WEBSITE X5 UNREGISTERED VERSION 12.0.9.30 - معجزات قرآن ---- نوره قرآن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
Go to content

Main menu:

سلام.ولله خیلی ازین حکام و علمایی که هی مهدی مهدی میکنند و بت ذهنیشون رو صدا میزنند کاملا میدانند منصوب الهی با آن مشخصاتی که مدنظرشان هست آن مخلوق معصوم  فرشته گونه که ویژگی های مختص خداوند عالم رو بهش نسبت میدهند آمدنش محال هست چون خوب میدانند گذشتگان هم چنین توقعی داشتند ولی بر مبنای سنت الهی در طول تاریخ  هیچ قوم و حکومتی با بت ذهنیش که منتظرش بود یا توقش رو داشت آزمون و هدایت نشده.ولی با این وجود  مدام به خلقلله  دروغ می‌گویند.تازه اگر هر قومی با بت ذهنیش یعنی دقیقا همان چیزی که خوشش می آمد آزمون میشد شما یک قوم و حکومت با این همه ادعا بر ولایت مداری  که ادعا دارید به خلق اولو‌ آخر درس ولایت مداری میخواهید بدهید به خاطر ادعای عظیمتان  با بت ذهنیتان آزمون نمی شدید به مانند ابلیسه پر مدعا. و تاکید میکنم هیچ قومی طبق آیات قرآن با بت ذهنیش آزمون نشد هدایت نشد.و‌ علمای شما هم میدانند که آن ها هم مثل تمام خلقلله در طول تاریخ قطعا با بت ذهنیشان آزمون و هدایت نمی‌شوند.و هم برمبنای فرمول‌های فراوان و‌ دقیق  قرآنی و هم برمبنای جنس کلام بشدت روشنگر رسول خدا در این حدود ۵سال که آشکارا حق رو از باطل جدا میکند در کناره این همه تحقق آثار کلام رسول خدا آن هم بلافاصله بعد وعدهایش و هم بر مبنای دانستن سبک زندگی خاصه رسول خدا که علما پیامبر شناسان خوب میدانند شب بیداری های همیشگی از قبل نصف شب در جوانی و هرساله ماها روزه داری فقط مختص رسولانه خداست.و حقیقتا هیچ انسانی رسول خدا نشد مگر اینکه دنیا و تعلقاتش در نظرش بسیار کوچک شد و این کاملا در سبک زندگی رسول زمانتان آشکار هست با اینکه علما خوب میدانند در بدست آوردنه دنیا و تعلقاتش مهارتها و قدرت جذب بالایی دارم.و دیگر نشانه شناسانده شدنه رسول خدا به عالمیان بخصوص حکما و علمای عالم هست که هفته قبل مفصل به این نشانه مهم‌ پرداختم و حقیقتا این همه نشانه و ادله استوار که عرض کردم وقتی کنار هم قرار بگیرد منحرف ترین و لجوج ترین انسان هم بخواهد یا نخواهد حقانیت رسالت رسول خدا رو فهم میکند و هیچ عذری در قیامت ازتان پذیرفته نخواهد شد پس عقلا و‌ فطرتا خوب می فهمید بنده برگزیدیه خداونده عالم پیام آوره الهی هستم ولی  از سر تبعیت از خواستهای نفسانیتان هنوز  هم با فریب خلقلله با بیانه روایاتی بی پایه و دروغ بر انتظار آمدنه مخلوقی فرشته گونیه معصوم که آمدنش غیر ممکن هست (((چون بر خلاف سنت خداوند هست و خداوند ابدا ظلم نمیکند یعنی طبق آیات قرآن وقتی هیچ قوم و بشر و حکومتی در طول تاریخ با انسانی کامل هدایت و آزمون نشده شماهم قطعا نخواهید شد))) دوکانه خودتان را گرم نگه داشتید.دقیقا همان جنسه فریبی که فرعون‌ها و نمرودها بر سر مردم پیاده میکردند آنها هم کاملا خودشان میدانسنتد نه مقدس هستند و  نه خدا و نه نماینده خداوند هستند و هم می‌دانستند آن بت های که تراشیدند قدرتی ندارند ولی با فریب خود و دیگران حق را کتمان میکردند.