الظاهر اين چنين هستند.ولي شرط دوم رو بعضي از دستاوردهاي بشر ندارند و آن اينکه براي رسيدن به آن موفقيت و پيشرفت ظلمي نشود.و اين شرط دوم براي مدعيان خداجويي و ولايتمداري خيلي بايد مهم باشد.و يک حکومت موحد حقيقي اول براي هدفِ والايش بايد فرهنگ سازي کند و رضايت اکثريت مردم رو جلب کند و بگويد مثلا ما براي ترقي و جهش بايد سختي هايي رو تحمل کنيم ووو و يکي از مهمترين دلايل که باعث ميشود يک ملت اين سختي هارو تحمل کند اينست که ببينند حکومتيان و وابستگانشان هم عين آنها اين سختي هارو تحمل ميکنند ولي اگر خلافشو ببينند مخالف و دشمن حکومت ميشوند.که در ايران يکي از دلايل دوري بخش مهمي از مردم از حکومت ديدن همين تضادها هست.يعني مي بینند اکثريت مسئولان و وابستگان نظام وضع درامدي مناسبي دارند و وقتي حکومتي با ضعف اقتصادي براي دشمنانش رجز خواني کند بتبع فشارها و تحريمهايي به ملتش وارد میشود و اکثريت مردم سبد غذاييشون بخطار گروني بسيار محدود ميشود مثلا ماهي يک کيلو گوشت ميشه 2ماه3ماهي يک کيلو گوشت درحالي که بعضي مسئولين و وابستگانشان که حقوقها و درامدهاي بمراتب بالاتري دارند(که همش بايد قرون به قرونش حسابرسي شود که اول انقلاب چي داشتن و الان چي دارند و از کجا آوردن) آنها بعد رجزخواني هاي بدونه پشتوانه اقتصادي نياز نيست يکماه دوماه وعده گوشتشان به عقب بيفتد بلکه کافي از اندوختهاي بسيار فراوانشان سرسوزني بيشتر خرج کنند(که تازه بنده به بخش رانت بازيا و فاميل بازيا هنوز وارد نشدم)ولي فشار سنگينی روي طبقه عادي جامعه می آید که اکثريت هستند.حقيقتا انگار بسياري از حکومتيان نميدانند رجزخواني بر عليه دشمناني که از شما الظاهر قويترند در کنار پشتوانه نظامي پشتوانه اقتصادي قوي هم ميخواهد وگرنه نشانه اوج کم عقليست.به عنوان رسول خدا اعلام ميکنم غلط ميکنيد رجزخواني و ماجرا جويي ميکنيد درحالي که ميدانيد بخاطر ضعف پايهاي اقتصادي توانايي حفظ ارزش پول و ثبات قيمتهارو نداريد و فشار و ظلم عظيمي به اکثريت مردم وارد ميشود.لااقل اين همه دم از ولايت مداري ميزنيد(که تا الان ادعايي تو خاليست) اولا بايد بدانيد ولي الهي فردي هست که خداوند تعيين کرده نه فردي که شما تعيين مي کنيد يا در ذهنتان پرورش مي دهيد و فقط ولي الهيست که ميتواند به خواست خداوند کاملا حقرو از باطل جدا کند.دوما اين درس رو هم از پيامبران الهي بايد حتما ياد ميگرفتيد که به امر خداوند تا وقتي جايگاهشان تا حدودي مستحکم نميشد و تا حدي شناسانده به قومشان يا مثل بنده به اهل عالم نمي شدند حق رجزخواني براي دشمنانشان رو نداشتن چون سختي کارشان صدچندان ميشد.که شما از اول همين اصول اوليرو رعايت نکرديد !!! و زمينه ساز فشار و ظلم فراوان به مردمتان شديد.یاحق
سلام.روي سخنم با حکام و علماي قومم هست شما عهدی با خداوند کردید و وظايف خداپسندانه اي براي خودتان تعريف کرده بوديد.اوليش درخواست فرستادنِ هدايتگري از جانب خداوند و ادعاي ياريش بود که بشدت هم درين خواستتان مصر بوديد ولي بعد اجابت خواستيتان توسط پروردگار عالميان به عهدتون پايبند نبوديد که همين براي تنبيه و عذابتان کافيست.دوم ادعاي بشدت فراوان استکبار ستيزي داشتيد و بر سر همين ادعا مردمتان رو سالهاي سال سختي هاي فراوان داديد.در حالي که با يک کشور ديگر که ويژگیهاي استکباري و زورگوييش عيان هست و براي دنيا و بدست آوردن سرزمينهاي بيشتر قصد به حمله و تجاوز و خونريزي زده دوستي و تا حدی همکاري مي کنيد پس درين ادعاتون هم مثل ادعاي اولتان بشدت کوتاهي و تخلف کرديد و بيشتر مستحق عذاب شديد.حالا يکوقت يک حکومتي بود که لااقل با ظاهر سازي و بدروغ يک بهانه غير دنيوي و ديني مي آورد خوب شايد درصد کمي مي توانستيد عملتون رو توجيح کنيد نه حکومتي که علنا از سر خواستهاي نفساني دنيوي و از سر زياده خواهي و نداشتن تقوا بقصد کشور گشايي به کشوري ديگر حمله ميکند و هيچ ابايي هم از ريختن خونه انسانهاي بيگناه ندارد...و با اينکه تعريف استکبار و مستکبر مشخص هست ولي شما علنا از سر ناداني چون مستکبري دشمن دشمنتان هست بهش کمکهایی مي کنيد و عملش را توجيح مي کنيد و در حقيقت به جاي ياري جستن از پروردگار عالميان از ظالمان عالم ياري خواستيد.و اين عمل ريشه در شرک دارد و نشانه ضعف ايمان يک حکومت موحد هست و اصلا مشخص بود زياد از اولم ادعاي استکبار ستيزيتون ريشه دار و با عزم بالا نيست چون حکومتي که حقيقتا ادعاي استکبار ستيزي مي کند و به مردمش سختي مي دهد مسئولينش هم بايد در سطح قشر عادي جامعه با همان سطح درامد گذرانه زندگي کنند نکه آنچه من مي بينيم فشار اقصادي سنگينی رو اکثريت مردم هست ولي فقط اندکي از مسئولين و وابستگان نظام فشاری هم سطح مردم عادی رو تحمل می کنند.حقيقتا براي اين دو ادعا بسيار هزينه و وقت صرف کرديد و فشار عظيمي به مردمتان آورديد ولي درين ادعاها و عهدهايي که با خداوند بستيد که منجر شد وظايفي براي خودتان تعريف کنيد تخلفهاي مهمي داشتيد.و وظايفي هم هست که خداوند بر دوش هر حکومت موحدي گذاشت هست که نسبت به مردمش بايد رعايت کند و انجام دهد که شما درين وظيفها هم که اصل هست ضعفهاي عمده داريد و نتيجه و ظاهر امر نشان مي دهد برايشان وقت و هزينه مکفي نگذاشتيد... شرک زدايي و فرهنگ سازي هاي درست از وظيفهاي هر حکومت توحيدي هست. وگرنه تمام گناهان آن قوم به پاي حکامش هم هست و آن حکومت عاقبت تلخي خواهد داشت.درباریه اسراف اين نکترو عرض کنم بغیر فرهنگ سازی درست در مصرف که بسیار مهمست فرهنگسازی در تولید هم بسیار مهم هست چون کيفيت پايين بعضي مواد غذايي که بدست مردم مي رسد مثل بعضي نانها يا کيفيت پايين بعضي مصالح و سازها و دستگاها باعث اسراف و اتلاف مواد غذايي و انرژي فراواني در کشور ميشود و حکومت متولي نظارت و اصلاح و فرهنگ سازيست.و بدانيد پایداری در ایمان داراي مراتب هست.يکوقت شما تازه مسلمانيد و زير فشار مشرکين و کفار هستيد و مي خواهند شمارو همرنگ خودشان کنند آنوقت رعايت ظواهر و شعارهاي زبانی و نوشتاری هم توسط همان اقليت مسلمان خیلی مهم می باشد ولي يکوقت سالها مسلمانيد و اطرافیانتان هم اکثرا مثل خودتان مسلمانند آنوقت دراینجا مصداق پایداری بر ایمان و دين خدا سطحش و نوعش تغيير می کند و بالاتر می رود و ديگر حالا بعد سالها بايد ايمانتان عمق پيدا کرده باشد و از مرتبه افکار و گفتار و شعار تا حد خوبي به تکتک اعمالتان هم رسيده باشد...وگرنه بعد حدود45سال برويد صبح تا شب همايش بزاريد و شعار بديد و تبري بجوييد ولي ديگر برايتان درين مرحله بدونِ رعايت مکملهاي ضروري که عرض کردم آن اعمال اجر و قرب بخشی خاصی نخواهند داشت.بدانيد در مراتب عميقتر ضعف داريد که توضيح دادم...پس بازم تاکيد ميکنم ثبات در ايمان مراتب دارد.مثال بارزش اين هست که شما فقط خود جدول ضرب رو بلد بشي تو مقطع سوم دبستان رياضيت رو قطعا 20ميگيري ولي تو مقاطع بالاتر اگر فقط به يادگيري همان جدول ضرب بخواهي بسنده کني نه ابدا نهايت شايد 5تا8بگيري.بدانيد فقط و فقط و فقط با تبعيت از احکام و آموزهاي رسول خداست که در آخرت رستگار خواهيد شد وگرنه برمبناي رويه گذشتتان و بر پايه فهم خودتان بخواهيد جلو برويد اشتباهات فراواني خواهيد داشت و از رستگاري قطعا دور خواهيد شد.و بازم تاکيد مي کنم بشدت بنفع دنياتان هم هست که در انجام احکام و توصيهاي رسول خدا کوشا باشيد چون اگر تابع رسول خدا باشيد و به احکامش عمل کنيد اگر هميه اهل دنيا هم دشمنتان باشند کاري از پيش نخواهند برد ولي ولي اگر بخواهيد در برابر رسول خدا تکبر کنيد و از احکامش سرپيچي کنيد آنوقت اگر تمام انسانها و تمام موجودات دنيا هم دوستتان باشند و بخواهند ياريتان کنند باز هم ذره اي توانايي دفع غضب و نفرين رسول خدارو نخواهيد داشت...اين هم بدانيد ابدا ابدا براي رسولانه الهي مهم نيست چه کسي از کلامشان بدش مي آيد يا خوشش مي آيد بلکه فقط و فقط رضاي الهي رو مي جويند و هيچ ترسي در دل ندارند چون مي دانند اگر حضرت يار بخواهد هر آتشي گلستان مي شود همانطور که بر برادرم ابراهيم شد و اگر او نخواهد هيچ چاقويي نمي برد همانطور که گلوي برادرم اسماعيل بريده نشد و اگر او بخواهد از هر فتنه اي رسولانش را حفظ مي کند همانطور که برادرانم موسي وعیسی و محمد را از شر بندگان نفس و ابلیس که قصد جانشان را کرده بودند حفظ کرد.البته گاهي در طول تاريخ لازم بوده با ريخته شدنه خونه مردان خدا وجدانها قلبها و افکارِ زنگار گرفته و خاموش جلايي و تکاني بخورند و حقيقتا منصوبان الهي براي دادنه جانشان در راه اهداف الهي مشتاقند.نکته بسيار مهم آخر که توصيه ميکنم آويزه گوشتان کنيد و آن اينکه چون رسولي هدايتگر(معلمي) از سوي خداوند براي هدايتتان فرستاده شده بايد بسيار خداوند رو شاکر باشيد و بدانيد وقتي معلمي شاگردی رو از سر دلسوزي توبيخ مي کند و حتي در صورت لزوم تنبيه مختصری هم او را مي کند برای این هست که او بخود بياد ولي اگر باز هم آن شاگرد بخواهد غد بازي و سرکشيش رو ادامه بدهد قطعا زماني ميرسد که پروندشو ميگذارند زير بغلش و اخراجش مي کنند و در يک کلام پروندش بکل بسته خواهد شد.اميدوارم روز بروز بر اطاعتتان از رسول خدا افزوده شود تا کارتان به اين مرحله نرسد.و مواردي از توجه و تبعیت رو میفهمم ولي کم هست.یاحق
سلام.بدانيد بعضي از اعمال که خيال مي کنيد خيلي مهم هستند((مثل بعضي راه پيمايي ها و مراسم مذهبي)) بتنهايي بدون مکملهاي ضروري ديگر اصلا ضريب قرب بخشي بالايي ندارند...مصداق و مثال بارزه آن مکملهاي بسيار ضروري دوري از شرک شرک زدايي دوري از ظلم ظلم زدايي دوري از اسراف و خدمت به خلق خدا چه انسان چه حيوان و...هست.اين موارد بسيار پر نمره پر ضريب و آخرت ساز هستند که در همشان ضعف داريد و تمامشان نياز به آموزش و فرهنگ سازي دارند.وقتي در کشوري پروندهاي قضايي فراوان هست يعني فرهنگ ظلم زدايي بطور ريشه اي(فهم ظلم و دوري ازش)در آن کشور ضعيفه يا وقتي در کشوري اسراف در زمينهاي مختلف آشکار هست چه در انرژي چه در مواد غذايي اين نشانه عدم فرهنگ سازي درست هست و اسراف بشدت گناه بزرگيست و آثار بسيار بدي دارد و نوعي ظلم هست.يا تعجبم وقتي اين همه پسماند غذايي توليد مي کنيد چرا همين هارو براي حيوانات شهري مثل گربها و پرندگان بيرون در يک محل تعبيه شده نمي گذاريد چون بشدت عملي پر ثواب و قرب بخش هست که نياز به فرهنگ سازي دارد.و درباره شرک ريشه دار و رو به رشد هم در عقايد که بشدت آخرت خراب کن هست به عنوان رسول خدا بارها توضيح و هشدار دادم.و حقيقتا براي بسياري از مراسم مذهبی و گردهمايي ها خوب فرهنگ سازي کرديد پس فرهنگ سازي بلديد ولي اينها جزوه ظواهر يک ملت مومن هستند ولي آن مواردي که اول عرض کردم نشانه عمق پيدا کردنِ ايمان يک ملت هستند و بسيار پر اهميت ترند که هنوز واقعا در آنها ضعف داريد و فرهنگ سازي درستي دربارشان نکرديد.يعني مهمتر از خدايي شدن ظاهر يک حکومت و ملت خدايي شدن باطنشان هست که مشخصه درين گذر ابليس بهتان سخت گرفته و نگذاشته رشد و فرهنگ سازي رو در مراتب مهمتر به طور عميقتر ادامه بدهيد.بنظرم درين حدود 45سال وقت و انرژيتون رو درست بين وظيفهاتون تقسيم نکرديد و بخاطر بها دادن بيش از حد به بعضي از بعضي ديگر غفلت فراوان کرديد.مثال بارزش اينست که فردي براي قبولي در کنکور که مثلا 10تا درس رو بايد همزمان آزمون بدهد برمبناي علاقش فقط يکي دو درس رو خوب مي خواند و حتي به ضريب دروس هم کار ندارد که پاسخ دادن به سوالات کدام درس احتمال قبوليشو بالاتر مي برد و بهترين حالت اين هست که براي گرفتن نمره مناسب در هميه دروس تلاش کافي بکند و وقت کافي بگذارد البته با مقداري تمايل به دروس مفهومي و پرضريب تر...نکه فقط اکثر وقتش رو به خواندن يکي دو درسِ مورد علاقش بدهد و نمرات بقيه دروس رو خراب کند!!! مواردي که بالا عرض کردم همشان فطريست و حقنانيتشان را با کمترين تلنگري انسان تشخيص مي دهد ولي براي رعايت و عمل مستمر بهشان نياز به فرهنگ سازي و آموزشهاي درست هست.