و بدانید در قیامت شیعیان امروزی میشنوند  مثلاً ۸۰ درصد از عقاید شیعیان حق بوده ولی در پرونده آن ها ۳۰درصد حق خورده یعنی تازه متوجه میشوند در اصل اصلا شیعه هم نبودند یا سنی نبودند یا کاتولیک یا پروتستان نبودند وووو و بسیاری از فرقه ها نسبت به ورژن اصلیه اولیشان عقایدشان بسیار تغییر کرده و بمراتب شرک آلودتر و ناحق تر شده.خوده فرقه فرقه شدن یک‌ خبط بزرگ هست که خداونده عالم کاملا نهی کرده هست  که این خبط پای همیه فرقه ها در طول تاریخ ثبت هست ولی میزانه  شرک آلود بودن و بت پرست بودنه فرقها چه نسبت به هم چه نسبت به ورژنه اولیه خود  یک‌ بحث دیگر یک معیار سنجشه دیگر‌ هست.کلام مهم آخر بعنوانه رسول خدا عرض میکنم  برآورده شدنه بعضی حاجات و دعاها ربطی به حق بودنه کامل عقاید ندارد و مختصه تمام ادیان الهی و دیگر باورهاست و فرمولش اینست: رسیدن به حالت اضطرار یعنی پاسخ نگرفتن و کنده شدن از واسطها و  ابزارهای دنیوی در حالی که  ایمان و‌ خوشبینی و‌ انگیزتو برای رهایی از آن  سختی و درد و مریضی را  حفظ کردی و نا امید نشدی از پروردگار عالم و در بعضی باورها نیروی کائنات می نامند  و نکته این جاست که در محافل و مراکزه عبادی این خوشبینی و ایمان و کنده شدن از دنیا افزایش پیدا می‌کند.و هیچ ربطی به مسلمان بودن مسیحی بودن یهودی بودن بت پرست بودن و غیره ندارد.بروید در هندوستان با آن همه عقاید و ادیان مختلف با همین فرمول مثل شما بعد ماها یا سالها بعضیاشون بعضی خواست‌های مهمشان در دنیا برآورده شده مریضی لاعلاجی شفا پیدا کرده یا مشکلی غیر قابل حلی الظاهر داشتند حل شده و امثالهم.پس این موضوع هیچ ربطی به حق بودنه همیه عقاید آن انسان ندارد که بگی چون فلان خواسته ام بعد مدتها برآورده شده پس همیه عقایدم حق هست. ابدا. اگر اینطور بود همیه انسانهای عالم چنین ادعایی می‌توانند بکنند پس آنقدر غلو نسبت به پیشوایان دینی تان نکنید این فرمول الهی ربطی به آنها ندارد توی شیعه ای که فلان خواستت بعد مدتها برآورده شده با همان فرمولی که عرض کردم هر دینو آیینه دیگری  هم داشتی باز هم آن خواستت برآورده میشد.این حرفو رسول خدا داره بهتان میزند بنده ای که بر خلاف شما که یک خواستتان بعد ماها و سالها برآورده شده ولی رسول خدا بارهای بار بارهای بار بارهای بار حکما و علمای عالم دیدند بعد وعدهایش و بیان خواستهایش یا بیان خشمش بلافاصله بلافاصله آثار کلامش در عالم ظهورو بروز پیدا کردند.پس اعتبار کلام رسول خدا در عالم از هر مخلوق دیگری بمراتب بالاتر هست و با این نشانهای متعدد و عظیم  خداوند عالم خواست به عالمیان بخصوص حکما و علمای عالم بفهماند که  باید تابع کلام یعنی آموزها و دستورات رسولش باشند و‌ حقیقتا برای عاقبت بخیری راهی جز تبعیت از رسول زمانتان ندارید.یاحق