اين نکته هم عرض کنم مراقب باشيد با زايش روزهايي به اسم يوم لله و به اسم روزهاي سوگواري و جشن هاي مذهبي باعث کمرنگ شدن ارزش و کاهش اعتبار و عادي سازي و کم توجهي مردم به يوم لله هاي اصلي نشويد که اين خودش از حربهاي ابليس هست.مطلب مهم بعد اينکه قطعا همه مي دانند تمرين منظم براي موفقيت در مسابقه بسيار مهم و واجب هست چرا حالا تمرين نياز هست؟ چون آمادگي روحي ذهني و جسمي در برابر موانع و سختي هاي فراوانِ مسابقه فقط و فقط و فقط با تمرينِ مرتب حاصل ميشود.و بدانيد نماز روزه و ديگر واجبات دقيقا مصداق تمرين منظم براي آماده نگه داشتن روح و ذهن و همیه وجودمان براي اطاعت همه جانبه و مستمر از خداوند در عرصه زندگيست.و آنکه اهل تمرين نيست(اهل نماز و ديگر واجبات نيست) قطعا قطعا در عرصه زندگي نافرماني هايي يعني افکار و گفتار و اعمال فراواني بر خلاف رضاي خداوند دارد و انجام مي دهد چون ذهنو روح و هميه وجودش آمادگي لازم براي اطاعت و فرمان بردن همه جانبه از خالقش رو ندارد ولي قطعا خوبي ها(اطاعت هايي) هم دارد ولي نافرماني فراوانيم قطعا دارد...و برعکسشم شايع هست طرف اهل تمرين فراوان هست(نماز روزه و ديگر واجبات) ولي در مسابقه اصلي خراب ميکند چون خيال کرده همان تمرين منظم و دائمي کافيست و مغرور ميشود و اطاعت و دقتي که در انجام دادن درست تمرينات داشته رو در مسابقه(عرصه زندگي)رعايت نميکند و تمرکزش را روي اطاعتِ محث و همه جانبه از مربي(خداوند که هم مربيست هم داور)در حين مسابقه که باعث حرکت و رشد و تعاليش در مسير درست می شود نمي گذارد.و فقط به همان تمرينهاي موفقش(نمازو روزهاش...) دلخوش هست!!!! حتما شنيديد بعضي مربيان مي گويند هفتها تاکتيکهاي خاصي رو با بچها تمرين کرديم و بايدها و نبايدها همه بهشون گفته شده و در حين تمرين هم همرو خوب رعايت ميکردند ولي در حين مسابقه(زير فشار) به اکثرش عمل نکردن و نتیجه نگرفتن.حالا اين افراد آيا عقلانيست تمرين(نماز روزه و...) را کنار بگذارند نه ابدا.بلکه عقل مي گويد بايد سعي کنند آن حرف شنوي کامل و تمرکز در تمرين رو به مسابقه( يعني تمام افکار گفتار و اعمالشان در عرصه زندگي) منتقل کنند و آنوقت قطعا در مسابقه پيروز( يعني عاقبت بخير)خواهند شد.کلام آخر کلمات و مفاهیم کلیدی در مطالبم در دو هفته اخير دوري از افراط گرايي و اهميت کسب رضاي الهي بود و علما بعد نشر پاسخ خداوند رو در تایید کلام رسولش دیدند (خلاصه آيرو عرض ميکنم_28کهف)با کساني باش که بعد ياد خدا بدنبال رضاي او هستند و از افراط دوري ميکنند.پس ايمان زباني و یاد خدا بتنهایی ابدا کفايت نمي کند بلکه اصل و عمق ايمان تنظيم کردن تمام افکار گفتار و اعمال مان مبتني بر خواست خداوند هست و موحد حقيقي برای رسیدن به این هدف والا بسیار تلاش می کند.و مقدمه و لازميِ رسيدن به اطاعت مستمر ياد مستمرِ خداوندست.یاحق
سلام.بدانيد يک انسان خدامحور و خدا دوست حقيقي همينکه متوجه بشود پي ببرد انساني دیگر اندکی از او در درگاه الهي مقربترهست ديگر چه برسد ذره اي فهم کند طرف رسول خداست آنوقت سر از پا براي ملاقات و در محضره آن فرد بودن نمي شناسد.ديگر چه برسد نشانهاي رسالت آن انسان فراوان باشد...وگرنه اگر اطاعتی میکند فقط از سر مقداری ترس از خداوند هست و هنوز به مرتبه خداجويان حقيقي(عشاق الهي) نزدیک هم نشده.يا حتي در مرتبه پايينتر ممکن هست اصلا در حال نقش بازي کردن باشد که خيلي از مومنين در اين مرتبه هستند يعني خوف از خداوند ندارند يعني بسياري از افکار گفتار و اعمالشان گناه آلود هست و اين گروه بمانند بازيگراني هستند که تو فيلم خيلي خوب ظاهر يک انسان مومن رو بخود مي گيرند و اعمال عبادي که يک انسان مومن انجام مي دهد را انجام مي دهند يعني حقيقتا وقتي لازم باشد خيلي خوب در نقش فرو مي روند(فقط در مواقع لازم) ولي آن نقش که در جلدش فرو رفتند حقيقت وجوديشان نيست و هنوز نشده يعني وقتي در سر دوراهي بين خواستيه نفس و خواسته پروردگارشان مي رسند در خیلی مواقع خواستیه نفسشان را انتخاب مي کنند(بغير از بعضي از اعمال عبادي که بهش عادت کردند)يعني به مفهوم حقیقی نه خدا ترس هستند و نه خدا دوست مگر در مواقع بسیار اندک آن هم در سطح بسیار پایین و البته آنها هم در خور ايمانشان پاداش و توجه الهی رو خواهند داشت ولي مرتبه و قرب الهيشان از خداترسان فاصله زيادي دارد بخصوص از عشاق الهي حقيقي....هرچقدر قلبا بيشتر تابع رسول خدا باشيد معلوم هست وجود حقيقيتان خداترس تر و خدا دوست تر هست البته نکته ظريفي اينجا هست و آن هم اينکه عاشقان حقيقي خداوند بسيار مي ترسند البته ترس اصليشان اول ازين هست که نکند نکند نکند ذره اي فکري حرفي عملي داشته باشند که جان جانان يگانه پروردگار عالميان ازشان ذره اي ناراحت شود.و مدام بدنبال کسب رضايت او یعنی عشق حقیقیشان هستند.کلام آخر اهل عالم بخصوص علما و حکماي مغرور و کج فهم بدانند بعد از توحيد تبعيت از پروردگار عالميان هيچ و هيچ و هيچ عمل واجبي نه نماز نه روزه نه هيچ عبادت واطاعت ديگري بالاتر و مهمتر از تبعيت از رسول خدا و هم تراز با آن نيست و بدانيد هر عملي يا هر سمت و جايگاهي که باعث بشود شمارو در برابر رسول خدا مغرور کند آن عمل يا علم يا جايگاه هيچ توشه خيري برات در آخرت بدنبال نخواهد داشت و بشدت ازش تبري خواهي جست...يعني چون شاهي يا چون رييس جمهوري يا چون رهبري يا چون صدها ميليون مقلد داري يا چون چندين مدرکه دکتري داري يا چون دها کارخانجات عظيم داري و بسيار ثروتمندي يا چون صدها و هزاران مقاله در معتبرترين سايتها و مجلات علمي جهان چاپ کردي يا چون صدها اختراع داشتي يا چون دها زنو بچه داري يا چون پدره دها شهيدي يا چون دها سال بر عليه دشمنان دين خدا جنگيدي يا چون اهل نماز اول وقت در صف اول جماعتي و شبهاهم بجاي 11رکعت نماز شب و دوساعت عبادت 110رکعت ميخواني و 5ساعت عبادت ميکني يا چون دها خيريه داري يا چون صدها يتيم رو سرپرستي ميکني يا چون تمام داراييت را وقف ساخت مدرسه و بیمارستان و مسجد کردي يا چون هر روز 10دور ختم قرآن ميکني يا چون هزار شاگرد علامه دهر تربيت کردي يا چون هزاران مريضرو رايگان عمل کردي ووو و هر دليلي ازين دلايل يا هر دليل ديگري که حجابي شود در برابر اطاعتت از رسول خدا و باعث بشود در برابر رسول خدا تکبر کني در آخرت ذره اي بکارت نمي آيند و بشدت از آن اعمال جايگاه و مدرک و اموال تبري خواهي جست و خواهي گفت اي کاش يک لحظشو يکذرشو انجام نميدادي و نداشتي تا در دنيا باعث تکبرت در برابر فرستاده خدا نميشد و خودت را و عملت را لعنت خواهي کرد.یاحق
سلام.اين هفته خطابم به تمام افراطيون عالم بخصوص آن گروه از حکام تندروي افغانستان هست. هر از گاهی می شنوم بعضي علماي کج فهم با استناد به يک آيه مي گويند زنان چون کشتزار خوانده شدند پس بغير از همسر و مادر بودن حق هيچ مسئوليت و نقشي در زندگيشون و اجتماع نمی توانند داشته باشند.اگر اين برداشت نادرست شما حق بود که شما هم چون کشت گذار محسوب مي شويد پس بخاطر همين اصلا حق هيچ فعاليتي در اجتماع نداريد و باید برويد در خانه هايتان بنشينيد و فقط کشت گزاري کنيد. ها !!! نظرتان چيست؟!!! اين چه برداشت و فهم غلط و احمقانه ايست که از آيات الهي داريد...این را آویزیه گوشتان کنید شما و تمام حکام حکومتهای دینی دیگر حق ندارید بر مبناي برداشت و تصورات شخصيتان از بعضي آيات که مورد تاييد عقل جمعي علماي موحد عالم نيست بخواهید جان انسانهايي رو بگيرید(محارب) يا انسانهايي رو از حق کار و تحصيل منع کنید...و همينکه نمي ترسید که ممکن هست به خلق خدا ظلم کنید (که بشدت آخرت خرابکن هست) اين خودش نشانیه کج فهمي عميق و تربيت نادرست ديني و انحراف هست که باید اصلاح شود (و در زمان رسولان الهي معيار حکم رسول خداست چون دريافت کننده وحی (حکم) الهي هستند)حقيقتا شما چيکاريه دين خدا هستيد؟ که کاسه داغتر از آش مي شويد و بر خلاف حکم خدا و رسولش که آسان گرفتن به خلق خداست بخواهيد به بندگان خدا سخت بگيريد...حقيقتا هر کج فهمي هم با ذره اي عقل متوجه انعطاف پذيري فراوان حتي در احکام الهي واجب مي شود چه در نماز چه در روزه و... براي حجاب هم بر مبناي فرهنگها تفاوتهایی میتواند باشد...برای خواندن نماز اگر مريضي پات درد مي کند نمازت را مي تواني نشسته حتي خوابيده حتي با تکان دادن پلک بخواني براي روزه اگر مريضي نياز نيست بگيري بعدا اگر توانستي بگير حتي بعضيا آب به بدنشان بايد حتما برسد بيش از مثلا 6ساعت بي آبي براشون عوارضي مي تواند داشته باشد آنوقت عيب ندارد آب رو مي توانند بنوشند و روزه دار هم باشند.و انعطاف پذيري هاي فراوان ديگر...اگر خداوند مي خواست به بندگانش سخت بگيرد ميفرمود پات هم درد ميکند باز هم هرطوري هست بايد ايستاده من رو ستايش کني و مریض هم باشی بايد 30روز ماه رمضان رو روزه بگيري نگيري تنبيه شديد خواهي شد!!! اگر نعوذبالله خداوند تصميم بگيرد چند روزي اختيارات خداييش را به امثال شماها بدهد که بنظرم همه اهل عالم رو از دين خدا بيزار مي کرديد و جهنم را هم بیخ تا بیخ پر مي کرديد.بدانيد اگر تابع رسول خدا نباشيد بازيچه ابليس خواهيد شد و راه سومي نيست...تمام حکام عالم بدانند بخواهند به عمد و آشکارا در برابر توصيها و احکام رسول خدا ايستادگي کنند و خلافش رو انجام بدهند قطعا عاقبت خوبي نخواهند داشت و تنبيهشان ديرو زود دارد ولي قطعيست.و بدانيد دين داري بايد باعث نشاط شود روحيه انسان طراوت يابد تا روح جلا بخورد وگرنه دينداري که از سر زور اجبار و سخت گيري نابجا و توسري بخواهد باشد روح رو جلا نميدهد و تعالي بخش و انسان ساز نيست و مسببان اين فشارها خواسته يا ناخواسته گوش بفرمان و نوچهاي ابليسند.و اگر بخواهند دين خدا رو بد و ناحق جلوه بدهند مورد خشم رسول خدا قرار خواهند گرفت و آنوقت چه بد آخرتي خواهند داشت.پس با توضيحات رسول خدا متوجه شديد ارتباط مستقيمي بين احکام الهي و عقل وجود دارد..و دينداري بدون عقل سرانجامش بهشت نيست بلکه سرانجامش به جهنم نزديکتر هست.يکي از نشانهاي عقل سالم عدم افراط و تفريط هست.شما خيال نکنيد اگر بظاهر خود را مسلمان(تسليم امر الهي) معرفي کرديد و يک ظاهر ديني بخود گرفتيد ديگر رسول خدا هميشه شمارو تاييد ميکند ابدا مطلقا.مسخ شدگانه شيطان هم با اين ظواهر فراوانند.اصلا ابليس اگر بتواند بصورت انسي در بيايد ظاهر يک روحاني ديني رو بخود مي گيرد که راحت تر بفريبد و مردم را از دين خدا بزند دور کند. پس ملاک بندگي خدايي بودن ظاهر شما نيست که رد مهر بر پيشاني و محاسن فراوان بر صورت داريد بلکه ملاک اينست که آيا افراط يا تفريط مکرر داريد يا نه چون بالاترين حربيه شيطان سوق دادن به سمت افراط و تفريط هست چون حاصلش انحراف از حق و ظلم هست.و آنوقت معلوم مي شود آيا تحت تسلط شيطان شديد و تبعيتش را ميکنيد يا نه.و بدانيد افراط و تفريط دورويه يک سکه هستند.چه آنيکه زن رو لایق برهنگی و کالاي جنسي و تبليغاتي می داند و چه آنيکه زن رو فقط لايق پستوي خانه مي داند و فقط زن رو در نقش تعمين کننده نيازهاي جنسي مرد و تروخشک کردن بچهايش مي داند هردو فريب خورديه ابليسند.و بنده به عنوان رسول خدا فرق زيادي بينشان نمي بينم چون نتيجه عملکرد هردوشان بسيار نزديک هست.تمام حکامی که به اسم دين خدا حکومت مي کنند بدانند اگر در زمان رسول خدا بخواهند سرخود عمل کنند و افراط گري کنند بچشم سرسپردگان ابليس بهشان نگاه خواهم کرد و آنوقت بسيار برايشان گران تمام خواهد شد.کلام مهم آخر حجاب ظاهري حتما مهم هست و حداقلهاش بايد حتما رعايت شود که قبلا دربارش مفصل توضيح دادم.ولي حجاب باطني(حجب و حيا) هم بسيار بسيار مهم هست.و اين ابدا با زور و محروميت حدود 50درصد جامعه از تحصيل و رشد حاصل نميشود بلکه در دل همان فعاليت و حضور در اجتماع حجب و حيا معنا و ارزش پيدا مي کند و حاصل مي شود.يعني عقل ميگويد روش درست جدا کردن زن و مرد از هم نيست بلکه روش درست که حق هست بالابردن حجبو حيا در زنو مرد با تربيت و فرهنگ سازي درست مي باشد.عقل مهمترين ابزار پيامبران الهيست.و بدانيد ابليس دينداري بدون عقل را براي بشر مي پسندد و توصيه ميکند چون حاصلش ميشود ظلم و شرک و مراسم باطل.ولي پيامبران الهي فقط فقط دينداري با محوريت عقل را توصيه مي کنند.با کلامي روشن حق بيان شد.تابع رسول خدا باشيد تا رستگار شوید.یاحق