سلام.رسالت و رسول از ریشه ارسال هست و وقتی بعضی علمای کج فهم برخلاف کلام خداوند  که فقط به ختم نبوت اشاره فرموده میگویند ختم رسل یعنی معتقدند در حقیقت باب هدایت بشر بسته شده.و سوال این جاست بعد چطور می گویید امامی از سوی خداوند ارسال میشود !!! و شما را هدایت میکند  چون این اعتقادتان با اعتقاد به ختم رسل که یعنی هیچ منصوب الهی از جانب خداوند دیگر نخواهد آمد  تضاد کامل دارد.بدانید تمام پیامبران دارای مقام و شأن رسالت هستند یعنی وظیفه شرک زدایی و ظلم زدایی دارند و نبوت هم شأنی از شئونات پیامبرانه خداست.نبی به پیامبری می گویند که یا دین جدید آورده یا وظیفه تبلیغ دینی جدیدی را دارد یعنی اگر پیامبری به یک یهودی بگوید مسیحی شو یا به یک مسیحی بگوید مسلمان شو یا بگوید به هر دین جدیدی دیگر ایمان بیار این وظیفه برگرفته از شأن نبوت پیامبرانه خداست.که باب این شأن در زمان پیامبر اسلام بسته شد و بر مبنای حکمت الهی با آمدنه اسلام کامل ترین دین یعنی کاملترین برنامه الهی برای تعالی و رستگاری عالمیان برای بشر فرستاده شد و دیگر هیچ پیامبری  بعد ایشان نمی آید که دینه جدید بیاورد یا وظیفه تبلیغ دینی را داشته باشد یعنی شأن نبوت بسته شده و پیامبر اسلام ختم کنندیه انبیا هستند. پس منه پیامبر زمانتان دیگر نیاز نیست شأن نبوت داشته باشم و مثلاً  بمانند برادرم مسیح علیه سلام به  یهودیان بگویم  مسیحی شوید و مثل برادرم محمد علیه سلام به مسیحیان بگویم  مسلمان شوید یا به دیگران.بلکه وظیفه من فقط بر مبنای شأن رسالتم هست که بر پایه شرک زدایی وظلم زدایی استوار هست.پس وقتی پیامبری به سراغ طاغوتها  حکام یک قوم می رود و آنها را انزار و پند می دهد و از ظلم بر هزر می دارد  این از جنبه و شأن رسالت پیامبره خداست.ولی در گذشته وقتی پیامبری  به سراغ  مردم یا حکام مردم می رفت و آنها را به دینه جدیدی فرا می خواند این از جنبه و شأن نبوت آن پیامبر خدا بود که این باب دیگر بسته شده.و حقیقتا حکما و علمای عاقل عالم فرستاده شدنه رسولی از جانب خداوند رو باید بسیار نزدیک می دانستند چون وظیفه اصلی رسولانه خدا هدایت و دادنه هشدار و انزار به طاغوتهای عالم و گسترش توحید ناب و بر هزر داشتن از گناهان بزرگ هست و درین زمان که طاغوتهای متعدد سربر آوردند و ظلم و شرک و گناهان بزرگ عالم گیر و عادی سازی شدند آمدنه رسولی از جانب خداوند برای هدایته عالمیان بسیار قابل انتظار بود.بخصوص وقتی حاکم و حکومتی در عالم خودش رو مقدس بداند و خودش رو بت کند (( یعنی خدا یا برگزیدیه خداوند بداند)) در حالی که بوی شرک و استبداد و ظلم و گناهان بزرگ می دهند((مثل فرعون  و نمرود))و آنوقت فرستاده شدنه رسولی الهی بسوی آن حکومت قطعیست.و آورندیه هدایتهاییست عظیم از سوی پروردگار عالم برای همیه عالمیان.به عنوانه فرستادیه خداوند که نشانها و آثار عظیم و متعددی بر حقانیته کلامم فهم کردید به حکام قومم و تمام حکام عالم امر میکنم از شرک و ظلم و استبداد و گناهان بزرگ دوری کنید وگرنه باید منتظر تنبیهات و عذابهای بسیار سخت در دنیا و آخرت باشید.و هر حکومتی  از جمع سرکشان و طاغوتها جدا شود و تابع رسول خدا گردد میتواند رسول خدارو در برابر دیگر طاغوتهای عالم یاری دهد و این انتظار را از حکام و علمای عاقلتره قوم خودم دارم چون در زمینه تبعیت از منصوب خداوند ادعای عظیمی دارند.گوش به کلام و تابع رسول خدا باشید تا رستگار شوید.یاحق