با سلام.در ابتدا روي سخنم با حاکمان و قضات حق جويِ خداترس هست.بدانيد حجت اصلي در آخرت عقلتان هست.قضات بدانند اگر بر روي سرشان تفنگي گذاشتن گفتند اگر معلوم بشود حکم اعدامي که صادر کردي اشتباهست خودت و عزيزانت کشته خواهند شد آيا آنوقت باز هم بر درستي حکمتان اطمينان و اصرار داريد؟ اگر قاضي حکم اعدام قاتلي رو داده که جرمش محرز هست و ولي مقتول قصاص خواسته ميگويد بله حکم اعدامي که دادم قطعا درست هست يا مثلا اگر طرف يک سارقيست که معلوم شده چندبار مسلحانه اقدام به سرقت کرده يا يک لات قمه کشست که بارها دستگير شده و کلاسهاي تربيتي اخلاقي براش گذاشته شده اگر سلامت روان دارد و باز هم الوات گريش ادامه داشته بله قاضي با يقين مي گويد حکمش اعدام هست ولي ابدا براي يک جوان حدوده 20ساله با شرايطي که در مطلب هفته قبلم عرض کردم هيچ قاضي عاقلي(وقتي عاقل گفته ميشود يعني سلامت عقل و به تبع وجدان بيدار دارد)قطعا با يقين نميتواند حکم اعدام بدهد و از ترس جان خودش و عزيزانش حکمش رو لغو خواهد کرد...و در احکام اعدام چون قابل جبران نيست اگر قاضي ذره ای شک کند حکمش رو باید تغییر دهد و بايد احکام تنبيهي پايينتر رو صادر کند.يک سري احکام الهي عموميت دارند و مختص فرد یا گروه خاصی نیستند و در همه اديان الهي هم بيان شدند مثل نماز روزه حجاب و... که جاني رو هم نمي گيرند و هيچکس هم نميتواند منکرشان شود ولي يک سري احکام مثل محاربِ که کلا شرايط خاص دارد و اختلافات فراوانيم بين علما در اجرایش هست و صدورش هم ممکن هست به مرگ انساني ختم شود پس حق صدور چنين احکامي رو نداريد که اگر داشتيد کاملا دقيق دقيق هميه شرايطش بايد بوقوع مي پيوست و عقل جمعي تاييد ميکرد.و در زمان رسولانه الهي بالاتر از همه کلام رسول خداست که حجت رو تمام مي کند.و پاسخ بسيار پرنکتیه خداوند رو ديدند.بدانيد هرکس تابع رسول خدا بود جزوه سعادتمندان است و هرکس از فرامين رسول خدا سرکشي ميکند جزوه ظالمين هست و بخود و ديگران ظلم فراواني ميکند و آخرت سختي خواهد داشت.حقيقتا در حکومت افرادي هستند که بخاطر فهم و خداترسي بيشترشان در برابر حق کمتر لجاجت ميکنند و از افراد نادان پيروي نمي کنند و به همان نسبت براشون احترام و ارزش قائلم.و درين قسمت روي سخنم با آن دست از عالمان و حاکمان لجوج و کج فهم هست بدانيد بعضي احکام و اعمال فقط در زمان رسولانه الهي و حکومت آنها قابل انجام هست و آن احکام مختص دشمنان ستيز کننده با پيامبران الهيست.بطور مثال انساني پيامبر خدا را بزند حکم و تنبيهش در دنيا و آخرت با فردي که يکي از اصحاب پيامبر را زده يکيست؟؟؟ نه...(البته قطعا پيامبران از حق خود گذشت مي کنند مگر خواست خداوند چيزي ديگر باشد)يا مثال ديگر حتي نزديکان ويژه پيامبران گاها احکام و حرمتشان با ديگران فرق ميکند مثل زنان پيامبران که شأن و جايگاه و حتي گاها اعمال و احکام خاص خود را داشتند ديگر چه برسد به خود پيامبران.حالا شما با اين شرک آشکاری که در عقايد داريد که ذره ایش هم قرب الهی را بمراتب کاهش می دهد و هم با اين سطح عملکرد در حال حاظر فاصلتان از حکومتي در تراز رسولانه الهي بسيار زياد هست در ثاني اصلا اگر برفرض فاصله هم نداشت باز هم ابدا ابدا ابدا ستيزه با شما مصداق جنگ و ستيز با رسولان خدا نيست که احکام ويژه ستيز با رسولان خدارو بخواهيد بر ضد دشمنانتان اجرا کنيد.و ابدا خودتان نمي توانيد به خودتان شأن و مقام الهي بدهيد و خودتان را در تراز منتخبان الهی بدانید.این چه غرور و جاهليت عميقيست!!! کلام آخر اگر حکومتي از سر خود بزرگ بيني بگويد مي خواهم احکام مختصه ستيز با رسولانه خدارو نسبت به ستيزگران و مخالفان خودم اجرا کنم خوب درين جا به اين نکته بايد توجه بشود که قبلنم اشاره کردم دونوع متخلف داريم کمي شريف و کاملا بي شرف.بطور مثال حکومتي که به کشور ديگري تجاوز ميکند موشک ميزند و قطعا اصلا حق تجاوز ندارد و قطره قطره خونهايي که ريخته مي شود جنايتيست که پایش ثبت مي شود ولي اگر قبل موشک زدن اعلام کند و يا بمب هاي غير متعارف و بمب هايي که روي چند نسل تاثير گذار هست رو استفاده نکند باز معلوم هست حاکمانش کمي شرف هنوز دارند و کاملا وجدانشان نمرده.پس همه حکومتها بدانند براي اعمالي که بدرست يا غلط مجازات سنگين تر از آن جرم برايش درنظر گرفتند آنقدر وجدان و شرف بايد داشته باشند که همگان رو از اين مجازات مطلع کنند.ولي انساني اگر نداند درين کشور يکي رو با چاقو بزند يا چنتا شيشه بشکند و شلوغي کند مجازاتش گرفتنه جانش هست و شايد فکر مي کند نهايت امر اگر دستي قط کند مجازات به مثل ميشود و به ازايش دستش قط ميشود و بخاطر شلوغي ها هم شلاق مي خورد و زندان و جريمه نقدي ميشود.پس براي اجراي اين مجازات هاي سنگين در دستگيري اول بايد هشدار به فرد داده شود و مجازات متعارف و نهايت قصاص بمثل انجام شود و اگر دوباره مرتکب شد آنوقت آن مجازات اصلي رو اجرا کنند.و اصولا در صورت تکرار مجازات بايد سنگين تر باشد تا بازدارندگی برای خود فرد و دیگران داشته باشد ولي تا حدي و آن هم تمام شرايط بخصوص دربار اول بايد در نظر گرفته شود که تعدادي رو هفته قبل عرض کردم و در نظر گرفتن نقش حکومتها در وقوع آن جرم بخاطر نقصها و خبطهايشان بسيار مهم هست.و حتي حکومتها بدانند وقتي توريستي مسافري مياد تو کشورشان بايد همانطور که در برگهايي که بهشان مي دهند مناطق ديدني و فرهنگ و رسوماتشان رو بهشان معرفي ميکنند اگر براي بعضي جرائم که احتمال وقوعشان هست مجازات خاص و سنگيني در نظر گرفتند بايد به آن مسافر اعلام کنند.وگرنه در صورت ارتکاب آن مسافر به آن عمل حق اجراي آن مجازات سنگين رو ندارند.با کلامی روشن حق بیان شد.تابع رسول خدا باشید تا رستگار شوید.ياحق
سلام.در ابتدا به عنوان رسول خدا خطابم به سرانه طالبان هست.شنيدم در افغانستان حکم سنگسار اجرا شده.بدانيد اگر معصيت بزرگي در يک شهری کشوري عادی شده رسم شده يا داره مي شود و رواج پيدا مي کند آن وقت اين دست ازين احکام مثل سنگسار مي تواند اجرا شود وگرنه در زماني يکنفر دونفر رو شما گرفتيد و هيچ رواجيم بر معاصي بزرگ نبوده حق سنگسار نداريد.براي اين دست افراد در صورت شکایت همسر و شاهدانه متعددی که عمل منافی عفت رو دیده باشند و شهادتشان هم تناقض نداشته باشد سخت گیرانه ترین مجازات اعدام هست که بسیار بندرت یک قاضی خداترس میتواند به چنین حکمی برسد...چه قضات چه شاکيان بدانند در شرايط عادي براي صدور تمام احکام الهي نگاهشان بايد بر مبناي رحمانيت و رحيميت الهي باشد و رأفت اسلامي بشدت در اولويت هست مگر برای اصرار کنندگان بر معاصی(نافرمانی) الهي.و احکامي مثل سنگسار رو فقط دو گروه مي توانند صادر کنند يا رسولان الهي يا قاضي اي که به عدالت و انصاف يعني خداترس بودن شهره هست.ابدا حکم هر قاضي اي براي صدور چنين احکامي قابل قبول نيست.اگر چنين قاضي اي سراغ نداريد حق دادن چنين احکامي هم نداريد.حالا خطابم به تمام قضات و حکام عالم هست حقيقتا بسياري از انسانهايي که در زندان هستند بر فرض گناه کار بودن عملکرد و ضعف حکومتها در حال و سرنوشت و خبط آن زندانيان موثر بوده هست.بالاترين نشانهاي خدا ترسي انصاف داشتن حق جو بودن هست.يک قاضي منصف بررسي می کند اين مجرم آيا از سر نياز و فشار اقتصادي اين جرمو مرتکب شده يا نه وضع ماليش خوبست ولی باز هم دست به دزدي زده.و يک قاضي منصف مي سنجد اين مجرم ضربوشتم يا قتل رو برمبناي يک تصميم آني و فشار رواني و جو محيط بوده که انجام داده يا نه يک کار سازمان يافته که روزها روش کار و برنامه ريزي شده بوده هست يا يک قاصي منصف سن طرف رو مدنظر نظر ميگيرد آيا يک جوانه خامِ 20سال 25ساله هست يا نه يک مرد کامل جا افتاده حدود 40ساله هست يا يک قاضي منصف مي سنجد اين مجرم قبلا سو سابقه مربوط به اين جرم رو داشته يا نه و يک قاضي منصف موارد متعدد ديگر هم خواهد سنجيد.يک قاضي خداترس حقيقتا اين چنين عمل ميکند.حالا وقتي جواني خام که سوسابقه ضربوشتم و درگيري ندارد و بر اثر جو حاکم که بخشيش مقصر خود حکومت هست و بر اثر يک تصميم ناگهاني يک انساني رو با چاقو مجروح ميکند و يک شلوغي اي مي کند يعني يک تيم سازمان يافته قتل و ترور پشتش نبوده و هيچ قتليم صورت نگرفته که ولي مقتول تقاضاي قصاص کند حالا به عنوان رسول خدا ازتان سوال دارم آيا يک قاضي منصف(جوياي حق که التزام به عمل به حق که ثمرش عدالت هست دارد) براي چنين پرونده اي حکم اعدام ميدهد؟؟؟ تازه با وجود اينکه من از کلام مخالفان نظام شنيدم که رهبر نظام گفته بودند از زدن اتهام محاربِ که ميتواند منجر به صدور حکم اعدام شود تا حد امکان اجتناب کنند من که اين چنين شنيدم و اميدوارم درست باشد ولي نه به حرف رسول خدا(که قبل رهبر حکومت تاکيد کرد بود از دادن چنين احکامي خودداري کنيد) و نه به حرف رهبرتان گوش کرديد و نه به حرف عقلتان که بالا توضيحاتشو دادم گوش کرديد چون آنچه پيامبر خدا بهتان گفت اگر مي انديشيد و از خداوند حقيقتا ياري ميخواستيد توسط پيامبره درون هم يعني عقل به حق مي رسيديد.يک قاضي خداترس بشدت بدنبال حق و رعایت انصاف هست.بالاترين قاضي خداوند هست که در دنيا اين وظيفرو به رسولانش تنفيذ کرده که حق رو از باطل با هدايت الهي جدا کنند پس وقتي رسول خدا حکمي داد حکم هيچ مخلوقي از حکم او بالاتر و ارجح تر نيست...اين هم عرض کنم جوي در کشور درست شده که بغير از مردم حتي اين جور احساس ميکنم بعضی از علما جرأت ندارند حرف دلشان رو صريح بزنند چون از اتهام تشويش اذهان عمومي و تبليغ عليه نظام و... ميترسند.اينکه چند نفر مخالف بيان جلوي دوربين انتقاد کنند اين ملاک آزادي بيان و مردمي بودن نيست بلکه بايد امري کلي باشد.هر دولت و حکومتي سرکار باشد مقصر دانستن و تهمت زدن به فرد خاصي بدون مدرک مستدل درست نيست ولي ابدا انتقادِ تند کلي ولي منصفانه بر حکومتها و جواب خواستن نسبت به عملکردشان عيب و جرم نيست بلکه حق مسلم هر ملتي هست و حکومت موظف به پاسخگوییست.با اين گرانيهاي عجيب و فراگیر در کنار بعضي ناکارامدي ها و ظلمها و تصميمات اشتباه درين شرايط مردم حق اعتراض و حق خواهي دارند.بدانيد ایجاد جو خفقان توسط هر حکومتی خودش از نشانهاي بارزه مرضِ مهلک و آخرت سوزه فرعونيت هست که باید درمان شود.و کلام آخر وقتي مخلوقي عالمي حاکمي چه رهبران ديني دنيا چه رهبران سياسي قلبا بياد رسول خدا هستند يا سعي ميکنند به توصيها و احکام الهي که بيان کرده عمل کنند يا مطالبش را نشر دهند توسط ملکوتيان بهم فهمانده ميشود و وجودشان را فهم ميکنم...و همين توجهات و تبعيت اندک هم در آخرت بکارشان خواهد آمد و در صورت ادامه دار بودن نزد رسول خدا اعتبار خواهند يافت ((حکما چند روز قبل پاسخ خداوند و نشانهاي بسيار روشن براي اجازه نشر اين مطلبم رو ديدند.که مربوط به افرادي ميشد که محکوم به اعدام شدند در حالي که قتلي نکردند يا تعدادي هم اتهاماتشان دقيق و کاملا منطبق با حق نيست.و دستور رسيدگي مجدد دادم.نميتوانستم تا پنجشنبه صبر کنم چون ممکن بود خونهايي بناحق ريخته شود و اينکه بعدش حکم بر توقف بعضي از احکام اعدام داده شد بدانند بسيار رسول خدا رو خشنود کردند و با اينکه حکم رسول خدا حکم الهيست و موظف به اجرا بودند ولي از عمل کنندگان به حکم رسول خدا تشکر مي کنم و قطعا در صورت ادامه دار بودن تبعيتشان از رسول خدا آثارش در دنیا و آخرت بسيار برایشان ارزشمند خواهد بود))یاحق