سلام. وقتی یک نقاش  کلی رنگ رو قاطی رو صفحیه بوم  میریزد هنوز اثری خلق نشده و هنوز  شما اثری هنری مشاهده نمی کنید.ولی وقتی نقاش با قلمو قوس های بسیار ظریف و خاصی به رنگها میدهد بعد چند ساعت می بینی چنان نظم دقیق و عظیمی به این رنگها داده شده که اثری هنری بشدت زیبا و پرنظم و با هارمونی((هماهنگی در ارتباط)) و ساختار بسیار خاص و دقیق توسط نقاش خلق شده و اینجاست که هر عقل سالمی میفهمد که این اثر خالقی بشدت چیره دست و ماهر و کاربلد دارد.و آنوقت همان عقل سالم با مشاهدیه  نظم و هماهنگی بی نظیر در ساختاره تمام ذرات عالم هستی که معنای حقیقی کلمه اثری هست بی بدیل پی به وجوده خالقی بی همتا می برد.بطور مثال در خلقته بدنه انسان حتی در جزئی ترین موارد دقت و ظرافت و نظم و هماهنگی و زیبایی و در یک کلام هوشمندی  بی نظیری موج می زند از چینشهای پیشانی بگیرید تا کاربرده ابرو و مژه و حتی اهمیته آنها در زیبایی بخشی تا اثر انگشت تا حتی اهمیت تراوشاته داخل گوش تا تفاوت در پوسته اندامهای مختلف بدن حتی در اندامهای بسیار نزدیک یا حتی در یک اندام.یا توجه به رشد و زایش مداومی در بدنه انسان مثل پوست که مدام میریزد(می میرد)و باز عین همان جایگزین(زنده)میشود.یعنی ذرات وجوده انسان در همین دنیا مدام در حال مردن و زنده شدن هستند یعنی هر روز و هر لحظه زنده شدنی بعد مردن بعد چطور بعضی انسانهای بشدت کج فهم رستاخیز یعنی زنده شدنه انسان بعد مرگ برای قیامت را انکار میکنند و بسیار تعجب میکنند در حالی که در همین دنیا در بدنه خودشان طبق دانش بشری این مردن و زنده شدن مدام مدام هر روز لحظه به لحظه در حال انجام هست...عقل فطرت چشم و علم بشما داده شده هست چرا بکار نمیگیرید چرا درست نمی اندیشید؟؟؟!!! یا این نظم و دقته عظیم در هماهنگی عملکرد اندامهای داخلی انسان مثل سیستم گوارشی عملکرد روده معده کبد و قلب و تمامه اندامهای شگفت آوره دیگره بدن یا وجوده رگها و مویرگها در بدنه هر انسان که حقیقتا این کانال کشی سیم کشی بی نظیر و بشدت پیچیده و غیر قابل وصف و بشدت طولانی هزاران کیلومتری ولی بشدت دقیق در بدنه هر انسان بسیار حیرت آور هست.یا ساختار حیرت آوره چشم انسان اصلا هر اندام و حتی هر سلول بدن خودش یک دنیا شگفتی نظم دقت و هماهنگی هست...از بدن خارج شویم طبق یافته‌های علمی فاصله کره زمین با خورشید کمی بیشتر یا کمتر اگر بود بخش مهمی از حیات در کره زمین می‌سوخت یا یخ میزد یا حتی اگر سرعت گردش زمین تغییر میکرد  چه فجایایی پیش می آمد و در هر دو حالتی که عرض کردم  زمین نمی توانست جایگاهی برای حیات انسانها و بسیاری از مخلوقات دیگر  باشد.پس هر انسانه عاقله امروزی وجود این دقت و نظم و هارمونی((هماهنگی در ارتباط))عظیم رو در خلقته تمام اندام بدنش فهم میکند همچنین در  تمام مخلوقات عالم فهم میکند همچنین در جایگاه‌ و سیاره ای که در آن زیست میکند.و وقتی سیستمی نظم و دقت و هماهنگی‌ در عملکرد دارد قطعا هدفمند هست...و هر عاقلی می فهمد یک هوشمندی بسیار قوی و عظیم در سیستم عالم وجود دارد که آن هوش همان خالق عالم هست پس وجودش قطعیست و تواناییش هم در خلقته دوباره و‌ هزار باریه مخلوقاتش کاملا آشکار هست.همانطور که  ذراته بعضی اندام ما مثل پوست در طول زندگی مان مدام در حال مردن و زنده شده هستند.خوب حالا چرا باید موحد بود یعنی فقط به یک خالق معتقد بود.پاسخهای خداوند در قرآن بسیار دقیق هستند اول چون اگر عالم بیش از یک خالق داشت این نظم و دقت در ارتباط و‌ هماهنگی‌ در تمام ذراته مخلوقات عالم  که در بالا بخشه بسیار بسیار اندکش را توضیح دادم نبود و سر اختلاف خدایگان از بین می رفت و نظمو‌ هماهنگی ای وجود نداشت.((و‌ قبلا مفصل توضیح دادم اگر جایی الظاهر بی نظمی می بینیم‌ بخاطر دخالت انسانها در چرخه طبیعت هست که علتش نابلدی و‌ زیاده روی نفس انسانیست...از جمله نابلدی ها و زیاده روی های انسانی میشود به غذای نامناسب خوردن یا کمو‌‌ زیاد خوردن که سبب مشگل گوارشی و عملکرد نادرست اندام بدن می‌شود یا آلوده کردن بیش از حد هوا که سبب نابودی زندگی‌بسیاری از حیوانات و گیاهان یا اختلال در اکوسیستم زمین و جابجایی فصلها در بعضی مناطق شده و تمام وقایعی که از دید و برمبنای عقل ما بی نظم بنظر می آید در کنهش حرکت ذراتش دارای نظم و فرموله بسیار دقیقی هستند مثل تشکیل غدهای سرطانی که عاملش بعضی زیاده روی های خود بشر هست و  بعضی نظم‌های عالم هستی برای عقل بشر قابل فهم نیست)) یا اینکه در سختی های عظیم  چه برای خود یا عزیزانمان مثل مریضی های سخت یا در گرفتاری های بسیار عظیم که احتمال مرگ هست مثل گرفتار شدن در طوفانه شدید که امکان غرق شدن کشتی یا امکان سقوط هواپیما هست در این مواقع تمام وابستگی هایمان از تمام تعلقات دنیا جدا میشود و فقط همان برنامه اصلی پیشفرض در وجودمان یعنی توحید((یعنی باور به یک قدرت ورای هر قدرتی که غالب بر هر قدرتیست و تمام قدرتهای دیگر در برابر او قدرتی ندارند))بالا می آید و تمام برنامهای دیگر در وجودمان پاک میشود چون دیگر در آن موقعیت کارایی ندارند.و آنجاست که فقط یگانه خالق عالم که تنها قدرت و تنها اختیار داره حقیقیست رو صدا می‌زنیم.و کلام آخر وقتی هر غیر موحده جویای حقی یا هر موحده سست ایمانی که ایمان حقیقی به خالق عالم و زنده شدنه دوباره بعد مرگ برای حسابو کتاب اعمالش ندارد  اگر تحقق فراوان و آنی آثاره کلام انسانی رو در عالم فهم کرده باشد  دیگر کلام آن انسان یعنی آموزهای آن انسان برایش معیار و حجت باید باشد.یاحق

سلام. توضیحاته مفهومی با کلامی بسیار ساده ولی پرمغز و استوار در طی دو هفته درباره توحید و معاد دادم و حقیقتا همیه ذرات عالم  آخرت  یعنی بازگشت به مبدا ای که از آن آمدیم رو بما یادآوری میکنند یعنی چه با قویترین میکروسکوپها به درون هر اتم ذرات عالم نگاه شود یک نظم و ریتم و چرخش بسیار منظم یعنی یک رفتو برگشت یعنی  رابطه هدفمندی بین ذرات هر ماده قابل فهم هست و چه با قویترین تلسکوپها به سیارات نگاه کنید آن ها هم با یک نظم و ریتم دقیق دور خود و مداری  در حال یک حرکت بسیار منظم  رفتو برگشت هستند  هرجا به نظم اشاره میشود یعنی هدفمندی وجود دارد...یعنی خداوند جوری عالم هستی رو خلق کرده هست که تمام ذراتش از ریزترین ذرات هر اتم تا سیارات  با حرکاتی بسیار هدفمند بصورته رفتو برگشت های مکرر مدام قطعی بودنه برگشته ما به مبدا خویش را یادآوری میکنند  عین همان مثالی که درباریه مرگ  و ریزش مداوم ذرات پوست و خلق مداوم و جایگزین شدنه آن ذرات بیان کردم یعنی به خواسته خداونده عالم تمام ذرات عالم هدایتگره حقیقت جویان هستند.