سلام.گفته میشود معیار خواست اکثریته مردم هست.و سوال پیش میاد آیا این حرف در همه حال صدق میکند.پاسخ اینست که ابدا.اگر الان همیه حدود 9میلیارد نفر جمعیت جهان یعنی در اوج حداکثری تصمیم بگیرند که بت پرستی کنند آیا همچین حقی دارند ابدا.خوب حرف مردم کی ارجح هست وقتی که فقط مطابق با عقل و آموزهای فطری انسانی باشد.چند مثال دیگر میزنم اکثریت مردم یک قوم تصمیم بگیرند چیزی به اسم ازدواج نباشد و رابطها از هفت دولت آزاد باشد یا چیزی به اسم پوشش مناسب نباشه آیا باید بقیه تبعیت کنند ابدا مطلقند.پس معیار وقتی مطابق نظر اکثریت هست که نظرشون منطبق با عقل و فطرت انسانی باشد.مثال دیگری میزنم خوب توجه کنید شما حق داری دستت رو چه خالی چه با چاقو به هر جهت بالا پایین و عقب جلو کنی تا کی این حقو داری؟؟؟ اگر یک انسان دیگری جلوت بود حالا بازم این حقو داری دستت رو به هرجهتی حرکت بدی؟ نه دیگر این حقو نداری چون باعث اذیت و سلب آرامش دیگران میشوی پس خیلی از حقها بخاطر رعایت حق دیگران و وجوده حقی بالاتر از ما سلب می شود.شما حق داری یک پوشش راحت و باز داشته باشی تا کی این حقو داری تا وقتی که باعث اذیتو آزاره روانی دیگران نشوی.خوب مثلا یک مرورگر اینترنت باز میکنی می بینی در صفحه اصلی خبرهاش عکسهای زنان با پوششهای نیمه برهنه گذاشته و حقیقتا باید بشه براحتی از مدیران این مرورگر شکایت کرد و دها و صدها هزار دلار غرامت گرفت.چون انسان ذاتا خلقتا با دیدن یک زنی با بدنه نیمه عریان روانن و جسمن تحریک میشود و حقیقتا روحو روانش مورد تهاجم قرار میگیرد و هیچ قاضی و انسانه سالمی نمیتواند اینو تکذیب کند چون خلقت انسان این چنین هست و عمل گردانندگانه آن مرورگر و امثالهم کاملا مصداق تجاوز به حق دیگران به روانه دیگران هست چون خیلی از انسانها دوست ندارند با دیدن چنین عکسی روحو روانشان مورد تهاجم قرار بگیرد که بعد ممکن برای بعضیا فشار جسمیم بهمراه داشته باشه پس ابدا حق نداریم هرپوششی رو در ملا عام داشته باشیم و هر عکسی بزاریم.قبلنم گفتم پوشش مکفی کفایت میکند.و هر زن و مرد عاقلی بدون آموزش خاصی میفهمد در چه حدی باید اندام خود رو بپوشاند که باعث جلب توجه و تحریک(تهاجم)به دیگران نشود.بدن تا بالای سینها نزدیک گردن باید پوشیده شود و برجستگی های بدن باعث جلب توجه نشود یعنی لباسی متناسب با برجستگی های بدنشون باید بپوشند و در هیچ جامعه ای ازین پوشش مکفی حداقلی کمتر نمیتواند باشد مگر انسان هاش طبیعی و سالم نباشند.ولی پوششان ازین بیشتر می تواند باشد و حکومتی حق منع کردن ندارد مگر پوشش صورت بخاطر مسائل امنیتی.البته در پوشش مکفی هم سخت نباید گرفت.و شاید بعضی جوامع اسلامی در بعضی فرهنگ ها عقبترند ولی در زمینه فرهنگ پوشش مترقی تر( خدایی تر) هستند و متناسب با عرف جامعشان سطح پوشش حداقلی شان معمولا کمی بالاتر هست و قبلنم گفتم در زمینه پوشش لاخ به لاخ موهای سر نباید سخت گیری بشود.که در ادامه توضیح خواهم داد.حالا به بحث اصلی میرسیم حکام قومم باید به توصیه قبلی رسول خدا در اینباره گوش میکردند و مدبرانه و هوشمندانه عمل میکردند و مسئولینی که به توصیها و احکام رسول خدا عمل نکردند مسئول خونهای ریخته شده هستند و باید جوابگو باشند.و نباید به رعایت کنندگانه پوشش حداقلی عرف جامعه سخت می گرفتند.مثالی مفهومی میزنم تا خوب حق مطلب رو فهم کنید.زیپ یک کیف 90درصد بسته میشود و درسته باعث شده شاکله کیف کمی نامناسب بشه ولی میدونی دیگه پایینتر نمیاد و گیر کرده و محتوایات کیف بیرون نمیریزه(برهنه نمیشه)ولی اگر از سر سجامت حاصل از نادانی با زور و فشار آن زیپ 90درصد بست شدرو بخواهی100درصد ببندی کل آن 90درصد زیپ(پوشش) هم که سالم بود و خوب و بجا بسته شده بود رو خراب می کنی و دیگر کل محتوای کیف میریزد بیرون (عریان میشه)منظور بر اینکه اون روسری سر زنهای ایران مصداقه آن گیریه گیر کردیه زیپ بود که درسته فقط قسمت کمی از مو را پوشانده ولی وجود همون یک وجب دو وجب روسری باعث حفظ ماندنه پوشش میان تنه و پایین تنه می شد.پس خودش ملاک نبود ولی دقیقا کار اون گیریه گیر کرده زیپ رو میکرد که درسته 10درصد 20درصد باز افتاده ولی همون زیپ خراب دیگه نمیزاره محتویات آن 90درصد بریزه بیرون.ولی فشار احمقانه نتیجه عکس میدهد و باعث میشود کله زیپ باز بشه و دیگه وقتی روسری یک وجبی رفت کمکم به مرور هی لباسها و هی شلوارها آب میشه و چند سال بعد مثل بعضی کشورهای اروپایی و آمریکایی با یک لباس20سانتی و یک شلوارک 30سانتی میان تو خیابان.قطعا برخورد قهرانه درین زمانه تدبیر درستی نیست.بدانید فقط با تبعیت از رسول خداست که می توانید کاملا منطبق با حق عمل کنید(و علما پاسخ خداوند رو برای نشر این مطلبم دیدند آیه112 سوره توبه که خداوند بیان کرد آمرین به معروف و نهی کنندگان از منکر و حافظان حدود الهی رستگاران حقیقیند)و بالاترین نشانهای رسول خدا اول کلامش هست چون سرشار از حکمت الهیست و آشکارا حق رو از باطل جدا می کند و کلامش کاملا منطبق با عقل و فطرت انسانیست و کاملا حقانیتش رو اهل عالم فهم می کنند و نشانه بعد شناسانده شدنش به خواست خداوند به سرانه کشورها و تمام حکام عالم هست و سومین نشانه بارز باره الهی داشتن و تحقق وعدهایش هست و نشانهای متعدد دیگر که بندگانی که اهل غرور و بندگی نفس نباشند آنهارو هم فهم می کنند.کلام آخر این که اصل حجاب حکم الهیست هیچ شکی درش نیست و این به بنده به عنوان رسول خدا به مانند تمام رسولان الهی فهمانده شده و اگر حکومتی با فرهنگسازی درست و رفتار درست بتواند مردمش رو به رعایت پوشش مناسب تر مجاب و علاقه مند کند این باعث خشنودی رسولان الهی خواهد بود ولی شیوه دیگری مورد تایید رسولان الهی نیست.و نکته اساسی اینجاست که رعایت و برقراری عدالت الهی در جامعیه مدعی دینمداری بشدت نسبت مستقیم با رعایت احکام الهی در بوعد اجتماعیش مثل حجاب دارد به این مفهوم وقتی در جامعه ای مردمش ببینند دیگر احکام الهی جدیته زیادی در اجراشون نیست که منجر میشه بی قانونی ها دزدی ها اختلاس ها تبعیضها گران فروشی ها و رابطه محوری ووو درون جامعه رواج داشته باشد که سبب میشود عدالت الهی در همه ابعاد در آن جامعه کمرنگ شود آنوقت بخش کثیری از مردم میگویند حکومت بجایی بدنبال رعایت احکام الهی مرتبط به مردمش باشد اول باید بدنبال رعایت احکام الهی مرتبط بخودش باشد و دیگر بمرور حرفش را نمیخوانند و مشروعیت و حقی برای آن حکومت برای اجرای احکام الهی در بوعد اجتماعی قائل نخواهند بود.یاحق
سلام.گاها بر قلب رسولانه الهي مطالبي قرار مي گيرد که درباره خودشان يا اختياراتشان هست ولي بيانش را هفتها به تاخير مي اندازند تا زماني که احساس کنند بيانش کاملا و خالصانه براي رضاي خداست نه حتي ذره اي براي رضاي نفسشان و اين مطلب از آن جنس هست.بايد بدانيد رسولان الهي اختيارات فراواني دارند.حقيقتا آن دسته از حکما و علماي عالم که در برابر رسول خدا تکبر مي کنند و از احکامش اطاعت نمی کنند به چي خود مي نازند وقتي رسول خدا بخواهد ميتواند لشگريانه عظيمي به سمتشان گسيل دهد و اگر لب به نفرين باز کند کن فيکون ميشوند جوري محو مي شوند که انگار اصلا نبودند.به موشگهاي خود مي نازند به بمب هاي خود مي نازند به سفينهاي خود مي نازند به خداوندي خدا قسم که اينها سر سوزني در برابر لشگريان تحد فرمان رسولانه خدا قدرتي ندارند يا به مالها و ثروتها و ديگر تعلقات دنيايي خود مي نازند که اگر رسولانه الهي اهل دنيا بودند و ثروتها و مقامات و تعلقات دنيا حقيقتا براشون مهم بود چندين برابر بهشان داده ميشد.يا شايد برين تصورند که قرب و جايگاه الهي و فهمشان از حقيقت عالم و حقانيت افکار عقايد و گفتارشان از رسول خدا بالاتر هست و اصلا خداوند رسولي فرستاده که آنها هدايتش کنند !!!! حقيقتا به چه چيزه خود مي نازند که در برابر رسول خدا مي ايستند و از احکامش اطاعت نمي کنند؟؟؟بدانند اگر رسول خدا بخواهد بهشان غضب کند و در همين دنيا مجازات شوند در برابر تنبیهی که بهشان خواهد رسید بسيار عاجز و ناتوان خواهند بود و هيچ يک از خدايگان زميني و تجهيزات و سلاحايشان بکارشان نمي آيد.ولي دنيا کوچکتر از آنيست که بچشم رسولانه خدا بيايد و رسولان الهي مهربانتر و صبورتر از آن هستند که بخواهند پرونده فرد يا گروهی رو از همين دنيا حواله به جهنم بدهند.و فقط از خداوند مي خواهند درين دنيا تشرهاي کوچکي بهشان بخورد که شاید بخود بيايند و علما و حکمايي که در تمام عالم خود را داراي ماموريت و وظيفه الهي مي دانند که سبب شده از اطاعت رسول خدا سرپيچي کنند به اين بخش کلام رسول خدا خوب توجه کنند و اين نکته بسيار مهم رو آويزه گوششان کنند فقط رسولانه الهي بر مبناي وظيفشان اختيارات بسيار بالايي دارند يا افرادي که مورد تاييد رسولانه خدا باشند ولاغير و در حقيقت شما هيچ مالکيتي بر هيچ چيزه عالم نداريد حتي به اندازه يک ارزن. و رسول خدا تمام عنوان هاتان مقام هاتان تمام پست هاتان تمام دارايي ها و مال هایتان و سرزمينتان رو می تواند ازتان بگیرد و بر شما حرام کند حتي زنانتان رو رسول خدا که نماينده خداوند بر روي زمين هست مي تواند بر شما حرام کند.و در زمان رسولانه الهي هيچ انسان و پست و جايگاه و مقامي بدون تاييد رسول خدا شأنيت الهي ندارد مگر صاحب آن مقام تابع رسول خدا و مورد تاييد رسول خدا باشد. شما اگر سند مالکيت 6دانگ هم از کل زمينها و ثروتهاي دنيا داشتيد ولي رسول خدا اگر تشخيص دهد از راه نادرست بدست آورديد يا لياقتشان را نداريد ديگر هيچ حق مالکيت و اختیاری بر آن اموال و سرزمينها نداريد.چون در حقيقت هيچ مالکيتي از خودتان نداريد و مالک و اختیاردار حقيقي تمام عالم فقط خداوندست و با اجازه او در دنیا رسولانش اختیارات فراوانی دارند.حکما و علما بدانند خداوند و رسولش دوست ندارند بهتان سخت بگيرند مگر با لجاجت بر باطل بخواهيد به جنگ خدا و رسولش برويد.و آنوقت دنيا و آخرتتان جهنم خواهد شد.رسول خدا نماينديه مخصوص مالک حقيقي ملکو ملکوت پروردگار عالميان هست و بازم تاکيد ميکنم اختيارات بسيار فراواني دارد...حتي اگر تشخيص دهد وجودتان شيطاني و شيطان زاست و قابل اصلاح نیست مي تواند جانتان را هم بگيرد.براي فهم درجه ولايت رسولانه الهي ببينيد چطور يک پدر بخواست خداوند بر فرزندانش ولايت و اختيار دارد حالا رسولانه الهي که مامورانه ويژه الهي هستند بعلاوه فرزندانشان ولايتشان بر همه اهل عالم هست و آن هم در سطح و اختيار بمراتب بالاتر از ولايت پدر بر فرزندانش. و بدانيد تشرهاي رسولانه الهي هم از سر دلسوزي و بقصد بخود آمدن هست با قيد اين نکته که بشدت هم ضمانت اجرايي دارد.و نکته آخر وقتي شما پيکي نماينده اي از سوي خودتان که حاوي پيام روشن شماست به سوي فرد يا گروهي ميفرستيد هرگونه اهانت و دشمني با آن نماينده مصداق اهانت و دشمني با شماست پس اين رو بدانيد هر گونه نافرمانی و دشمني نسبت به رسولانه الهي که نماينده و فرستاده پروردگار عالميان هستند مصداق نافرمانی و دشمني نسبت بوجود اقدس پروردگار عالمیانست.حقیقتا در آخرت چه بیچاره اند مکذبین حق.یاحق
سلام.اين هفته به يک نکته بسيار مهم مي خواهم اشاره کنم و خطابم به اهل عالم هست اگر به هر دليلي با فردی یا گروهی بخاطر دلايل قوي و محکم از منظر خودتان دشمني مي کنيد يعني دشمني تان را بر مبناي عقل و فهمتان حق مي دانيد و اگر منصفانه و به اصطلاح رايج مردانه دشمني کنيد در آخرت حتی اگر بفهمید دشمني تان به ناحق بوده ولی بر مبناي سطح فهمتان به اشتباه حق تشخيص داديد آنوقت به خاطر رعايت انصاف که منطبق با آموزهاي فطريتان بوده آخرته بمراتب راحتري از دشمن غیر منصف خواهيد داشت.مثال بارزش اينست که شماي خبرنگار يا مجري يا کارشناس يا مدير رسانه اي به دلايلي که فکر مي کنيد و يقين داري حق هست از حکومتي يا شخصي بدتان مي آيد و باهاش دشمني مي کنيد ولي اگر هر خبري از آن حکومت يا فرد که باهاش دشمني بدستت مي رسد رو حاضر نشي بدون بررسي و تحقيق کافي نشر بدي و بي طرفانه بررسي دقيق کني آنوقت حتي اگر بعضي وقتها تحقيق و برسيت و نتيجه گيريت اشتباه بود و به اشتباه خبري رو نشر دادي و حتي طبعات بديم داشته ولي آنوقت خيلي حساب و جايگاهتان در آخرت با فردي که نامردانه و غير منصفانه دشمني مي کند و نه تنها براي خبرها بررسي درست و دقيق نمي کند بلکه حتي خبر هم جعل ميکند فرق میکند.حتی شما با اينکه اشتباهات مهمي شايد کرده باشيد ولي حساب و جايگاهتان در قيامت با آن دشمن بي انصاف بسيار فرق خواهد کرد.حالا اين را مي شود در تمام ابعاد و مراتب زندگي بسط داد.و بدانيد امورات دنيا کاملا به هم وابسته هست يکوقت مي بيني حتي خود پدر مادره قاتل يا فلان عارف يا عالم الهي در دادگاه الهي در خونهاي بناحق ريخته شده شريک محسوب مي شوند البته با درصدهاي مختلف و دليلش اينست جايي که بر مبنای فهمش از حق بايد دفاع مي کرد نکرده و جايي که بايد تذکر مي داد يا موعظه ميکرده نکرده بي تفاوت بوده يا فردي در شبکات ماهواره اي يا سايت ها خبري رو بدونه بررسی کافی بيان مي کند نشر مي دهد و باعث تحريک عده اي مي شود و اگر بناحق خونهايي ريخته شود بعد مي بيند در دادگاه قيامت در پروندش خورده شريک قتل بعد مي گويد من در عمرم يک حشره هم نکشتم دلم نمي آمد ديگر چه برسد به کشتن انسان که آنوقت تصاوير به نمايش گذاشته مي شود و آثاره کلامش در آن جريانات رو بهش کاملا مي فهمانند و سرش پايين مي افتد.و بدانید اگر حتي يقينه صد درصد داريد 10نفرو يک شخصی کشته اگر جنايت يازدهمي در همان محل اتفاق بيفتد حق نداريد بدونه بررسي دقيق و شواهد روشن و کافي به قاتله آن 10نفر نسبت بدهيد. اين ها را از سر دلسوزي و محبت مي گويم رسولانه الهي دوست ندارند هيچ مخلوقي به اندازه سر سوزني در آخرت بخاطر آثار اعمالش متحمل سختي شود پس رسولانه الهي با بيان حق به دنبال اين هدف هستند که در دنيا عقايد و اعمالتان را اصلاح کنيد چون برای داشتنه ابدی زيبا راهی جز این نیست.و کلامم رو با آيه 188سوره اعراف که توسط تمام پيامبران الهي به نوعي بيان شده ختم ميکنم _ بگو: من مالك سود و زيان خويش نيستم، مگر آنچه را خدا بخواهد؛ (و از غيب و اسرار نهان نيز خبر ندارم، مگر آنچه خداوند اراده كند؛)و اگر از غيب با خبر بودم، سود فراواني براي خود فراهم ميكردم، و هيچ بدي (و زياني) به من نمی رسید؛ من فقط بيمدهنده و بشارتدهندهام براي گروهي كه ايمان ميآورند-و آماده پذيرش حقند
سلام.حکام قومم بدانند وقتي فردي بر عليه حکومت شما در داخل کشور صحبت مي کند بدگويي مي کند حتي به حکام کشور توهين مي کند(که توهين رو ابدا جايز نمي دانم) بايد بريد ببينيد اين عصبانيت بخاطر چيست بايد بررسي کنيد چه ظلمي به او شده که انقدر دلش پره و باید بسيار سعه صدر نشان بدهيد.نگذاريد اين خواسته و فکر و آرزو که دوست دارید زمينه ساز حکومت الله بر روي زمين باشید باعث توهمتان شود و منجر شود خودتان رو مقدس بدانيد و مخالفانتان و معترضان به اوضاع و نقصهاي متعدد حکومت داريتون رو کافر و محارب و خارج از دين خدا بدانيد و مصداق آيه اشدا علی الکفار بخواهيد باهاشون رفتار کنيد...باید هی بخودتان یاد آوری کنید این فقط یک آرزوست وگرنه شما فرسنگها باهاش فاصله دارید.و ابدا مطلقا اين جوزدگی و رفتار جايز نيست.پس بسيار احتياط کنيد.نکته مهم اينکه خطابه مومنين به قوم يا افراديست که مومن بخدا و رسوله زمانشان باشند و فقط با ايمان و ياري رسول خداست که ميتوانيد جزوه مومنين حقيقي محسوب شويد که شما درين زمينه ضعف مهمي داريد.و درين چندين هفته اخير افرادي رو که در تظاهرات دستگير کرديد بسيار مراقب باشيد بهشان ابدا با ديد افرادي که قصد برندازي حکومت خدا رو داشتند نگاه نکنيد چون ابدا عقايد و اعمالتون در سطح يک حکومت الهي نيست و هم حاکمتان منصوب الهي نيست...حتي اگر در راس حکومت رسول خدا بود ولي در ارکان حکومت توسط مجريان حکومت ظلم و تبعيض جاري بود يا بدرستي از حق مظلومان دفاع نمي شد و علنا مجريان آن حکومت با گسترش عقايد شرک آلود در آن کشور مقابله نمي کردن آنوقت آن حکومت هم مصداق حکومت خدا بر زمين نبود و معترضان و حق خواهان در آن کشور ابدا مصداق کفار و دشمنان خدا محسوب نمي شدند...بله اگر طبق فيلم واضح دوربينها فردي در بين معترضان جنايتي مي کند قطعا بر مبناي احکام الهي بايد باهاش برخورد شود ولي اگر فردي ديگران را تحریک به حق خواهي کند و مدرکي بر عليش نيست که ديگران رو به اختشاش و مثلا شکستن شيشه مغازها و آتش زدنه اموال مردم و اموال عمومي و جنايت دعوت کرده حق اعدامش يا دادنه هرگونه حکم سنگين ديگري رو برعلیهش نداريد مگر مدارک قوي داشته باشيد.بدانيد حکم اعدام آخرين گزينه هست نه اولين و مدارک بسيار محکمي نياز دارد و اگر در يک مدرک هم شک و شبه باشد بايد از دادنه این حکم اجتناب کرد.و متاسفانه شنيدم بعضي افرادي که بچشون در بعضي تظاهرات جان باخته بعد که معترض شدند و مصاحبه مي کنند مامورانه حکومتي مي روند پدر يا مادرش رو بازداشت مي کنند تحديد يا تحقير می کنند که اميدوارم درست نباشد ولي از زبان خود پدر مادرها شنيدم.و اين به چه بهانه اي مي تواند باشد يکي از مهمترين بهانهاش همانيست که عرض کردم حکومتشان را مصداق حکومت خدا بر زمين و حکامشان رو منصوب خدا يا منصوب منصوبان خدا مي دانند و براي همين هرگونه جبهه گيري در برابر خودشان رو حتي اگر پدر مادر يک جان باخته باشد مورد پيگيرد قرار مي دهند...گفتم ابدا حق خواهي يا حتي توصيه به حق خواهي جرم نيست وقتي مي توانيد جرم محسوب کنيد که مثلا آن خانواده مقتول بخواهند يک تشکل برنداز حکومت تشکيل بدهند.و اين نوع رفتار نشانه بارزه فرعونيت هست.فراعنه خودشان رو خدا يا نماينده خدا محسوب مي کردند و هرگونه منتقد به خود و حکومتشان را نشانه انتفاد به خدا يا خدايگانشان مي دانستند و آن افراد رو مستحق توبيخ و شکنجه يا حتي مرگ مي دانستند...از هر دو جبهه افرادي مظلومانه جان باختن شهيد شدند که برايشان علوه درجات رو از خداوند خواستارم. هيچکدام از دو سمت حق کشتار و شکنجه ندارند.از خدا بترسيد و تقواي الهي پيشه کنيد.و نکته مهم آخر بايد علت کشتار و عاملان کشتار در زاهدان مشخص شود.حکومت به عنوان حافظه امنيت چه عاملان خودش چه دشمنان درين جنايت دست داشته باشند مسئول هست و بايد پاسخگو باشد.حتي برفرض 2نفر5نفر در يک جمعيته فراوانی مسلح باشند نه شما نه هیچکس دیگری حق ندارد به سمت تمام آن جمعيت شليک کند...که علی الظاهر چنين اتفاقي افتاده هست که چنین عملی کار جنود فریب خوردیه ابلیس هست.و همگان بدانند حرف و ادعاي خوب بودن خدايي بودن ابدا کفايت نمي کند و مخلوقي رو مقرب الهي نمي کند بلکه ملاک کیفیت توحید و عملکردتان هست...اگر شمايه نوعي بياي در ابتلائات که تمامش آزمون هست همان رفتار و خبطي رو بکني که مدعي هستيد دشمنانتان که بدهاي عالم مي دانيد مي کنند خوب ديگر هيچ فرقي با آنها نخواهي داشت.گوشتان زنگ بزند تاييد و عدم تاييد شدنتان توسط بنده به عنوان رسول خدا بسيار در سرنوشتتان موثر هست و ابدا رسولانه الهي به ادعا نمره نمي دهند بلکه فقط به ميزان توهي بودنه عقايدتان از شرک و عملکردتان نمره مي دهند و نمرهايي بالاترين ضريب رو دارد که در ابتلائات در زير فشار در سختي ها مي گيريد.یاحق
سلام.بعد چهلو اندي سال که بکوب مداوم و يکسره از خداوند هدايتگر و رهبره الهی طلب کرديد بعد حالا خيال کرديد بعد اجابت و فرستاده شدنه رسولی هدايتگر مي توانيد خدا و رسولش رو بتمسخر بگيريد و به ريش رسول خدا بخنديد و بگوييد نه اين منصوبت مورد پسند ما نيست چون حکومت ما مقدسه ولي اين رسولت قداست حکومت و رهبران و خدايگان زميني ما رو تاييد نمي کند و بعضي اعمالمان هم باطل مي داند.ببر يکي ديگر بفرست که قداست حکومت و رهبر و خدايگان زميني مارو تاييد کند آنوقت مخلصشم هستيم و پايينتر از رهبرمان يک جايي بهش مي دهيم سرش گرمشه...کج فهمی و وقاحت تا چه حد !؟آيه 53 عنکبوت و 3بار تاکيد بر مفاهيمش رو ديديد و چه بسيار مهر تاييد بر رسالت و وعدهای خداوند بر رسولش را ديديد.که هر يکبارش ميلياردها بار اعتبارش و تضمين قدرته اجراييش از مهر تمام شاهان و رهبران دنيا بالاتره.آويزه گوشتان کنيد هرگونه بي حرمتي سرکشي لجبازي و دهن کجي نسبت به رسولان الهي تاوانهايي سخت در دنيا و آخرت دارد.اگر سنت الهي بر مبناي آيه 53 عنکبوت دادنه فرصت کافي نبود تا الان در مسند قدرت نبوديد اينو آويزه گوشتان کنيد تاواته تمسخر خدا و رسولش در دنیا و آخرت بسیار سنگین هست.پس يا مي آييد دو زانو در برابر رسول خدا مي نشينيد و بيعت مي کنيد و تابع دستورات و احکام رسول خدا مي شويد یا دیر یا زود سنت الهي شامل حالتان مي شود و هر چقدر هم دستو پا بزنید رفتنی هستید یا يکوقت شب که خوابيديد و مثل بسياري از سرکشانه نفي کننده رسولانه الهي در طول تاريخ عذاب الهي بر سرتان فرود مي آيد و صبح در ميان درکاته جهنم بيدار مي شويد.و بدانيد خداوند با فرستادن رسولي هدايتگر راه هر عذر و بهانه ای رو در آخرت برايتان بست.چون اگر رسولي هدايتگر نمي آمد در آخرت مي گفتيد پروردگارا ما را که چهلو اندي سال ازت مدام و یکسره ولی الهی طلب کرديم و زمينه هاي فراواني براي حکومتش فراهم کرديم رو لااقل آزمايش مي کردي و درسته خدای زمینی از منصوبان الهی در خیالمان ساخته بودیم و عقيدمان باطل و مصداق شرک بود ولي لااقل با فرستادن يک منصوب الهي که مدنظر خودت بود هم مارو هدايت مي کردي و هم چون بسيار مصر بر عقيدمان بوديم قطعا بر خلاف قوم هاي گذشته ما کاملا و صادقانه فرستادت را اطاعت مي کرديم.و خداوند با اين آزمايشي که ازتان گرفت بهتان فهماند فرق خاصي با قوم هاي گذشته نداريد و ديگر هيچ بهانه اي نخواهيد داشت چون چه بخواهيد چه نخواهيد با کلام روشن کننديه فرستاده خداوند که کاملا عقلگير و فطرت پسند هست و آشکارا حق رو از باطل جدا می کند حق رو دريافتيد...و واي بر مکذبين حق.نکته بسيار مهم آخر ممکن پدري بخاطر احکام الهي موظف باشد حکم اعدام پسرش رو صادر کند.ولي اين پدر چون مهر فرزندش هنوز در دلش هست با اينکه اعدامش مي کند ولي براي اينکه از سختي هاي ابدش کم شود دعایش مي کند که دعاي پدر بعنوان سرپرست و ولي بسيار در سرنوشت ابديه فرزندش می تواند موثر باشد.ولي اگر پدري بعد اعدام فرزندش بخاطر اذيتو آزارهاي فراواني که ديده براي فرزندش دعا نکند يا خدايي نکرد نفرينش کند آن فرزند بر سختي ابدش بمراتب افزوده خواهد شد.قضيه پيامبران بعنوان ولي و سرپرست شما اين چنين هست و تنبيهاتي که بخاطر عدم تبعیت از رسول خدا درین دنیای بشدت زودگذر بر مبنای سنت های الهی شاملتان می شود ذریه بسيار اندکي از آن عذاب عظيم آخرتتان هست پس بدانيد کار تمام نيست و در هر حالتي و در هر مرحله اي که هستيد به توجه و دعاي رسول خدا نياز داريد حتي اگر خودش اعدامتان کند.یاحق