و حقیقتا وقتی تمام ذرات عالم از ریزو درشت بطور بشدت مشهود هدفمند هستند و مکرر رفتو برگشت به نقطه اولیه دارند چطور میشود زندگی ما خلقت ما هدفی نداشته باشد بازگشتی به مبدا خویش نداشته باشد. و  آخرت در اصل همان مبدا هست و آخرت برگشت ما به همان مبدا ای هست که از آن آمده ایم و تاکید میکنم  تمام ذرات عالم از ریزترین  مخلوقات یعنی نوترون ها و پروتون های هر اتم تا از بزرگترین  مخلوقات یعنی سیارات عالم همه بطور سیستماتیک در حال هدایت حق جویان هستند و دارند با فرمولی الهی به بشر می فهمانند می آموزند که برگشت به مبدأ ای که از آن آمدیم قطعیست و یادآوری مهم دیگر که خداوند برای ما قرار داده خواب هست خواب درجاتی از مرگ‌هست که هر‌روز آن را تجربه میکنیم می چشیم  که طبق آیات قرآن در بیدار شدن بعد خواب روح به تنه مادی برمیگردد و بیدار میشویم ولی در مرگ دیگر روح بر نمی‌گردد بلکه بعد مراحلی وارد جسمی دیگر میشود که از آن به جسم برزخی یاد میشود پس با خوابیدن و بیدار شدن هر روز درجاتی یا به تعبیر دیگر نوعی از مرگ و بعدش برگشته دوباره به زندگی  را داریم تجربه میکنیم.و حقیقتا  مردن انسانها را که هرروز شاهد هستیم پس مرگ را قطعی می دانیم و خداوند با این همه نشانه و آثاری که در خلقته عالم قرار داده دارد به عالمیان مدام یادآوری میکند میفهماند و در حقیقت مدام دارد تذکر میدهد که برانگیخته شدنتان بعد مرگ و برگشت تان  به مبدا تان قطعیست حتمیست.چون نفس انسان بشدت به تذکر و یادآوری نیاز دارد و خداوند تمام ذرات عالم از ذرات وجود خود انسان پوستش تا تمام ذرات و کرات عالم رو وسیله ای برای تذکر و یادآوری برای ما قرار داده هست.‌  خوب حالا که با این همه آثار و نشانه و کدگذاری در عالم را  که برای یادآوری و تذکر به ماست فهم کردیم و فهمیدیم بازگشت به مبدا و رستاخیزمان بعد مرگ قطعیست حالا تکلیفمان چیست؟؟؟ تکلیف هم خداوند آن حکیم بی همتا با نوع خلقتمان بهمان فهمانده هست و در حافظه ای بنام فطرت این اطلاعات این تکلیف ذخیره هست یعنی قبل ورودمان به دنیا این تکلیف  بهمان داده شده هست که میفهمیم باید در دنیا پی خوبی ها و زیبایی ها باشیم  چون خوبی ها و زیبایی هارو دوست داریم و میفهمیم نباید پی بدی ها و زشتی ها باشیم چون بدی و زشتی را دوست نداریم.مگر‌ بر اثر تداوم به گناهان یعنی بی توجهی به آموزهای فطری قلوب سیاه و فطرت خاموش شود.و بلطف الهی بخاطر امکان تعالی و رشده انسان آموزهای فطری یعنی اولیه باید  در وجود انسان کامل شود عمق پیدا کند که عقل انسانی با رشد خود این وظیفه یعنی  پرداختن و‌ عمق بخشیدن به آن را بر عهده دارد. و هم با رشده عقل انسانی و هم بواسطیه آموزهای پیامبران مدام به عمق فهمه انسان از زیبایی ها و خوبی ها و زشتی ها و بدی ها افزوده میشود و با رشد و تعالی انسان  بیش از پیش میفهمد که التزام داشتن به انجام انواع خوبی ها زیبایی ها چقدر مفید و التزام داشتن به انجام انواع بدی ها  زشتی ها چقدر مضر هست...علمای حقیقی اهمیت و استواری  و قدرت انتقال عظیم مطالب بظاهر کوتاه رسول خدارو فهم میکنند و برمبنای پاسخهای خداوند منشأ هدایت را میدانند.یاحق

 
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ
Back to content | Back to main menu