سلام.بدانيد هدف و وظيفه رسولانه الهي تغيير و سرنگوني حکومتي نيست بلکه وظيفشون هدايت و اصلاح هست...و آن منتسبان به حکومت قبل که قصد برندازي اين حکومت را دارند و وعده رابطهاي دوستانه دختران و پسران و در آغوش گرفتن هم در ملا عام رو مي دهند مشخصه هنوز درست هميه دلايل انقلاب مردم در زمانه سلسله پهلوي رو متوجه نشدند و هم متوجه نشدند بخش فراوانی از جامعه ايراني این رفتارها رو بر نمي تابند. و افرادي که تحد تاثیر فرهنگهای دیگر بخواهند آن فرهنگ تاریخی و دینی آمیخته با حیا و نجابته ایران زمین رو کمرنگ کنند مناسب براي حکومت و فرهنگسازي براي اين ملت نيستند...حکمرانان فعلی چون حدو حدود خودشان رو ندانستند و پاشونو فراتر گذاشتند و با وجود عقايد و اعمال باطل خود و حکمشان رو بالاتر از رسول خدا و حکم رسول خدا دانستند و به رسول خدا و احکامش بي توجهي کردند مستحق تشرهاي الهي شدند...و این سنت الهیست و استثنا نخواهد داشت.و اين رو تمام دوستان و دشمنان نظامه فعلي بدانند درسته رسول خدا از اين ور بام نمي افتد و تندروي ها و کجروي ها را صراحتا با قدرت رد ميکند و بر نمي تابد ولي بدانيد به لطف خداوند رسول خدا از آن ور بام هم نخواهد افتاد که اگر برفرض حکومت دیگری بیاید رسول خدا اجازه هر رابطه و عملی را بدهد.ابدا ...وگرنه چند وقت بعدش از رسول خدا توقع اجازه زدن کازينو قمار خانه و کاباره عشرت کده رو هم مي خواهند و بعد هم حتما اجازه ساختن فيلم فارسي هاي قديم رو ووو !!!! بدانید داشتن این اجازها آزادی نمی آورد بلکه حاصلش جز بندگی و اسیر نفس بودن نیست...اهل عالم بدانند رسول خدا موظف هست احکام الهي رو بيان کند اگر اطاعت کرديد برديد و خوشابحالتان چون ابد زيبايي خواهيد داشت.ولي اگر سرپيچي کنيد بايد تبعات دنيوي و اخرويشم بپذيريد.بازم تاکيد ميکنم اولويت و هدف و وظيفه رسول خدا اصلاح عقايد و اعمال اين حکومت هست ولي در صورت عدم توجه به آموزها و احکام رسول خدا تنبيهات الهی ادامه دار خواهد بود و ممکن بکل پروندشان بسته شود.و بدانيد رسولانه الهي جدا کننده حق(خواسته الهي) از باطل(خواستهاي باطل نفساني) هستند و هيچگونه باطلي رو چه خواسته دوستاران نظام چه دشمنان نظام باشد رو ابدا رسول خدا قبول نمي کند و ابدا زير بار پذيرش باطل نمي رود.و تمام حکام و فرماندهان نظام بدانند حکومت شما 45سال که هيچ اگر45ميليارد سالم قدمت داشت اگر رسول خدا بخواهد رفتني هستيد.پس بجاي رجز خواني و انجام کارها و هزينهاي بيهوده برويد ببينيد رسول خدا درين حدود 3سال چه ازتان خواسته و چه احکامي داده تبعيت کنيد و به آنها عمل کنيد تا مورد رحمت الهي قرار بگيريد وگرنه غضب الهي ادامه خواهد داشت.و دشمنانتان بر شما چيره خواهند شد.و مشابه همين حرفو به حکام اسرائيل هم زدم با اين مفهوم که اگر تمام جهانيان هم حاميتان باشند ولي اگر رسول خدا اصلاحات لازم رو نبيند فرا رسيدنه وعده الهي قطعيست.و نکته بعد چون اندکي چوب خشم رسول خدا به تنتان خورده و آثار وعدهاش رو هم ديديد پس متوجه شديد رسولانه خداوند کاملا مورد حمايت خداوند هستند و وعدهاشون وعده خداوند محسوب مي شود پس بسيار بترسيد از خشم رسول خدا و بخاطر دنيا و آخرتتان وعدهاش رو بسيار جدي بگيريد.و بدانيد خداوند و رسولانش راضي به تنبيه و عذاب هيچ موجودي نيستند و اين آثار عملکردتان هست که بخودتان بر ميگردد.و کلام آخر بعد چندماه که از رسالتم گذشته بود از خداوند درباره وظيفم سوال کردم و دقيقا پاسخ آمد جدا کردن حق از باطل که در پاسخ خداوند صراحتا بيان شد بود و پاسخ خداوند رو ديديد.و ميدانيد وظيفه رسولانه الهي دقيقا همين هست و درين سالها خوب فهميديد رسول خدا دارد با کلام آشکار و روشن همين کار که وظيفش هست را انجام مي دهد.و خوب مي دانيد چه خبره و هم خوب فهميديد که رسول خدا هستم.و هم مي فهميد دارد حق از سوي رسول خدا برايتان بيان مي شود تا هدايت شويد و اين هم خوب مي دانيد در صورت تبعيت نکردن از رسول خدا چه عاقبت تلخي خواهيد داشت.ولي امان از نفس سرکش که چه بسيار حقيقت هارو مي داند و ميفهمد ولي زير باره پذيرش و رعايت حق نمي رود با اينکه مي داند تاوانه دنيوي و اخرويش بسیار سخت است.یاحق
سلام.و با عرض تاثر فراوان بابت خونهایی که در عالم به ناحق ریخته می شوند برمبناي اوضاع حال حاضر جهان تصميم به نشر اين مطلب مهم گرفتم.سرانه همه حکومتها بدانند فقط با دوشرط حقدارند سلاح به کشورهاي درگير در جنگ بفروشند اول به آن کشور حمله شده باشد يعني شروع کننده جنگ نباشد.دوم يقين کنيد سلاح هايي که بهشان مي دهند فقط در جبهه جنگ استفاده مي کنند و در شهرها بر عليه مردم غير نظامي استفاده نمي کنند و از ريختن قطره خوني بناحق اجتناب مي کنند.پس هم بر مبناي حکم عقل که به اصطلاح بهش پيامبر درون گفته مي شود و از آن بمراتب بالاتر بر مبناي حکم رسول خدا مي دانيد که نبايد به يک حکومته متجاوز و بي قيد و بي تقوا که براي رسيدن به اهدافش هر جنايتي رو انجام مي دهد و هر نقطه اي رو براي رسيدن به خواستهاي نفسانيش مورد هدف موشکهايش قرار مي دهد سلاحي بدهيد.و حکومت فروشنده سلاح هر حکومتي که باشد اگر درصدي هم مشروعيت داشته باشد ديگر با اين خبطه عظيم نخواهد داشت.ولي بعضی حکومتهای کج فهم با دادنه تجهیزات به کشور متجاوز بر جنایاته آنها می افزایند و هم خود شریک آن جنایات می شوند.و هدفشان معمولا کسب منفعت مالي فراوان و تست تجهيزات نظاميشون هست و هم می خواهند ترسو رعب در دل دشمنانشان ایجاد کنند و... ولي بدانند همانطور که تجهيزاتشان رو با ريختن بر سر بيگناهان آزمايش ميکنند زودتر از ديگر جهنميان با پوست و استخوان آنها آتشه غير قابله وصف جهنم رو شعله ور مي کنند و در جهنم انتظار وحشت و عذاب هولناکه غير قابل وصفي رو بايد داشته باشند...و اين چنين حکومتهايي که در اوج بي عقلي و بي تقوايي خونه خارجيان رو بناحق مي ريزند اگر گفته شد خونه داخليان رو هم بناحق ريختند نبايد خيلي تعجب کرد و سريع تکذيب کرد.البته صحتش بايد بررسي شود.در هیچ جای جهان اين چنين حکومتهايي قطعا نمي توانند ادعاي خدا جو بودن و حق جو بودن بکنند...اميدوارم هيچ حکومتي اين چنين عمل نکند.و حکومتهایی که خودشان چنین سابقه ننگینی دارند درین موارد حق نظر دادن ندارند مگر قبلش از عمل ننگینه خود یا پدرانشان ابراز پشیمانی و تلاش برای جبران کرده باشند. قسمت دوم مطلبم خطاب به آقاي پوتين هست.بدانند به القا شياطين نبايد توجه کنند که اگر مثلا 300 نفرو با موشک باران کشتند حالا 300 نفر بشه 301 نفر يا بشه 400 نفر ديگر فرقي نمي کند اينو خوب آويزه گوشت کن آقاي پوتين برعکس بشدت فرق هست در آخرت بين انساني که يک نفر رو بناحق کشته با انساني که دونفر رو بناحق کشته يا انساني که 1000نفر با دستورش کشته شدند با انساني که 1001 نفر با دستورش کشته شدند سعي ميکنم با عبارات قابل فهم حق مطلب رو بيان کنم.اگر برفرض در آخرت مجازات انساني که يک نفر رو بناحق در دنيا کشته 100ميليون شلاق هست حالا خيال نکنيد فردي که دونفر رو کشته مجازاتش 200ميليون شلاقه نه وقاحت تصاعدي مجازات رو بالا مي برد و حالا فردي که 2نفر رو بناحق کشته مجازاتش رو شما دوبرابر نکن صدها برابر کن...پس آقاي پوتين بدان خيلي فرقست بين اينکه تا حالا با دستورت با موشکات چند نفر کشته شدند و بدان به ازاي هر يک نفر بيشتر چنان تصاعدي مجازات انسانهاي وقيح و سمج بر گناهاي بزرگ و آشکار بالا مي رود که وصفش بسيار سخت هست و در آخرت تعجب خواهی کرد.البته تا قبل مرگ و براي بعضي گناهان تا قبل ناتوان شدن فرصت توبه و جبران هست.بدانید آنچه به عنوان رسول خدا حکم می کنم حکم الهيست و تخطي کنندگان آخرت بسيار سختي خواهند داشت.یاحق
سلام.حکماي قومم و تمام حکماي عالم بدانند فرعونيت دو نشانه کلي دارد 1. نافرماني و گردن کشي در برابر رسولانه الهي 2.نشنيده گرفتن و ناديده گرفتنه بخشي از حق و حقوق مردم...و زمينه سازه رسيدن به مرضه مهلکه فرعونيت وجود دو قشره غالب در حکومت يک کشور هست اول وجود قشري که فقط بفکر مال اندوزي و پرکردنه جيب خودش و اهل بيتش هست و دوم وجود قشري هست که حاضرند براي حفظه خودشان و عقيدشان خون بريزند.اگر اين 2 قشر در حکومتي وجودشان غالب بود نتيجش فرعونيت در ميان حاکمانه آن حکومت هست...پس هر حکومتي اگر بخاطر نوع عملکردش تبعيض گذاری ها و اشتباه در تصميم گيريهاش و ظلمهاي آشکار و غير آشکارش ووو به مردمش فشار بياد و مردمش به خروش بيایند بعد اگر گردانندگان آن حکومت به مانند فرعونيان رهبره انسی خود را نعوذبلله خدا يا فرزند خدا و مقدس و به تعبير گمراهانه امروزي معصوم و شبه معصوم و نماینده خدا بدانند و خون بريزند و زير بار اصلاح و تغييرات بحق نروند فرعونيته آن حکومت عيان هست.و بدانيد ازين حکومت بوي فرعونيت به مشامم مي رسد.پس خيلي مراقب باشيد و بخود بياييد...مي دانيد رسولانه الهي به بوي تعفن شرک و بوي تعفن استکبار بسيار حساسند و سريع تشخيص مي دهند.چون رسولانه الهي طبيبند البته نه طبیبانی که بيماري هاي جسماني دنيا سوز رو تشخيص و درمان مي کنند بلکه طبیبانی که بخواست الهي بيماري هاي آخرت سوز را تشخيص و درمان مي کنند پس اگر فقط تابع نسخه هاي رسولانه الهي باشيد سختي هاي اخرويتان بسيار کم يا برطرف مي شود...حقيقتا بعضي از حکما و علماي قومم خودشان را تا حد بالايي عالم به حقيقت عالم مي دانند در حالي که اين چنين نيست چون بخشي از آنچه مي دانند باطل هست و چه بسيار که نمي دانند...و فقط رسولانه الهي به اراده الهي بطور کامل جدا کننده حق از باطل هستند.هدايتهاي رسول خدارو جدي بگيريد و عمل کنيد يعني راهي جز اين نداريد وگرنه در دنيا و آخرت غضب الهي شامل حالتان خواهد شد...کلام آخر مي دانيد چه در عقايد چه در اعمالتان حق و باطل را باهم در آميختيد ولي بدانيد حزب لله وقتي محسوب مي شويد که بدونه کژي و باطليت در عقايد و اعمالتان باشيد.و فقط و فقط و فقط با تبعيت از رسول خداست که مي توانيد حق و باطل رو کاملا تميز بدهيد و عقايد و اعمالتان را از باطل تهي کنيد و منطبق با حق باشيد و حزب لله محسوب شويد.یاحق
سلام.من در تعجبم اين همه مراجع علما يعني يک کدامشان نفهميدن انقدر که منصوب الهي رو صدا مي زنند يعني از خداوند مامور مخصوص ميخواهند و انقدر نفهميدن که از بعد آمدن مامور الهي رسيدگي و حسابرسي اعمال و حکومت داريشون شروع مي شود و دقيقا برعکس شما با اين اعمال و ضعف های عمیق در مملکت داري بايد مي گفتيد واي بر ما خداوندا يکوقت ماموري الهي از جانب خودت نفرستي که ازون لحظه حسابرسي مان شروع مي شود و دنيا و آخرتمان بر باد می رود. قضيه شما مثل يک هتلي هست که لولهاش ترکيدگي دار چاهش گرفت برقاش مشگلدار شوفاژاش خراب و کثيفه ووو بعد خود صاحبان کج فهم آن هتل درين شرايط زنگ مي زنند مامور مخصوصي که تعیین کننده سطحه درجه کيفي آن هتل و تعداد ستارهاش هست بياد.واقعا اين همه عالم انقدر نفهميدن وقتي مامور مخصوص خداوند بياید از همون موقع حسابرسيتون شروع مي شود و عقايد و اعمالتان ووو همه دقيق ميره زيره ذربين...واقعا چي با خودتان فکر کرديد !!!؟؟؟ شما چي در خودتان ديديد که از خداوند مامور مخصوص خواستيد.شما در آشي که درين 45سال پختيد چه ديديد که براي چشيدنش ناظر مخصوص صدا زديد ؟؟؟!!!! حالم مثل معلمي که بشدت دوست داره همه شاگرداش قبول بشند ولي قوانين مشخصه و حق تخطي ازشون ندارد.حقيقتا من به چيه شما نمره قبولي بدهم ؟؟؟!!! به حقمداريتون که بر مبناي آنچه مي دانم نمره بالايي نمي گيريد به ظلم ستيزيتون به استکبار ستيزيتون به نبودن شرک در عقايد و شرک ستيزيتون يا به تربيت خدايي مردمتان که دين مداران زيادي در اطرافم هستند که اگر يکنفرشون رو من مي ديدم که زبانش درين 45سال تربيت شده و اهل غيبت تهمت بدگويي ووو نيست تا حدي آرام مي شدم ولي نديدم.دليلشم اينست که 3ساعت 3ساعت مجلس ميگيريد و حدود 95 درصد زمان رو مدام به عمل باطله ستايش منصوبان الهي مي پردازيد و مفاهيم شرک آلود نشر مي دهيد بجايي که همين مجالس و زمان رو براي تبيين و تفهیمه مفاهيم آخرت سازه اخلاقي و رفتاري بزاريد تا خيلي خوب ملکيه روح و ذهنه دين مداران شود...حقيقتا چرا فکر کرديد هر اشتباه و خبطي که دوست داريد بکنيد و هر گندي بزنيد بعد مي توانيد منتظر باشيد منصوب الهي بياید درستش کند.و از حسابرسی هم ترسی ندارید !!! و مدام منصوب الهي رو صدا مي زنيد !!!! حقیقتا با این شرایط چه فکری می کنید که بازم با کمال وقاحت از منصوب برگزيده الهي که کلامش آشکارا جدا کننده حق از باطل هست تبعيت نمي کنيد !!!! اجازه نشر اين مطلبم رو ديديد آيه7 سوره احزاب.و بدانید وجود هر حکومتي بايد مسببه خير در دنيا و آخرت براي ملتش باشد.در اصل بايد هر دو باهم باشد ولي اگر ضعفي در يکي هست ديگري بايد در حد مطلوب باشد.ولي من بعنوانه رسول خدا هيچکدام ازين دو مورد رو در حد مکفي درين حکومت نمي بينم.عملکرد نادرستتان درين حدود 45سال منجر به افزايش شرکه دين مداران و نزول ايمان افراد غير مذهبي و عدم توجه کافي به تعالي اخلاقي در کلیته جامعه شده.درباره رفاه و آسایش دنیوی هم که از جانب اکثريت رضايتي نيست.خودتان اگر مي خواهيد مي توانيد زاهد باشيد و حتي بريده شويد از دنيا ولي حق نداريد بدون حکمه رسولانه الهي سرخود مردم قومتان رو به تحمل سختي مجبور کنيد.و بدترين حالت اينکه برعکسش رخ بدهد يعني گردانندگانه يک حکومتي با اعمالشان سبب سختي مردمشان بشوند ولي مديرانشون و مطيعانشون حقوق نسبتا مکفي بگيرند يا درامد مکفي نسيبشان شود و در آسايش و رفاهی بالاتر از اکثریت جامعه باشند و بخش عظيمي از مردم رو به خاطر درامد ناکافي به زهد و تحمل سختي توصيه کنند.اگر حکومتي کارش به اينجا کشيد بايد بداند اوضاعش خرابه و از مسيره الهي منحرف شده و در دنيا و آخرت مورد غضب الهي خواهند بود.نکته بعد اینکه الان در همين حکومت افرادي هستند که یا در حوزه مدير کلي یا در حوزه وزارت و یا بالاتر تخلفاتي داشتند و بايد الان در بند باشند ولي چون طرفدار نظام بودند یا به دلایله باطل دیگر بر تخلفاتشان سرپوش گذاشته شده ولي مردمي که در کوچه بازار و دانشگاها و...بخاطر ديدن ناحقي ها و ظلمها به خروش ميان حقشون رو تنبيه و بازداشت و زندان براي اصلاح اخلاقي و رواني مي دانيد ! (بحث تخريب گران جداست) قبلنم گفتم بازم تاکيد ميکنم اگر دوستی رسول خدارو بدست بياريد دشمني تمام عالميان آمريکا اسراييل ووو تکانتان نخواهد داد.ولي اگر دشمن رسول خدا محسوب شويد دوستي تمام عالميان هم نمي تواند بکارتان بیاید.یاحق
سلام.وقتي حقي آشکار شد چه بخواهيد چه نخواهيد مي فهميدش و اگر زير بار حق نرويد بايد تبعاتشم بپزيريد.فهم رسالت رسولان الهي چون کاملا عقل و فطرت انساني و تمام ذرات عالم تعييدش مي کنند بمانند فهم طلوع آفتاب مي باشد.يعني وقتي هوا روشن شد چه بخواي چه نخواي ميفهمي و هرچقدرم سرتو بکني زير پتو و لحاف و اراجيف بگي بازم طلوع آفتاب و وقته بيدار شدن رو نمي توني تغيير و انکار کني و دیگر وقت بيرون آمدن از خيالات و روياهاي پوچ در خوابته يعني چه بخواي چه نخواي با آمدن رسولانه الهي با شنیدن کلامشان به پوچ بودن و باطل بودن عقايدت پي مي بري.حکامی که فهميدند از کجا و بخاطر کدام خبطشان دارند چوب ميخورند و بدم چوب مي خورند ولي خودشونو زدند به نفهمي و کوچه علي چپ اين جور مخلوقات مستحق تنبيهات دنیوی و اخروی بشدت سختي هستند.حکماي قومم بايد فهميده باشند اينبار فاکتور سرعت خيزش که سریع بعد وعده رسول خدا درباره اينکه انتظار مکافات جديد رو بايد بکشيد در کنار فاکتوره قدرت خيزش که ديگر اين رو نادان ترين نادانهاي عالم هم مي فهمند اين سري يک دم مسيحايي درکار بود و نيرو و هدايت خاصي اين موج رو همراهي مي کرد که بطور ملموس فراي چندين باره قبل بود و عالم گير شد و بطور مشهود جنسش با قبل فرق مي کند.و اينها آثار وعده رسول خداست که تمام ذرات عالم تبعيت مي کنند و همراه مي شوند.و اين تشر الهي اين معني رو داشت که مهم نيست کي هستيد چي هستيد چه مقام و رتبه اي داريد يا براي خودتان متصوريد يا قبلا چقدر حقمدار بوديد بلکه هر مخلوقي هستيد بعد آن همه ادعا اگر حقانيت منصوب الهي رو ناديده بگيريد و از احکام و کلام عقلگیره رسول خدا تبعيت نکنيد باطل محسوب مي شويد و بساطتان در صورت سماجت بر باطل دیر یا زود جمع شدنيست.و اينرو بدانيد رسول خدا نه هنوز آه کشيده و نه نفرين کرده فقط وعده داد.پس بترسيد از آن روزي که رسول خدا لب به نفرين باز کند.مي دانيد رسول خدا بسيار اهل احتياط هست که ذره اي زياده روي يا کندروي نکند و جايي که لازمه تشر بزند و جايي که لازمه روی خوش نشان دهد و مي دانيد ملکوتيان به خواست خداوند رسول خدارو در وظایفش ياري مي کنند.و وقتي رسالت رسولانه الهي که حق بسيار آشکاريست رو انکار مي کنيد انقدر بوي تعفنه عملتان بالاست که تمام بدي های باطني ديگتان رو هم مياره بالا يعني وقتي چاهي ميزنه بالا فقط آن شئ اي که باعث گرفتن چاه شدرو نميار بالا بلکه هرچي تو آن چاه هستو مياره بالا.و بخواست خداوند ديگر بدي هایتان هم براي خلق آشکار مي شود.استکبار دوستي قدرت طلبي و خونريزي بخاطرش که يک نفرشم زياده چه برسد...نکتیه آخر اگر يادتان باشد به عنوان رسول خدا به مثال ابليس و سرنوشتش در مباحثم بارها اشاره کردم و حالا بعد حدود3سال بايد پي برده باشيد چرا رسول خدا مدام چه در آنچه بهش وحي ميشد و چه در مطالب خودش مدام به سرنوشت ابليس اشاره مي شد.چون بالاترين مثال براتون زد بشه که در خيالاتتان هر چقدرم قرب الهي بالایی براي خودتان قائل بودید خيال نکنيد از سنتهاي الهي مبرا هستيد.و با هر خيالي که از قرب الهي خود داشتيد بدانيد ابليس قبل رانده شدن قربش بالاتر بوده.و ابليس با آن همه عقبيه پربار و عظيم و بشدت قابل احترام در ميان ملکوتيان بخاطر تکذيب حقي آشکار که ريشش غرور نفسانيش بود تا ابد رانده از درگاه الهي و منفور هميه مخلوقات شد مگر مسخ شدگانش.و شما دقيقا جا پاي ابليس گذاشتيد و تا حد بالايي همون سرنوشت داره براتون رقم مي خورد که تا حدودي فهمش کرديد.و اگر بر تکذيب حق و سماجت بر باطل ادامه بديد انقدر دستتان کمکم به خونه مظلومان آغشته مي شود و انقدر در ظلم فرو مي رويد که ديگر هيچ مخلوقي برايتان احترامي قائل نخواهد بود.مگر از سر مسخ شدگي و منافع دنيوي و ترس از جان تابعتان باشند.و بارها گفتم واي بر مکذبين حق.یاحق
سلام.در ابتدا مقدمه اي عرض ميکنم.حکما و علماي قومم بدانند هرچه سطح و لول ادعايتان بالاتر باشد يعني در آخرت مرتبه بالاتري از قرب حضرت حق را مي خواهيد آن هم براي ابد پس خداوند هم از شما توقعش بالاتر هست پس بتبع بمراتب ريزتر عقايد و اعمالتان بررسي خواهد شد.البته قطعا الطاف الهي و هدايتهاي لازم و خاص هم شامل حالتان شده تا به امروز...و حق اينست که بهمان نسبت در صورت قبولی اجر بالاتر و در صورت رد شدن عقوبتی سختر داشته باشيد.و بالاترين لطف و هدايتگري خداوند نسبت بهتان فرستادن رسولي هدايتگر برایتان بوده آن هم از ميان خودتان. نکته بعد اينکه اصلا مهم نيست شما تا الان چي نسبت به خودتان و عملکردتان فکر مي کرديد شايد خودتون رو بهترين قوم تاريخ مي دانستيد. بلکه مهم اينست که رسول خدا که بخاطر اتصال به منبع وحي جدا کننده حق از باطل هست درباره عقايد و نوع عملرد شما چه نظري دارد...و فقط اگر عقايد و اعمالتان رو با آموزها و احکام رسول خدا تنظیم کرديد عاقبت بخير خواهيد شد وگرنه محال هست.و نکته بسيار مهم بعد اينکه به عنوان رسول خدا معيارهايي براي سنجش خوبان عالم بهم وحي شده فهمانده شده(شرک زدايي ظلم ستيزي اسکتبار ستيزي و تبعيت از رسولان الهي)و هرچي عقايد و اعمالتان رو انداز ورنداز ميکنم تا شايد با ارفاق و بزور بتوانم شمارو لااقل به آن سطح ادعايي که داريد نزديک بدانم اصلا نمي شود ابدا نمي شود چون در همه موارد ضعفهاي بسيار عمده داريد.اين جور فهم ميکنم در بطن و ساختارهاي نظام و کشور درين 45سال مدام ظلمها و خبطهايي صورت ميگيرد که بشدت با خواست خداوند مغاير هست و بشدت نمره خراب کنه و بشدت از چشم خداوند اندازه.دليل اولش شرک آشکار و پردامنه و رو به رشد در عقايدتان هست که درين 45سال هم افزايش داشته و شرک بالاترين بديست و براحتي بالاترين خوبيهارو(که قطعا خوبي هاييم داريد) ذوب ميکند محو ميکند.دليل دوم بخاطر عقيده باطل بر اينکه حفظه نظام اوجبه واجبات هست جرمها و ظلمهاي متعددي رو درين 45سال مرتکب شديد که آثار دنيوي و اخروي سنگيني دارد.که درين حدود 15روز اخير نمونشو ديديم و صحبتهايي از دهانه مادري داغدار و ستم ديده شنيدم که جنازه دخترشو وقتي با اکراه تحویلش دادند بدنه فرزندش پر از آثاره ساچمه و چند گلوله بوده و بعد فحاشی به پدره مرحومه او را زدند و دادگاهيم کردند اين حرکات و وقاحت رو کدام شيطاني یادشان داده !!! باورش برام سخته ولی از زبانه مادري داغدار که از خود بيخود بود شنیدم...دليل سوم حتي در زمينه استکبار ستيزي هم که ادعا داريد اونم درين 45سال مثل موارد ديگر منحرف شديد و به بيراهه رفتيد و دين و اوامر الهي رو به شوخي و تمسخر گرفتيد...(با يک مستکبر از سر دشمني و با يکي از سر دوستي !!!) دليل بعد ظلم فراوان و سيستماتيک در ساختار اداره کشور درين سالهاست که از نورم و حالته طبيعي خارج شده و موارد ديگر...حقيقتا به عنوان رسول خدا که ولي و سرپرست شما هستم و اختيارات فراواني دارم و هدفم به مانند تمام پيامبران جز هدايت و عاقبت بخيري خلق خدا نيست براي همين حق رو از باطل جدا کردم و بهتان گفتم براي اصلاح عقاید و اعمالتان بايد چه بکنيد و بايد کامل تبعيت مي کرديد که تا الان تبعيت خاصي نديدم مگر اندک.و اگر و اگر بازم فرصت داده شويد شايد آخرين فرصتتان باشد و بدانيد در صورت ادامه سرکشي از رسول خدا يا فتنه رانده شده درگاه الهي خداهيد بود و دنيا و آخرت بمراتب سختي خواهيد داشت.و بازم تاکيد ميکنم حکما بدانند فقط و فقط و فقط با تبعيت از رسول خدا و کسب رضايت اوست که مي توانيد رضايت خداوند رو کسب کنيد.یاحق
سلام.تسليت عرض ميکنم خدمت صاحبان عزا و هميه مردم ايران...قطعا رسول خدا گرايش کامل به سمت حکومتي دارد که بر پايه فرامينه الهي عمل مي کند.البته قطعا شرک در اصول عقايد آن حکومت نبايد باشد و کاملا پاينبد اخلاق بايد باشد و بشدت ظلم ستيز اول در ساختارهاي خود و بعد اگر اصلاح درستي در درون خود داشت با سياستهاي درست نگاهيم به بيرون مرزهايش داشته باشد...نه حکومتي که بظاهر خط مشي خودش رو مبتني بر فرامينه الهي بنامد ولي عقايدش مملو از شرک شده باشد و ظلم هم در ساختارهايش باشد و بعضا افسار گسيخته و نهادينه باشد.و بي اخلاقي هم در رفتارها و سياستهايش ديده شود يعني بطور مثال حکما و مديرانش اگر عمله ناحقي خودشان يا دوستانشان انجام دهند يا واقعه ناحقي به سود منافعشان باشد تاييد يا توجيهش کنند و بهش نپردازند و عيب هاشو کوچک نمايي کنند.و اگر حتي واقعه حقي به ضررشان باشد يا توسط دشمنانشان انجام شود ردش کنند و عيب هاشو بزرگ نمايي کنند ووو...نکته مهم بعد اينکه وظيفه اي که حکومت جمهوري اسلامي براي خودش تعريف کرده بود حفظ و تحويل حکومت به منصوب الهي و تبعيت محض از او بود و خداوند هم بر همون مبناي عهدشان ياريشان کرد تا بهانه اي نباشد و حالا که منصوب الهي برنگيخته شده و عهدشکني مي کنند ديگر هيچگونه حمايت الهي در ادامه مسيرشان نخواهند داشت و مجبورند بزور خود را نگه دارند که ممکن هست به ریختن بناحق خونه مردمشان هم منجر شود.چون حکومتي که خلف وعده مي کند و عهدش را با خداوند براي تبعيت و ياري منصوبش مي شکند و از آن بالاتر لطف خداوند که براي هدايتشان شاملشان شدرو ناديده مي گيرند و بيانات کاملا روشن و عقل گير رسول خدارو گوش نمي کنند و باز هم به گسترش عقايد شرک زايشان مي پردازند آنوقت حاکمان اين چنين حکومتي رانده شديه درگاه الهي خواهند بود و هيچ وصله اي با خوبانه عالم نخواهند داشت و مادام در دنيا و آخرت مورد غضب خداوند و لعن نفرينه ملکوتيان خواهند بود.مگر اينکه طبق عهدي که با خداوند بستند تابع منصوبش رسول هدايتگرش شوند آنوقت مورد توجه و عنايات الهي خواهند شد.بعضي پاسخهاي خداوند رو درين باره ديدند. و حکام قومم ديدند بعد پيامم درباره اينکه اگر تشرهاي الهي که براي بخود آمدن بهتان زده مي شود رو جدي نگيريد و بخود نياييد منتظر مکافات هاي جديد بايد باشيد و بلافاصله اين چنين شد.عين همان نمايان شدن نشانهاي الهي در ملا عام که هربار بعد ادعاي رسول خدا بلافاصله نمايان شدند.حالا اين هم هنوز تشر هست براي بخود آمدن و تبعيت از رسول خدا يا فرصت تان تمام شده و فراتر از تشر هست فقط خداوند مي داند.دوست دارم هدايت شويد...و بدانيد اگر خواست الهي بر رفتنتان باشد هيچ نيروي نظامي و سلاحي بکارتون نمي آيد.و اگر هم فقط تشر باشد احمقيت محض هست اگر بعد اين تشره الهي بخود نياييد و مومن به رسولش و تابع او نشويد.قبلنم گفتم وعدهاي رسولان خدا بار الهي بالايي دارد و وعده الهي محسوب مي شود.حاکمان اوکراين هم همان روزهاي اول بفاصله بسيار کمي از شروع جنگ وعده صريح رسول خدارو خواندند و شنيدند.پس يکوقت باد بر سرشان نيفتد و خيال نکنند نيرو و عزمي که در ارتش خودشان و ضعف و سستي که در نيروهاي روسي حاصل شد و باعث تغيير اوضاع و حفظ آنها شد فقط نتيجه عملکرد و نقشهاي آنهاست که اگر اين چنين فکر کنند اوج احمقيت هست...و حقيقتا حکما و علماي قومم درين حدود 3سال به طرقه مختلف متوجه تاييد حقانيت و حمايته رسول خدا از سوي باطن عالم ملکوتيان شده اند.پس واي بر تکذيب کنندگان و پوشندگان حق که چه سخت آخرتي خواهند داشت.و عرض کردم وعدهاي رسول خدا چه دنيايي چه اخروي باره الهي بالايي دارند و خود خداوند متضمن آن هست.پس کلام رسولان خدارو بمانند حرف و وعدهاي ديگران در نظر نگيريد که اگر اين چنين کنيد جزوه بزرگترين بازندگان در آخرت خواهيد بود.و نکته آخر شهيداني که براي حفظ ارزشهاي الهي چه در حدود 40سال قبل چه بعدش درين کشور يا مردمانه هر ملتي که در طول تاريخ خونشان در راه خدا ريخته شده باشد اجر عظيمي دارند و اعمالشان هيچوقت در درگاه الهي بي ارزش نمي شود.پس شهدا را به هيچ حکومتي گره نزنید چون حکومتها ممکن هست در طي زمان از هدفشان منحرف و گمراه شوند و عهدهاي الهي رو بشکنند.ولي هدف و عهد شهدا در مسير الهي ثابت و استوار بود تا به لقا الله رسيدند.یاحق
سلام.بر طبق آیات متعدد و صریح و روشنه قرآن عصمت کلی پیامبران رد می شود.ولی برعکس بر طبق آیاتی از قرآن این قابله اثبات هست که پیامبران در رساندن وحی الهی هدایتهای خاصی شاملشان میشود و خطا نمی کنند و امین الهی هستند.چون بشدت خوف دارند که فکری حرفی عملی بر خلاف خواست خداوند داشته باشند.و بسیار اهل احتیاط هستند و تا یقین نکنند کلامی رو بعنوان حکم الهی منتقل نمی کردند و نمی کنند.بازم تکرار میکنم پیامبران فقط یک پیک هستند یک واسطه امین هستند.بطور مثال یک جراح دارد از راه دور بطور آنلاین جراحی می کند و پیامبران بمانند همان دستیاری هست که آن جراح(ذات حضرت حق) دارد بهش می گوید چیکار کند.و فقط کافی آن جراح علم کافی و لازم رو داشته باشد و ابدا نیاز نیست آن دستیاره جراح هم همان علم و ویژگیهای آن جراح رو داشته باشد بلکه فقط کافی گوش به فرمان او باشد.و طبق نصحه صریح قرآن پیامبران فقط یک پیک امین هستند یعنی سروپا گوش بفرمان خالقشان هستند و وظیفشان جز ابلاغ کلام وحی نیست و طبق نصه صریح قرآن همین برای انجام مسئولیتشان کفایت می کند.و نه نیازه علم خاص و مطلق داشته باشند نه نیازه عصمت مطلق داشته باشند نه نیازه نظارت خاصی داشته باشند نه نیازه ولایت مطلق داشته باشند ووو و فقط آنچه خداوند بهشان وحی می کند و تایید می کند رو منتقل می کنند.از خشم و نفرین رسول خدا بسیار بترسید که خشم خداوند رو بدنبال خواهد داشت و تابع رسول خدا که امین وحی الهیست باشید تا رستگار شوید چون خواست رب العالمین این چنین هست.و اهل عالم بدانند بالاترین ثروت و در حقیقت تنها ثروت حقیقی یک انسان رضایت خداوند می باشد و حقیقتا در آخرت فقط یک واحده ارزشگذاری اعتبار دارد و فقط یک نوع دارایی در آخرت خریدار دارد ارزش دارد و هر چه ازین دارایی بیشتر داشته باشی بمراتب در آخرت ثروتمند تری و آن ثروت و معیار و دارایی چیزی نیست جز رضای الهی.اگر در دنیا تمام وجودتان افکار و گفتار و اعمالتان را بر مبنای تنها واحد بسیار با ارزش عالم یعنی رضای الهی سنجیده بودید اگر در دنیا به دنبال جمع کردن با ارزش ترین واحد ثروت اندوزی عالم بودید در آخرت جزوه ثروتمندترین ها هستید.ولی اگر در دنیا به دنبال این ثروت و واحد ارزش گذاری نبودید در آخرت خواهید دید ضرر بسیار بسیار بسیار سنگینه غیر قابل جبرانی کردید چون هیچ و هیچ و هیچ واحد ارزش گذاری در آخرت دیگر ارزشی ندارد.پس در دنیا هر فکر و حرف وعملی دارید سعی کنید تبدیل به احسنش کنید یعنی تبدیل به واحد ارزشمندی کنید که در آخرت خریدار داشته باشد.و بالاترین و بهترین صراف ها در دنیا رسولان الهی هستند که اعمال شما که دارایی اصلی شما در آخرت هستند رو جوری چنج(تغییر) می دهند و ویژگی ای بهش می افزایند که در آخرت ارزشمند محسوب شود و خریدار داشته باشد.چون رسولان الهی که به منبع وحی متصلند میتوانند با اجازه الهی در همه امور حق رو از باطل جدا کنند و رضایت الهی رو بهتان نشان بدهند و باعث ثروت اندوزی شما بشوند که حقیقتا چه ثروت بی مانندیست که قابل ارزش گذاری نیست.پس فقط و فقط و فقط بدنبال رضایت خداوند باشید نه اهل عالم.و حقیقتا فطرت وعقل بالاترین ابزار پیامبران هستند.به عنوان رسول خدا تاکید میکنم ای اهل عالم یقین بدانید هر لحظه در پیشگاه پروردگار عالمیان هستیم.پس حقیقتا برندگان حقیقی در آخرت کسانی هستند که در دنیا رضای الهی رو با هیچ چیز عوض نکردن و مدام در همه حال بیاد خداوند و بدنبال تطبیق افکار و گفتار و اعمالشان با رضای الهی بودند و اینان در آخرت در اوج قرب الهی و اوج رستگاریند.یاحق
سلام.شیعیانی که به شفاعت دلخوشند اولا بدانند شفاعت شامل تکذیب کنندگان رسولانه الهی نمیشود دوما بدانند شفاعت مختصه انسانی که به تبعیت از خداوند اهتمام داشته و براش واقعا مهم بوده بر خلاف خواسته خداوند حرفی و عملی نداشته باشد ولی ممکن بر اثر کوتاهی چند جایی در طول عمرش فرمون از دستت در رفته یک خبطایی کرد بله این فرد شامل شفاعت اولیای الهی خواهد شد وگرنه انسانی که اصلا براش مهم نیست که حرفاش دروغ باش تهمت باشه بدگویی باشه حرفاش و اعمالش کسی رو برنجونه حق باش نباشه چنین انسانی رو پیشونیشم رد مهر باشه و هزار بار مکه کربلا هم رفته باشه ابدا در آخرت شامل شفاعته اجازه داده شدگان به شفاعت نمی شود.آنچه رسول خدا می گوید برایتان حجت باشد نه آنچه دیگران می گویند.این هم بدانید نماز شب ختم قرآن و بعضی زیارات و احترام به اولیای الهی ووو نمرات ارفاقی بالا و خوبی برای بالا بردن معدلتان دارد ولی فرعی و ارفاقی حساب می شوند و نمرات اصلی که ضریب بسیار بالایی دارند حاصله اعمالی هستند که با کنترل نفست توانستی انجامشون بدی و بهشون برسی.یک دروغ می تونستی بگی و جنستو با سود بیشتر بفروشی یا تقصیرو با یک دروغ گردن دیگران بندازی و خلاص شی.یا با یک بد اخلاقی فوحش یا نیش زبون می تونستی دیگران رو تحقیر کنی تا دلت خنک بشه.یا می تونستی تو یک جمع که دیگران بدون بررسی و تحقیق و علم کافی دارند تهمت میزنند غیبت می کنند می تونستی توهم قاطی جمع بشی و باعث خوشنودی آنها بشی ووو...ولی اگر درین بزنگاها و هر موقعیته گناهی افسار نفستو بکشی و منطبق با خواسته الهی عمل بکنی این نمرات بشدت ضریبش بالاست و بسیار آخرت سازه.این را همه حکما و علمای قومم و تمام افرادی که کلام رسول خدا بهشون رسیده بدانند فرقی ندار تا الان که بودید بالاترین مرجع دینی قومتان یا مومن ترین و زاهد ترین انسان قومتان بودید در هر حال اگر عارف عارفان عابد عابدان زاهد زاهدانه کل دنیا هم باشید ولی اگر زیر بار حق نروید و به رسول خدا لبیک نگویید و تابع فرامینش نباشید باطل ترین باطلان و کافر ترین کافران محسوب خواهید شد و به مانند ابلیس که به مراتب از شما مقام و زهد و ایمان بالاتری داشت ولی طرد شد و کافرترین محسوب شد سرنوشت تمام تکذیب کنندگان رسولان الهی هم مانند همان ابلیس خواهد بود...و اگر جزوه تکذیب کنندگان رسولانه الهی باشید و از دنیا بروید در آخرت مهر ننگینه تکذیب کنندگان الهی در پیشانیتان خواهد خورد که چه ننگین نشانیست و چه بد و سخت آخرتی تکذیب کنندگان رسولان الهی خواهند داشت پس بخاطر ابدتان غرور را کنار بگذارید و به رسول خدا لبیک بگویید...و با این عقاید سراسر شرک و باطل و با این همه اعمال ناخالص و باطل و نفسانی حق هیچ بهونه گیری از رسولان الهی ندارید و ازتان در آخرت هیچ عذری قبول نمیشود.و بدانید افراد و قوم هایی که از فرامین و احکام رسول خدا با وجود تشرها و هشدارهای متعدد الهی بازهم تبعیت نمی کنند و به خود نمی آیند عاقبتشان دو حالت بیشتر نخواهد بود یا به حال خود رها می شوند که در شرک کفر گناه و توهمات خود قوطه ور شوند که بمراتب بر سختی آخرتشان افزوده میشود یا نابود می شوند.حکام قومم بدانند دستورات و توصیهای رسول خدا رو بر ضد شرکو ظلمو و انواع تخلفات رو اگر کماکان نادیده بگیرید باید بازم منتظر روبرو شدن با سنت الهی و رسیدن سختی های بیشتر باشید.حتی وقتی بر ضد رسول خدا فتنه مالی میشود و کلام و دلایل روشن رو نادیده می گیرید باید منتظر فتنه و اختلاس ها و دزدی های سنگین در بطن نظامتان باشید.و کلام آخر یک عده هستند و می گویند ما اهل دینداری و رعایت واجباتش نیستیم ولی خدایی هستیم برای او کار می کنیم و سعی میکنیم تمام افکار و گفتار و اعمالمون مطابق با خواست خداوند باشد.باید به آنها گفت انسان فطرتا و عقلا می فهمد خداوندی که او رو آفریده رهاش نکرده و قطعا بایدها و نباید ها و بهترین شیوهای اتصال با خودش رو براش قرار داده و انسانی که حقیقتا دنبال حقیقت بره بهش می رسد و اگر به این نقطه اول نرسیدی به آن نقطه دوم یعنی خلوص الهی و خدایی شدن حقیقی هم قطعا نمی توانی برسی و حرفات فقط ادعا و بازی با کلمات هست.و اینکه چون دینداران بد دیدیدم پس دین بده حرفیست ضد عقل و فطرت انسانی و سرچشمه این حرفهای باطل جز نفس های سرکش و غرق دنیا و مطیع ابلیس نیست...تابع رسول خدا باشید تا رستگار شوید.یاحق
سلام.به همین شیعیان امروزی که عقاید خود رو شرک آلود نمی دانند کافی بگویند یک قومی در فلان نقطه دور از جهان هست که به مخلوقی به اسم ایکس که از دنیا رفته یا زنده هست ولی جاش نامشخصه ویژگی های خاص خداوند رو نسبت داده و می گویند این انسان علمش بمانند خداوند کامل هست یعنی همه چیز رو در ملکو ملکوت عالم شهود و غیب می داند و هم ناظر بر اعمال ماست و از اعمال ما هرچی رو می خواهد می فهمد اصلا بعد انجام عمل که هیچ بمانند خداوند قبل انجام عمل می داند و می گویند به مانند خداوند هم بدور از هرگونه خطا و اشتباهیست و عصمتشم خداگونه می دانند و ولایتشم عینن ولایت خدا می دانند یعنی عقیده دارند هرکاری بگوید و هرچی بگوید نسبت به هر انسانی یا هر موجودی می شود بگوید بمیرد خواهد مرد به مرده امر کند زنده خواهد شد بگوید فلان کوه بریز میریزد یا حتی امر کند عکس شیر در نقاشی یا هر تصویری تبدیل به واقعیت می شود ووو یعنی همه عالم رو تحت فرمانش می دانند.حتی می گویند این مخلوق پسماند هم بر جای نمی گذاشته و دها ویژگی فرا بشری دیگر هم به این مخلوق پیروانش بطور روز افزون نسبت می دهند و نکته مهم دیگر اینکه بهتان بگویند آن ها وقتی هم براشون مشگلی پیش میاد بجایی بگویند خداوندا کمکمان کن می گویند یا ایکس کمکمان کن یعنی دقیقا همان خدای زمینی که در ذهن خود ساختند رو برای یاری صدا میزنند نه یگانه پروردگار عالم را.و جالب اینکه بهتان بگویند علمای این قوم با این عقاید شرک آلود خود رو مظهر و نشانه خداوند بر روی زمین(آیت لله) هم می دانند یعنی خود رو موحدترین مخلوق هم می دانند حالا بشما بگویند با این تفاسیر آیا شرک آلود بودن عقاید و انحراف این قوم رو تایید می کنید ؟؟؟ قطعا با هر درجه عقلی که حاکمان و عالمان قومم باشند خواهند گفت بله شرک و انحراف در عقاید آن قوم عیان هست آن هم در سطح بالا.خطابم به حکما و علمای قومم هست اگر از کلام هدایتگر و روشنگره رسول خدا اطاعت نکنید و زیر بار حق نروید و به شرک زدایی از عقایده شیعیان امروزی نپردازید آخرت بسیار سختی خواهید داشت و در دنیا هم تنبیهات سختی شاملتان خواهد شد.-در آخر بگویم هیچ قوم و فرقه موحده دیگری هم حق ندارد خود رو بهتر از شیعیان امروزی بداند که اگر بخواهم بعنوان رسول خدا در عقاید و اعمال آنها هم ریز بشوم احتمال قبول شدنشان کم هست هرچند که احتمالا نمره بالاتری می گیرند